نایب تولیت آستان قدس رضوی نزد مردم خراسان اهمیت بسیاری داشت و رضایت آنها بر این بود که فردی با پیشینه سیاسی و مذهبی مناسب برای این جایگاه انتخاب شود؛ به همین دلیل زمانی که شنیدند سخن از نامزدی وی برای این جایگاه در میان است، بهشدت با آن مخالفت کردند
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ عبدالعظیم ولیان یکی از رجال سیاسی در حکومت پهلوی دوم است که سمتهای سیاسی متعددی در این حکومت داشت. از ولیان به عنوان وزیر اصلاحات ارضی یاد میشود. عبدالعظیم ولیان در سال 1304 در تهران به دنیا آمد. او پس از انجام تحصیلات ابتدایی وارد دبیرستان نظام و سپس دانشکده افسری شد و به درجه افسری نائل آمد؛ افزون بر این، در دانشکده حقوق تهران نیز تحصیل کرد. ولیان مراحل نظامی را نیز بهتدریج پشت سر گذاشت و به درجه آجودانی لشکر لرستان و سپاه فارس رسید. او مدتی نیز در دادگاههای نظامی به وکالت اشتغال داشت.[1] البته برخی از منابع از تحصیلات و آموزشهای نظامی ولیان در آمریکا نیز صحبت کردهاند؛ چنانکه در یکی از منابع آمده است: «ولیان در دانشگاه لاهور پاکستان نیز تحصیل کرده است. در حین کار در ارتش، وی دورههای آموزشی متعددی را در آمریکا گذراند».[2]
ورود به عرصه کشاورزی
ولیان بهرغم آنکه تحصیلات خود را در حوزه نظامی به پایان برده بود، وارد عرصه کشاورزی نیز شد. او ابتدا در وزارت کشاورزی عهدهدار سمت بازپرسی شد. آغاز این اتفاق تقریبا با زمزمههای انقلاب سفید و اصلاحات ارضی همراه بود. او کمی بعد از آن و با تصویب قانون اصلاحات ارضی، به معاونت وزارت کشاورزی انتخاب شد. عبدالعظیم ولیان در این سمت اقدامات بسیاری انجام داد که از جمله آنها میتوان به اجرای مرحله اول و دوم قانون اصلاحات ارضی اشاره کرد. دوره حضور ولیان در وزارت کشاورزی با تغییراتی در وزارت کشاورزی نیز همراه بود از جمله آنکه در ۱۳۴۶ وزارت کشاورزی به دو وزارتخانه تقسیم شد و وزارتخانه جدیدی به نام وزارت اصلاحات ارضی بهوجود آمد که عبدالعظیم ولیان در رأس آن وزارتخانه قرار گرفت. باید به این موضوع نیز اشاره کرد که او در دوره ریاست بر سازمان اصلاحات ارضی، درجه دکترای خود را در علوم سیاسی دریافت کرد.[3]
این نکته نیز شایان ذکر است که عبدالعظیم ولیان پیش از انتصاب به وزارت اصلاحات ارضی، مدتی نیز در ساواک فعالیت کرد. در یکی از منابع درباره اشتغال ولیان در ساواک آمده است: «رئیس جدید سازمان اصلاحات ارضی، عبدالعظیم ولیان، زمانی که تیمسار اسماعیل ریاحی وزیر کشاورزی شد، به وزارت کشاورزی آمد. شغل وی رابط ساواک و وزارت مزبور بود. او از ابتدا روابط خوبی با تیمسار ریاحی برقرار نمود. ولیان وقتی که در ساواک با درجه سرگردی خدمت می کرد، به عنوان افسری لایق شناخته شده بود»![4]
نعمتالله نصیری، اسدالله علم و عبدالعظیم ولیان
شماره آرشیو: 3582-۱۱ع
قائممقامی حزب ایران نوین
عبدالعظیم ولیان از نظر سیاسی و حزبی نیز فعالیت گستردهای داشت. او از حامیان و طرفداران حزب ایران نوین بود و توانست در این حزب نیز جایگاه خوبی را از آن خود کند. ولیان در سال 1347 به قائممقامی حزب ایران نوین رسید. پیش از او، فردی به نام کلالی عهدهدار سمت قائممقامی بود، اما ازآنجاکه کلالی به هویدا نزدیک بود و خسروانی، دبیر کل حزب ایران نوین، با هویدا اختلاف داشت، مجبور شد از این سمت استعفا دهد و آن را به ولیان واگذار کند. البته ظاهرا کلالی با خسروانی نیز بر سر دبیر کلی حزب رقابت داشت.
استانداری و تولیت آستان قدس رضوی
خدمت خوب عبدالعظیم ولیان به خاندان پهلوی باعث شد پس از اصلاحات ارضی نیز در دستگاه حکومت باقی بماند؛ وی در سالهای 1353 تا 1357 به استانداری خراسان و نایب تولیت آستان قدس رضوی انتخاب شد. این مقام نزد مردم خراسان اهمیت بسیاری داشت و چون به نوعی یک جایگاه مذهبی بود آنها نسبت به فردی که برای تصدی این سمت انتخاب میشد حساس بودند و رضایت آنها بر این بود که فردی با پیشینه سیاسی و مذهبی مناسب برای این جایگاه انتخاب شود؛ به همین دلیل زمانی که شنیدند سخن از نامزدی ولیان برای این جایگاه در میان است، بهشدت با آن مخالفت کردند؛ «زیرا برای مدتی مقام استانداری به عنوان فرصتی برای ثروتاندوزی شخصی به هزینه حرم تلقی میشد، اما گماشتن وزیر پیشین، یعنی ولیان که مشهور است به اینکه در فساد عملا در ایران بدون رقیب است، ضربه سختی برای خراسانیها بود».[5]
دستبوسی عبدالعظیم ولیان، نایبالتولیه آستان قدس رضوی، در مقابل اشرف پهلوی
شماره آرشیو: ۷۴۱-۷۵۴و
موافقت با تبعید آیتالله خامنهای
در دورهای که عبدالعظیم ولیان تولیت آستان قدس رضوی را برعهده داشت، خراسان شاهد اتفاقات سیاسی خاصی بود. استان خراسان و بهویژه شهر مشهد به دلیل آنکه جزء شهرهای مذهبی پیشگام در مبارزات اسلامی بود، بیش از شهرهای دیگر در معرض تحولات سیاسی قرار داشت. جدا از اعتراضها، راهپیماییها و کشتارهایی که در این شهر اتفاق افتاد، تبعید آیتالله خامنهای به ایرانشهر در آذر 1356 نیز از اتفاقات مهم شهر مشهد در آن سال بود. اما ارتباط این تبعید به ولیان این است که این اتفاق در زمانی روی داد که او استانداری خراسان را برعهده داشت و تبعید آیتالله خامنهای با موافقت او انجام شد. بر اساس منابعی که بر این موضوع اشاره کردهاند، فرحانگیز پالیزبان، فرماندار مشهد (همسر سرتیپ امانی، رئیس پلیس شهر) و عضو کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی، با فرستادن نامهای به فرماندهی هنگ ژاندارمری مشهد، موافقت استاندار، عبدالعظیم ولیان را با تبعید آیتالله خامنهای اعلام کرد و نوشت که «نامبرده را به وسیله مقتضی به ایرانشهر بدرقه و به فرمانداری شهرستان مذکور تحویل» دهید.[6]
دستگیری در دولت ازهاری
ولیان نیز جزء افرادی بود که در حکومت نظامی ازهاری به جرم فساد دستگیر شد. دولت ازهاری در آبان 1357 با ادعای اصلاحات سیاسی و مبارزه با فساد اقتصادی، به دستگیری برخی از مقامات سیاسی که به فساد اشتهار داشتند اقدام کرد. دولت نظامی براساس این سیاست دستور داد به مدت یک هفته تمام مدارس اعم از ابتدایی و متوسطه و دانشگاهها تعطیل شوند و در همان روز فرماندار نظامی تهران عدهای از بلندپایگان و مقامات عالیرتبه دولت که در بیست سال اخیر عهدهدار مشاغل مهم و حساس بودند، طبق ماده پنج حکومتنظامی بازداشت شدند.[7] این دستگیریها ناظر بر افرادی بود که مخل امنیت و نظم بودند. البته افراد دستگیرشده قطعا عاملان مختلکننده نظم و امنیت نبودند، بلکه بیشتر به لحاظ سیاسی و اقتصادی، اتهاماتی بر آنها وارد بود. البته در حقیقت دستگیری آنها جنبه نمایشی داشت و به منظور جلب نظر مردم انجام شده بود.
چاپلوسی تام نسبت به شاه
عبدالعظیم ولیان نیز مانند بسیاری از مقامهای حکومتی، گرفتار فرهنگ چاپلوسی از شخص شاه بود. اطاعتپذیری گاه با فرا رفتن از وضعیت عادی، حالتی اغراقگونه به خود گرفته و باعث تملقگویی در اشکال مختلف همچون بوسیدن پای شاه یا سخنان متملقانه درباره او میشد. ولیان نیز هیچگاه نتوانست خود را از این فرهنگ مبرا کند؛ چنانکه گفته شده است بوسیدن پای شاه بعد از جشنهای 2500 ساله در دربار به اوج رسیده بود و عبدالعظیم ولیان، استاندار خراسان و نایبالتولیه، یکی از افرادی بود که هرگاه به حضور محمدرضا پهلوی میرسید، روی زمین میافتاد و پای او را میبوسید.[8]
فساد اخلاقی و مالی
ولیان نیز مانند بسیاری از مقامات بلندپایه حکومت پهلوی به فسادهای اخلاقی و مالی گسترده متهم بود. فساد او نیز در قالب روابط با احزاب و گروههای سیاسی مختلف بود. به عبارتی او نیز گرفتار شبکه فاسد حکومت پهلوی بود که در آن انواع فسادها وجود داشت. در مواردی نیز برخی از افراد از فساد اخلاقی استفاده میکردند تا خود را به مقامات بالا نزدیکتر کنند. این وضعیت در مورد عبدالعظیم ولیان نیز صادق است. براساس یکی از منابع موجود، برابر اطلاع زعفرانلو، نماینده مجلس شورای ملی از بهبهان و سرپرست دبیرخانه سازمان کشاورزان که از طرف دکتر ولیان اختیاردار مطلق در امور سازمان کشاورزان حزب ایران نوین بود، برای مشارالیه مجالس بزم شبانه ترتیب داده و میان خانم های جوان نمایندگان وابسته به سازمان کشاورزان حزب با دکتر ولیان روابط برقرار کرده و برای اینکه خود را بیشتر به ولیان نزدیک کرده و از این موقعیت استفاده کند، مرتبا در حزب درصدد است که کدام یک از نمایندگان یا طالبین مقام دارای زن خوشگل و جوان هستند تا وسایل نزدیکی آنان را با ولیان فراهم سازد.[9]
مصطفی الموتی نماینده مجلس به اتفاق عبدالعظیم ولیان در کلوپ روکاری
شماره آرشیو: 593-754و
فرار از ایران و مرگ در آمریکا
عبدالعظیم ولیان همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد و به آمریکا گریخت. او تا سال 1373، که مرگ به زندگیاش پایان داد، در آنجا زندگی میکرد.
پینوشتها:
[1] . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰، صص 1716- 1717.
[2] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 8، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 767.