حجتالاسلام والمسلمین سیدحامد علمالهدی، در زمره کارگزاران مجمع تقریب مذاهب اسلامی و همکاران زندهیاد آیتالله محمد واعظزاده خراسانی بوده است. وی در گفتوشنود پیآمده، در باب اخلاق تقریبی آن بزرگ، سخن گفته است
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ ارزیابی شما از جایگاه زندهیاد آیتالله محمد واعظزاده خراسانی، در عرصه تقریب مذاهب اسلامی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم آیتالله واعظزاده خراسانی (رضوانالله تعالی علیه)، هم به عنوان یک استاد مبرز حوزه و دانشگاه و هم به عنوان یک پژوهشگر موفق، فرد شناختهشدهای بودند. ایشان در مشهد و قم، تحصیل کردند و از شاگردان برجسته آیتالله العظمی بروجردی و بسیار به ایشان نزدیک و تحت تأثیر اندیشههای تقریبی ایشان بودند. شاید بشود گفت که افکار تقریبی ایشان، از همان دورانی که شاگرد آیتالله بروجردی و در جریان مکاتبات ایشان با شیخ محمود شلتوت (شیخ الازهر) بودند، شکل گرفت.
اما فعالیتهای رسمی ایشان در زمینه تقریب، به دهه دوم برقراری نظام اسلامی و سال 1369 برمیگردد، که مقام معظم رهبری ایشان را، به دبیرکلی مجمع تقریب مذاهب منصوب کردند و از همان مقطع، کنفرانس سالانه وحدت اسلامی و فعالیتهای گسترده تقریبی ایشان، شروع شد. همانگونه که عرض کردم، کنفرانس وحدت اسلامی در هر سال، با دعوت از بزرگان مذاهب اسلامی از کشورهای مختلف، در تهران برگزار میشود و تا امروز هم، انعقاد آن ادامه دارد. برگزاری این کنفرانس، جزء مأموریتهای مستقیم مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است، که تا مدتها زیر نظر آیتالله واعظزاده انجام میشد.
غیر از برگزاری این کنفرانس بینالمللی، سایر رویکردها و اقدامات ایشان در حوزه تقریب مذاهب اسلامی چه بود؟
شرکت در کنفرانسهای بینالمللی و ارائه مقاله و گاهی هم سخنرانی در این مجامع. در مواردی هم با لحاظ شرایط، هیئتی را اعزام میکردند. ایشان بعد از آنکه به خاطر بیماری، از دبیرکلی استعفا دادند و مرحوم آیتالله تسخیری جانشین ایشان شدند، باز هم عضو شورای عالی مجمع جهانی تقریب بودند و تا آخر عمر، دغدغهشان همین مسئله و تشکیل امت واحده اسلامی بود. ایشان عمیقا به این موضوع اعتقاد داشتند و برای اینکه بین مسلمانان تفرقه میدیدند، غصه میخوردند!
آیتالله واعظزاده، در کنار اقداماتِ عملی، به پژوهش و نگارش کتب متنوعی هم اشتغال داشتند و در زمینه علوم مختلف اسلامی، بهخصوص علوم قرآنی، آثار ارجمندی را پدید آوردند. پژوهش قرآنی ایشان، در موسوعهای به وسعت بیش از پنجاه جلد، توسط بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ شده است و هنوز هم، محققان زیادی روی آن کار میکنند. در این مجموعه، واژههای قرآنی از جوانب و زوایای مختلف، بررسی شدهاند و به واقع این موسوعه نفیس، در زمره آثار مرجع بهشمار میرود.
کدام یک از ویژگیهای اخلاقی آیتالله واعظزاده، برای شما برجستهتر مینمود؟
رقت قلب و عاطفه ایشان. انسان بسیار شخصیت منعطف و با عاطفهای بودند. زمانی که حرکت داعش شروع شد و قبل از آن طالبان در پاکستان و افغانستان، ایشان بسیار غصه میخوردند و میگفتند: «ما این همه تلاش میکنیم تا بزرگان کشورهای اسلامی را به هم نزدیک کنیم و تقریب بهوجود بیاید و اینها با کارهایشان، تمام زحمات ما را به باد میدهند! حالا باید دوباره چقدر تلاش کنیم، تا بتوانیم اینها را دور هم جمع کنیم!». انصافا هم در این زمینه، از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند. حتی در سنین بالا هم، که مسافرت برای ایشان دشوار بود، با هیئتهای مختلف به کشورهای اسلامی میرفتند و با علما و بزرگان مذاهب مختلف، سخن میگفتند و واقعا در زمینه آرمان تقریب، دغدغه داشتند. همیشه از قول آیتالله بروجردی به ما میفرمودند: «بر سر مسئله خلافت و جانشینی پیامبر(ص)، با اهل سنّت بحث نکنید و بحثهای غیر مفید را کنار بگذارید! بگذارید جهان اسلام با احساس نیاز علمی به میراث اهلبیت(ع)، دور هم جمع شوند. نیاز امروز جامعه ما این است، نه بحث جانشینی پیامبر(ص)».
مراودات ایشان با علمای مذاهب اهل سنّت، چگونه بود و چه دستاوردهایی داشت؟
ایشان با علمای کشورهای اسلامی، مخصوصا کشورهای منطقه خاورمیانه، روابط گستردهای داشتند و علمای آنها، جایگاه علمی ایشان را قبول داشتند. حتی اساتید دانشگاه هم، برای ایشان ارزش و احترام خاصی قائل بودند و در دانشگاه فردوسی مشهد و دانشکده الهیات دانشگاه تهران، به دلیل طرح مباحث عمیق علمی، جایگاه والایی داشتند. در خارج هم تسلط ایشان بر منابع علمی، بسیار برای اهل علم جالب بود؛ به همین دلیل و همچنین اخلاق تعاملی ایشان، سخنشان در میان بزرگان اهل سنّت، معمولا مورد توجه قرار میگرفت.
در خاتمه این گفتوشنود، به یکی از خاطرات خود با ایشان، اشاره کنید.
یک بار با ایشان، به چابهار رفته بودیم و در نماز جماعت اهل سنّت شرکت کردیم. موقع اذان مغرب، مولوی عبدالرحمن سربازی گفت: وقت نماز ماست! مرحوم واعظزاده هم فرمود: «وقت نماز ما هم هست...» و پشت سر ایشان ایستادند و نماز خواندند! بعضی از شیعیانی که آنجا بودند، خیلی تعجب کردند و پرسیدند: نمازتان را اعاده نمیکنید؟ ایشان گفت: «چرا باید این کار را بکنم؟ نماز مغرب خود را، کاملا صحیح بهجا آوردم!». این خاطره برای ما، خیلی شیرین بود و اهل سنّت منطقه را هم، خیلی خوشحال کرد.
و کلام آخر؟
واقعا حیف شد که ما این مردان بزرگ را، از دست دادیم! حالا کو تا حوزههای ما، شخصیتهای بزرگی مثل ایشان و آیتالله تسخیری را پرورش بدهد. واقعا جای این افراد، همیشه خالی خواهد ماند. https://iichs.ir/vdcgxt9x.ak9q74prra.html