اسناد تازه منتشرشده سازمان سیا درباره کودتای 28 مرداد 1332، موجی از هیجان را در میان رسانهها ایجاد کرد. اینکه این اسناد تا چه حد دارای اهمیت است ما را بر آن داشت که گفتوگویی با دکتر سلیمی نمین انجام دهیم. آنچه در ادامه میآید ماحصل این گفتوگوست.
□ جدیدا اسنادی از سوی امریکاییها درباره کودتای 28 مرداد 1332 منتشر شده است. به نظر شما امریکاییها چه روایتی از ماجرای ملی شدن صنعت نفت را بیشتر میپسندند و قبول دارند؟
مسلما آنها روایتی را بیشتر قبول دارند که توجیهکننده مداخله خود در امور داخلی ایران باشد. امریکاییها همچنین بسیار روی این مسئله تأکید میکنند که در آن زمان، ایران در شرف افتادن در دامان مارکسیستها بود و امریکاییها بودهاند که توانستند ایران را از چنگال مارکسیستها و کمونیستها رهایی ببخشند. اگرچه آنها این روایت را بارها و بهکرات نقل کردهاند، واقعیت و شواهد عکس این قضیه را نشان میدهد و در بسیاری از گزارشها نیز به صراحت بیان شده است که ایران و ایرانیان هرگز تمایلی به مارکسیستها نداشتهاند و هرگز در دامان مارکسیسم نخواهند افتاد. با وجود این تناقضهای آشکار، امریکاییها همیشه این مطلب را در نظر دارند که بگویند دولت دکتر مصدق برای مارکسیستها فرصتی ایجاد کرده بود که بر کشور غلبه پیدا کنند و ما امریکاییها بودیم که با عملکرد خود و مداخله در امور ایران، نجاتبخش مردم و ملت آن شدیم.
□ این روایتی که امریکاییها از کودتا قبول دارند بر چه مولفههایی استوار است؛ به طور مثال بدبین کردن مردم نسبت به گروههای سنتی و مذهبی یا هر مولفهای که شما آن را در نظر دارید؟
میتوان گفت که این مسائل هم وجود داشت و این نوع تبلیغات صورت میگرفت تا نگرانهایی در جامعه ایران ایجاد کنند و از طرف دیگر اقشار مذهبی را با این کار از صحنه خارج کنند و حتی در این زمینه خود تولیداتی را هم داشتند. اما هدف اصلی آنها و به عبارتی مؤلفه مهم آنها، همان نشان دادن خطر کمونیستها در ایران بود؛ هرچند عمدتا امریکاییها بهرغم آنکه در برخی تحلیلها بهصراحت هم بیان شده است و خودشان هم نشان دادهاند، به چنین چیزی اعتقاد نداشتند. تلاش دکتر مصدق برای استفاده از تودهایها جهت ایجاد نگرانی در دل امریکاییها برای آنکه آنها را ترغیب کند که به دولتش کمک کنند نیز نشاندهنده این است که امریکاییها از این جهت مطمئن بودند که ایران هیچ وقت به دامان کمونیست سقوط نخواهد کرد و دچار کمونیسم و مارکسیسم نخواهد شد. اگر این نگرانی در میان امریکاییها میبود، طبعا آنها در مقام کمک به دکتر مصدق برمیآمدند، اما دولتمردان و عوامل این کشور برای توجیه عملکرد خود همواره به این قضیه تمسک جستند که گویا ایران بهسرعت به سمت بلوک شرق کشیده شده و کمک و یاری امریکاییها به شکل کودتا بوده که جلوی این امر را گرفته است؛ البته این مسئله به هیچ وجه با واقعیتهای تاریخی همسان و همگون نیست و همین طور اصلا امریکاییها اعتقادی به این امر نداشتهاند.
□ شما جایگاه آیتالله کاشانی را در وقایع کودتای 28 مرداد سال 1332 چگونه ارزیابی میکنید و چرا امریکاییها تلاش میکنند چهره ایشان را بد ترسیم کنند؟
باید گفت که آیتالله کاشانی به هیچ وجه در کودتای 28 مرداد نقش نداشتند و حتی عکس مطلب هم صادق است؛ به طوری که ایشان نامهای به دکتر مصدق نوشتند و درباره خطر کودتا به او هشدارهایی دادند؛ همچنین تحرکات زاهدی را به او گوشزد کردند و تذکر دادند که باید دکتر مصدق در مقابل این تحرکات اقداماتی انجام دهد. حتی بعد از آنکه آیتالله کاشانی دیگر نتوانستند ریاست مجلس را به عهده بگیرند و طرفداران دکتر مصدق به او رای ندادند، دکتر معظمی، که به جای آیتالله کاشانی، رئیس مجلس شده بود، هم به دکتر مصدق هشدار داد که برای دستگیری کودتاچیان اقدامی انجام دهد، اما دکتر مصدق به این هشدارها توجهی نکرد.
اینکه در اسناد اخیر نشان میدهد که آیتالله کاشانی به مراتب نسبت به مراحل قبل سرسختتر و غیر قابل اتکا شدهاند، اصلا درست نیست؛ هرچند دکتر مصدق به دلیل برخی اشتباهها اعم از اینکه باعث شد دست تودهایها در ایران باز بماند، باعث نگرانی تمامی علما و از جمله خود آیتالله کاشانی شد. این مسئله را هم نمیتوان نادیده گرفت که آیتالله کاشانی نسبت به حزب توده بسیار نگران بودند؛ البته این مسئله و نگرانی فقط منحصر به ایشان و جریان مذهبی کشور نبود؛ زیرا جبهه ملیون هم از این قضیه بهشدت ابراز نگرانی میکردند. دکتر سنجابی در خاطرات خود نوشته است: ما با دکتر مصدق ملاقات داشتیم و به او گفتیم: آقای دکتر شما با حزب توده چه کار میکنید و چرا باید تا این حد دست آنها را در ایران باز بگذارید؟ دکتر مصدق جوابی داد که برای هیچ کدام از افراد جبهه ملی که در آن جلسه حضور داشتند پذیرفتنی، توجیهپذیر و منطقی نبود. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که هدف دکتر مصدق از اتخاذ این رویکرد این بود که با باز گذاشتن دست تودهایها در ایران، امریکاییها را مجبور و حساس به این مسئله کند که به دولت او کمک کنند، اما چنین رویکرد و روشی نتیجه عکس داشت؛ چون امریکاییها اصلا نگران این مسئله نشدند و به عبارتی دغدغهای نسبت به آن نداشتند. برعکس، مردم بودن که نگران شدند و همین نگرانی باعث شد امریکا به راحتی در ایران کودتا کند و مردم را از صحنه خارج و کودتا را ممکن نماید.
□ در بخشهایی از سند تلاش شده است چهره آیتالله کاشانی منفی نشان داده شود. به نظر شما هدف آنها از این کار چیست؟
باید گفت که بیشتر اسناد در این وادی موضوع را درست روشن نمیکنند. از طرفی در داخل کشور جریانهایی وجود دارند که برای اینکه بتوانند جنایتها و دخالتهای سرکوبگرایانه غرب و مداخلات آنها را نسبت به مردم ایران در ذهن مردم ما پاک کنند، از روش دامن زدن به دعواهای داخلی استفاده میکنند؛ به این معنا که تلاش میکنند تضادهای کاذبی را ایجاد کنند. واقعیت آن است که دکتر مصدق و آیتالله کاشانی با هم متحد شده بودند که نهضت ملی شدن صنعت نفت را کلید بزنند، اما در این بین، میان این افراد که هدف اصلیشان مقابله با مداخلات بیرونی و مواجهه با دشمنان استقلال ایران بود، اختلافاتی رخ داد و زمینه کودتای بیگانگان در کشور ما فراهم شد. بااینحال اختلاف میان این افراد را نباید آنقدر اصل قرار داد که موضوع سرکوبگران نهضت ملی به فراموشی سپرده شود.
اسنادی که امریکاییها منتشر کردهاند اسنادی گزینشی هستند که اطلاعاتی درباره واقعی بودن آنها وجود ندارد و تنها هدف آن نشان دادن اختلاف میان آیتالله کاشانی و دکتر مصدق است تا از این طریق اذهان مردم ایران را از عامل و مقصر اصلی کودتا دور کنند.
در حال حاضر جریانی در کشور وجود دارد که میخواهد به اختلافاتی که در ماجرای نهضت ملی شدن نفت وجود داشته است آنقدر دامن بزند که اصل موضوع به فراموشی سپرده شود. در آستانه اقدام امریکا برای انتشار این اسناد نیز در میان مطبوعات داخلی دعواهایی دامن زده شد که اصل نبودند و میبایست مطبوعات هوشیار به میدان میآمدند و بیان میکردند که بیگانگان خود اذعان میکنند که در امور داخلی کشور ما مداخله و حاکمیت ملی و استقلال ملت ما را نقض کردهاند. در آن زمان مطبوعات به جای اینکه این گونه هوشیارانه عمل کنند، در برخی موارد به خدمت گرفته شدند و مقالاتی علیه دکتر مصدق منتشر کردند و آگاهانه او را بهایی نامیدند تا به این وسیله گروههای مذهبی را به نوعی علیه او بشورانند یا آنکه مطبوعات در جایی دیگر علیه آیتالله کاشانی توهینهایی منتشر کردند تا نیروهای مذهبی را حساس کنند و این طور به گروههای مذهبی بفهمانند که در صورت ادامه نهضت و دفاع از آرمانهای آن ممکن است به مقدسات دینی آنها توهین شود.
همه این موارد راهکارهایی بود برای اینکه دعوا را در این محدوده قرار دهند تا اختلاف میان دکتر مصدق و آیتالله کاشانی برای همه آشکار و پررنگ شود. هرچند میان این دو، که سران نهضت بهشمار میآمدند، اختلاف وجود داشته است و همین اختلافات هم باعث تضعیف نهضت نفت شده بود، نباید از یاد برد که قدرت دیگری بود که کودتا را به راه انداخت و با مشت آهنین خود اراده ملت ایران را سرکوب کرد. در حال حاضر این مسئله در حال فراموشی است و کاری آگاهانه است که نباید از آن غفلت نمود.
□ در کودتا علیه مصدق ایالات متحده امریکا تا چه میزان از دومینوی ملی شدن میترسید؟
قطعا یکی از دلایل مهمی که امریکاییها را نسبت به کودتا مصصم میکرد این بود که آنها میترسیدند سایر کشورها هم از ملت ایران تبعیت کنند و این مسئله و هوشیاری مردمی میان تمام کشورهای دارنده ذخایر باارزش نفتی همهگیر شود و گسترش پیدا کند؛ کما اینکه نگرانی امریکاییها بیدلیل هم نبود و بعد از ملی شدن نفت ایران، بسیاری از کشورها از این الگو حمایت و جریان ملی شدن را در کشور خود آغاز نمودند.
□ اصطلاحا زشت و زیبا شدن شخصیتهای ملی حاضر در سال 1332 را تا چه حد امروزی و تا چه حد برآمده از قرائت سیاستهای امریکا در سال 1332 میدانید؟
این امکان وجود دارد که امریکاییها در یک مقطع کوتاه بتوانند حقایق تاریخی را دستخوش تغییر و تحول کنند، اما بسیاری از محققان متأثر از این فضا نیستند و بسیار عمیق به مسائل توجه میکنند و هرگز فریب بازی امریکاییها و غربیها را در این زمینه نخواهند خورد. در تحلیل رخداد نهضت ملی شدن صنعت نفت اشکالی ندارد که نقاط ضعف آیتالله کاشانی و دکتر مصدق را ببینیم. بدون در نظر گرفتن تعصب، هر کدام از این بزرگان نقاط ضعفی داشتند و البته همه آنها به خاطر ملت ایران تلاش کردند، ولی به دلیل کمتجربگی ضعفهایی هم بوده است. این ضعفها را باید در نظر گرفت، ولی نباید آنها را اصل قرار داد. اصل این است که آیتالله کاشانی و دکتر مصدق و فداییان اسلام توانستند نهضت ملی شدن صنعت نفت را رقم بزنند؛ نهضتی که هدف اصلی آن مقابله با سلطه بیگانه بر منابع و ذخایر ملت ایران بوده است که امروزه هم همین قضیه استمرار دارد. طبعا باید در تحلیل تاریخ عوامل داخلی را در نظر بگیریم، اما نباید آنقدر بزرگنمایی کنیم که عوامل خارجی، که دشمن اصلی ملت ایران هستند، به فراموشی سپرده شوند.
□ اسنادی که دولت امریکا منتشر کرده است به نظر شما دستکاری شده بوده یا آنکه واقعیت دارند؟
خود امریکاییها هم بهصراحت در همه جا بیان کردهاند که گزینشی عمل میکنند. هنوز هم هیچ سندی مبنی بر نقشآفرینی عوامل داخلی در رسانهها منتشر نکردهاند و البته همین امر نشاندهنده این واقعیت است که تصمیمی گرفته شده است تا میان دکتر مصدق و آیتالله کاشانی یا میان آنها با فداییان اسلام ایجاد اختلاف کنند و این مکانیسم ایجاد اختلاف از اسناد بهدست میآید، ولی مسئله خیلی روشن نیست و همه چیز به طور کلی بیان میشود و نه دقیق و جزئی.
□ اگر درباره موضوع مصاحبه جمعبندی دارید بفرمایید.
اسنادی که امریکاییها منتشر کردهاند اسنادی گزینشی هستند که اطلاعاتی درباره واقعی بودن آنها وجود ندارد و تنها هدف آن نشان دادن اختلاف میان آیتالله کاشانی و دکتر مصدق است تا از این طریق ذهن مردم ایران را از عامل و مقصر اصلی کودتا دور کنند. متاسفانه در این مسیر عدهای از عوامل و رسانههای داخلی هم بدون آگاهی از این موضوع به این وضعیت دامن زدهاند. انتظار میرود در این شرایط توجه تمام افراد و نهادهای داخلی به عامل اصلی ماجرا و نقش آن در کودتا باشد، نه حواشی آن همچون برخی اختلافات کوچکی که در جریان کودتا وجود داشت و کتمانشدنی هم نیست؛ اختلافاتی که ناشی از ضعفها و برخی اشتباهها بود، ولی ناقض این مطلب نبود که همه آنها، اعم از دکتر مصدق و آیتالله کاشانی، یک هدف مشترک داشتند و آن هدف مقابله با سلطه بیگانگان بر کشور بود.