در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی» بررسی شد:

کوه یخ حضور رژیم صهیونیستی در قفقاز

شعیب بهمن، رئیس مؤسسه مطالعات جهان معاصر، در سخنرانی خود در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی» ضمن بررسی ابعاد مختلف همکاری‌های نظامی و امنیتی جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی گفت: علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، در سال 2009م این روابط را به کوه یخی تشبیه کرد که تنها 10 درصد آن آشکار و 90 درصد آن از نظرها پنهان است
کوه یخ حضور رژیم صهیونیستی در قفقاز
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی» به ریاست جناب آقای دکتر موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، و دبیری علمی دکتر حسین احمدی و با حضور استادان و صاحب‌نظران حوزه قفقاز یکشنبه 9 اردیبهشت‌ماه 1403 از ساعت 14 در پژوهشکده تاریخ معاصر آغاز شده است.
 
دکتر موسی حقانی و حسین احمدی در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی»
 
بهمن: اسرائیلی‌ها از طریق فروش تسلیحات به جمهوری آذربایجان درصدد کادرسازی برای خود هستند
دکتر شعیب بهمن، رئیس مؤسسه مطالعات جهان معاصر، در سخنرانی خود در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی» به بررسی ابعاد مختلف همکاری‌های نظامی و امنیتی جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی پرداخت. وی با اشاره به اینکه فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، قفقاز را به دلیل ماهیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک به منطقه‌ای جذاب برای قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل کرد، اسرائیل را دارای گرم‌ترین روابط با جمهوری آذربایجان دانست.
وی تأکید کرد: این روابط به قدری گسترده و دوستانه است که الهام علی‌اف، رئیس‌جمهور آذربایجان، در سال 2009م آن را به کوه یخی تشبیه کرد که تنها 10 درصد آن آشکار و 90 درصد آن از نظرها پنهان است. در سال 2012، آویگدور لیبرمن، وزیر خارجه وقت اسرائیل، رابطه با آذربایجان را مهم‌تر از مناسبات با فرانسه تلقی کرد. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، در سال 2016م نیز تل‌آویو و باکو را نمونه‌ای از روابطی اعلام کرد که می‌تواند و باید بین مسلمانان و یهودیان در همه جا وجود داشته باشد.
بهمن اذعان کرد: اسرائیل و جمهوری آذربایجان در حوزه نظامی دارای مناسبات بسیار پیچیده و البته رو به رشدی هستند. بخشی از این رابطه به دلیل راهبردی است که اسرائیلی‌ها در حوزه توسعه صادرات جنگ‌افزارهای نظامی دنبال می‌کنند و بخشی دیگر از رویکردهای حاکم بر دولت باکو نشئت می‌گیرد.

شعیب بهمن در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی»
 
پژوهشگر مسائل اوراسیا گفت: بر اساس آمار منتشرشده، آذربایجان توانسته است در مدت فقط سی سال به یکی از مهم‌ترین شرکای اسرائیل در زمینه معاملات تسلیحاتی مبدل شود؛ به‌ نحوی که این کشور در سال 2020م پس از هند به دومین واردکننده تسلیحات از رژیم صهیونیستی مبدل شده است. ارزیابی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی در سال‌های گذشته معاملات مختلفی را در حوزه تسلیحات و ادوات نظامی انجام داده‌اند که شامل انواع سامانه‌های راداری و پدافند هوایی، توپخانه و موشک، پهپاد و تجهیزات نیروی دریایی می‌شود. در این بین نکته مهم آن است که جمهوری آذربایجان تنها واردکننده تسلیحات اسرائیلی نیست، بلکه دو طرف در سال‌های گذشته به تولید مشترک هواپیماهای بدون سرنشین در خاک آذربایجان اقدام کرده‌اند.  
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنان خود افزود: افزایش معاملات تسلیحات با هر کشور صرفا به حوزه نظامی ارتباط پیدا نمی‌کند و می‌تواند به توسعه نفوذ سیاسی و امنیتی نیز منجر شود؛ ازاین‌رو اسرائیلی‌ها همراه با فروش تسلیحات و جنگ‌افزارهای خود به جمهوری آذربایجان در پی آموزش افسران عالی‌رتبه این کشور و به نوعی کادرسازی برای خود هستند؛ امری که می‌تواند در آینده به تعمیق بیشتر نفوذ رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان منتهی شود.
رئیس مؤسسه مطالعات جهان معاصر تأکید کرد: هم​ذات‌پنداری جمهوری آذربایجان با اسرائیل به عنوان یک دولت جعلی تأثیر بسیار زیادی در گسترش مناسبات باکو با تل‌آویو داشته است؛ زیرا جمهوری آذربایجان نیز همانند اسرائیل از زمان پیدایش خود همواره در پی یافتن هویت جدید بوده است؛ بنابراین استفاده از تجربه اسرائیل، که بحران‌های امنیتی و نظامی متعددی را پشت سر گذاشته، برای باکو بسیار حائز اهمیت است.
وی ضمن بر شمردن آثار و پیامدهای منفی حضور اسرائیل در منطقه، یادآورد شد: سابقه فعالیت‌های رژیم صهیونیستی در قفقاز نشان می‌دهد که نفوذ اسرائیل بیش از هر چیز به ناامنی در منطقه دامن می‌زند؛ کما اینکه رد پای این رژیم در درگیری اوت 2008م روسیه و گرجستان و همچنین جنگ چهارروزه آوریل 2016 و جنگ 44 روزه 2020م در قره‌باغ کاملا آشکار است.
بهمن در پایان متذکر شد: حضور اسرائیل در جمهوری آذربایجان به معنای همسایگی صهیونیست‌ها با جمهوری اسلامی ایران است. در واقع دولت علی‌اف موجب شده مهم‌ترین دشمن ایران نه تنها در جمهوری آذربایجان فضای فعالیت آزادانه
و گسترده در اختیار داشته باشد، بلکه از سرزمین آذربایجان برای حمله به ایران هم استفاده کند. ورود پهپادهای اسرائیلی از خاک آذربایجان به ایران و همچنین اعزام تیم‌های ترور دانشمندان هسته‌ای از این کشور در گذشته مسبوق به سابقه بوده و در آینده نیز می‌تواند ادامه یابد.

کاظمی: تمامی نظریه‌پردازان پان‌ترکیسم در ترکیه از نظریه‌پردازان یهودی تأثیر پذیرفته‌اند
دکتر احمد کاظمی، استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه، در سخنرانی خود با عنوان «پیوند پان‌ترکیسم و صهیونیسم در پرتو نظم آنگلوساکسونی در اوراسیا» به بررسی همکاری پان‌ترکیسم و صهیونیسم در دو دوره تاریخی پرداخت.
وی افزود: دوره اول همکاری صهیونیسم و پان‌ترکیسم از قرن هیجدهم تا فروپاشی شوروی را شامل می‌شود. در این دوره پیوند صهیونیسم و پان‌ترکیسم در دو زمینه بوده است: اول در حوزه نظریه‌پردازی پان‌تورانیسم و دوم فروپاشی عثمانی.
این استاد دانشگاه در ادامه افزود: چنان‌که برناد لوئیس، خاورشناس معروف، می‌گوید: سه یهودی در قرن هیجدهم و یک قرن قبل از تأسیس ترکیه، مبتکر ایده انگلیسی پان‌تورانیسم بودند: آرتور لملی دیوید: یهودی انگلیسی و نویسنده کتاب «بررسی‌های مقدماتی»، دیوید لئون کوهن: یهودی فرانسوی، آرمینیوس وامبری: یهودی مجارستانی که در 1868م در انگلستان با انتشار کتاب «درویش دروغین در خانات آسیای میانه» به ترسیم امپراتوری پان‌ترکیسم پرداخت.
دکتر کاظمی افزود: جالب است که امروز نیز نظریه‌پردازان پان‌تورانیسم چهره‌های صهیونیستی و آمریکایی نظیر براندا شافر، مایکل دورن و آریه گوت (تا شهریور ۱۴۰۱) و سفرای رژیم صهیونیستی در باکو هستند.  
پژوهشگر ارشد اوراسیا در ادامه تأکید کرد: دومین نقش صهیونیسم در این دوره، نقش آن در روی کار آمدن ترکان جوان از طریق فروپاشی عثمانی بود.
وی افزود: در سال ۱۹۰۱م‌، سلطان عبدالحمید ثانی با درخواست تئودوز هرتزل، بنیان‌گذار صهیونیسم، برای ایجاد یک شهرک یهودی‌ در فلسطین مخالفت و از پذیرش هیئت صهیونیست‌ها به ریاست مزراعی قاسو خودداری کرد. به دنبال آن، موج قومی با محوریت پان‌عربیسم در سراسر عثمانی شدت گرفت و نهایتا با فروپاشی عثمانی، مصطفی کمال به قدرت رسید که در سال ۱۸۸۱م، در شهر بندری «سالونیک»، در یک خانواده یهودی دونمه (یهودیان به‌ظاهر مسلمان‌شده) به دنیا آمده بود.
استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه در ادامه افزود: صهیونیسم و پان‌ترکیسم از منظر ایدئولوژیکی نیز دارای اشتراک هستند و هر دو معتقدند که قرم برتر می‌باشند؛ چنان‌که آرتور دیوید لملی در کتاب «بررسی مقدماتی» در سال 1832م نوشته است: ترکان نژاد مستقل و برجسته‌اند و بر عرب‌ها و سایر ملل شرقی برتری دارند. تمامی نظریه‌پردازان پان‌ترکیسم در ترکیه مانند ضیاء گوگ آلپ، احمد آقایف و یوسف آکچورا از نظریه‌پردازان یهودی تأثیر پذیرفته و به تجلیل آنها پرداخته‌اند.
دکتر کاظمی در ادامه تأکید کرد: دوره دوم پیوند پان‌ترکیسم و پان‌آذریسم پس از فروپاشی شوروی شروع می‌شود که بلافاصله مقامات ترکیه از جمله تورگوت اوزال، رئیس‌جمهور، بر حضور ترکیه از دریای آدریاتیک تا دیوار چین تأکید می‌کنند و از همان زمان بحث سیطره بر جنوب ارمنستان در قالب چندین طرح از جمله توسط بلنت اجویت مطرح می‌شود، اما جنگ اول قراباغ و شرایط حاکم بر منطقه و تداوم ساختار روسی مانع رویای پان‌ترکیسم می‌شود، به‌ویژه اینکه در آن مقطع هنوز غرب طرح مشخصی برای نظم سیاسی در منطقه اوراسیا نداشت.
پژوهشگر ارشد اوراسیا ادامه داد: از سال 2017م که افول آمریکا به گفته نظریه‌پردازانی مانند استفان والت وارد یک روند جدی می‌شود، ایجاد نظم نوین در مناطق مختلف از جمله هارتلند قفقاز و آسیای مرکزی در دستور کار ناتو قرار می‌گیرد. در این مقطع است که نظم آنگلوساکسونی  با محوریت ایده پان‎‌تورانیسم مطرح می‌شود و دو سال پس از روی کار آمدن نیکول پاشنیان در یک  انقلاب رنگی در ارمنستان، پروژه جنگ دوم قراباغ شروع و آشکار می‌شود که تجزیه جنوب ارمنستان هدف اصلی جنگ دوم قراباغ است.
 
احمد کاظمی در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی»
 
استاد حقوق بین‌الملل دانشگاه در ادامه اهداف نظم آنگلوساکسونی را نابودی نظم روسی، جلوگیری از نظم ایرانی و ممانعت از استقرار نظم چینی در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی از طریق ایجاد به‌اصطلاح جهان ترک در قالب سازمان دولت‌های ترک خواند که در داخل آن قرار است پدیده مسلمان صهیون مانند مسیحی صهیون ایجاد شود.
دکتر کاظمی افزود: در جنگ دوم قراباغ، بیشترین نقش نظامی مستقیم را رژیم اسرائیل به نمایندگی از صهیونیسم و حزب عدالت و توسعه ترکیه، که موتلف با حزب پان‌ترکیستی حرکت ملی است، به نمایندگی از پان‌ترکیسم داشتند.
پژوهشگر ارشد اوراسیا در ادامه در تبیین چرایی پیوند صهیونیسم و پان‌ترکیسم به منافع مشترک آنها اشاره کرد که مهم‌ترین رئوس آن عبارت‌اند از:  
ـ استقرار نظم آنگلوساکسونی و تضعیف محور ایران، روسیه و چین از طریق استقرار دالان تورانی ناتو؛
ـ پمپاژ پان‌تورانیسم در منطقه و ترویج قوم‌گرایی در ایران، روسیه و چین؛ چرا که از منظر رژیم صهیونیستی تنها در صورت وجود جدایی‌طلبی قومی امکان مهار ایران
در منطقه و تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه‌ای صهیونیسم وجود دارد؛  
ـ تضمین طولانی‌مدت انتقال نفت از خط لوله اسرائیلی باکو ـ جیحان. ترکیه در قبال این تضمین، امتیاز انتقال گاز از میدان لویاتان رژیم صهیونیستی را دریافت کرده است؛  
ـ تبدیل جهان ترک به عقبه لجستیکی رژیم صهیونیستی که تجربه بعد از عملیات توفان‌الاقصی و ارسال ارزاق، انرژی، سوخت جت و مصالح ساختمانی و آب از به‌اصطلاح جهان ترک به اسرائیل آن را نشان داد؛  
ـ تقویت وهابیسم تکفیری و اخوانیسم در قفقاز و آسیای مرکزی؛  
ـ ایجاد اسرائیل دوم در منطقه (آذرائیل) در قراباغ که با همراهی کشورهای غربی به‌ویژه انگلستان شاهد پاکسازی قومی بوده و خالی از سکنه می‌باشد؛  
ـ منافع همسویی صهیونیسم و پان‌ترکیسم در جنگ اوکراین علیه روسیه؛  
ـ منافع مشترک در بایکوت کردن موضوع نسل‌کشی ارامنه؛
ـ منافع مشترک در تورانیزه کردن پان‌آذریسم و از بین بردن هویت اصیل ایرانی آذربایجانی‌ها؛  
ـ منافع مشترک در ایرانی‌زدایی و فارسی‌زدایی که در قالب نظم آنگلوساکسونی در شبه‌قاره، افغانستان، آناتولی، قفقاز پیگیری می‌شود و نتیجه آن حضور چهره‌های سیاسی صهیونیسم مانند تزیپی لیونی در بنیاد بین‌المللی نظامی گنجوی است. 

سیف: ایران‌ستیزی و شیعه‌زدایی در سرزمین‌های شمال رود ارس از سال‌های قبل از قراردادهای گلستان و ترکمنچای توسط انگلیس‌ها کلید خورده بود
دکتر مهدی سیف تبریزی، پژوهشگر مسائل حوزه قفقاز، در سخنرانی خود در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی» به بررسی زوایای مختلف شیعه‌‎زدایی و ایران‌ستیزی در جمهوری آذربایجان با تأسی از سیاست‌های رژیم صهیونیستی پرداخت.
تبریزی در ابتدا با اشاره به این نکته که باید در ابتدا ماهیت حکومت باکو را مشخص کرد و پس از آن نحوه برخورد و سیاست‌گذاری‌های کلان با این رژیم را تعیین نمود گفت: باید مشخص شود که آیا حکومت فعلی آذربایجان همانند دولت‌های مستقل، منافع ملی جمهوری آذربایجان را ملاک عمل در سیاست داخلی و سیاست بین‌الملل قرار می‌دهد یا براساس طرح و برنامه‌ای که از سوی برخی کشورهای خارجی همانند انگلستان، ایالات‌متحده و به‌خصوص رژیم اسرائیل برای آنان دیکته شده عمل می‌نماید. فهم این موضوع که رژیم علی‌اف در جمهوری آذربایجان بسیاری از اقدامات خود را براساس دشمنی با ایران و تأمین منافع رژیم اسرائیل در یک تنش مدیریت‌شده با جمهوری اسلامی انجام می‌دهد می‌تواند در بسیاری از تصمیم‌سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها مؤثر و راهگشا باشد؛ امری که متأسفانه در سال‌های گذشته به آن پرداخته نشده است.
وی در ادامه افزود: با فهم این موضوع می‌توان سیاست‌های ایران‌ستیزی و شیعه‌زدایی را که در سه دهه گذشته با نفوذ و راهنمایی فرهنگی رژیم‌صهیونیستی در این جمهوری به شدیدترین شکل ممکن به اجرا درآمده است به‌خوبی درک کرد.
تبریزی بر این نکته تأکید کرد که ایران‌ستیزی و شیعه‌زدایی در سرزمین‌های شمال رود ارس از سال‌های قبل از قراردادهای گلستان و ترکمنچای توسط انگلیس‌ها کلید خورده بود و پس از جدایی مناطق شمالی رود ارس، این پروژه توسط نیروهای روس تزاری و بعدها توسط شوروی بلشویکی با قدرت ادامه یافت. در این سال‌ها کاملا سعی شد با جعل تاریخ و هویت برای ساکنان این مناطق، آنان را هرچه بیشتر با مام وطن خود، یعنی ایران، بیگانه سازند تا از وقوع هرگونه حرکت انقلابی و جدایی‌طلبانه در قلمرو شوروی جلوگیری شود. این سیاست‌ها بعد از فروپاشی شوروی و اعلام استقلال جمهوری آذربایجان به شکل جدیدی ادامه پیدا کرد.
کارشناس مسائل قفقاز گفت: از همان ابتدای اعلام استقلال جمهوری آذربایجان، رژیم صهیونیستی حضور خود را در سرزمین‌های این جمهوری در حوزه گوناگون آغاز و سعی کرد این حضور را در ابتدا در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در میان نخبگان و سپس جامعه آذربایجان گسترش دهد.
او افزود: حضور تمام‌عیار رژیم صهیونیستی در آذربایجان، با هدف ایجاد پایگاهی برضد منافع جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت. این حضور در کشوری اسلامی با جمعیت اکثرا شیعه‌مذهب می‌توانست مشکلات عدیده‌ای برای اسرائیلی‌ها ایجاد کند؛ ازهمین‌رو اولین کارویژه‌ای که نیروهای رژیم در خاک آذربایجان برای خود تعیین کردند تغییر نگرش به ایران و اسرائیل و همچنین باورهای مذهبی مردم جمهوری آذربایجان بود. این دو، حلقه‌های مستحکم و نامرئی اتصال مردمان شمال رود ارس با سرزمین مادری خود ایران بود که باید در یک بازه زمانی به شدیدترین شکل ممکن تضعیف یا از هم می‌گسست. بهترین مسیر برای دست‌یابی به این هدف، نفوذ در زیرساخت‌های آموزشی، فرهنگی و دینی در باکو بود؛ ازهمین‌رو رژیم صهیونیستی از ابتدا سعی کرد با نفوذ در سیستم آموزشی و هدف قرار دادن نسل جدید، محتوای درسی ارائه‌شده را مبتنی بر جعل تاریخ در کتب درسی قرار دهد و بذر دشمنی با ایران را از همان ابتدا در تفکرات نسل جوان جمهموری آذربایجان بکارد؛ همچنین الزام حضور بدون پوشش اسلامی در اماکن آموزشی برای کودکان از دیگر وجوه دین‌ستیزی توسط دولت تحت نفوذ علی‌اف بود. در همین زمینه می‌توان آموزش معلمان آذری در سرزمین‌های اشغالی یا سفرهای بلندمدت و اقامت برای دانش‌آموزان در
اسرائیل را از دیگر برنامه‌های تغییر نرم از طریق سیستم آموزشی دانست.
تبریزی در ادامه با اشاره به این نکته که تغییر سبک زندگی مردم آذربایجان و دوری هرچه بیشتر آنان از فرهنگ ایرانی و دینی از اصلی‌ترین برنامه‌های رژیم صهیونیستی با کمک دولت علی‌اف بوده است، اظهار کرد: تخریب وجهه ایران در رسانه‌های جمعی و جعل تاریخ به بهانه تصرف ایران در بخشی از خاک جمهوری آذربایجان یک دشمنی عمیق را با ایرانیان در سرزمین‌های شمالی رود ارس به‌وجود آورده است؛ به شکلی که در حال حاضر دولت باکو هر آن چیزی را که از تشیع اصیل و فرهنگ ایرانی باقی مانده است با برچسب ایرانی‌گرایی و ایرانی‌دوستی در بدترین شکل آن تخریب می‌کند.
این کارشناس مسائل قفقاز درباره مبارزه دولت باکو با تشیع به این نکته اشاره کرد که یکی از مظاهر تشیع‌زدایی در جمهوری آذربایجان تعطیلی مدارس و حوزه‌های دینی این کشور مسلمان و شیعه‌مذهب است؛ همچنین محدود کردن اعمال شیعیان این کشور توسط اداره مسلمانان قفقاز و تعیین سرفصل‌های آموزشی در مدارس وابسته به دولت برای آموزش دروس دینی از دیگر وجوه دشمنی علی‌اف با شیعیان باکو است. دستگیری گسترده دین‌داران باکو به بهانه‌های واهی از جمله تبلیغ یا جاسوسی برای ایران، دستگیری علما و روحانیون غیردولتی یا روحانیونی که در ایران تحصیل دروس حوزوی کرده‌اند، بستن دفاتر مراجع شیعه، عدم اجازه بزرگداشت شعائر حسینی از شاخصه‌های تشیع‌زدایی در سال‌های گذشته در جمهوری آذربایجان است.
 
مهدی سیف تبریزی در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی»

تبریزی در ادامه، اهداف کلی رژیم‌صهیونیستی در توسعه نفوذ فرهنگی در جمهوری آذربایجان را به چند دسته تقسیم‌ کرد:
1. تلاش برای جایگزینی ایدئولوژی قومی ـ ملی (پان‌ترکسیم و پان‌آذریسم) به جای باورهای دینی و امتی (شیعی) از جانب رژیم صهیونیستی؛
2. جلوگیری از روند گسترش حوزه فکری و گستره جمعیتی اسلامی ـ شیعی در جمهوری آذربایجان و منطقه قفقاز. در این رابطه یهودیان صهیونیست، عملیات رخنه و نفوذ را در ارکان تأثیرگذار، مثل کمیته دولتی امور سازمان‌ها و تشکل‌های دینی جمهوری آذربایجان آغاز کرده‌اند؛
3. پدید آوردن نسل جدید آذری‌های صهیونیست و به تبع آن تربیت و پروراندن گروه نخبگان ترک ـ یهودی در یک فرآیند میان‌مدت با هدف در اختیارگیری مدیریت کلان جامعه جمهوری آذربایجان و ارکان قدرت در این کشور؛
4. ایجاد یک فرآیند مطالعاتی و پژوهشی در ارتباط با تاریخ موسیقی، صنایع دستی و حتی ورزشی جمهوری آذربایجان در قالب مجمع بین‌المللی رژیم صهیونیستی ـ جمهوری آذربایجان. این امر نشان‌دهنده وجود اهداف درازمدت جمعیت‌شناختی و روان‌شناختی یهودیان صهیونیست در جمهوری آذربایجان است.
دکتر مهدی سیف تبریزی در پایان یک استراتژی کلی را برای فعالیت‌های رژیم‌صهیونیستی و دولت علی‌اف در حوزه فرهنگی، اجتماعی و دینی بیان کرد. او تقدس‌زدایی از اسلام شیعی با اهانت به مظاهر آن در رسانه‌های جمعی و مدارس این کشور از یک‌سو و ایجاد حس عمیق تنفر از ایران با هدف ایجاد زمینه مساعد برای اجرای سیاست‌های ضد‌ ایرانی، مقابله پنهان با فضای ضدصهیونیستی حاکم بر کشورهای اسلامی و جلوگیری از تعمیق آموزه‌های اسلامی در بین مردم جمهوری آذربایجان را از مهم‌ترین اهداف مشترک باکو و تل‌آویو دانست.

صفرنژاد: فضای موجود در بین مردم مسلمان و عمدتا شیعه جمهوری آذربایجان، از فضای سایه‌گستر و جاری  بر جو عمومی حاکمان کاملا مجزاست
دکتر داریوش صفرنژاد، کارشناس مسائل قفقاز و اوراسیا، یکی دیگر از سخنرانان همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی» بود که دیدگاه‌‎های خود را درباره «رویکردهای چندگانه جمهوری آذربایجان در قبال جنگ غزه» مطرح کرد. او سخن خویش با طرح این موضوع آغاز کرد: از همان روز اول آغاز عملیات توفان‌الاقصی و متعاقب آن حمله رژیم صهیونیستی به غزه و نسل‌کشی مردم مظلوم و بی‌دفاع آن، حاکمیت جمهوری آذربایجان با اتخاذ رویکردی چندوجهی و چند لایه به رفتاری چندگانه در قبال این قضیه اقدام کرده است؛ البته این رویکرد چند وجهی و رفتار لایه لایه، در قبال بسیاری از موضوعات و به‎‌ویژه در روابط با برخی کشورها و به‌ویژه جمهوری اسلامی ایران، جهان اسلام، مسئله فلسطین و...، به پارادایم دائمی این جمهوری تبدیل شده و در رفتار حاکمان آن در سه دهه اخیر مشهود است.
این کارشناس مسائل قفقاز و اوراسیا رویکرد نخست را رویکرد رسمی این حکومت دانست که مسئولان و نهادهای مختلف جمهوری آذربایجان آن را به معرض نمایش گذاشتند و عبارت بود از: دعوت کردن طرفین به صلح و آرامش و برقراری آتش‌بس.
صفرنژاد رویکرد دوم را رویکرد اعلامی از طریق سایر انواع رسانه‌های اصلی و همه‌گیر فعال در این جمهوری عنوان کرد و در توضیح آن گفت: اگرچه این رسانه‌ها رسانه‌های غیررسمی و غیردولتی قلمداد می‌شوند، همگی در اختیار اعضای وابسته به حاکمیت جمهوری آذربایجان و برخی ارگان‌های ذی‌ربط هستند و توسط آنها اداره می‌شوند. این رسانه‌ها با اتخاذ موضعی متفاوت با رویکرد اول، و با تولید و پمپاژ اخبار تولیدی علیه مبارزان فلسطینی عمل کردند و با انعکاس اخبار به نفع رژیم صهیونیستی، از آن با عنوان دوست و متحد استراتژیک آذربایجان نام بردند. در این رسانه‌ها، فلسطینی‌ها عمدتا تروریست و جبهه باطل، و رژیم صهیونیستی نیز
عمدتا مظلوم و تحت حمله و جبهه حق معرفی می‌شوند.
این پژوهشگر حوزه قفقاز ادامه داد: رویکرد سوم رویکرد اقدامی و غیررسمی مشتمل بر ارسال انواع کمک‌ها به رژیم صهیونیستی و اعزام نیروی نظامی و سرباز برای حمایت میدانی از این رژیم در برابر مردم بی‌دفاع غزه در کنار نیروهای میدانی سایر متحدین رژیم صهیونیستی بوده است. با توجه به همین رویکرد، با وجود گذشت چندین ماه از کشتار مردم بی‌دفاع و مظلوم غزه، حتی یک روز صادرات نفت و گاز و سایر فرآورده‌های انرژی و به‌ویژه سوخت هواپیماهای جنگی و غیرجنگی این رژیم، از طرف جمهوری آذربایجان و از طریق خاک ترکیه به سرزمین‌های اشغالی، قطع نشده است.
او تأکید کرد: پس از افتتاح خط لوله نفت صادراتی باکو تفلیس جیهان، جمهوری آذربایجان هفده سال است که عمده انرژی مورد نیاز رژیم صهیونیستی را تأمین می‌کند. و در ادامه نیز برخی اقلام دیگر انرژی و فرآورده های انرژی مورد نیاز رژیم صهیونیستی را جمهوری آذربایجان تأمین کرده و تمامی اقلام صادراتی به سرزمین‌های اشغالی نیز با صادرات اقلام تولیدی این رژیم به جمهوری آذربایجان، تهاتر می‌گردند.
 
داریوش صفرنژاد در همایش «خطر صهیونیزم در قفقاز جنوبی»
 
صفرنژاد در توضیح رویکرد چهارم، به رویکرد اعلامی آذربایجان در عرصه افکار عمومی مسلمانان جهان و جهان اسلام اشاره کرد و گفت: حاکمان جمهوری آذربایجان هرازگاهی اظهاراتی در همراهی با مردم مسلمان فلسطین و غزه داشته‌اند؛ برای نمونه شرکت هواپیمایی دولتی جمهوری آذربایجان پروازهای روزانه خود به سرزمین‌های اشغالی را به مدت کوتاهی به حالت تعلیق درآورد، اما مجددا از روز 29 اسفندماه 1402 این پروازها با استعداد 9 پرواز در هفته از طرف این شرکت راه‌اندازی شد. البته علاوه بر آن، شرکت‌های مختلف هواپیمایی از جمله شرکت‌های هواپیمایی رژیم صهیونیستی و ترکیه نیز به صورت مستقیم یا با واسطه، پروازهای متعددی به سرزمین‌های اشغالی دارند.
این کارشناس مسائل قفقاز و اوراسیا ادامه داد: رویکرد پنجم پذیرش و میزبانی از برخی خانواده‌هایی است که از مناطق مختلف رژیم صهیونیستی به مهاجرت معکوس اقدام کرده و برای زندگی و استقرار دائم به جمهوری آذربایجان منتقل شده‌اند. این افراد عمدتا افرادی هستند که در گذشته از آذربایجان یا حوزه سی.آی.اس، با عاملیت آژانس بین‌المللی یهود به سرزمین‌های اشغالی مهاجرت کرده و در سرزمین‌های اشغالی سکونت داشته‌اند.
صفرنژاد در بخش دیگری از سخنان خود به «اتحاد 4 برادران» اشاره کرد و با بیان ماهیت آن، رویکرد ششم را تشریح کرد: چند سالی است که با حضور آذربایجان، رژیم صهیونیستی، ترکیه و پاکستان، اتحادی نظامی با عنوان «اتحاد 4 برادران» با رویکرد نظامی و دفاعی در جمهوری آذربایجان راه‌اندازی و تشکیل شده که ضمن برگزاری رزمایش‌های نظامی مشترک، همکاری‌های دفاعی و نظامی نیز با یکدیگر دارند.
او ادامه داد: عمده کارکرد این اتحاد، نبردهای موسوم به جنگ دوم قره‌باغ، موسوم به جنگ 44‌روزه بوده، که در مهر و آبان ماه 1399 شاهد آن بودیم. در ادامه نیز در شهریورماه 1402 این اتحاد، جمهوری خودخوانده قره‌باغ را تصرف کرد؛ البته خط مقدم نبردهای این اتحاد را تعدادی مزدور سلفی تکفیری تشکیل می‌دهند که با راهبری ناتو و عاملیت میدانی ترکیه از سوریه به جمهوری آذربایجان آورده شده و لباس ارتشیان آذربایجان را به تن آنها کرده‌اند.
صفرنژاد ضمن شرح فعالیت‌های این اتحادیه گفت: «اتحاد 4 برادران» پس از آبان‌ماه 1399 در اعلام‌های رسمی با عنوان «اتحاد 3 برادران» و بدون ذکر نام رسمی رژیم صهیونیستی، حضور مستشاری در آذربایجان دارد. عدم اعلام نام رژیم صهیونیستی به دلیل حساسیت جمهوری اسلامی ایران و برخی دول اسلامی نسبت به این موضوع است.
این کارشناس مسائل قفقاز و اوراسیا در پایان ضمن اشاره به این موضوع که فضای موجود در بین مردم مسلمان و عمدتا شیعه این جمهوری، از فضای سایه‌گستر و جاری  بر جو عمومی حاکمان، کاملا مجزاست، اظهار کرد: هر چقدر حاکمان در این جمهوری به‌واسطه قرار داشتن در زیر سلطه فراماسونری، یهود، جریان صهیونیسم بین‌الملل و رژیم صهیونیستی، از جمهوری اسلامی و فضا و گفتمان اسلام اصیل و راستین دور هستند، در نقطه مقابل، مردم مسلمان و شیعه این جمهوری به ایران اسلامی علاقه‌مند هستند. مردم در این جمهوری و کلا منطقه قفقاز جنوبی عمدتا خود را در امتداد تمدن ایران و جزئی از تمدن ایران می‌دانند و ازهمین‌رو حاکمان جمهوری آذربایجان، از ارتباطات مردم خود با کشور همسایه، یعنی جمهوری اسلامی ایران، شدیدا هراس و واهمه دارند. «ایران‌هراسی» در کنار «شیعه اصیل هراسی» و «اسلام اصیل هراسی» سه دهه است که با هدایت فراماسون‌ها و صهیونیست‌های حاکم در این کشور، در دستور سیاست‌های اعلامی انواع رسانه‌ها در این جمهوری قرار دارد و به شهادت رساندن مبارزان شیعه و مسلمانان مبارز اصیل و ضدصهیونیست در زندان‌های امنیتی آذربایجان، یکی از روندهای جاری و روزمره این کشور است.
https://iichs.ir/vdcg3w9x.ak9nq4prra.html
iichs.ir/vdcg3w9x.ak9nq4prra.html
نام شما
آدرس ايميل شما