پدرم معتقد بود که من با دانستن چند زبان خارجی براحتی میتوانم در شعبۀ تهران یکی از کمپانیهای بینالمللی نفتی یا تجارتی، شغل دلخواهم را بدست آورم. ولی من چون اصولاً فکر دیگری در سرداشتم، بیشتر مایل بودم در یک سازمان ایرانی به کار مشغول شوم؛ تا علاوه بر ارتباط مستمر با مردم ایران، معلومات و تواناییهایم را نیز در جهت خدمت به هموطنان خود بکار گیرم.