زندگی و زمانه شیخ مرتضی انصاری؛

اسوه فضیلت

نام او با دو کتاب بسیار ارزنده فرائد الاصول و المکاسب در اصول و فقه گره خورده و درواقع بـا این دو اثر جاودان، در پهنه معارف اصیل اسلام جاودانه شده است
اسوه فضیلت
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شیخ مرتضی انصاری در روز عید غدیر سال 1214ق در دزفول، در خاندان بافضل و ادب به دنیا آمد.1 مادر شیخ مرتضی انصاری قبل از تولد وی، شبی امام جعفر صادق(ع) را در عالم رؤیا می‌بیند که قرآنی طلاکاری‌شده به او می‌دهد. معبران عطای قرآن را به فرزندی صالح و بلندمرتبه تعبیر کردند. این رؤیای صادقانه بود که باعث شد مادرش وی را هیچ‌گاه بدون وضو شیر ندهد.2 والدینش به مناسبت روز تولد، او را مرتضی نامیدند. مرتضی از دوران کودکی قرآن و معارف اسلامی را فراگرفت؛ پس از خواندن قرآن و ادبیات عرب به خواندن فقه و اصول پرداخت و در این دو رشته، در جوانی به درجه اجتهاد رسید.
 
نسب شیخ مرتضی انصاری به جابر بن عبدالله انصاری، از صحابه حضرت محمد(ص)، پیامبر اسلام می‌رسد. او در سال ۱۲۳۲ برای تکمیل دروس، همراه پدرش به عتبات (کربلا و نجف) سفر کرد. شیخ مرتضی چهار سال از درس سید مجاهد و شریف‌العلما استفاده کرد. در سال چهارم، شیخ به زادگاهش دزفول بازگشت، اما چون شوق تحصیل علم در نهادش غلیان می‌کرد و مقام علمی فقهای کربلا و نجف را درک کرده بود، بیش از یک سال نتوانست در دزفول بماند و سال ۱۲۳۷ق برای بار دوم به عتبات رفت و یک سال از مجلس درس شیخ موسی، فرزند جعفر کاشف‌الغطا، مستفیض شد.3 شیخ در سال ۱۲۴۱ق، عزم سفر به شهرهای معروف ایران که حوزه علمیه داشتند کرد و به خویشاوندان خود گفت که از فقهای مشهور عراق به کربلا و نجف استفاده لازم را برده است و اکنون می‌خواهد به شهرهای بزرگ ایران برود و از محضر علمای آنجا مستفیض شود.4
 
شیخ مرتضی سه سال در خدمت ملا احمد نراقی به تدریس و مباحثه و تألیف مشغول و از شاگردان مبرز و درجه اول آن فقیه ادیب در حوزه علمیه کاشان شد. ملا احمد فوق‌العاده به شیخ احترام می‌گذاشت. شاید بتوان گفت بیشتر مجتهدان و عالمان معروف شیعه در میانه قرن سیزدهم تا اوایل قرن چهاردهم شخصیت‌هایی هستند که از مکتب علمی شیخ انصاری برخاسته‌اند. به قولی در جلسه درس شیخ نزدیک به پانصد نفر حاضر می‌شدند و البته میرزا محمد همدانی، شاگرد شیخ، شمار شاگردان ایشان را تا سه‌هزار نفر یا بیشتر گزارش کرده است.5
 
نام مرحوم شیخ مرتضی با دو کتاب بسیار ارزنده «فرائدالاصول» و «المکاسب» در اصول و فقه گره خورده و درواقع بـا این دو اثر جاودان، که هم‌اکنون در دنیای دانش و معارف اسلامی اعتبار جهانی دارد، در پهنه معارف اصیل اسلام جاودانه شده است. این شخصیت بزرگ اسلامی، که تمامی عمر شریفش را در پاسداشت علوم و آثار اهل بیت و تعلیم و تربیت شاگردان بی‌شماری صرف کرد، پس از 67 سال زندگی پربار، در شب ۱۸ جمادی‌الثانی سال ۱۲۸۱ق در نجف اشرف دیده از جهان فروبست و دنیای اسلام را داغدار کرد.6
 
نوآوری‌هایِ شیخ مرتضی انصاری در علم اصول فقه
یکی از مبانی مهم نظریه اصولی شیخ مرتضی انصاری(ره) در استنباط حکم از قرآن، اصل فهم‌پذیری قرآن یا امکان عام فهم آن است که با مبحث حجیت ظواهر در اصول فقه ارتباط تنگاتنگی دارد. مقصود از امکان عام، امکان فهم قرآن برای افراد غیر معصوم با حصول شرایط اختصاصی آن است؛ امکان خاص، نقطه مقابل امکان عام محسوب می‌شود که تفسیر را تنها برای افراد معدود و معین روا می‌داند که همان معصومان می‌باشند. بحث از امکان فهم قرآن، تقدم رتبی بر دیگر مبانی تفسیر دارد و اثبات آن، نخستین گام جواز تفسیر است. حال اگر فهم قرآن مسدود، محدود یا مشروط به قیودی شود یا امکان آن به افراد ویژه‌ای اختصاص یابد (همان‌طور که اخباری‌ها قائل به آن هستند)، تفسیرش نیز چنین شرایط و محدودیت‌هایی خواهد یافت.7 یکی دیگر از مبانی مهم نظریه شیخ انصاری، اندیشه‌های نوینی است که در اصول فقه دارد. شیخ مرتضی انصاری آغازگر و پایه‌گذار اصول نوینی در فقه و اصول جعفری است و به همین دلیل در قرن‌های گذشته، لقب «خاتم‌ الفقها و المجتهدین» را به وی داده بودند.8 وی آن قسمت از علم اصول فقه را که نیاز به نوسازی داشت و تا آن زمان هیچ‌کس عهده‌دار اصلاح آن نشده بود نوسازی و بازسازی کرد. از ابتکارات و نوآوری‌های شیخ اعظم انصاری در علم اصول فقه، پی‌ریزی و تنظیم صحیح و قانونمند مباحث و
مسائل علم اصول فقه است. وی با درایت و ذهن تیزبین خود، هرکدام از مباحث فقه را در جایگاه واقعی خود قرار داده است. او رسالت فقیهان و عالم دینی را در خلأ و محدود به بیان احکام فردی نمی‌دانست و معتقد بود تبیین حوادث واقعه، که از وظایف مجتهدان و فقیهان است، گستره‌ای دارد هم‌دوش با نیازهای قانونی و رفتاری بشر.
 
با تعمق در فقه سیاسی شیخ متوجه می‌شویم که در آن، دو نسبت بین دین و سیاست پذیرفته شده است. او در مواردی با رویکرد برون‌دینی بر این باور است که سیاست عین دین است. هرگاه انسان بر اساس وظیفه شرعی در مسائل زندگی سیاسی خود وارد شود و بر اساس آموزه‌های دینی مناسبت‌های خود را با پدیده‌های اطراف خود تعیین کند، در این صورت، رفتار و کنش و واکنش‌های او هم سیاسی و هم دینی است؛ لذا شیخ، حکومت و ولایت اسلامی را مظهر دین و سیاست می‌داند؛ زیرا جوهره این ولایت، امامت و رهبری است.9
 
شیخ مرتضی انصاری و مسائل سیاسی زمان او
اوایل سلطنت ناصرالدین‌شاه میان ایران و انگلیس بر سر قضایای هرات و افغانستان درگیری پیش آمد و انگلیسی‌ها بخشی از جنوب ایران را در سال ۱۳۷۳ق اشغال کردند. ناصرالدین‌شاه بر آن شد که ضد انگلیسی‌ها از عالمان شیعه حکم جهاد بگیرد؛ بدین منظور نامه‌ای به محضر شیخ انصاری نوشت و از او یاری خواست، اما شیخ با توجه به تجربه تلخی که استادان وی از عدم همراهی جدی و پایداری دستگاه قاجار با عالمان در امر جهاد با روس‌ها داشتند، از اجابت این فرمان خودداری کرد.10 گفتنی است که زمام حکومت ایران در آن زمان در دست میرزا آقاخان نوری بود که سوابق ننگین و وابستگی او به سفارت انگلیس و نقش وی در آماده‌سازی مقدمات عزل و قتل امیرکبیر در تاریخ مشهور است و عاقبت بر اثر بی‌تدبیری او، جنگ یادشده با خفت و افتضاح به زیان ایران به پایان رسید.11 از مسائل سیاسی مهم دوران شیخ انصاری، مسئله عایدات «اوده» هند بود. اوده منطقه‌ای بسیار قدیمی و زرخیز و شیعه‌نشین بود و میان حاکمان شیعه هند در آن منطقه و مراجع تقلید مقیم عراق ارتباط محکمی وجود داشت؛ برای نمونه مرحوم صاحب جواهر با کمک‌هایی که به‌وسیله علامه سیدحسن نقوی لکهنویی از جانب امجد علی شاه دریافت کرده بود کار بنای مأذنة مسجد کوفه و روضه حضرت مسلم بن عقیل و صحن و دیوار آن را به پایان برد.12 بعد از نفوذ کمپانی هند شرقی، انگلیسی‌ها برای وابستگی حوزه نجف به این کمپانی زیر نقاب تحویل این وجوه به عالمان و پخش آن بین طلاب، موذیانه به دنبال پیشبرد هدف‌های شوم خود بودند.13 اما علما و روحانیان به دستور شیخ انصاری از دریافت آن خودداری کردند. امتناع شیخ از قبول این وجوه انگلیسی‌ها، درس بزرگی برای دیگران شد تا جانب احتیاط را بگیرند.
 
در چهارچوب اندیشه و نظر، اعتقاد شیخ انصاری بر این بود که علما فقط حافظ دین نیستند، بلکه مسئول امور قضایی نیز می‌باشند.14 شیخ مرتضی انصاری، بنا به مکتب فکری و اندیشه فقهی خود به سلاطین در دوران غیبت امام معصوم(ع) نگرش منفی داشت و تمام حکومت‌های موجود را جائر و نامشروع می‌دانست؛ چراکه از نظر وی سلاطین زمان مقام معصوم(ع) را بدون اذن او تصاحب کرده‌اند؛ پس غاصب‌اند. بر این اساس شیخ انصاری هرگونه کمک و تعاون به سلاطین جائر را حرام می‌دانست.
 
شیخ مرتضی انصاری
شیخ مرتضی انصاری
شماره آرشیو: ۱-۹۷۸-۴ع
 
 پی نوشت:
 
1. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، فقهای نامدار شیعه، قم، نوید اسلام، 1372، ص 323.
2. مرتضی‌بن‌محمدامین انصاری، زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، قم، نشر فارس الحجاز، 1373، ص 77.
3. عبدالرحیم عقیقی بخشایشی، همان، ص 341.
4. محمدتقی ادهم نژاد، «زبان شریعت، شیخ مرتضی انصاری»، نشریه مبلغان، ش 95 (پاییز 1386)، ص 147.
5. عبدالرضا موسوی، دریای فقاهت: زندگی‌نامه شیخ مرتضی انصاری، ج 1، تهران، انتشارات مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، 1382، ص 23.
6. همان، ص 70.
7. علی راد و فضل‌الله غلامعلی‌تبار، «شیخ مرتضی انصاری و ظواهر قرآن مبانی، شرایط حجیت و گستره استناد»، پژوهش‌های فقهی، ش 10 (زمستان 1393)، ص 851.
8. زهرا آشتیان، «شیخ مرتضی انصاری مبتکر و پایه‌گذار اصول فقه»، مجله مشکوه النور، ش 8 (1374)، ص 40.
9. محسن مهاجرنیا، اندیشه سیاسی متفکران اسلامی فقه سیاسی اسلام، ج 2، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1389، ص 420.
10. ضیاءالدین سبط الشیخ، زندگینامه استاد الفقهاء شیخ انصاری، تهران، انتشارات کنگره جهانی بزرگداشت دویستمین سالگرد تولد شیخ انصاری، 1390، صص 154-155.
11. احمدخان ملک‌ساسانی، سیاست‌گران دوره قاجار، تهران، مگستان، 1379، صص 194-197.
12. علی ابوالحسنی، تراز سیاست، جلوه‌هایی از سیاست و مدیریت شیخ انصاری، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1383، ص 111.
13. آرتور هاردینگ، خاطرات سیاسی سر آرتور هاردینگ، ترجمه جواد شیخ‌الاسلامی، تهران، کیهان، 1380، صص 253-255.
14. نقی لطفی، «شیخ مرتضی انصاری»، مطالعات تاریخی، ش 3 (پاییز 1368)، ص 384.
  https://iichs.ir/vdcfymd0.w6dy1agiiw.html
iichs.ir/vdcfymd0.w6dy1agiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما