عالم مجاهد آیت الله حاج شیخ احمد جنتی، از دوستان و یاران دیرین شهید آیت الله حاج شیخ علی قدوسی به شمار می رود. سابقه تعامل آن دو، به دوران تحصیل در محضر اساتیدی چون آیت الله بروجردی و امام خمینی باز می گردد که با تأسیس و اداره مدرسه حقانی قم، به اوج خود رسید. آیت‌‌الله جنتی در گفت وشنود پیش روی، شمه ای از خاطرت و تحلیلهای خویش را از سیره مدیریتی و مبارزاتی شهید آیت الله قدوسی بازگفته است.
در اجرای احکام اسلامی انعطاف نا‌پذیر و قاطع بود
□ با تشکر از حضرتعالی به لحاظ شرکت در این گفت وشنود، لطفاً بفرمایید که از چه دوره ای با ایشان آشنایی پیدا کردید و این ارتباط تا چه حد تعمیق و توسعه یافت؟
بسم الله الرحمن الرحیم. اولین بار ایشان را در درس خارج مرحوم آیت‌الله بروجردی و حضرت امام خمینی (قدس سرهما) و نماز جماعت مدرسه فیضیه دیدم. بعدها که در مدرسه منتظریه مشغول تدریس شدم، شهید آیت‌الله بهشتی از ایشان دعوت کردند که مدیریت این مدرسه را به عهده بگیرند، در نتیجه آشنایی ما به همکاری نزدیک تبدیل شد که تا پیروزی انقلاب ادامه داشت.
 
□ چه شد شهید قدوسی و همفکران ایشان تصمیم گرفتند مدرسه منتظریه (حقانی) را راه‌اندازی کنند؟ زمینه‌های این اقدام چه بود؟
علت اصلی این بود که حوزه علمیه، نظم تشکیلاتی درستی نداشت و همه آزادانه می‌رفتند و می‌آمدند در درسی شرکت می‌کردند یا نمی‌کردند و از این قبیل مسائل. هر وقت دلشان می‌خواست سر درس حاضر می‌شدند یا نمی‌شدند و هر کسی هم هر درسی را که دلش می‌خواست، تدریس می‌کرد و هیچ مرجعی نبود که صلاحیت او را برای تدریس آن درس تأیید یا تکذیب کند‍! طلاب هم که افراد را نمی‌شناختند و در آن درس شرکت می‌کردند و بعد از مدتی متوجه می‌شدند استاد آن‌طور که باید، به مطلب مسلط نیست. بسیاری از متونی هم که تدریس می‌شدند، مناسب طلاب مبتدی نبودند و گاهی تغییراتی در آنها داده شده بود که حتی استاد هم متوجه نمی‌شد! گاهی یک مطلب در چند کتاب تکرار می‌شد و در عوض بعضی از مطالب به شکل ناقص ارائه می‌شدند و نهایتاً چیزی دست طلاب را نمی‌گرفت. از نظر اخلاق و انضباط هم، نظارت کاملی صورت نمی‌گرفت و تحصیل دوره مشخصی نداشت. بعضیها حتی تا آخر عمر و بدون اینکه سمت و شغلی داشته باشند، در حوزه می‌ماندند و در مجموع، نظم و تشکیلات منسجمی در حوزه وجود نداشت. البته آزادی در بعضی از جنبه‌ها از نقاط قوت حوزه بودند، اما در مجموع اداره حوزه به این شکل، اشکالات و ضعفهای فراوانی داشت. همین موضوع باعث شد عده‌ای به فکر چاره بیفتند. در دوره آیت‌الله بروجردی، بارها با ایشان در این زمینه صحبت شد، ولی در مجموع به نتیجه‌ای نرسیدیم. پس از فوت ایشان، مدرسین دلسوز و آگاه به فکر علاج افتادند. سردمداران قضیه هم شهید آیت‌الله دکتر بهشتی و مرحوم آیت‌الله ربانی شیرازی بودند که انصافاً از نظر فعالیت، تحرک و بینش از همه جلوتر بودند.
 
 

□ این حرکت به چه صورت آغاز شد؟
این دو بزرگوار ابتدا تلاش کردند مدارسی را به صورت برنامه‌ریزی شده و تشکیلاتی در کنار حوزه راه‌ بیندازند که چنانچه موفق شد، کل حوزه را تحت پوشش قرار بدهند.
 
□ در تحقق این فکر،چقدر موفق شدند؟
از آنجا که بودجه کافی نداشتند، در ابتدا ناچار شدند از امکانات دیگران استفاده کنند و به سراغ مدرسه‌ای رفتند که در اختیار مرحوم آیت‌الله گلپایگانی بود و با موافقت ایشان از اساتیدی برای همکاری دعوت کردند، اما مدت زیادی نگذشت که تصمیم گرفتند مدرسه‌ای را پیدا کنند که تحت مدیریت هیچ مقامی نباشد و کاملاً در اختیار برنامه آنها باشد، به همین دلیل به سراغ مدرسه منتظریه رفتند که مرحوم حاج علی حقانی با نظارت مرحوم آیت‌الله زنجانی تأسیس کرده بود. در آنجا شهید آیت‌الله بهشتی یک برنامه ده پانزده ساله مفصل را تنظیم و اساتیدی را دعوت کردند.
در ابتدا برای مدیریت مدرسه، عده‌ای از دوستان انتخاب شدند، ولی در عمل مدیریت قوی مورد نظر شهید دکتر بهشتی را نداشتند، لذا از شهید آیت‌الله قدوسی دعوت کردند و ایشان هم پذیرفتند.
 
□ در چه سالی؟
سال 45 و اوایل آغاز حرکت و نهضت امام. قطعاً افراد دیگری هم برای تأسیس این مدرسه با شهید آیت‌الله بهشتی همکاری کرده بودند، منتهی چون در آن مراحل نبودم، دقیق نمی‌دانم چه کسانی بودند؟
 
□ بودجه مدرسه از کجا تأمین می‌شد؟
این مورد را می‌دانم که مرحوم آیت‌الله میلانی، توجه خاصی به مدرسه حقانی داشتند و به افراد خیّر اجازه داده بودند وجوه لازم را بپردازند. ایشان با اعتمادی که به مؤسسین این مدرسه داشتند، حاضر شده بودند در عین حال که دخالتی در برنامه‌ها و اداره مدرسه نداشتند، بودجه آن را تأمین کنند و این نهایت آزاداندیشی یک مرجع را می‌رساند که حاضر بودند هر کمکی بکنند و نامی هم از ایشان در میان نباشد.
 
□ هدف از تأسیس مدرسه حقانی چه بود و افراد فارغ‌التحصیل چه ویژگیهایی داشتند؟
هدف تربیت طلاب متدینی بود که معلومات و تربیت مذهبی، اخلاقی و سیاسی لازم را برای احراز مناصب مختلف پیدا کنند و نیروی آماده برای خدمت به اسلام باشند و عناصر مفیدی از کار در بیایند، کما اینکه پس از پیروزی انقلاب بسیاری از فارغ‌التحصیلان برجسته مدرسه توانستند در مناصب مختلف منشأ اثرات بسیار مهمی باشند. فارغ‌التحصیلان این مدرسه باید برای امروز ساخته می‌شدند و به درد جامعه امروز می‌خوردند و نه به درد دوره قاجار!
 
□ برای نیل به این مقصود چه تمهیداتی اندیشیده شده بود؟ برنامه عملی این هدف چه بود؟
غیر از دروس حوزوی درسهایی مثل ریاضی، اقتصاد، جامعه‌شناسی، زبان و... هم جزو مطالب درسی این مدرسه بود، مخصوصاً روی زبانهای انگلیسی و عربی تأکید زیادی می‌شد تا فارغ‌التحصیلان این مدرسه بتوانند در سطح بین‌المللی با افراد دیگر تعامل برقرار سازند و از احکام و معارف اسلامی دفاع کنند. اسباب خجالت است اگر فارغ‌‌التحصیلان حوزه، حتی با برادران عرب زبانِ مسلمان خود هم نتوانند سخن بگویند، در حالی که در بسیاری از کشورهای آسیایی، طلاب در سالهای چهارم و پنجم، به‌خوبی قادرند عربی صحبت کنند. ناتوانی در تعامل با سایر کشورها و ندانستن زبان، منجر به جمود فکری، کج‌اندیشی و بد معرفی کردن اسلام می‌شود و این موضوعی بود که مؤسسین مدرسه حقانی به‌خوبی بر آن آگاهی داشتند و در رفع این نقص می‌کوشیدند.
 
□ چه کسانی با مدرسه حقانی بیشترین همکاری را داشتند؟
شهید آیت‌الله دکتر بهشتی را، باید انصافاً بنیانگذار این مدرسه و تداوم‌بخش آن دانست. ایشان چه وقتی که در ایران و چه زمانی که در خارج بودند، همواره بر جریان کارهای این مدرسه نظارت داشتند و در سالهای آخر، خودشان بعضی از دروس را درس می‌دادند. مدتی جناب آیت‌الله مصباح یزدی در مدیریت و تدریس مدرسه کمک کردند. خود بنده هم در شورای چهار نفره اداره مدرسه شرکت داشتم و درس هم می‌دادم.
 
 

□ به نظر شما علت موفقیت مدرسه حقانی در دستیابی به اهدافش چه بود؟
شهید قدوسی گاهی از کمبود امکانات و نارساییهای مختلف خسته می‌شدند، اما وقتی سطح سواد و تواناییهای فارغ‌التحصیلان این مدرسه را با سایر حوزه‌ها مقایسه می‌کردند، به این نتیجه می‌رسیدند زحماتشان هدر نرفته است. ایشان فوق‌العاده در انتخاب اساتید دقت به خرج می‌دادند. نظم خاصی را هم بر مدرسه حاکم کرده بودند، لذا طلابی که به نظم عادت نداشتند، نمی‌توانستند بمانند و کسانی که می‌ماندند، خود را با برنامه‌های مدرسه تطبیق می‌دادند. جلسات هفتگی و ماهانه‌ای هم برای پاسخ به پرسشهای طلاب وجود داشت که بسیار در بالا بردن سطح فکر آنها مؤثر بود.
 
□ ویژگیهای برجسته شهید قدوسی از نگاه شما کدامند؟
ایشان خصال برجسته فراوانی داشتند، از جمله نظم و احساس مسئولیت بسیار قوی، یعنی ویژگیهایی که در بسیاری از افراد نیست و از این جنبه آسیبهای فراوانی خورده‌ایم. ایشان برای انجام وظیفه، حتی کارهای شخصی خود را هم رها کرد و از این بابت زیانهای مالی فراوانی هم دید. حضور منظم در مدرسه و سر کلاسها باعث می‌شد گاهی، حتی نتواند آن‌گونه که دلخواهش بود به خانه و خانواده رسیدگی کند. دیگر اینکه از بعضی از حرکات حاکی از تفرعن و تکبر مثل نشستن در جای خاصی از مجلس متنفر بود. همواره سعی می‌کرد به این نوع تشریفات و قیود پشت پا بزند و به‌شدت در برابر کسانی که سعی می‌کردند ایشان را در صدر مجلس بنشانند مقاومت می‌کرد.
هرگز طلبه‌ای را بر دیگری ترجیح نمی‌داد و بین آنها فرق نمی‌گذاشت و برایش فرق نمی‌کرد طلبه آقازاده باشد یا روستایی و مقررات مدرسه را در باره همه یکسان رعایت می‌کرد.
هرگز هدیه‌ای را که در پی آن توقعی ایجاد می‌شد، نمی‌پذیرفت و هر چند قبول نکردن هدیه نوعی بی‌احترامی تلقی می‌شود و در اخلاق اسلامی جایز نیست، اما اگر مطمئن بود باید در پی پذیرفتن هدیه‌ای باید توقع نابجایی را برآورده سازد، به‌رغم ایجاد کدورت نمی‌پذیرفت و آن را رشوه تلقی می‌کرد.
دیگر ویژگی ایشان انعطاف نا‌پذیری و قاطعیت در اجرای احکام اسلامی بود. ایشان وقتی پس از تفحص، تفکر و مشورت به یک اصل می‌رسید، دیگر امکان نداشت بتوان او را از آن برگرداند و یا نظری را به ایشان تحمیل کرد. در مدرسه هم همین‌گونه بود و اعتقاد داشت جز مدیر مدرسه و افراد مسئول، کسی حق دخالت در امور مدرسه را ندارد و لذا اگر کسانی می‌خواستند به دلیل کمکهای مالی به مدرسه نظرات خود را تحمیل کنند، ابداً زیر بار نمی‌رفت و پیامدهای ناشی از چنین برخوردی را با آنان به جان می‌خرید، اما استقلال مدرسه را هم حفظ می‌کرد.
در مقام اخذ اطلاعات و امور مهم اجتماعی، فوق‌العاده دیرباور بود و هیچ موضوعی را بدون کند و کاو و بررسی دقیق، نمی‌پذیرفت و راحت قانع نمی‌شد. همواره برای رسیدن به هدف کم‌هزینه‌ترین و کم‌خطرترین شیوه‌ها را انتخاب می‌کرد و روشهای شتابزده و ساده‌لوحانه را مطلقاً قبول نداشت، به همین دلیل کمتر گرفتار ساواک شد و رد پایی از خود به جا گذاشت.
ایشان نزدیک به پانزده سال مدرسه را به بهترین نحو ممکن اداره و آن را از بحرانهای فراوانی حفظ کرد. گاهی بین طلاب بحثهای داغی در می‌گرفت که اگر در جای دیگری بود، قطعاً ایجاد بلوا و تشنج می‌شد، ولی ایشان با آرامش و با کمال درایت شرایط را مدیریت می‌کرد. فوق‌العاده بر خود مسلط بود و دچار احساسات نمی‌شد. گاهی من در جلسات بازجویی ساواکیها تند می‌شدم، ولی ایشان ابداً عصبانی نمی‌شد و در خفا به بنده تذکر می‌داد این نوع برخورد صحیح نیست.
رازداری این شهید بزرگوار نیز بسیار برجسته و در واقع سینه‌اش مخزن اسرار بود. در مجموع آموزگار و مدیری کارآمد و کم نظیر بود.
خدایش رحمت کند. https://iichs.ir/vdce.f8xbjh8zw9bij.html
iichs.ir/vdce.f8xbjh8zw9bij.html
نام شما
آدرس ايميل شما