بنا بر اسناد ساواک، تا سال 1355ش اعضای شورای عالی درجه 33 ماسونی در ایران شانزده نفر بودهاند که نام این چهره پیچیده در میان آنها به چشم میخورد. او با پیروزی انقلاب اسلامی، بر خلاف بسیاری از ماسونهای شناختهشده، در ایران ماند و حتی نامهای به امام خمینی(ره) نوشت
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ احمد هومن در سال 1288ش در تهران متولد شد. پدرش حاج رضا قلىخان از اصناف معتبر تهران بود. تحصیلات مقدماتى را در مدارس جدید انجام داد و وارد دارالفنون شد و از آن مدرسه دیپلم گرفت و بعد به مدرسه عالى حقوق رفت و موفق به اخذ لیسانس شد. چندى در فارس به شغل دبیرى اشتغال داشت، پس از آن به استخدام ِدادگسترى درآمد و در زمره محصلان دولتى براى ادامه تحصیل عازم اروپا شد (1308ش). وی در پاریس در رشته حقوق خصوصی و اقتصاد دکتری گرفت. او همچنین در همین دوره دیپلم عالی مدرسه عالی علوم سیاسیِ پاریس و دیپلم عالی علوم کیفری را نیز بهدست آورد. هومن در سال 1317ش به ایران بازگشت و وارد خدمت قضایی دادگستری شد؛ البته فعالیتهای او فقط به حوزه قضا و دادگستری محدود نماند و بهتدریج وی وارد فعالیتهای سیاسی نیز شد.
فعالیت در دادگستری
احمد هومن، پس از بازگشت به ایران، به واسطه داشتنِ تحصیلات عالی در رشته حقوق، وارد خدمت قضایی دادگستری شد و پستهای مختلفی را بر عهده گرفت: وکیل عمومی پارکه دیوان جزا، بازپرس دیوان کیفر، رئیس دادگاه جنحه، دادستان تهران، دادستان تبریز، رئیس دادگاه عالی اعاده دادرسی و رئیس کل دادگاههای شهرستان تهران. اولین شغل قضائى وى ریاست دادگاه جنحه بود، پس از آن به دادستانى تبریز منصوب شد و نزدیک به یک سال در آن سمت بود تا به تهران منتقل شد و مجید آهى، وزیر دادگسترى وقت (1319 تا 1321)، او را به دادستانى تهران منصوب کرد. حضور او بر کرسی دادستانى تهران بیش از سه سال طول کشید و پس از آن، وی به ریاست دادگاه اعاده دادرسى برگمارده شد.[1]
احمد هومن
شماره آرشیو: 2836-۵ع
اندکی بعد، هومن بهرغمِ داشتن مناصب عالی قضایی در سال ۱۳۲۲ش از مشاغل قضایی کنارهگیری کرد و به وکالت روی آورد. در همین زمان به تدریس، کیفرشناسی، علم زندانها و اقتصاد کشاورزی در دانشکده حقوق و دانشکده کشاورزی مشغول شد (از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۴۵ش). او پس از سیزده دوره ریاست سیدهاشم وکیل در کانون وکلا و درگذشت او، چند سالی به ریاست این کانون منصوب شد. همچنین، هومن نایبرئیس کنگره علمی انجمن بینالمللی حقوقدانان ریودوژانیرو و نایبرئیس کنگره حقوقی سازمان حقوقی آسیا و باختر اقیانوس کبیر (اواسط دهه ۱۳۴۰) بود.[2]
ورود به صحنه سیاست الف) عضویت در احزاب عدالت و افق آسیا
احمد هومن به طور مشخص از سال 1332ش در کنار فعالیتهایی حقوقی و قضایی به فعالیتهاى سیاسى روی آورد. در گام نخست، عضویت حزب عدالت را پذیرفت و سردبیریِ روزنامه «نداى عدالت» را که ارگان حزب یادشده بود، برعهده گرفت. حزب عدالت را باید اولین واکنش جدی رجال ایرانی هوادار بلوک غرب در قبال تأسیس حزب توده ایران (مهر 1320) ارزیابی کرد. در برنامه حزب عدالت، بهرغم تأکید بر اصلاحات سیاسی و اجتماعی، استخدام مستشاران نظامی آمریکایی و مقابله با خطر حزب توده و کمونیسم از جایگاه اصلی برخوردار بود.[3]
در این میان، انگلوفیلها به عنوان یک جریان قدرتمند در سالهاى 1320 ـ 1325 مـجموعهای از فـعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی را در ضدیت با روسها و با شعارهای ناسیونالیستی طراحی کردند.[4] تلاش سرلشکر ارفع در تأسیس «حزب افق آسیا»، که احمد هومن چهره فکرى آن بود و احمدعلى سپهر، على دشتى، ابراهیم خواجهنورى و... نیز در کنار او در این حزب فعالیت میکردند، از آن جمله است. حزب روزنامهای به نام «گروه آسیایی» منتشر میکرد که در آن از نفوذ کشورهای خارجی در سیاست مملکت انتقاد میشد.[5]
ب) ریاست هیئت تصفیه کارمندان دولت
در سال 1328ش، احمد هومن به عضویت «هیئت تصفیه کارمندان دولت» درآمد. هیئت یادشده حدود هزار پرونده را مطالعه و سپس کارمندان را به سه دسته تقسیم کرد: عدهاى عنوان بند «الف» یافتند؛ یعنى در دستگاه دولت وجود آنها ضرورى است و دستهاى نیز در بند «ج» قرار داده شدند؛ یعنى بایستى از خدمت دولت برکنار شوند. بند دیگرى نیز به نام بند «ب» وجود داشت که دولت در ابقا یا اخراج آنها مخیر بود.[6]
با روی کار آمدن رجبعلی منصور در اوایل 1329ش، احمد هومن به ریاست کمیسیون پاکسازی این هیئت انتخاب شد. اما تصمیمات هیئت تصفیه کارمندان دولت در اوایل نخستوزیری رزمآرا انتشار یافت؛ چون بیشتر رجال و نمایندگان مجلس در بند «ج» گنجانیده شده بودند بسیاری به آن اعتراض کردند. در این میان نیز عدهاى به طرفدارى از هیئت برخاستند. سردار فاخر حکمت، رئیس مجلس شوراى ملى، یکی از افراد گنجاندهشده در بند «ج» لیست بود؛ بنابراین، رهبرى مخالفان را به عهده گرفت و سرانجام مجلس تصمیمات هیئت تصفیه را باطل کرد.[7] از این رهگذر، هیئت تصفیه و شخص احمد هومن با واکنشها و اعتراضهای تند و گستردهای روبهرو شدند و وجهه سیاسی هومن لطمه زیادى دید؛ چرا که چه مطبوعات و چه نمایندگان مجلس او را به باد انتقاد و افترا گرفتند، ولى در هر حال وی از این ماجرا جان سالم به دربرد.[8]
ج) از معاونت نخستوزیری تا معاونت وزارت دربار
هومن در سال 1329ش در کابینه رجبعلی منصور به معاونت نخستوزیرى و ریاست تبلیغات منصوب شد. رزمآرا، جانشین منصور، او را از آن شغل خارج کرد و هومن چندى بیکار ماند تا به معاونت وزارت دربار منصوب شد. در اسفندماه همان سال که حسین علاء، وزیر دربار، به نخستوزیری منصوب شد، هومن سرپرستی وزارت دربار را برعهده گرفت، ولى پس از بازگشت علاء به دربار، کماکان معاونت را داشت. پس از 1332ش هومن شغل وکالت دادگسترى را پیشه خود کرد و وکیل مبرز و معروفى شد و به جامع بینالمللى راه یافت.[9]
د) همکاری با جریان فراماسونری
احمد هومن همراه برادرش محمود هومن از جمله چهرههای پیچیده و کلیدی تشکیلات فراماسونری در ایران در دهههای 1330 و 1340ش بود. بنا بر روایتِ اسماعیل رائین، مؤلف کتاب «فراموشخانه و فراماسونری در ایران»، احمد هومن، که تا درجه استاد اعظمی در تشکیلات ماسونی دست یافته بود، یکی از مؤسسان اصلی لژ پهلوی (لژ همایون) بهشمار میآید.[10]
بر اساس شواهد تاریخی، در سالهایِ 1327 تا 1328ش، فردی به نام محمدخلیل جواهری به ایران آمد و سعی کرد تشکیلات فراماسونری از نوع فرانسوی را در ایران احیا کند؛ به همین دلیل با سران لژ بیداری تماس گرفت و تقاضای کمک کرد، اما چون فرانسویها آمادگی نداشتند، او با لژ مصر و سوریه هماهنگی کرد و لژ پهلوی یا لژ همایون را بهوجود آورد که محمدرضا پهلوی نیز عضو آن بود. ارنست پرون، همکلاسی شاه در سوئیس، احمد هومن و محمود هومن (مؤسسان لژ پهلوی در ایران) که با هدایت محمدخلیل جواهری شعبانی در خرمشهر، اهواز، آبادان، تبریز و تهران لژ تأسیس کردند، موفق شدند بیش از دویست تن از ایرانیان را به عضویت لژهای خود درآورند.[11]
احمد هومن همراه چند تن از اعضای لژ فراماسونری
شماره آرشیو: 13756-۳ع
در سالهای 1330 تا 1347ش تحولاتی در تشکیلات ماسونی ایران رخ داد که در اواخر این دوره به انسجام چهار طریقت ماسونی انجامید. یکی از این طریقتها تیم احمد هومن متشکل از محمود هومن، هومن، سعید ماک و دیگران بود که به تأسیس یک گراندلژ محلی تابع گراندلژ ملی فرانسه به نام لژ بزرگ ناحیه ایران دست زدند. تداوم همین نهاد بود که در اسفند 1347 به تأسیس شورای عالی ماسونی ایران به «فرمانروایی» دکتر محمود هومن و با همکاری ویژه احمد هومن انجامید.[12]
احمد هومن به واسطه فعالیتهای بیوقفه خود در تشکیلات فراماسونری، تا عالیترین سطح این تشکیلات، یعنی شورای عالی درجه 33، پذیرفته شد. بنا بر اسناد ساواک، تا سال 1355ش اعضای شورای عالی درجه 33 ماسونی در ایران شانزده نفر بودهاند که نام احمد هومن در کنار اشخاصی همچون محمود هومن، سرلشکر میرجلالی، علی کوچکعلی، محمود ضیایی، احمد هومن، مسعود هدایت، محمدحسن مشیری، عبدالحسین معدل، علیرضا امیرسلیمانی و... در این لیست شانزدهنفره به چشم میخورد.[13]
با پیروزی انقلاب اسلامی، احمد هومن بر خلاف بسیاری از ماسونهای شناختهشده از جمله برادرش، محمود هومن، که از ایران فرار کردند، در ایران ماند و حتی نامهای به امام خمینی(ره) نوشت مبنی بر اینکه اصلا تشکیلات فراماسونری طرفدار اسلام و دین است و ما رهبری شما را قبول داریم. بااینحال، بر اساس اسناد موجود، وی دستگیر شد و مدتی را در زندان به سر برد، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد.
سرانجام، احمد هومن در سال 1374 در تهران درگذشت و در روستای میگون در حوالی تهران به خاک سپرده شد.