نگاهی به زندگی سیاسی لنین؛

از سیمبرسک تا انقلاب

او که نام واقعی‌اش ولادیمیر ایلیچ اولیانوف بود، در خانواده‌ای نسبتا مرفه و تحصیل‌کرده بزرگ شد، اما در جوانی شاهد یک رویداد تلخ در خانواده‌اش بود که تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت
از سیمبرسک تا انقلاب
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ولادیمیر ایلیچ لنین، یکی از چهره‌های بسیار تأثیرگذار در قرن بیستم، در 2 اردیبهشت 1249 در شهر سیمبرسک (که امروزه به افتخار او اولیانوفسک نامیده می‌شود) در امپراتوری روسیه به دنیا آمد. او که نام واقعی‌اش ولادیمیر ایلیچ اولیانوف بود، در خانواده‌ای نسبتا مرفه و تحصیل‌کرده بزرگ شد. پدرش، ایلیا نیکولایویچ اولیانوف، معلم و مفتش مدارس بود که به اصلاحات آموزشی اعتقاد داشت و مادرش، ماریا الکساندرونا، زنی فرهیخته و علاقه‌مند به ادبیات و هنر بود. لنین از همان کودکی تحت تأثیر فضای روشنفکری خانواده قرار گرفت و به مطالعه و یادگیری علاقه‌مند شد.[1]
 
تحصیلات و شکل‌گیری ایدئولوژی
لنین در جوانی شاهد یک رویداد تلخ در خانواده‌اش بود که تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت. برادر بزرگ‌ترش، الکساندر اولیانوف، به دلیل مشارکت در یک توطئه برای ترور تزار الکساندر سوم دستگیر و اعدام شد. این اتفاق نه تنها خانواده را تحت تأثیر قرار داد، بلکه لنین را نیز به فعالیت‌های انقلابی ترغیب کرد. او که ابتدا در دانشگاه کازان حقوق خواند، به دلیل مشارکت در اعتراضات دانشجویی از دانشگاه اخراج شد. بااین‌حال، لنین به صورت خودآموز به مطالعه ادامه داد و در نهایت توانست مدرک حقوق خود را دریافت کند.[2]
 
لنین به دلیل شرکت در تظاهرات دانشجویی دستگیر و از دانشگاه اخراج شد و به املاک خانوادگی در کوکوشکینو تبعید گردید. در این دوران، با آثار انقلابی مانند «چه باید کرد؟» آشنا شد. پس از بازگشت به کازان، به گروه نیکلای فدوسیف پیوست و با مارکسیسم آشنا شد. در سال 1268 خانواده‌اش به سامارا نقل مکان کرد و او به گروه‌های مارکسیستی پیوست. لنین مانیفست حزب کمونیست را ترجمه کرد و از آرای پلخانوف تأثیر پذیرفت، در مقابل جنبش دهقانی‌سوسیالیستی نارودنیک موضع‌گیری کرد. در سال 1269، به کمک مادرش در امتحانات دانشگاه سن‌پترزبورگ شرکت کرد و با نمرات عالی پذیرفته شد. او مدتی در سامارا به کار دستیاری حقوقی مشغول شد، اما بیشتر وقتش را صرف مطالعه و فعالیت‌های سیاسی کرد. لنین در این دوران چگونگی اجرای مارکسیسم در روسیه را بررسی کرد و مقاله‌ای درباره اقتصاد دهقانی نوشت که منتشر نشد. وی به این نتیجه رسید که تنها راه برون‌رفت روسیه از حکومت تزاری و نابرابری‌های اجتماعی، انقلاب کارگری و ایجاد یک نظام سوسیالیستی است. این ایده‌ها به مرور زمان به هسته اصلی تفکر او تبدیل شدند و مسیر زندگی‌اش را به طور کامل تغییر دادند.[3]
 
فعالیت‌های انقلابی و تبعید
لنین در دهه 1260 به‌طور فعال در جنبش‌های انقلابی شرکت کرد و به یکی از رهبران عالی‌رتبه جنبش سوسیال‌دمکراسی روسیه تبدیل شد. او در سال 1274 به دلیل فعالیت‌های انقلابی دستگیر و به سیبری تبعید شد. لنین در دوران تبعید، به نوشتن و مطالعه ادامه و ایده‌های خود را درباره انقلاب و سوسیالیسم توسعه داد. او پس از آزادی از تبعید، به اروپا رفت و در آنجا همراه دیگر انقلابیون روسی، مانند گئورگی پلخانوف و ژولیوس مارتف، به فعالیت‌های سیاسی ادامه داد.[4]
 
در سال 1282، لنین در کنگره حزب سوسیال‌دمکرات کارگری روسیه شرکت کرد و در آنجا اختلافات عمیقی بین او و دیگر رهبران حزب، به ویژه مارتف، پدید آمد. لنین از ایجاد یک حزب انقلابی متمرکز و منضبط حمایت می‌کرد، درحالی‌که مارتف خواهان حزبی با ساختار بازتر و دموکراتیک‌تر بود. این اختلافات به تقسیم حزب به دو جناح بلشویک (اکثریت) و منشویک (اقلیت) منجر شد. لنین رهبری جناح بلشویک را برعهده گرفت و به ترویج ایده‌های انقلابی خود ادامه داد. لنین، با اینکه خود یک انقلابی بود، از نمایش انقلاب در هنر و ادبیات خوشش نمی‌آمد و سبک‌های مدرن مانند اکسپرسیونیسم، فوتوریسم و کوبیسم را نمی‌پسندید، درحالی‌که به واقع‌گرایی و ادبیات کلاسیک روسی علاقه داشت. او در مسائل ازدواج و روابط دیدگاهی سنتی داشت. او و همسرش، کروپسکایا، هرگز فرزندی نداشتند، گرچه از هم‌نشینی با کودکان اطرافیان لذت می‌بردند. ارتباط او با خانواده‌اش همیشه گرم و نزدیک بود، اما دوستی پایداری در زندگی نداشت. در این میان، اینسا آرماند را می‌توان تنها دوست واقعی و مورد اعتماد او دانست.[5]
 
انقلاب ۱۹۱۷ و به قدرت رسیدن
سال ۱۹۱۷ دوره مهمی در زندگی لنین و تاریخ روسیه بود. در فوریه آن سال، انقلابی مردمی به سلطنت تزار نیکلای دوم پایان داد و دولت موقت لیبرال به قدرت رسید. لنین، که در آن زمان در تبعید در سوئیس به سر می‌برد، با کمک آلمان به روسیه بازگشت. او معتقد بود که
دولت موقت قادر به حل مشکلات مردم نیست و تنها یک انقلاب سوسیالیستی می‌تواند به نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها پایان دهد.[6] لنین با شعارهای ساده اما قدرتمند مانند «صلح، نان و زمین» و «تمام قدرت به شوراها» توانست حمایت گسترده‌ کارگران، سربازان و دهقانان را به سمت خود جلب کند. در اکتبر ۱۹۱۷، بلشویک‌ها به رهبری لنین، دولت موقت را سرنگون کردند و قدرت را در دست گرفتند. این رویداد، که به انقلاب اکتبر معروف است، آغازگر تشکیل اولین دولت سوسیالیستی در جهان بود.[7] بااین‌حال، تحولات پس از انقلاب نشان داد که رویکرد سوسیالیستی لنین و حزب بلشویک نتایج پیچیده‌ای داشت. درحالی‌که شعارهای اولیه چون «صلح، نان و زمین» حمایت وسیع مردمی را در پی داشت، پس از تصاحب قدرت، دولت جدید با چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و نظامی جدی روبه‌رو شد. سرکوب مخالفان، سیاست‌های اقتصادی مرکزی و دیکتاتوری حزبی، از جمله مسائلی بود که تأثیرات بلندمدت و بحرانی بر آینده شوروی و جهان داشت.
 
رهبری اتحاد جماهیر شوروی
ولادیمیر لنین پس از انقلاب اکتبر 1917، اصلاحات بنیادینی را در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اجرا کرد تا حکومت بلشویکی را تثبیت و ساختار جدیدی برای اتحاد جماهیر شوروی ایجاد کند. یکی از اقدامات بسیار مهم او سیاست کمونیسم جنگی (1297-1300) بود که برای تأمین نیازهای ارتش سرخ در جنگ داخلی اجرا شد. این سیاست شامل ملی‌سازی صنایع، مصادره محصولات کشاورزی از دهقانان، کنترل دولتی بر توزیع کالاها و لغو تجارت خصوصی بود. هرچند این اقدامات در کوتاه‌مدت به پیروزی بلشویک‌ها در جنگ داخلی کمک کرد، در بلندمدت باعث کاهش تولید، قحطی گسترده (به‌ویژه در سال 1300)، نارضایتی عمومی و قیام‌هایی مانند شورش کرونشتات شد. در واکنش به این بحران، لنین در سال 1300 سیاست اقتصادی جدید «ان.ای.پی» (NEP) را اجرا کرد که به کشاورزان اجازه می‌داد مازاد تولید خود را بفروشند و کسب‌وکارهای کوچک خصوصی فعالیت کنند. این سیاست موجب افزایش تولید کشاورزی، رشد اقتصادی و کاهش نارضایتی‌ها شد، اما برخی کمونیست‌های افراطی آن را نوعی عقب‌نشینی از اصول مارکسیسم می‌دانستند. در حوزه اجتماعی، لنین املاک زمین‌داران را بین دهقانان تقسیم و تحصیل و خدمات درمانی را رایگان کرد تا حمایت توده‌ها را جلب کند. در بعد سیاسی، او نظام تک‌حزبی را با ممنوعیت احزاب دیگر تثبیت و با تأسیس چکا (پلیس مخفی) مخالفان را سرکوب کرد. در نتیجه این سرکوب‌ها هزاران مخالف واقعی یا فرضی اعدام یا زندانی شدند. در سال 1301، اتحاد جماهیر شوروی به‌طور رسمی تشکیل شد و ساختار دولتی جدیدی بر اساس ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم ایجاد گردید. اصلاحات لنین باعث تثبیت حکومت شوروی و احیای نسبی اقتصاد شد، اما هم‌زمان مبنایی برای حکومت استبدادی و کنترل دولتی بر جامعه گذاشت که در دوران استالین به شکل شدیدتری ادامه یافت.[8]
 
بیماری و مرگ
در سال 1301، لنین دچار سکته مغزی شد. پس از مدتی او اگرچه تا حدی بهبود یافت، دیگر نتوانست به طور کامل به فعالیت‌های سیاسی بازگردد. در این دوران، اختلافات درون حزب بلشویک بر سر جانشینی لنین شدت گرفت. ژوزف استالین، لئون تروتسکی و گریگوری زینوویف از جمله رهبرانی بودند که برای کسب قدرت رقابت می‌کردند. لنین، که نگران افزایش نفوذ استالین بود، در وصیت‌نامه خود خواستار برکناری او از مقام دبیرکل حزب شد، اما این وصیت‌نامه هرگز به طور کامل اجرا نشد.[9] در نهایت، ولادیمیر ایلیچ لنین در ۱ بهمن ۱۳۰۲ در ۵۳ سالگی درگذشت. علت مرگ او عوارض ناشی از سکته مغزی و تصلب شرایین اعلام شد. پس از مرگش، جسد او مومیایی و در مقبره‌ای در میدان سرخ مسکو به نمایش گذاشته شد. لنین، به عنوان بنیان‌گذار اتحاد جماهیر شوروی و یکی از نظریه‌پردازان اصلی مارکسیسم ـ لنینیسم، میراث سیاسی عظیمی از خود بر جای گذاشت که تأثیرات آن تا پایان قرن بیستم و حتی پس از آن ادامه یافت.[10] او با وجود تأثیرات عمیق، سیاست‌های سرکوبگرانه و تمرکز قدرت در دست یک حزب، مشکلات جدی به ارث گذاشت.

 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. رابرت سرویس، لنین: زندگی انقلابی سرخ، ترجمه بیژن اشتری، تهران، نشر ثالث، 1399، صص 23-49.
[2]. آناتولی لوناچارسکی، لنین همانگونه که بود، ترجمه ر. مازیار، تهران، ابوریحان، 1360، صص 10-18.
[3]. مایاکوفسکی، لنین، ترجمه م. سورنا، شیراز، نوید شیراز، 1359، صص 6-13.
[4]. کیوان سپانلو، زندگینامه سه رهبر اتحاد جماهیر شوروی: لنین، استالین و خروشچف، تهران، پادینا، 1402، صص 13-19.
[5]. Clark, R, Lenin: the man behind the mask, A&C Black, 2011, pp 30-32.
[6]. نیکالای والنتینوف، لنین در تبعید و مهاجرت، ترجمه فتح‌الله دیده‌بان، تهران، امیرکبیر، شرکت کتاب‌های جیبی فرانکلین، 1380، صص 8-14.
[7]. فارل دابز و جیمزپاتریک کانن، لنین و انقلاب اکتبر، ترجمه ایمان سلطانی‌نسب، تهران، طلایه پرسو، 1400، صص 7-21.
[8].  Riley, A. Lenin and His Revolution: The First Totalitarian, Society, Issue 5, 2019, pp 10-18.
[9]. عبدالله برهان، بیراهه، تهران، رسا، 1372، صص 74-75.
[10]. Kallistov, D. P, History of the USSR in Three Parts: From the October Socialist Revolution to the beginning of the Great Patriotic War, Progress Publishers, 1977, p 158.
 
 
 
https://iichs.ir/vdcbgwb5.rhbszpiuur.html
iichs.ir/vdcbgwb5.rhbszpiuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما