8 بهمن 1357 بود. خبرهایی از دانشگاه تهران به گوش میرسید. عدهای از علما در حرکتی اعتراضآمیز، در مسجد این دانشگاه تحصن کرده بودند. آنها با انتشار اعلامیهای، اعتراض خود را نسبت به آنچه در کشور رخ داده بود اعلام کردند
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ در یکی از روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی در روز 8 بهمن 1357، برخی از علما و روحانیان با تجمع در دانشگاه تهران، تحصنی اعتراضآمیز را شکل دادند. علما در این تحصن یک اعلامیه منتشر و در آن، اعتراض خود به برخی از تصمیمات دولت را ابراز کردند. علاوه بر علما برخی از سازمانها و گروههای سیاسی نیز بیانیههایی صادر کردند. این تحصن باعث شکلگیری حرکتهای مشابه در چند استان و شهر دیگر نیز شد. اما سؤال این است که علت تحصن علما چه بود و آیا این حرکت در پیشبرد تحولات انقلاب تأثیرگذار بود یا خیر؟ در ادامه به این سؤالات پاسخ داده شده است.
علت تحصن علما در سال 1357 چه بود؟
تحصن علما در 8 بهمن 1357 اتفاق افتاد. تحصن در اعتراض به اقدام شاپور بختیار در لغو برنامه ورود امام خمینی به کشور بود. به عبارتی، بعد از اینکه امام تصمیم گرفت به ایران بازگردد، چون بازماندگان رژیم تحت نظر آمریکا این بازگشت را مصلحت نمیدانستند، به شیوههای مختلف از آن جلوگیری کردند، اما این امر باعث شد مسئله بازگشت رهبر در رأس همه مسائل قرار گیرد و اولین خواست اجتماعات بزرگ و تظاهرات عظیم گردد و مسجد دانشگاه تهران مرکز ثقل این تقاضا تبدیل شود.1 در مورد تعداد و افراد شرکتکننده در تحصن آمارهای متفاوتی ارائه شده است، اما به نقل از برخی از منابع معتبر، تعداد علمای متحصن به حدود پانصد نفر نیز میرسید. منابع از حضور علمایی چون آیتالله بهشتی، آیتالله مطهری، آیتالله جنتی، آیتالله طالقانی و چندین شخصیت بلندپایه دیگر نیز یاد کردهاند.
نمایی از بستن فرودگاههای کشور برای ممانعت از ورود امام خمینی به ایران
به دستور شاپور بختیار (6 بهمن 1357)
ممانعت از ورود امام خمینی به تهران بسیار غیرمترقبه بود و در حالی رخ داد که «تهران جورنال» در مقالهای تحت عنوان «امام خمینی، با پذیرفتن بختیار موافقت کرد» نوشته بود: آیتالله در نظر داشته است شنبه شب، پاریس را ترک گوید، اما ایرفرانس به وی اطلاع داده است که فرودگاه تهران، هنوز بسته است. گزارش در اینجا، مبهم شده بود و حاکی از آن بود که امام خمینی با بختیار ملاقات خواهد کرد، اما وی امشب پاریس را ترک میکند تا روز دوشنبه وارد تهران شود.2 در مورد اینکه خبر منتشرشده درباره ملاقات امام و بختیار کذب و شایعه نویسندگان آن بوده است تردیدی نیست؛ زیرا به قول هایزر امام چگونه میتوانست همزمان با بختیار ملاقات کند و در عین وارد تهران شود؟ اما نکته درخور تأمل در این خبر این است که اولا مردم منتظر ورود امام بودند، ثانیا چرا بختیار بهیکباره چنین تصمیمی گرفت؟
به این سؤال پاسخهای متعددی داده شده است؛ از جمله این پاسخها ملاقات نکردن امام با بختیار است که ضمن نقض خبر فوق، میتوانست شمارش معکوس برای سقوط دولت او و رژیم پهلوی نیز بهشمار آید. بر این اساس بعد از آنکه امام خمینی حاضر نشد بختیار را در پاریس بپذیرد، بختیار درصدد جلوگیری از بازگشت امام به ایران برآمد و به این منظور فرودگاه تهران را برای پروازهای خارجی بست.3
برژینسکی در کتاب خود آورده است: «دورنمای بازگشت آیتالله خمینی متضمن فاجعه عظیم کامل و بالقوهای برای ماست و مراجعت او خروج بختیار را از صحنه تسریع خواهد کرد... به رئیسجمهور در یک یادداشت خصوصی و مفصل نوشتم که این احتمال وجود ندارد که در ایران فقط حالت دوگانه سیاه و سفید در مقابل ما قرار بگیرد، بلکه با وخامت تدریجی مواجه هستیم که در پایان برای ایالات متحده مصیبت بینالمللی به بار خواهد آورد»
علاوه بر این، برخی به پیامدهای سنگین ورود امام خمینی به کشور برای رژیم پهلوی و متحدان غربیاش همچون آمریکا نیز اشاره کردهاند. بااینحال شاید بهترین پاسخ را بتوان به نقل از برژینسکی مطرح کرد. همانطور که برژینسکی در کتاب خود آورده است: «دورنمای بازگشت آیتالله خمینی متضمن فاجعه عظیم کامل و بالقوهای برای ماست و مراجعت او خروج بختیار را از صحنه تسریع خواهد کرد... به رئیسجمهور در یک یادداشت خصوصی و مفصل نوشتم که این احتمال وجود ندارد که در ایران فقط حالت دوگانه سیاه و سفید در مقابل ما قرار بگیرد، بلکه با وخامت تدریجی مواجه هستیم که در پایان برای ایالات متحده مصیبت بینالمللی به بار خواهد آورد».4
برژینسکی همچنین در ادامه درباره تأثیر ورود امام خمینی به ایران بر تضعیف موقعیت آمریکا در خاورمیانه آورده است: «موقعیت ما در خلیج فارس تضعیف خواهد شد، مقام ما را در سراسر جهان عرب متزلزل خواهد کرد. اسرائیلیها بیشتر نگران امنیت و ازاینرو کمتر مایل به سازش خواهند شد. متحدانمان ما را بیتفاوت خواهند شمرد...».5 در هر صورت بختیار تصمیم به اجرای طرح خود گرفت و همین موضوع، همانطور که در ابتدا هم اشاره گردید، باعث تحصن علما و روحانیان در مسجد دانشگاه تهران شد. علما در این تحصن به اعتراض علیه دولت بختیار دست زدند و با انتشار اعلامیهای، اقدام بختیار را محکوم کردند.
اعلامیه علما در تحصن 8 بهمن
در روز تحصن، علما با انتشار اعلامیهای خطاب به مردم ایران، اعلام کردند که تا بازگشت امام همچنان به تحصن خود ادامه خواهند داد. در بخشی از این اعلامیه آمده است: «ملت مسلمان ایران! حکومت غیرقانونی و غاصب شاپور بختیار در بیشرمی و اهانت به حیثیت ملت ایران روی پیشینیان نوکرصفت خود را سفید کرد. در روز جمعه 6 بهمن در تهران، تبریز و رشت و گرگان و آبادان و سنندج و بعضی شهرستانهای دیگر دست به کشتارهای فجیع و وحشیانه زد و با بستن فرودگاههای کشور بر روی رهبر محبوب ملت آیتالله العظمی امام خمینی ــ دامه ظله ــ احساسات پاک مردم شرافتمند ایران را ... سخت جریحهدار ساخت؛ ... اینجانبان به عنوان اعتراض به اعمال ضد انسانی دولت غیر قانونی بختیار از ساعت 9 صبح روز یکشنبه ۸ بهمنماه جاری تا بازگشت حضرت آیتالله العظمی امام خمینی ــ دام ظله ــ به وطن به آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار میکنیم».6
گذشته از بیانیه علما، برخی از نهادها، سازمانها و گروههای مردمی نیز با صدور بیانیههایی، اقدامات دولت بختیار را محکوم کردند. از جمله این بیانیهها میتوان به بیانیه شورای مرکزی هماهنگی اشاره کرد که در روزنامههای آن روز نیز انعکاس یافت. در بخشی از این بیانیه آمده است: «در اعتراض به دستگیری ننگین امپریالیسم جهانی و نوکران سرسپرده و جیرهخوار آن، که به مسند خیانت و جنایت تکیه کردهاند و در این لحظات حساس تاریخساز میخواهند با دسایس گوناگون چون اشغال نظامی رادیو و تلویزیون، سازمان بنادر و گمرک بندرعباس و فرودگاههای کشور و کشتارهای ننگین سراسر کشور و تکرار جمعه سیاه، انقلاب ایران را به رهبری امام خمینی با توطئه روبهرو سازند. اعضای شورای مرکزی هماهنگی سازمانهای دولتی و ملی ایران ضمن شرکت و همگامی پشتیبانی خود را از تحصن جامعه روحانیت در مسجد دانشگاه اعلام داشته و تا باز شدن فرودگاه جهت ورود رهبر بزرگ انقلاب ملت ایران امام خمینی به تحصن خود ادامه خواهند داد».7
آیتالله سیدمحمود طالقانی در اجتماع عظیم دانشگاهیان در دانشگاه تهران (سال 1357)
در بین اعلامیههای منتشرشده، اعلامیهای هم منسوب به جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران وجود دارد که حاکی از تأثیر این تحصن بر دانشجویان کشور است. در بخشی از این اعلامیه هم که در روزنامه «اطلاعات» آن روزها منتشر شده آمده است: «جامعه اسلامی دانشگاهیان ایران در بیانیهای ضمن اعلام مخلوع بودن شاه و غیرقانونی بودن دولت شاپور بختیار، پشتیبانی کامل خود را از تحصن روحانیون، که همچون اسلاف خود پرچمدار قیامهای ملت مسلمان ایران علیه ظلم و استبداد و استعمار میباشند ــ ابراز داشته و همصدا با ملت شجاع ایران هرگونه دسیسه و توطئه علیه بازگشت امام خمینی و استقرار جمهوری عدل اسلامی را شدیدا محکوم میکند».8
تأثیر تحصن علما بر تغییر سیاست دولت
تحصن علما، تأثیر بسزایی در عقبنشینی بختیار و متحدان غربی او از مواضع اتخاذشده پیشین داشت و باعث شد دولت مجبور به پذیرش درخواست معترضان شود. هایزر در خاطرات خود درباره آماده کردن مقدمات ورود امام که بعد از تحصن علما شکل گرفته بود، آورده است: «در جلسه شورای امنیت ملی، تصمیم گرفته شده بود که طبق پیشنهاد ما، نیروهای نظامی از خیابانها خارج شوند و به حفاظت از مراکز حیاتی بپردازند. ارتش، آیتالله را در فرودگاه پذیرا میشد و او را تا میدان شهدا اسکورت میکرد و در آنجا، او را تحویل هوادارانش میداد. هوادارانش تا پایان روز، مسئولیت امور را بر عهده میگرفتند. در پایان، ارتش مجددا او را از بهشت زهرا میبرد».9 علاوه بر این، تحصن علما باعث شد مردم و مبارزان سیاسی با آگاهی از آن به سمت دانشگاه تهران بروند و از حرکت علما در شکل دادن این تحصن حمایت کنند. سایر روحانیان و علما که نتوانسته بودند در این تحصن شرکت کنند نیز طی تلگرافهای متعدد ضمن ابراز خرسندی از این حرکت، اقدام علما و روحانیان متحصن را ستودند.
سخن نهایی
اغراق نیست اگر از تحصن علما در 8 بهمن 1357 به عنوان یکی از تحصنهای مهم و تأثیرگذار تاریخ مبارزات انقلاب یاد شود. چرا که بختیار امیدوار بود با ممانعت از ورود امام به کشور، همچنان قدرت پهلوی را در اختیار داشته باشد. او به هیچ وجه تصور نمیکرد با منع ورود امام، چنین واکنش تندی را از سوی علما و روحانیون مشاهده کند. ازاینرو وقتی علما و روحانیون، که یکی از گروههای ذینفوذ در مبارزات محسوب میشدند، آن تحصن را شکل دادند، بختیار ناچار شد از مواضع خود عقبنشینی و مقدمات ورود امام را فراهم کند.
پی نوشت:
1. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 1، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، صص 444-445.
2. رابرت هایزر، مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، 1365، ص 226.
3. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج 1، تهران، نشر علم، 1376؛ چاپ چهارم، صص 595- 596.
4. زبیگنو برژینسکی، اسرار سقوط شاه و گروگانگیری، ترجمه حمید احمدی، تهران، جامی، صص 51 ــ 58.
5. همانجا.
6. سیدجلالالدین مدنی، همان، صص 444-445.
7. اطلاعات، ش 15771، 8 بهمن 1357، ص 8.
8. همانجا.
9. رابرت هایزر، همان، ص 265.