یکی از شبهات در اعلام بی طرفی ارتش و عدم کودتا، بر این نکته تاکید دارد که قرهباغی به شاه خیانت کرده است. شاه میگوید: «قرهباغی با استفاده از اقتدار خود مانع تحرک افسران تحت فرمانش شد.» همچنین عنوان میشد که بختیار به قرهباغی قول داده در صورتی که به ریاست جمهوری برسد او را معاون خود میکند. فردوست معتقد است در دورانی که قرهباغی سمت ریاست ستاد را داشته به شدت از خود رفتارهای جاه طلبانه نشان میداده است....
بعد از اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تاکنون بحثهای مختلفی درخصوص چرایی این تصمیمگیری در آن زمان که ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران برعهده قرهباغی بود شده است. از جمله اینکه آیا قرهباغی به شاه خیانت کرد و اگر او جلوی انقلابیون میایستاد امکان تداوم حکومت شاه همچنان وجود داشت؟ چرا ارتشی که جزو برترین ارتشهای جهان بود نتوانست مردم را سرکوب کند. ایا مسئولان وقت از جمله قرهباغی در انجام وظیفه تخلف کردند و این موضوع به سقوط شاه منجر شد؟ در این نوشتار درصدد هستیم تا این مسئله را مورد بررسی قرار دهیم.
در دیماه ۱۳۵۷ در آستانه انقلاب فردی به نام قرهباغی به نام رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب گردید که قرار بود در نبود شاه مسئولیت ارتش شاهنشاهی را برعهده گرفته و مانع از فروپاشی ارتش شده و با دولت بختیار نیز هماهنگ باشد. او وظیفه داشت تا با حمایت از نحست وزیر و سرکوب انقلابیون، بسترهای قدرتگیری دوباره شاه را فراهم کند.1 قرهباغی در خاطراتش عنوان میکند که بعد از انتصابش در ستاد بزرگ ارتشتاران اقدام به تشکیل کمیته بحران به منظور بررسی اوضاع کشور کرده است؛ تا از این طریق بتواند اوضاع بحرانی کشور را مدیریت کند. او میگوید این ستاد را با هدف شورایی حل کردن مشکلات و بحرانهای کشور ایجاد کرده است.2
زمزمه خیانت
با این حال در همان زمان زمزمههایی درخصوص خیانت او مطرح میشود. به عنوان مثال به این نکته اشاره میشود که برخی از رهبران نظامی در حال مذاکره با انقلابیون هستند. همین زمزمه ها بود که باعث شد بعد از انقلاب، شاه قرهباغی را به خیانت متهم کند. شاه میگوید: «قرهباغی با استفاده از اقتدار خود مانع تحرک افسران تحت فرمانش شد.»3 همچنین عنوان میشد که بختیار به قرهباغی قول داده در صورتی که به ریاست جمهوری برسد او را معاون خود میکند. فردوست معتقد است در دورانی که قرهباغی سمت ریاست ستاد را داشته به شدت از خود رفتارهای جاه طلبانه نشان میداده است.4
مروری بر مسایل ذکر شده نشان میدهد که گویا قرهباغی به شاه خیانت کرده است. اما برای بررسی بیشتر باید به کمی عقب تر و زمانی که او سمت فرماندهی ژاندارمری را برعهده داشت، برگردیم. در اوایل ۵۷ در زمانی که تظاهرات مردم بر علیه شاه در حال شدت گرفتن بود قرهباغی وارد قضیه شده و بخشی از نیروهای ژاندارمری را برای کمک به شهربانی به شهرهای بزرگ میفرستد. در همین زمان است که ژاندامری تحت فرمان او همراه با سایر نیروها تلاش میکنند تا قیام مردم را سرکوب کنند.5 بعد از این مقطع در زمانی که او در دولت شریف امامی به سمت وزارت کشور میرسد نیز باز هم بر تلاشهایش برای سرکوب مردم ادامه میدهد. به عنوان مثال در همین زمان است که بحث حکومت نظامی در ۱۷ شهریور و سپس کشتار مردم روی میدهد. او از جمله افرادی بوده که رای به حکومت نظامی داده بود. او بعد از این هم در دولت ازهاری همچنان وزیرکشور بوده و در آن مقطع با راهپیمایی تاسوعا و عاشورا مخالفت میکرده است.6
همچنین قرهباغی پس از ورود امام خمینی(ره) و با وجود اینکه سقوط حکومت شاه نزدیک بود بازهم به حمایت از بختیار ادامه داد. به طوری که یک روز قبل از پیروزی انقلاب ستاد ارتش در خصوص برخورد با خرابکاران بیانیه ای صادر کرده و اعلام کرد هر فردی که به تاسیسات دولتی و اموال عمومی آسیب بزند، مورد برخورد شدید قرار خواهد گرفت. قرهباغی در تمامی این مدت سعی کرد تا با سرکوب تظاهرات مردم و دستگیری دانشجویان فضای رعب و وحشت ایجاد کرده و بر اوضاع مسلط شود.7
قرهباغی پس از ورود امام خمینی(ره) و با وجود اینکه سقوط حکومت شاه نزدیک بود بازهم به حمایت از بختیار ادامه داد. به طوری که یک روز قبل از پیروزی انقلاب ستاد ارتش در خصوص برخورد با خرابکاران بیانیه ای صادر کرده و اعلام کرد هر فردی که به تاسیسات دولتی و اموال عمومی آسیب بزند، مورد برخورد شدید قرار خواهد گرفت.
ساختار ارتش
اما سوالی که در این میان مطرح است اینکه، چرا او با وجود این همه تلاشی که برای حفظ حکومت شاه کرده بود نتوانست به وظایف خود عمل کند؟ پاسخ این مسئله را میتوان در دورن ساختار ارتش شاه جستجو کرد. یکی اینکه، با توجه به اینکه ساختار ارتش شاه به ظاهر غیرمتمرکز بود، ستاد بزرگ ارتشتاران به منظور هماهنگی بین نیروهای سه گانه ارتش تشکیل شده بود اما در عمل هر کدام مستقیم از شاه دستور میگرفتند. به عبارتی، ستاد بزرگ ارتشتاران در بهترین حالت فقط نقش ابلاغ کننده فرمان شاه را داشته و در شرایط بحرانی قدرت اجرایی بر قوای سه گانه نداشت. از این رو انتظار عملکرد مناسب برای برخورد با مردم چندان منطقی به نظر نمیرسد.8
یکی دیگر از مشکلات ارتش شاه ساختار غیرحرفه ای نیروی انسانی آن بود.بیشتر بدنه ارتش شاه از سربازان وظیفه شکل گرفته بود و همین موضوع سبب شده بود تا زمانی که نیاز به شدت عمل باشد سربازان که خود از مردم بودند، حاضر نشوند دستورات نظامی را اجرا کنند. برای همین در آن زمان بحث فرار از سربازی به صورت گسترده مشاهده میشد. همچنین بخشی از مشکلات ارتش نیز به نبود آموزشهای لازم درخصوص مواجه با شورشهای شهری برمی گردد. از این رو فرماندهان نمیدانستند که چگونه میتوانند از ابزارهای نظامی که دارند برای برخورد با تظاهرات به صورت گسترده استفاده کنند.9
فساد در ارتش
بخشی از ناکارایی ارتش به وجود فساد مالی در ان برمی گشت. براین اساس در حالی که ارتش باید وظیفه دفاع از کشور را برعهده میگرفت، سران ارتش با ورود به مسایل مالی غرق در جمع اوری ثروت شده بودند. به عنوان مثال قرهباغی میگوید فرمانده نیروی دریایی عباس رمزی در امور ساختمان سازی و خریدهای نظامی رشوه خواری می کرد. همچنین همین فاسد مالی در ژاندامری هم وجود داشت؛ اما وقتی این فساد بر ملا می شد، به جای برخورد متهمان را به خارج از کشور فراری میدادند.10
مذهبی بودن ارتشیها
همچنین بحث مذهبی بودن مردم ایران نیز ازجمله دلایلی بوده است که در ناکارایی سرکوب توسط ارتش تاثیر گذاشته بود. به دلیل اینکه بسیاری از ارتشیها دارای روحیه مذهبی بودند حاضر نبودند که به سرکوب مردم بپردازند. به خصوص این مسئله بعد از موضعگیریهای امام نیز تشدید شد از این رو سران ارتش در عمل با سربازان و کادرهایی روبهرو بودند که به جای اطاعت از انها، از امام پیروی میکردند.11
تبعیض در ارتش
در نهایت میتوان به بحث تبعیض در ارتش نیز اشاره کرد. در آن زمان در حالی که سران ارتش و ردههای بالای نظامی بهترین امکانات مالی برایشان فراهم بود و از انواع امتیازات حکومت استفاده میکردند، ردههای میانی و پایینی با مشکلات متعددی مواجه بودند که همین موضوع به نارضایتی در بدنه ارتش و جدایی انها از سران و پیوستن به انقلابیون دامن زده بود.12
فرجام سخن
مروری بر عملکرد قرهباغی در دوران انقلاب نشان میدهد هر چند او ممکن است به دلیل حفظ منافع شخصی خود سعی کرده باشد تا از فضای بحرانی برای کسب قدرت استفاده کند اما به طور حتم نمیتوان فروپاشی ارتش و سرنگونی حکومت را به گردن او گذاشت؛ چرا که بررسی ساختارهای ارتش شاهنشاهی نشان میدهد که این ارتش به دلیل نداشتن کادر حرفه ای و فساد مالی سران و نبود استقلال در تصمیمگیری و اتکای صرف به شاه، در عمل نمیتوانسته است در سرکوب مردم موفق باشد، به خصوص اینکه شاه ارتش را به نوعی هدایت کرده بوده است که فرماندهان ان از افراد حرفشنو باشند. از این رو چنین افرادی که در سالهای ثبات شاه به قیمت اطاعت محض سرمایههای زیادی کسب کرده بودند، در شرایط بحرانی ترجیح میدادند هر چه زودتر کشور را به جای دفاع از حکومت ترک کنند. البته در این میان باید به نقش امام و تحریک احساسات مذهبی سربازان نیز اشاره کرد. موضوعی که باعث شده بود تا دستورات سرکوب مردم که از سوی فرماندهان ابلاغ میشد اجرایی نشود. براین اساس میتوان گفت بیش از اینکه قرهباغی باعث فروپاشی ارتش شاهنشاهی شده باشد قیام مردم و رهبری امام و البته فساد و استبداد در این فروپاشی تاثیر داشته است.
شماره آرشیو: 103-513ک
پی نوشت:
۱.عباس قرهباغی، ماجرای فرار ارتشبد قرهباغی، تهران نشر آبی، ۱۳۷۹، ص ۱۰.
۲.عباس قرهباغی، اعترافات ژنرال، تهران نشر نی، ۱۳۶۵ ، ص۱۲۶.
۳.وحید سینایی، دولت مطلقه و نظامیان و سیاست در ایران، تهران، نشر کویر، ۱۳۸۴، ص۵۶۹.
۴.قرهباغی، اعترافات ژنرال، همان، ص۱۱.
۵.جلال پژمان، فروپاشی ارتش شاهنشاهی ،تهران، نشر نارمک، ۱۳۸۶، ص ۳۸۴.
۶.جلال پژمان، همان، ص۴۰۱-۳۹۰.
۷.حشمتالله عزیزی، تاریخ شفاهی ارتش در انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386 ، ص۶۷.
۸.وحید سینایی، همان، ص۵۷۰.
۹.وحید سینایی، همان، ص ۵۷3-۵۷5.
۱۰.قرهباغی، اعترافات ژنرال، همان، ص۹6-۹7.
۱۱.جلال پژمان، همان، ص390-4۰1.
۱۲.قرهباغی، اعترافات ژنرال، همان، ص۹۵. https://iichs.ir/vdce.n8ebjh8on9bij.html