شاه که موهای خاکستری رنگش را به دقت شانه کرده بود، نگاهی به من انداخت و با تبسمی پرسید: «خوب، چه خبرها؟» مثل معمول جواب دادم: «منتظر شنیدن رهنمودها و دستورات شاهانه هستم تا بهتر بتوانم مجری نیات ملوکانه باشم»...
سهشنبه 8 اوت 1978 [17 مرداد 1357] نوشهر
شاه که موهای خاکستری رنگش را به دقت شانه کرده بود، نگاهی به من انداخت و با تبسمی پرسید: «خوب، چه خبرها؟» مثل معمول جواب دادم: «منتظر شنیدن رهنمودها و دستورات شاهانه هستم تا بهتر بتوانم مجری نیات ملوکانه باشم».
در اثنای صحبت، مسأله بی.بی.سی را پیش کشیدم و با لحنی بسیار محترمانه یادآور شدم که: «... در مورد رسانههای انگلستان باید این حقیقت را پذیرفت که اکثرشان تظاهر به چپروی میکنند و به همین جهت نیز جوش زدن در مقابل کلیه مطالب ناخوشایندی که علیه ایران منتشر میکنند برایمان ثمری در پی نخواهد داشت. و اعتقادم بر این است که به جز دروغهای آشکار و گزارشهای خلاف واقع، بهتر است در بقیه موارد چشم روی هم بگذاریم و زیاد به آنچه که میگویند و مینویسند توجهی نشان ندهیم...»1
چند تن از کارمندان بخش فارسی بنگاه رادیوی انگلستان
شماره آرشیو: 7670-4ع