«شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس، در آیینه سریال: مرغ حق» در گفت‌وشنود با حسین مختاری

کار هنر این نیست، که تاریخ را عینا بسازد!

حسین مختاری کارگردان سریال «مرغ حق» است، که در باب زمانه و کارنامه شهید آیت‌الله سیدحسن مدرس، در سال 1365 تولید و از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی پخش شد. او در گفت‌وشنود پی‌آمده، پس از سپری شدن 35 سال از این تجربه هنری، در باره مختصات و بازتاب‌های آن می‌گوید
کار هنر این نیست، که تاریخ را عینا بسازد!
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
ایده سریال «مرغ حق» و فیلمنامه آن، چگونه به ذهنتان رسید و پرداخته شد؟
به نام خدا؛ من قبلا در دوره‌ای که آقای حاج سید جوادی معاون فرهنگی وزارت ارشاد بود، تئاتری به  نام «مدرس» را اجرا کرده بودم. در همان روزها قرار بود که آقای علی منتظری رئیس مرکز هنرهای نمایشی بشود. من در آن دوره، با دانشگاه و تالار مولوی همکاری می‌کردم. این دو نفر مرا می‌شناختند و تئاتر مدرس را هم، روی صحنه دیده بودند و درنتیجه به من پیشنهاد دادند که سریال آن را بنویسم. یک روز آقای حاج سید جوادی به من گفت: ستادی برای بزرگداشت شهید مدرس درست شده و مسئول آنجا، فردی به نام آقای موسوی لاری است و قرار است که ما با همکاری این ستاد و مرکز هنرهای نمایشی، یک سریال درباره مدرس بسازیم. بعد شبکه یک سیما، فیلمنامه سینمایی آن را به من و سریالش را به آقای پرویز زاهدی داد تا بنویسیم. وقتی که اینها نوشته شدند، سریالِ مکتوب‌شده را به من دادند. دیدم خوب نوشته شده، اما خیلی چیزها را کم دارد! به همین جهت، آن را بازنویسی کردم. بعد از آن هم، که وارد مراحل تولید شدیم.
 
حسین مختاری
 
بازیگرها را چگونه انتخاب کردید؟
در مورد انتخاب بازیگرها، مقدمتا بگویم که من از مدرس، عکس‌های زیادی دارم. قبل از انقلاب، در دانشکده که بودم، عکس‌هایی از مدرس را جمع کرده بودم که بیشتر به صورت دسته‌جمعی بود. این عکس‌ها را بزرگ می‌کردم تا قیافه‌ او را دقیقا تحلیل کنم. از نظر شخصیتی هم، شجاعت و تهور مدرس را خیلی دوست داشتم. از مال دنیا هیچ نداشت، ولی انگار همه چیز داشت! این ویژگی‌ها، برایم خیلی جذاب بودند. به نظر من چهره مرحوم هادی اسلامی، خیلی شبیه به مدرس بود. از نظر شخصیتی هم، هادی اسلامی خیلی آدم لوتی‌مسلک و بامعرفتی بود. می‌دانستم که با خانواده‌های فقیری ارتباط دارد و بدون اینکه کسی بفهمد، به آنها کمک می‌کند. البته من هم این موضوع را خیلی اتفاقی فهمیدم! به‌هرحال به نظر من، بهترین گزینه برای ایفای این نقش بود.
 
آیا این نقش، برای خودِ مرحوم هادی اسلامی هم جذابیت داشت و توانست با آن ارتباط برقرار کند؟
هادی عاشق این نقش بود، ولی چون امکانات مالی و تکنیکی ما خیلی ضعیف بود از اینکه صحنه‌هایی مثل صحنه‌ ترور مدرس ــ که چند بار هم گرفتیم ــ آن طور که باید و شاید از کار در نیامد، ناراحت بود! چاره‌ای هم نبود. هادی انصافا صحنه‌های مجلس را، که خیلی هم نفس‌گیر بودند، خیلی خوب بازی کرد. در جاهایی باید از درشکه، کالسکه و این چیزها استفاده می‌کردیم، ولی با امکانات محدودی که داشتیم، نمی‌شد!
 
شما علاوه بر زیست سیاسی آیت‌الله مدرس، سعی کردید زندگی اجتماعی و خانوادگی او را نیز، در قاب این سریال نشان دهید. این کار با چه چالش‌هایی همراه بود؟
یادمان باشد که درک یک اثر هنری، در مخاطبانِ آن اتفاق می‌افتد. من نمی‌خواستم تنها یک حرف بزنم و مثلا بگویم که تنها مدرس یک فرد مقتدر بود، یا رضاخان فلان طور بود. من می‌خواستم از این جنبه هم به موضوع نگاه کنم که رضاخان هم برای خودش یک کسی بوده، که انگلیس این همه روی او سرمایه‌گذاری کرده! پس نمی‌توانیم بگوییم: آدم احمقی بوده! علاوه بر اینها، من خودم خیلی دوست داشتم تا به جنبه‌هایی از زندگی و شخصیت مدرس، مخصوصا روحیه شاد و شوخ‌طبعی او بپردازم، که معمولا دیگران به آن توجه نمی‌کنند و یا کمتر توجه می‌کنند! در زندگی مدرس، نکات جذاب فراوان‌اند، که نتوانستم آنها را بنویسم، از جمله بسیاری از قضایا، که شوخ‌طبعی و روحیه شاد او را نشان می‌داد. خیلی از جاهای متنی که به من دادند، خوب نبود و ناچار شدم آنها را تغییر بدهم؛ مثلا بخش بستن مطبوعات توسط رضاخان، یا جایی که رحیم‌زاده صفوی را به فرانسه می‌فرستد، که برود و با احمدشاه صحبت کند و به او بگوید: اگر بر نگردی، دودمان سلطنت بر باد می‌رود! مدرس نمی‌خواهد سلطنت از بین برود. او ضد سلطنت نیست، بلکه ضد استبداد است و می‌خواهد با وجود سلطنت، اصلاحاتی انجام شوند. ما خیلی حرف‌ها داشتیم که بزنیم، ولی نشد! من بعد از آن در سریال «خورشید بر خاک»، که مربوط به امام حسین(ع) بود هم، نتوانستم حرف‌هایم را بزنم! بعدها با امکانات فراوانی که فراهم شد، آوردن سه‌هزار سیاهی‌لشکر جلوی دوربین خیلی جلوه کرد، درحالی‌که من در «خورشید بر خاک» و با هزاران مشکل، دقیقا همین کار را کردم، اما دیده نشد!
باید به این نکته هم اشاره کنم که در تئاتر به شرط آنکه میزانسن جذاب باشد، بازیگر حتی نیم‌ساعت هم می‌تواند تک‌گویی کند و مخاطب خسته نشود، ولی در سینما و تلویزیون، نمی‌شود این کار را کرد. اگر قرار بود من در سریال مرغ حق، کُل نطق مدرس درباره وثوق‌الدوله را بیاورم، مخاطب خسته می‌شد و مجبور بودم مثلا درگیری‌ها در مجلس یا درگیری مدرس با تدین را کات کنم! اینها اصلا در فیلمنامه اولیه نبودند و ما به‌ناچار اضافه کردیم، که مجلس از حالت خشکی بیرون بیاید. به‌هرحال در آن دوره، توان و امکانات ما در همین حد بود. این نکته را هم اضافه کنم که کار هنر این نیست که تاریخ عینا را بسازد. واقعیت تاریخی را که همه می‌دانند؛ پس چه ضرورتی دارد که یک هنرمند، دوباره آن را نقل کند؟ مسئله مایه و نگاه هنری به یک رویداد است، که کار را از نقل صرف تاریخ، به اثری هنری تبدیل می‌کند. 
 
پس به نظر شما، برای نمایشی کردن یک واقعه تاریخی، می‌توان چیزهایی را بر آن افزود یا کاست؟
قطعا باید این کار را کرد! واقعیت تاریخی به اضافه نگاه و بینش هنرمند است که می‌شود هنر. اگر این طور نباشد، پس منِ هنرمند در این میان چه کاره‌ام؟ بالاخره من هم حرفی دارم، که یا می‌توانم بزنم، یا نمی‌توانم! حالا آن را یا در پرده می‌گویم یا صریح می‌گویم. غیر از این باشد، هنر معنا پیدا نمی‌کند! سبک‌، استعاره و کنایه‌ در هنر است، که به آن معنا می‌دهد. ساختن سریال مدرس با فشارهایی که وجود داشت، فوق‌العاده دشوار بود.
 
حسین مختاری
 
واکنش مخاطبان نسبت به سریال چه بود؟   
خود کار مورد تأیید خیلی‌ها قرار گرفت، ولی پس از آن، مرا زیاد تحویل نگرفتند! هیچ وقت هم، علتش را نفهمیدم! آمار رضایت مخاطبان بالا بود، ولی منتقدان با کار ما، برخورد جالبی نکردند و در سکوت از کنارش گذشتند!
 
اگر در حال حاضر، بار دیگر  بخواهید که سریال آیت‌الله مدرس را بسازید، چگونه خواهید ساخت؟ 
مسلما دیگر آن نگاه را نخواهم داشت و آن ساختار را دنبال نمی‌کنم! به‌هرحال سال‌ها کسب تجربه در تکنیک‌های نوشتن و اجرا، چیزهای بیشتری را به من آموخته‌ است؛ اولا: سریال را در هفت قسمت نمی‌سازم و از جایی که شروع کردم، یعنی از مجلس شروع نمی‌کنم، بلکه از کودکی و نوجوانی مدرس شروع می‌کنم و بیشتر روی چیزهایی که از مدرس نمی‌دانیم، متمرکز خواهم شد. اگر امروز بخواهیم مدرس را بسازیم، باید برداشت‌های جدید و نگاه معاصر از مدرس داشته باشیم و بدانیم از مدرس برای حل مشکلات کنونی‌مان، چه چیزهایی را می‌توانیم یاد بگیریم. اگر مدرس برای نمایندگان مجلس الگو شود،‌ اوضاع خیلی فرق می‌کند! از نظر تاریخی در «مرغ حق»، رابطه مدرس با رحیم‌زاده صفوی را، در پاریس ندارم و اگر اجرای جدید داشته باشم، آن بخش را دنبال خواهم کرد. رابطه رحیم‌زاده صفوی با مسکو را نیز، همین طور. اینها اضافه خواهند شد. مدرسِ جدید من، این‌قدر محدود نخواهد بود. مدرس «مرغ حق»، قدری محدود است!
  https://iichs.ir/vdcb9ab5.rhb80piuur.html
iichs.ir/vdcb9ab5.rhb80piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما