یک روز در دفتر کارم نشسته بودم، شخصی که الآن اسمش یادم نیست تلفن زد و گفت: آقای حاج محمد نمازی نامهای برای شما دارند که اگر اجازه دهید بیاورم خدمتتان، گفتم: اتفاقاً نزدیک شما هستم و خودم برای دریافت نامه مراجعه خواهم کرد. این بود که به دفتر ایشان به آدرس خیابان سعدی، روبه روی ایران تور رفتم و بسته قطوری را که حاوی نامه بود دریافت کردم، بسته را باز کرده و نامه را خواندم، مضمون...