او با هدف معالجه بیماری به آلمان سفر کرد، اما این امر بهانهای نشد که از ترقی در حوزه نظامی بازماند و با کسب مهارت در رشته هوانوردی، اولین هوانورد ایرانی لقب گرفت، اما با وجود چنین مهارتی، پس از بازگشت به ایران عمر چندانی نکرد تا از این مهارت او بهرهبرداری شود و در بازی سیاست جان خود را از دست داد
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ کلنل محمدتقیخان پسیان، از رجال سیاسی تاریخ معاصر ایران، در سال 1270، در یکی از روستاهای آذربایجان شرقی به دنیا آمد. دوران کودکی محمدتقی، عمدتا در شهرهای قفقاز و تبریز گذشت. او تحصیلات خود را نیز در بهترین مدارس تبریز گذراند و بعد از دوران ابتدایی، علاقه خود به امور نظامی را نشان داد.
ورود محمدتقی پسیان به دنیای نظامی
علاقه محمدتقی به مسائل نظامی ریشه در پیشینه خانوادگی و مهاجرت او و خانوادهاش به قفقاز نیز داشت. در واقع پسیان برخاسته از یک خانواده سپاهی آذربایجانی بود و تمام بستگانش در نظام بودند. پدر او نیز که یاور محمدخان عنایتالسلطان نام داشت، در امور نظامی اشتغال داشت.[1] بر این اساس، پسیان نیز برای آنکه رویای خود در امور نظامی را تحقق بخشد، از تبریز به تهران رفت و در یک مدرسه نظامی ثبت نام کرد.
علاقه و استعداد پسیان در مسائل نظامی بهقدری بود که در بیستسالگی درجه ستوانی را از مدرسه صاحبمنصبان ژاندارمری دریافت کرد. هنوز مدت زیادی از درجه ستوانی او نگذشته بود که موفق به ارتقای مقام و اخذ درجه سرگردی شد. البته طی این دوره، پسیان اتفاقات زیادی را از سر گذراند و در چندین رشته عملیات نظامی متهورانه شرکت کرد؛ چنانکه در مدرسه صاحبمنصبان و درحالیکه یک ماه به اتمام تحصیلاتش باقی مانده بود، به ریاست یک اسکادران صاحبمنصب جزء، به مأموریت بروجرد رفت و طی جنگی که بین قوای او با الوار پیش آمد، در تاریخ ۲۳ ربیعالثانی ۱۳۳۲ق، روی تپهای مجروح شد و به علت شرکت در این جنگ بود که به درجه یاوری یا سرگردی رسید.[2]
نایب اول (ستوان یکم) محمدتقی خان پسیان
شماره آرشیو: 435-۱ع
از مشارکت در جنگ جهانی اول تا مهاجرت به آلمان
پسیان در دوران تحصیل و فعالیتهای نظامی خود به ریاست گروهان همدان نیز رسید. هنگام جنگ جهانی اول و تجاوز قوای بیگانه به ایران، با ملّیون و آزادیخواهان همکاری کرد و با اینکه سومین دهه عمر خود را به نیمه نرسانده بود، بر اثر جنگ مصلا، که در آن شکست سختی به قوای دشمن وارد آورد، شهرت شجاعتش در همه جا پیچید و از مرزهای کشور نیز فراتر رفت. در 6 شعبان ۱۳۳۵ق، در نتیجه بعضی از مسائل که خود نیز ناگفته گذاشته است، استعفا داد و راهی آلمان شد.[3]
محمدتقی بعد از عزیمت به آلمان، به ادامه تحصیل در امور نظامی مشغول شد. البته گویا ابتدا هدف او از سفر به آلمان معالجه بیماری بود، اما گویا بیماری بهانهای برای پیمودن پلههای ترقی شد. پسیان در آلمان به بخش هوانوردی رفت و با کسب مهارت در این رشته، اولین هوانورد ایرانی شد. او در آلمان موفق شد نشان نظامی صلیب آهنین را نیز کسب کند. پسیان بعد از اتمام تحصیلات خود در آلمان به ایران بازگشت و به خدمت در خراسان مشغول شد.
بازگشت به ایران و آغاز فصلی جدید از زندگی
پسیان، گرچه بعد از بازگشت خود به ایران، مجددا به امور نظامی مشغول شد، اما آن روزها از نظر سیاسی هیچ شباهتی به دوران پیش از مهاجرت او نداشت. مدت اقامت پسیان در آلمان حدود چهار تا شش سال طول کشید، اما در همین مدت کم نیز همه چیز تغییر کرده بود؛ چنانکه کمی پس از بازگشت او، کودتای 1299 رضاخان رخ داد و کشور از نظر اقتصادی و سیاسی، وارد آشفتهترین دوران خود شد. اما کلنل جایگاه خوبی در میان مردم داشت. او به خاطر داشتن افکار آزادیخواهانه در میان مردم از نفوذ و اعتبار فراوانی برخوردار بود.[4] علاوه بر تحولات جدید ایران، پسیان خود نیز با تغییر و تحولات سیاسی جدیدی روبهرو شد. مهمترین این تحولات، جدال سیاسی او با قوامالسلطنه و حکومت مرکزی بود.
پسیان و قوامالسلطنه از همکاری تا جدال سیاسی
پسیان بعد از بازگشت به ایران به ریاست ژاندارمری خراسان دست یافت و ظاهرا یکی از افرادی که باعث انتخاب او به این سمت شد، قوامالسلطنه بود. همزمان با این انتصاب، قوامالسلطنه نیز به عنوان والی خراسان انتخاب شد. قوامالسلطنه که در سال 1296 به جای کامرانمیرزا قاجار به ایالت خراسان منصوب شده بود، پس از ورود به مشهد، خود را فرمانروای کل ایالت خراسان و سیستان خواند. او در این مأموریت، اقدامات چشمگیری برای ایجاد امنیت از طریق تقویت ژاندارمری و شهربانی انجام داد و اعتباراتی از مرکز برای تهیه تفنگ و مهمات دیگر تحصیل نمود، یاغیان و طاغیان را سر جای خود نشاند و به این استان پهناور امنیت نسبی بخشید. در همین ایام موجبات انتقال کلنل محمدتقیخان پسیان را برای ریاست ژاندارمری خراسان فراهم کرد و ساز و برگی مناسب و در خور یک واحد نظامی قومی برای او تدارک دید و از هر جهت کلنل را تأیید و تشویق کرد.[5]
البته برخی نیز معتقدند قوامالسلطنه هیچ نقشی در انتصاب کلنل به ریاست ژاندارمری نداشت. بااینحال محمدتقی پسیان نیز در سمت ژاندارمری، به اصلاحات گستردهای دست زد و روابط خوبی با قوامالسلطنه ایجاد کرد، اما بعد از کودتای 1299 و تشکیل دولت سیدضیاء، همه چیز دگرگون شد. با تشکیل دولت سیدضیاء، که به کابینه سیاه مشهور بود، بسیاری از آزادیخواهان و افراد قدرتمند و مشهور، که ظن مخالفت آنها با دولت پیش آمده بود، دستگیر شدند. قوامالسلطنه نیز یکی از این افراد بود. گفته شده است کلنل در دستگیری قوامالسلطنه نقش مثبتی داشت و خود بعد از دستگیری قوام، توسط سیدضیاء به حکومت خراسان منصوب شد. ملکالشعرای بهار در کتاب خود به نام «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران» چنین نوشته است: «مرحوم کلنل محمدتقی خان والی خراسان را به دستور سیدضیاءالدین دستگیر و تحتالحفظ به مرکز فرستاده بود».[6]
کلنل محمدتقی خان پسیان، فرمانده ژاندارمری ایالت خراسان، در سال 1300ش
شماره آرشیو: 4665- 1ع
اما کابینه سیاه سیدضیاء، دوام چندانی نداشت و خیلی زود خود او نیز دستگیر و بعد به اروپا تبعید شد. در این شرایط بسیاری از محبوسان از جمله قوام آزاد شدند و فعالیتهای خود را از سر گرفتند. قوام بعد از آزادی، به نزد احمدشاه رفت و به نخستوزیری منصوب شد. قوام ضمن برکناری پسیان از کفالت خراسان، طی نامهای از او خواست اگر مایل به ادامه فعالیت به عنوان فرمانده ژاندارمری نیست، میتواند هر شغل دیگری را برگزیند تا آن را به او تفویض کند، اما «در تاریخ ۲۰ رمضان ۱۳۳۹ مطابق ۷ جوزای ۱۳۰۰ دستخطی از شاه به خراسان مخابره شد و کلنل را به فرماندهی قوای نظامی خراسان، ابقا و از مداخله در امور حکومتی ممنوع داشت».[7] بعد از این اتفاقات، اختلافات میان کلنل و قوام آغاز شد که سرانجام آن، کشته شدن کلنل محمدتقی پسیان بود.
شرح ماجرای کشته شدن کلنل و اختلافات او با قوام
درباره علل اختلاف قوام و کلنل، روایتهای مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند کلنل از حکم جدید که به برکناری او از کفالت خراسان منجر شده بود، راضی نبود و ازاینرو وقتی «فرمانده کل ژاندارمری ایران، مأمور رسیدگی به کار کلنل پسیان شد و به اتفاق عدهای از افسران، عازم مشهد گردید، کلنل دستور داد تمام آنها را در شاهرود بازداشت کنند و به مرکز اعزام دارند. با این اقدام، برای حکومت مرکزی مسلم شد که او علیه دولت قیام کرده است و حاضر به اجرای دستورات نیست».[8] ازهمینرو در جنگی که میان قوام و کلنل درگرفت او کشته شد. روایت دیگر حاکی از آن است که کلنل، اعتمادی به قوامالسلطنه نداشت و ازاینرو به مخالفت با او برخاست. بر این اساس گفته شده است کلنل «قلبی پاک و بیریا داشت و از زدوبندهای سیاسی پشت پرده بیخبر بود؛ به همین دلیل، دست پنهانی انگلیس را در پشت پرده نمایش کودتای سیدضیاء نمیدید. وقتی سیدضیاء از وزارت عزل و تبعید شد و قوام به صدارت عظمی رسید، پنداشت که جریان اصلاحات ــ که با سیدضیاء آغاز شده ــ شکست خورده است و دوباره عناصر فاسد و اشرافی بر سر کار آمدهاند» ازاینرو، در برابر دولت مرکزی مقاومت کرد.[9]
کلنل در نزاع با قوام، دستور حکومت نظامی در خراسان را نیز صادر کرد؛ اقدامی که در کنار سایر اقدامات، به منزله سرپیچی او از حکومت مرکزی اعلام شد و ازاینرو دولت مرکزی با صدور حکمی، از ایلات و عشایر برای مقابله با او دعوت کرد. مقابله ایلات و عشایر با کلنل و نیروهای ژاندارمری، باعث ضعف و تحلیل نیروهای پسیان شد و در نهایت در 9 مهر 1300، در محلی به نام جعفرآباد قوچان، قوای او و قوای حکومت که عمدتا از اکراد ایلات و عشایر بودند، با هم رویارو شدند.
در این درگیری، دوازده نفر از نیروهای ژاندارم کشته و دوازده نفر دستگیر و بقیه نیز متواری شدند. کلنل محمدتقی خان نیز پس از اصابت گلوله به پا و سینهاش کشته شد. اکراد پس از بریدن سر کلنل محمدتقی خان، آن را بر سر چوب کردند و همراه با سردوشی و نامهای که مرگ وی را اعلام میکرد، به مشهد فرستادند.[10]
شماره آرشیو: 2256- 1ع
پینوشتها
---------------------------------------------
[1] . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰، صص 375- 376.
[2] . حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، ج 2، تهران، الهام، 1369، ص 164.