"لرد «جرج براون» (وزیر خارجه سابق انگلیس) امروز ساعت شش و نیم بعدازظهر به سفارتخانه آمد تا با امیرخسرو افشار دیدار کند. در این ملاقات که من هم حضور داشتم، جرج براون راجع به خودش گفت: «... گرچه هماکنون به عنوان وزیر خارجه سابق قدرت محدودی دارم، ولی به عنوان یک نویسنده و گزارشگر بیبیسی از نفوذ و قدرت فراوانی ــ بخصوص در میان آمریکائیها ــ برخوردارم»...
دوشنبه 9 اکتبر 1978 [17 مهر 1357]
"لرد «جرج براون» (وزیر خارجه سابق انگلیس) امروز ساعت شش و نیم بعدازظهر به سفارتخانه آمد تا با امیرخسرو افشار دیدار کند. در این ملاقات که من هم حضور داشتم، جرج براون راجع به خودش گفت: «... گرچه هماکنون به عنوان وزیر خارجه سابق قدرت محدودی دارم، ولی به عنوان یک نویسنده و گزارشگر بیبیسی از نفوذ و قدرت فراوانی ــ بخصوص در میان آمریکائیها ــ برخوردارم». و بعد ضمن اظهار نگرانی از اوضاع ایران، افزود: «... من بخصوص از این جهت دلواپس اوضاع ایران هستم که معتقدم کشور شما اهمیت فراوانی برای دنیای غرب، دارد. و به همین دلیل در نامهای که برای اردشیر زاهدی نوشتهام، نگرانی خود را به اطلاعش رساندهام. و حالا هم میخواهم بدانم آیا راهی وجود دارد که بتوانم نقش فعالی در امور مربوط به ایران عهدهدار شوم تا از این طریق هر کمکی که از دستم بر میآید برایتان انجام دهم؟... دلم میخواهد سفری به تهران داشته باشم و در آنجا با شاه، نخستوزیر، و همچنین با ملاها به صحبت بنشینم. و در مراجعت نیز با نوشتن و گفتن آنچه از این سفر دریافتهام، بخصوص بر این نکته پافشاری کنم که وجود شخص شاه را در ایران باید از واجبات دانست...»."1