یکی از نواقص مهم مدخل مورد نقد، عدم پرداختن به ماجرای انتصاب و عزل آیت‌الله منتظری از سمت قائم مقام رهبری است. ماجرایی که در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از نقاط پراهمیت است و بررسی مواجهه امام با این ماجرا، بخش پررنگی از اندیشه و سیره ...سیاسی امام را بازتاب خواهد داد. مشخص نیست نویسندگان دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به چه منظوری این بخش از تاریخ حیات سیاسی امام را حذف کرده و از کنار آن گذشته‌اند! در ادامه، مروری بر
انتصاب و عزل آیت الله منتظری
 
یکی از نواقص مهم مدخل مورد نقد، عدم پرداختن به ماجرای انتصاب و عزل آیت‌الله منتظری از سمت قائم مقام رهبری است. ماجرایی که در تاریخ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از نقاط پراهمیت است و بررسی مواجهه امام با این ماجرا، بخش پررنگی از اندیشه و سیره سیاسی امام را بازتاب خواهد داد. مشخص نیست نویسندگان دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به چه منظوری این بخش از تاریخ حیات سیاسی امام را حذف کرده و از کنار آن گذشته‌اند! در ادامه، مروری بر مطالب مهم مرتبط با عزل و نصب آیت‌الله منتظری در سمت قائم مقام رهبری، از نظر خواهد گذشت. این مطالب به صورت شماره‌بندی شده در ادامه خواهد آمد.
1. آیت‌الله منتظری از اولین شاگردان امام خمینی بود که سابقه مبارزاتی زیادی داشت و با وجود آنکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مسئولیتی به عنوان «قائم مقام رهبری» وجود نداشت، در نیمه نخست دهه شصت به عنوان قائم مقام رهبری معرفی شد و سال‌ها به این عنوان شناخته می‌شد.
2. پس از بیماری قلبی امام خمینی در 3بهمن 1358 و انتقال همیشگی ایشان از قم به تهران، و سکونت در نزدیکی بیمارستان قلب جماران،1برخی از مسئولین، به فکر تعیین جانشین برای امام خمینی افتادند. آقای منتظری به واسطه سوابق مبارزاتی، و همچنین مسئولیت‌ها و عناوین پس از پیروزی انقلاب، یکی از شاخص‌ترین چهره‌ها به عنوان جایگزین امام مطرح شد. از جمله این مسئولیت‌ها، واگذاری امامت جمعه تهران در روز 21شهریور 1358 و پس از رحلت آیت‌الله طالقانی، به وی بود. گذشته از قرار گرفتن نام آیت‌الله منتظری در کنار نام آیت‌الله پسندیده به عنوان وصی امام در تمام امور، که امام در وصیتنامه خود به تاریخ 29دى 1358 نوشت، ریاست بر مجلس خبرگان قانون اساسی -اولین انتخابات پس از پیروزی انقلاب اسلامی-، از دیگر مسئولیت‌های مهم ایشان بود.2
3. طرح موضوعِ قائم مقامی آیت‌الله منتظری در خبرگان، بدون مشورت با امام و برخلاف رضایت ایشان صورت گرفته است. وقتی که در جلسه 26 تیرماهِ 1364، مجلس خبرگان طرح تعیین قائم مقام برای رهبری را به تصویب رساند و آیت‌الله منتظری را مصداق این عنوان تشخیص داد، «بعضی خبرگان همین طرح را بدون قید [تعیین مصداق]، امضا کردند. ولی چند نفر آن را با اضافه قید «معظم‌له مصداق قسمت اول اصل 107 می‌باشد»، امضا کردند».3 این موضوع نشان می‌دهد که بزرگانی در مجلس خبرگان، انتخاب ایشان را به صلاح نمی‌دانسته‌اند. نکته جالب آنکه بعد از این انتخاب، «خبرگان در پایان همین اجلاس خدمت امام رسیدند و حضرت امام برای آنان سخنرانی کرد، ولی در رابطه با انتخاب آقای منتظری نفیاً و اثباتاً سخنی نداشت».4 بی‌اعتنایی امام، پیام روشنی برای فعالان و صحنه‌گردانانِ ماجرای قائم مقامی داشته و نشان از ناراحتی ایشان از این ماجرا دارد.
آیت‌الله امینی، همشهری و دوست دیرین آیت‌الله منتظری، با تحلیل ماجرای انتخابِ آقای منتظری، از عدم مشورت خبرگان با امام در این موضوعِ مهم پرده برمی‌دارند و به این مهم اشاره دارند که «شاید خبرگان با این همه دقت و کنجکاوی از یک امر غفلت کرده باشند، و آن مشورت و استجازه از امام خمینی(ره) بود. باید در این مسئله بسیار حیاتی و مهم که از بزرگ ترین مسائل نظام اسلامی و مربوط به شخص حضرت امام بود، قبل از انجام عمل مشورت می‌شد، چنانکه خود امام بعداً در نامه‌اش به آقای منتظری نوشت: والله قسم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم...»5
خود آیت‌الله منتظری نیز قبل از نهایی شدنِ انتصابش به این مقام، طی نامه‌ای به خبرگان اعلام می‌کند که بهتر است بحث در حول محور اصلِ جایگاه قائم مقامی شکل بگیرد و «بحث شخص ظاهراً به مصلحت نیست»، و با این وسیله در حقیقت خود را کنار می‌کشد. ولی اصرارِ برخی از طراحانِ ماجرا -مانند آقای هاشمی رفسنجانی- بر فضای جلسه غالب می‌شود. آیت‌الله امینی در این زمینه می‌گویند:
«مخصوصاً با توجه به نامه آقای منتظری به مجلس خبرگان، که از آنان خواست از انتخاب او به قائم مقامی صرف نظر کنند، جا داشت خبرگان مسئله را با امام در میان می‌گذاشتند و اگر چنین شده بود، با عواقب و آثار این انتخاب، آن هم در زمان‌های آغازینِ انقلاب مواجه نمی‌شدیم».6
گذشته از عدم مشورت با امام، بلکه فراتر از این، بی‌اعتنایی به خواست و نهی صریح امام در این موضوع نیز مطرح است. این موضوع در خاطراتِ آیت‌الله ری‌شهری از زبانِ آیت‌الله محمدی گیلانی به طور مبسوط نقل شده است که پس از اطلاعِ امام از ماجرا توسط آیت‌الله گیلانی، آقای هاشمی برای تذکر به عدم برگزاری خبرگان به جماران فراخوانده می‌شود، ولی با این توجیه که دعوت خبرگان انجام شده و دیگر نمی‌توان جلوی این اقدام را گرفت، حرف امام را زمین می‌گذارد.7 ماجرای مخالفت امام با انتخاب آقای منتظری، از طریق آقای محمدی گیلانی و البته با عدم تصریح به اینکه شخص امام این ناراحتی را به ایشان ابراز کرده است به گوش آقای هاشمی می‌رسد و واکنش وی به این مسئله در نوعِ خود جالب و گویای مشی ایشان در برخود با فرامین امام است. آیت‌الله امینی در این مورد می‌گویند:
«در آن زمان که خبرگان در اجلاس فوق‌العاده در رابطه با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی در حال مذاکره بودند، آقای محمدی گیلانی در بیخ گوش من گفت: من در جماران بودم، در بیت امام گفته می‌شد که امام با انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی موافق نیست. من نیز همین مطلب را آهسته به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم، ایشان گفتند امام که نهی نکرده، به علاوه، در شرایط فعلی طرح این مطلب به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش می‌آید.»8
اطلاعِ آیت‌الله هاشمی از عدمِ رضایتِ امام از انتخاب آقای منتظری و نهی صریحِ امام در این موضوع است که با توجه به اسناد موجود، مستقیماً با هاشمی مطرح شده، و وی با وجود چنین نهی صریحی، اقدام به برنامه‌ریزی برای انتخاب آقای منتظری به قائم مقامی کرده است. همانطور که مشاهده می‌شود، آیت‌الله محمدی گیلانی این دغدغه را قبل از انتخاب قائم مقام رهبری، و در مجلس خبرگان دنبال می‌کند و پرده از عدم رضایتِ امام و اطلاعِ هاشمی از این ماجرا برمی‌دارد. برخورد آقای هاشمی در سانسورِ خواسته قلبی امام با تعبیر «در شرایط فعلی طرح این مطلب [نارضایتی امام] به مصلحت نیست، تا ببینیم چه پیش می‌آید»، واقعیت تلخی را به اثبات می‌رساند!
4. با اینکه امام خمینی با قائم مقامی آیت‌الله منتظری موافق نبود، ولی برای حفظ او تلاش زیادی کرد و کارهای مهمی را به او واگذار کرد تا ایشان را در چارچوب اهداف انقلاب حفظ کند. ارجاع بسیاری از احتیاط‌های فقهی توسط امام به وی، به معنای زمینه‌سازی برای مرجعیت آقای منتظری تلقی می‌شد. واگذاری مسئولیت عزل و نصب قضات سراسر کشور و نظارت بر بسیاری دیگر از فعالیت‌های قوه قضاییه، از جمله مسئولیت‌های مهم واگذار شده توسط امام بود. بعضی از این مسئولیت‌ها بعد از قائم مقامی به وی واگذار شد؛ مانند عزل و نصب نمایندگان رهبری در دانشگاه‌ها و ارگان‌های انقلابی و... . سیداحمد خمینی در «رنجنامه»‌اش خطاب به آقای منتظری به رویه جوانمردانه امام چنین اشاره می‌کند؛ «آنچه در توانِ امام بود، اعم از اعطای وکالت‌نامه و عنوان فقاهت و ارجاع احتیاطات به شما و بازگذاشتن دست شما در قوه قضائیه و دادگاه عالی قم و موافقت با تعیین نمایندگان شما در دانشگاه‌ها و خارج از کشور و نیز تعیین نماینده در هیئت هفت نفری زمین و ده‌ها عنایت دیگر، انجام داد».9
5. طیف‌شناسی حامیان آیت‌الله منتظری برای مطرح شدن به عنوان مرجعیت دینی و بعد هم قائم مقام رهبری، موضوع مهمی است. یکی از حامیان دو آتشه ایشان، مرحوم سیداحمد خمینی است که از سال 1358، بحث قائم مقامی آیت‌الله منتظری را در محافل خصوصی و عمومی مطرح کرده و برای این مسئله زمینه‌سازی کرده است.10 همین مسئله باعث شد تا چند سال کار فرهنگی و تبلیغی برای قائم مقامی آیت‌الله منتظری نتیجه دهد و مردم آماده پذیرش این مسئله شوند. سیداحمد خمینی در رنجنامه خطاب به آقای منتظری می‌نویسد:‌ «در سال 58 من قائم مقامی رهبری شما را به خیال این که رضای خدای در آن است عنوان نمودم».11
با مطرح کردن آیت‌الله منتظری، کم‌کم در میان مردم نام او به عنوان رهبر آینده نیز شنیده شد و در اکثر مکان‌های عمومی عکس آیت‌الله منتظری را نیز در کنار عکس امام درج کردند.12 مردم او را رهبر آینده خود می‌دیدند و بعد از هر نماز، پس از دعا برای امام خمینی، برای او دعا می‌کردند و در شعارها او را «امید امت و امام» می‌نامیدند.13
با ایجاد فضای اجتماعی مناسب، افرادی مانند سیداحمد خمینی و هاشمی رفسنجانی از سال 1358 درصدد به وجود آمدن فرصتی برای مطرح کردن «مسئله قائم مقامی آیت‌الله منتظری» بودند. از دو فرد پیش‌گفته می‌توان به عنوان مهم‌ترین حامیان قائم مقامی آقای منتظری یاد کرد.
6. به خاطر عملکرد آیت‌الله منتظری و اطرافیانش، مسئله «قائم مقامی آیت‌الله منتظری» مورد تردید بسیاری از بزرگان و یاران امام قرار داشت. از جمله، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با آن مخالف بود. هاشمی در خاطرات روز 5آبان1360 می‌نویسد: «احمدآقا آمد و از وضع جامعه مدرسین [حوزه علمیه] قم نگران بود که ممکن است با سمت جانشینی رهبری آقای [حسینعلی] منتظری مخالفت کنند».14همچنین در روز 23بهمن 1360 می‌نویسد: «اول‌ شب‌، احمدآقا آمد و راجع‌ به‌ حوزه‌ علمیه‌ قم‌ و روحانیت‌ و جامعه ‌مدرسین‌ و رهبری ‌بعد از امام‌، تذکرات‌ مفیدی‌ داد. افرادی‌ را اسم‌ برد و گفت‌، این‌ها اگر بتوانند، مانع‌ رهبری‌ آقای ‌[حسینعلی‌] منتظری‌ می‌شوند».15
7. بارها شخصیت‌های مختلف نظام با آیت‌الله منتظری درباره اطرافیانش صحبت کردند یا به او نامه نوشتند، ولی او زیر بار این مسئله نمی‌رفت و می‌گفت که حواسش جمع است و گاهی به منتقدین نیز حمله می‌کرد و از اطرافیانش دفاع می‌کرد. هاشمی در خاطرات روز 23آذر 1362 می‌نویسد: «دوباره به منزل آقای منتظری رفتم. مذاکرات مفصلی داشتیم. ایشان از اینکه بیت و اطرافیانش مورد انتقاد و سوءظن قرار گرفته‌اند، ناراحت است. مطالبی هم از نظرات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، راجع به دولت و من و آقای خامنه‌ای نقل کردند و راهنمایی نمودند. از فشاری که سپاه علیه روحانیون بیدار وارد کرده انتقاد نمودند. از مخالفت سپاه با بیت خودشان، ناراحت بودند. پیام‌هایی توسط من، برای امام و رییس‌جمهوری در مورد بیت خودشان دادند».16
8. اولین هشدارهای علنی -و البته غیر مستقیم- امام خمینی به آیت‌الله منتظری درباره بیتش و اطرافیانش در پیام ایشان به مناسبت افتتاح اولین دوره مجلس خبرگان رهبری در 22تیر 1362 بیان شد: «باید بدانید که تبهکاران و جنایت‏پیشگان بیش از هر کس چشم طمع به شما دوخته‌اند، و با اشخاص منحرفِ نفوذى در بیوت شما، با چهره‌‏هاى صددرصد اسلامى و انقلابى، ممکن است خداى نخواسته‏ فاجعه به بار آورند، و با یک عمل انحرافى نظام را به انحراف کشانند، و با دست شما به اسلام و جمهورى اسلامى سیلى زنند. اللَّه، اللَّه، در انتخاب اصحاب خود».17
سیداحمد خمینی درباره این پیام، خطاب به آیت‌الله منتظری می‌نویسد: «این پیام بیش از سه سال قبل از دستگیری آقامهدی [هاشمی] است، گویی فقط برای شما نوشته‌اند و گویی تنها کسی که گوش به آن نداده است شمایید! ... گویی امام 5 سال بعد را می‌خوانده است و کانون خطر را دقیقاً از 5 سال قبل نشانه رفته است. آیا خدا را خوش می‌آید شما گوش به حرف چنین مرد زیرک و باهوشی ندهید؟»18
9. از جمله اطرافیان مسئله‌دار آیت‌الله منتظری، سید مهدی هاشمی بود که فقط چند ملاقات مختصر کافی بود که امام او را به خوبی بشناسد و به شدت، سایرین و مخصوصا آیت‌الله منتظری را نسبت به خطر وجود این شخص آگاه کرده و از اختلاط با او پرهیز دهد. سیدمهدی هاشمی بعدها در اعترافاتش به تیزهوشی امام خمینی آفرین می‌گفت که او را در چند ملاقات، شناخته و اجازه نداده است که در کنار رهبر آینده بماند.19 سیدمهدی هاشمی، از طریق برادرش سیدهادی هاشمی رئیس دفتر و داماد آیت‌الله منتظری، به بیت آقای منتظری نفوذ کرده و روز به روز دایره نفوذش را گسترش می‌داد. دو برادر، در بیت منتظری به توطئه مشغول بودند و با توجه به بیماری قلبی امام خمینی، انتظار وفات ایشان را می‌کشیدند تا بعد از آن خودشان بر رأس قدرت قرار گیرند. سیدمهدی در اعترافاتش درباره افکار برادرش می‌گوید: «راجع به افکار آقا هادی هم البته من یک سری مسائل کم گفتم، خصوصی به بعضی از مقامات گفتم ولی کتباً چیزی ننوشتم روی مسئله حضرت امام و انتظار مرگ حضرت امام. خب آقا هادی مسایل زیادی می‌گفت یعنی از من خیلی داغ‌تر بود در این که امام خمینی چند روز دیگر -زبانم لال اون می‌گفت- ان‌شاءالله همین چند روز دیگر خواهد مرد و مسئله حل می‌شود!»20
بسیاری از یاران و شاگردان امام نسبت به اطرافیان آیت‌الله منتظری حساس بودند و نسبت به انحرافاتی که در اطرافش می‌گذشت سخت نگران بودند. آیت‌الله آذری قمی در یکی از جلسات مجلس خبرگان، سخنرانی مفصلی درباره مشکلات دفتر و بیت آیت‌الله منتظری کرده بود و اکثر اعضای خبرگان این سخنان را تأیید کرده و به آیت‌الله منتظری پیغام داده بودند که باید اطراف شما از این افراد پاک شود.21
آیت‌الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان رهبری، یک ماه قبل از انتخاب ایشان به قائم مقامی رهبری، طی نامه‌ای به تاریخ 1مهر 1364، نسبت به اطرافیان و بیت آیت‌الله منتظری اعلام خطر کرده و با صراحت ایشان را به پاک کردن اطرافش از افراد فاسد دعوت کرده است: «نظر اغلب دوستان برای روز مبادا شمایید. لکن با یک نگرانی خاص از ناحیه بیت و بعضی حواشی آن جناب، که متأسفانه به قول آن مرحوم، مراجع قبلی پس از مرجعیت گرفتار می شدند و شما قبل از آن، من در این باره لامتثال امرکم کلی می گویم پیوسته از دوستان صمیمی‌تان اظهار ناراحتی می‌شنوم».22
آیت‌الله محمدمهدی ربانی املشی که از این انحرافات سخت نگران بود، درصدد برآمد تا با افزایش ارتباطات خودش با آیت‌الله منتظری، کم‌کم اطراف او را پاک‌سازی کند. هاشمی رفسنجانی در مصاحبه‌ای که در اردیبهشت 1390 با سایت خبری آینده داشت می‌گوید: «ما به آقای منتظری می‌گفتیم که یکی از مشکلات، بیت شماست. آقای ربانی املشی که قوم و خویش ایشان شده بود، تلاش کرد مواظب این‌ها [گروه سیدمهدی هاشمی] در بیت باشد که نتوانند آقای منتظری را تحریک کنند [ولی] آنها به آقای ربانی میدان نمی‌دادند و خودشان نزدیک‌تر بودند».23ازدواج احمد منتظری با زهرا ربانی املشی در سال 1356 باعث شده بود تا آیت‌الله ربانی املشی با آیت‌الله منتظری فامیل شوند و این موجب صمیمیت بیش از پیش آن دو گردید. این ارتباط زمینه خوبی شد و آیت‌الله ربانی املشی ارتباطش را با منتظری بیشتر کرد و همین مسئله باعث شد تا فعالیت‌های مثبتی را در دفتر و بیت منتظری آغاز کند. سیدمهدی هاشمی که از این اقدامات، سخت به وحشت افتاده بود، در‌صدد بر‌آمد با روش‌های مخصوص خودش جلوی فعالیت‌های آیت‌الله ربانی را بگیرد و او را به‌وسیله سم مبتلا به سرطان کرده و در روز 17تیر 1364 به شهادت رساند. یک هفته بعد، بحث قائم مقامی منتظری در مجلس خبرگان مطرح شد و رحلت آیت‌الله ربانی املشی از هزینه‌هایی بود که منتظری و دفترش به انقلاب تحمیل کردند و ربانی املشی، شهید بصیرت و تلاش برای مصون نگه داشتن رهبری آینده انقلاب بود.24
10. برای اولین بار در روز سه‌شنبه 25‌تیر 1364، طرح جانشینی آیت‌الله منتظری در مجلس خبرگان به صورت اجمالی مطرح شد. هاشمی رفسنجانی درباره آن روز می‌نویسد: «طرح تعیین آقای منتظری به عنوان جانشین امام با حدود پنجاه امضا تقدیم شد ولی بررسی آن به جلسه آینده موکول گردید».25روز بعد در 26تیر 1364، تمام مباحث جلسه خبرگان مربوط به بحث قائم مقامی بود. در این جلسه بحث‌های مهمی انجام شد و مسئله قائم مقامی آیت‌الله منتظری به صورت جدی مطرح شد و قرار شد که در جلسه بعد خبرگان، آن را نهایی و تصویب کنند. هاشمی رفسنجانی در خاطراتش به نکات مهمی درباره محتویات این جلسه اشاره کرده است: «مجلس خبرگان صبح و عصر جلسه داشت. رهبریت آقای منتظری در دستور بود و کسی جرأت مخالفت صریح را نداشت و یا مخالف صریح نبود. عده‌ای به عنوان اینکه اقدام باعجله است و باعث اتهام و حرف مخالفان می‌شود، می‌گفتند به عنوان تحقیق درباره بقیه افراد مورد احتمال، تأخیر بیاندازیم. این طرح را حدود پنجاه نفر از نمایندگان مجلس خبرگان امضا کرده بودند و بیشتر آیت‌الله خامنه‌ای اصرار بر اتمام کار می‌کردند. بالاخره در آخر وقت چون هنوز عده‌ای برای صحبت وقت داشتند، با پیشنهاد آقای مشکینی قرار شد ظرف دو سه ماه آینده اجلاسیه‌ای داشته باشیم و پنج نفر به عنوان تحقیق معین شدند».26
امام خمینی بعدها به این مسئله تصریح کردند که به انتخاب آیت‌الله منتظری به قائم مقامی رضایت نداشته‌اند و ایشان را از همان موقع، واجد شرایط رهبری نمی‌دانستند. ایشان در نامه 6فروردین 1368 به منتظری می‌نویسد: «والله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولى در آن وقت شما را ساده‌لوح مى‏دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولى شخصى بودید تحصیل‌کرده که مفید براى حوزه‏هاى علمیه بودید. ... والله قسم، من با نخست‏وزیرى بازرگان مخالف بودم ولى او را هم آدم خوبى مى‏دانستم. والله قسم، من رأى به ریاست‌جمهورى بنى صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم».27
سیداحمد خمینی مخالفت امام با قائم مقامی منتظری را تأیید کرده است و در رنجنامه خطاب به منتظری نوشته است: «با این که معظم‌له با قائم مقامی شما مخالف بودند -و آیت‌الله آقای محمدی گیلانی شاهد این قضیه است- به خاطر حفظ مصلحت، سکوت کردند».28
آیت‌الله محمدی گیلانی که درباره قائم مقامی آیت‌الله منتظری با امام خمینی دیدار داشت، قرار شد که مخالفت امام با این مسئله را به مجلس خبرگان منتقل کند، ولی متوجه شدند که این بحث در خبرگان انجام شده و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتند و بعد به خاطر اصرار دوستان پذیرفتند و مخالفتی نکردند.
مرحوم آیت‌الله محمدی گیلانی درباره نظر مخالف امام خمینی با قائم مقامی آیت‌الله منتظری چنین می‌گوید:
«یک روز قبل از مطرح شدن قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان، ... من ضمن تماس با دفتر امام(ره) کتباً از طریق آقای توسلی و آقای رسولی، از ایشان درخواست ملاقات کردم. در آن موقع اعلام شده بود که امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تکه کاغذی نوشتم مطلبی واجب و ضروری است، احساس وجوب کردم به عرض مبارک برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسیدم. گفتم: «فردا قرار است موضوع قائم مقامی آقای منتظری در مجلس خبرگان مطرح شود، خواستم به عرضتان برسانم به آقای هاشمی بگویید مطرح نشود. من به آقای منتظری ارادت دارم؛ خدمتشان درس خوانده‌ام؛ ایشان را عابد و زاهد می‌دانم؛ ولی این خصوصیات، کافی نیست. او از عهده این کار برنمی‌آید...». امام، گله‌های سوزانی از آقای منتظری را آغاز کرد که کجا چه کرده و کجا چه ...! و اضافه فرمود: «احمد هم از او دفاع می‌کند! از منزل سیدمهدی هاشمی، دست‌نویس‌های او را آورده‌اند. من دیدم نامه‌های آقای منتظری از نوشته‌های مهدی هاشمی الهام گرفته! این را من برای ایشان نوشتم!» سخن امام که به این جا رسید، من گفتم: «آقای منتظری عین نامه شما را آورد و در جلسه خواند و با خنده گفت: امام خیال کرده که آنچه من برایش می‌نویسم، الهام از سیدمهدی می‌گیرم!» امام فرمود: «نامه مرا آورد در جلسه خواند؟!» گفتم: «بله! آقای سیدعباس خاتم و سیدجعفر کریمی و چند نفر دیگر هم بودند.» امام فرمود: «او این‌طور است!» عرض کردم: «بفرمایید که فردا ایشان به عنوان قائم مقام رهبری مطرح نشود.» امام قدری فکر کرد و فرمود: «احمد نیست، می‌شود شما زحمت بکشید و به آقای هاشمی بگویید بعدازظهر من ایشان را ببینم؟» عرض کردم: «بله، اما به آقای هاشمی نفرمایید که من آمدم [و این جریان را خدمت شما گفتم]. به هیچ کس نگویید. می‌ترسم مرا هم شمس‌آبادی کنند یا مثل شیخ قنبر در چاه بیندازند!» این را که گفتم، امام –اعلی‌الله مقامه- سه بار خندید و فرمود: «خاطرت جمع باشد.» از دفتر امام، حرکت کردم و آمدم شورای نگهبان.29جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقای هاشمی و گفتم صبح، خدمت امام رسیدم. کاری داشتم. فرمودند به آقای هاشمی بگویید که من ایشان را ببینم. ... شب، بعد از نماز مغرب و عشا، خانم حاج احمدآقا زنگ زد که «حاج‌آقا! امام فرمودند: آنچه امروز ما صحبت کردیم، مبادا از شما تجاوز کند.» گفتم: «همین طور است.» فردای آن روز، آقای هاشمی موضوع قائم مقامی آقای منتظری را در مجلس خبرگان مطرح کرد. ... پس از این ماجرا، روزی آقای هاشمی در حضور جمعی گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: «موضوع قائم مقامی آقای منتظری را فردا مطرح نکن.» گفتم: «چرا؟! ما در اجلاسیه قبل، به آقایان گفته‌ایم که ایشان را به عنوان قائم مقام، مطرح کنیم.» فرمود: «نه، یکی از دوستان آمده و چنین گفته... ». گفتم: ما اعلام کرده‌ایم. نمی‌شود ... .»30
هاشمی رفسنجانی درباره همین دیدار با امام و صحبت با آیت‌الله محمدی گیلانی در خاطرات روز 14آبان 1364 می‌نویسد: «آقای محمدی گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس خبرگان آورد. ... گفت که امام با انتخاب آقای منتظری [برای قائم مقامی] موافق نیستند. ... شب، خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم. نگرانند که تعیین آیت‏الله منتظری به عنوان رهبر آینده، باعث عداوت و کارشکنی رقبای دیگر شود. باید با احتیاط و مراعات جوانب کار، عمل شود».31
هاشمی در روز 18آبان 1364 که قرار بود قائم مقامی آیت‌الله منتظری نهایی شود، اوضاع مجلس خبرگان و نظر امام درباره این موضوع را چنین شرح می‌دهد: «ساعت هفت و نیم، جلسه هیئت رئیسِ مجلس خبرگان تشکیل شد. سپس به تالار رفتیم. جلسه رسمی ساعت هشت و نیم تشکیل شد. آقای مشکینی مختصری صحبت کردند و سپس نامه آقای منتظری را خواندند که با تشکر از خبرگان خواسته بودند که از انتخاب ایشان به عنوان جانشین امام در زمان حیات امام منصرف شویم. بحث‌‏ها شروع شد. احمدآقا اطلاع داد که امام به آقای محمدی [گیلانی] گفته‌‏اند موضوع پیام را پیگیری نکنند. هم در جلسه صبح و هم در جلسه عصر در این باره بحث کردیم و در تنفس‌‏ها به مشورت پرداختیم و سرانجام بعداز نماز مغرب با بیش از دوسوم حضار تصویب شد که آیت‌‏الله منتظری، مصداق صدر اصل 107 قانون اساسی هستند؛ یعنی از طرف مردم به مرجعیت و رهبری برای بعد از امام پذیرفته شده‌‏اند.»32
با نقلی که از آیت‌الله محمدی گیلانی درباره مخالفت امام ذکر کردیم، می‌بینیم که امام خمینی (ره) با قائم مقامی آیت‌الله منتظری مخالف بوده و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته است. امام خمینی می‌توانستند با اعلام نظر صریح و قاطع خود، از این امر جلوگیری کنند ولی این کار را نکردند و اجازه دادند که این امر واقع شده ولی نظر دوستان و اطرافیان را پذیرفتند. در واقع امام خمینی در این قضیه، همچون قضیه نخست‌وزیری بازرگان و ریاست‌جمهوری بنی‌صدر که با هر دوی آنها مخالف بودند، عمل کردند و به خاطر نظر و اصرار دوستان، پذیرفتند. امام خمینی در نامه 8فروردین 68 به منتظری نوشتند که «هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم، و در این زمینه هر دو مثل هم فکر مى‏کردیم. ولى خبرگان به این نتیجه رسیده بودند؛ و من هم نمى‏خواستم در محدوده قانونى آنها دخالت کنم».33
سیره امام خمینی بر آن است که تا وقتی که مصالح نظام را در خطر نبیند، نظر مسئولان نظام را که شاگردان و یاران ایشان هستند می‌پذیرفت و حتی بر نظر خود مقدم می‌داشت. نظر امام درباره قائم مقامی منتظری بر آن بود که او را ساده‌لوح مى‏دانستند که مدیر و مدبر هم نبود. با اصرار سران نظام به این نتیجه رسیدند که همراهی آنها با وی، خلأ بی‌تدبیری و سادگی را پر خواهد کرد. اما حوادث بعدی نشان داد که مشکل، بیش از این‌هاست فلذا با دلی پرخون و قلبی شکسته، منتظری را از رهبری آینده کنار گذاشتند.34
شخصیت‌های برجسته و دلسوز نظام و سران سه قوه مانند آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی، از کسانی بودند که در این واقعه نقش محوری داشتند و نسبت به آینده انقلاب نگران بودند. به همین خاطر آیت‌الله منتظری را به عنوان قائم مقام انتخاب کردند. این نگرانی در نامه آیت‌الله مشکینی رئیس مجلس خبرگان رهبری به آیت‌الله منتظری، یک ماه قبل از انتخاب قطعی ایشان به قائم مقامی رهبری به خوبی هویداست.35
به این ترتیب شاگردان امام و رؤسای قوا در‌صدد بودند تا از فتنه‌ای که امکان دارد در آینده انقلاب را تهدید کند، جلوگیری کنند و با حسن ظنی که به آیت‌الله منتظری داشتند، او را برای این امر انتخاب کردند. امام خمینی نیز با وجود مخالفت با این امر، آنچه از تأیید و تکریم بود را در حق آیت‌الله منتظری روا داشته و مسئولیت‌های مهمی را به او واگذار کرده و مقدمات مرجعیت و رهبری او را نیز فراهم کردند. اما آیت‌الله منتظری در طول مدت قائم مقامی، به خوبی نشان داد که شایستگی رهبری انقلاب اسلامی را ندارد و افراد فاسدی که اطراف خودش گرد آورد، شاهدی بر این مسئله بودند.
11. آیت‌الله امینی در خاطراتش، پس از تبیین فضای دورانِ قائم مقامی و بعد از اشاره به برخی از اقداماتِ انتقاد بر‌انگیز آقای منتظری، به تلاش‌های حضرت امام برای اصلاحِ رویه آقای منتظری و خصوصاً اصلاحِ بیت ایشان اشاره می‌کند، و آنگاه به خبری غیر منتظره در این باب، اشاره می‌کند؛
«من و دوستان به ویژه سران عالی‌رتبه کشور از نگرانی‌های امام نسبت به موضع‌گیری‌های آقای منتظری، اجمالا با خبر و ناراحت بودیم ولی با توجه به اوضاع و شرائط زمان، احتمال عزل ایشان را از قائم مقامی، آن هم با سرعت و قاطعیت اصلا نمی‌دادیم، و تحقق آن برایمان یک امر غیرمنتظره و شگفت‌آور بود. تصمیم جدی امام به عزل آقای منتظری این گونه به اطلاع ما رسید:
در روزهای اول فروردین 68، آیت‌الله مشکینی به من زنگ زد که امام به‌وسیله‌ی حاج احمدآقا پیام مهمی را برای هیئت رئیسِ خبرگان فرستاده، شما و آقای مؤمن و آقای طاهری خرم‌آبادی، هر چه زودتر به منزل من بیایید تا در این باره مشورت کنیم. من به اتفاق آقایان به منزل آقای مشکینی رفتیم. ایشان گفتند حاج احمد آقا به‌وسیله تلفن با من تماس گرفت و گفت: امام به من فرموده که به شما بگویم خبرگان را برای تشکیل اجلاس دعوت کنید و هیئت رئیسِ هم نزد من بیایند تا بگویم چه کنند؟ منظور امام برای ما روشن بود، و از شنیدن آن و عواقبش وحشت‌زده شدیم. پس از بحث و مشورت بدین نتیجه رسیدیم که باید در این امر مهم و حساس با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم».36
آقای امینی در ادامه می‌گوید: «از همان‌‌جا با آقای هاشمی تماس گرفتیم و جریان پیام امام را با ایشان در میان گذاشتیم و کسب تکلیف کردیم. آقای هاشمی‌گفت: «من در این رابطه حرف دارم، شما بیایید تهران تا موضوع را در جلسه هیئت رئیسِ مطرح کنیم و تصمیم بگیریم». برای تشکیل جلسه هیئت رئیسِ روزی را تعیین کردیم. در آن زمان آیت‌الله خامنه‌ای در مشهد مقدس بودند، آقای هاشمی جریان تصمیم امام را به ایشان اطلاع دادند، آن جناب پس از اطلاع بلافاصله به تهران مراجعت کردند و در دفتر آقای هاشمی حضور یافتند. بنده هم به اتفاق آقای مشکینی و آقایان محمد مؤمن و طاهری خرم‌آبادی در زمان مقرر در دفتر آقای هاشمی حاضر شدیم و تشکیل جلسه دادیم. ما جریان پیام امام را در امر به دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح کردیم. آقای هاشمی رفسنجانی گفت چندی است که امام در رابطه با عزل آقای منتظری از قائم مقامی تصمیم گرفته و یکی دو مرتبه به من فرموده که مسئله آقای منتظری را تمام کنید. ولی من چون از عواقب آن می‌ترسیدم با التماس و خواهش از ایشان خواستم در این اقدام عجله نکند. شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. ولی امام قبول نکرد و فرمود من تصمیم خودم را گرفته‌ام، هر چه زودتر قضیه را تمام کنید. تا اینکه امروز (6/1/1368) خبردار شدم خودش شخصا وارد عمل شده، و در رابطه با عزل آقای منتظری نامه‌ای نوشته و برای من فرستاده تا به همراه آقای خامنه‌ای ببریم قم و تحویل آقای منتظری بدهیم. یک نسخه آن را هم به صدا و سیما فرستاده تا در رادیو خوانده شود. ولی من به حاج احمدآقا گفتم: «به صدا و سیما بگویید نامه را نخواند تا ما خدمت امام برسیم و حرفمان را بزنیم، خواندن نامه دیر نمی‌شود».37
«پس از توضیحات آقای هاشمی جلسه وارد دستور شد، موضوع بحث، انگیزه امام از نوشتن نامه عزل و آثار و عواقب احتمالی این عمل، ضرورت یا عدم ضرورت پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان، و دیگر مسائل از این قبیل بود. این بحث و گفت‌وگوها چندین ساعت طول کشید. در نهایت بدین نتیجه رسیدیم که لازم است قبل از هر اقدامی خدمت امام برسیم، نظراتمان را عرضه بداریم و کسب تکلیف کنیم. آنچه قرار بود خدمت امام عرض کنیم عبارت بود از:
1. تقاضای انصراف امام از این اقدام ولو به صورت موقت، در صورت امکان؛
2. تقاضای عدم پخش نامه به‌وسیله صدا و سیما؛
3. تقاضای انصراف از تشکیل اجلاس خبرگان و حداقل اجازه تأخیر آن؛
4. تقاضای ملایم‌تر کردن لحن نامه به‌گونه‌ای که به جنبه حوزوی ایشان لطمه وارد نسازد.
پیرو این جلسه، با دفتر امام تماس گرفتیم و تقاضای ملاقات کردیم. حاج احمدآقا گفت: امام این موقعِ شب کسی را به ملاقات نمی‌پذیرد. گفته شد کار فوری و لازمی داریم و داریم حرکت می‌کنیم. آقای هاشمی، آقای خامنه‌ای (مقام معظم رهبری)، آقای مشکینی و من به سوی جماران حرکت کردیم و در حدود ساعت نه شب به بیت امام رسیدیم. حاج احمدآقا گفت: «گمان نکنم در این موقع شب امام اجازه ملاقات بدهد، ولی خدمت ایشان عرض می‌کنم». در این موقع آقای هاشمی در پاکت را باز کرد و متن نامه را برای ما خواند. با شنیدن نامه عاطفی و اندوه‌بار و قاطع امام که از عمق جانش نشأت می‌گرفت، حالتی وحشتناک و غیر قابل توصیف بر جانم عارض شد که تلخی آن را هنوز فراموش نکرده‌ام.
بعد از چند دقیقه آقای حاج احمدآقا از نزد امام برگشت و گفت: «فرمودند چون آقایان آمده‌اند تشریف بیاورند».
در حدود ساعت 9:30 بود که خدمت امام مشرف شدیم. در ابتدا آقای هاشمی سخن را آغاز کرد، با لحن ملتمسانه گفت: «ما همیشه به هنگام بروز مشکلات و معضلات خدمتِ شما شرفیاب می‌شدیم و در حل آن از جناب‌عالی کمک می‌گرفتیم، اکنون در رابطه با نامه‌ای که برای آقای منتظری نوشته‌اید و امکان دارد برای نظام مشکلاتی به وجود بیاورد، شرفیاب شده‌ایم. تقاضای ما این است که در پخش آن عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود. در تشکیل مجلس خبرگان هم تعجیل نفرمایید، اجازه بدهید اطراف و جوانب کار را خوب بررسی کنیم و خدمت شما عرضه بداریم، آنگاه هر چه بفرمایید عمل می‌کنیم». بعد از آن آقای خامنه‌ای (مقام معظم رهبری) سپس آقای مشکینی درباره همین مطلب سخنانی را عرضه داشتند. امام که آثار اندوه بر چهره ربانی‌اش آشکار بود فرمود «من در اطراف و جوانب این کار خوب فکر کرده‌ام و تصمیم گرفته‌ام. دیگر حرف ندارد. من از اول با انتخاب ایشان مخالف بودم؛ ولی نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. من گفته بودم نامه را در اخبار بخوانند ولی در این باره کوتاهی شد. اگر اصرار کنید می‌گویم همین حالا بخوانند. من گفته‌ام عکس او را از ادارات پایین بیاورند. تشکیل مجلس خبرگان هم ضرورتی ندارد، من خودم او را خلع می‌کنم. چون اگر خبرگان او را عزل کنند معنایش این است که انتخاب سابق آنها کار درستی بوده در صورتی که من از اول مخالف این کار بودم». آنگاه به آقایان خامنه‌ای و هاشمی فرمود: «شما هم لازم نیست نامه را برای ایشان به قم ببرید، آن را به‌وسیله شخص دیگری می‌فرستم. شما هم دیگر برای دیدار ایشان به قم رفت و آمد نکنید».
در همین جلسه آقای هاشمی از امام درخواست کرد: « لحن نامه طوری باشد که به جنبه حوزوی آقای منتظری لطمه‌ای وارد نشود». امام در جواب سخنان تندی فرمود که با توجه به برخی مصالح و ملاحظات از ذکر آنها معذورم. بدین صورت جلسه با یأس و نگرانی پایان یافت».38
12. بعد از برکناری آیت‌الله منتظری، بدبینی نسبت به اصل جایگاه قائم مقامی به وجود آمد؛ چراکه آن را جایگاهی می‌دیدند که افراد فاسد به آن طمع کرده و در‌صدد برمی‌آیند تا با نزدیک شدن به قائم مقام، آینده خوبی را برای خودشان در رأس قدرت رقم بزنند. تجربه تلخ قائم مقامی آیت‌الله منتظری باعث گردید تا بحث قائم مقامی برای همیشه منسوخ گردد.
 

شهیدآیت‌الله دکتر بهشتی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در جمع خبرنگاران،
در محل برگزاری مجلس خبرگان قانون اساسی

پی نوشت:
 
منبع: سهراب مقدمی شهیدانی و میثم عبداللهی چیرانی، نقدی بر مدخل «خمینی، روح‌الله» در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، تهران: بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، 1395، صص 107-127.
1. روزنامه اطلاعات، ش16058، پنجشنبه 4بهمن 1358، ص1-2.
2. صحیفه امام، ج‏9، ص492؛ ج12، ص120.
3. خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، 1392، اول، ص255.
4. همان، ص256.
5. همان، ص 258.
6. همان، ص258-259.
7. خاطره‌ها، ج4، بررسی برهه‌ای حساس از تاریخ رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، محمد محمدی ری‌شهری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، بهار1394، ص22-24.
8. خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، ص 260.
9. رنجنامه به حضرت آیت‌الله منتظری، سیداحمد خمینی، ص47.
10. مانند استفاده از تعبیر «آیت‌الله‌العظمی» برای آیت‌الله منتظری که زمینه‌ مرجعیت و رهبری وی را فراهم می‌ساخت.
11. رنجنامه، ص18.
12. به سوی سرنوشت: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1363، به اهتمام: محسن هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، پنجم، 1386، ص170و280. در خاطرات هاشمی رفسنجانی، تصویری از آیت‌الله منتظری در مرداد 1363 در کنگره امام رضا (ع) و آذر1363 در فرودگاه مهرآباد در کنار عکس امام درج شده بود.
13. خاطره‌ها، ج4، ص15و19.
14. عبور از بحران: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1360، به‌ اهتمام: یاسر هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، 1378، اول، 348.
15. همان، ص474.
16. آرامش و چالش: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1362، به‌ اهتمام: مهدی هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، 1382، اول، ص410.
17. صحیفه امام، ج‏18، ص6-7.
18. رنجنامه، ص23.
19.همان، ص50؛ خاطره‌ها، ج4، ص49-50.
20. رنجنامه، ص55. و قریب به همین مضمون در ص48.
21. خاطره‌ها، ج4، ص412.
22. خاطرات، حسینعلی منتظری، انتشار از سایت وی، 1379، ج2، ص922.
23. سایت آینده به نقل از «ناگفته‌های هاشمی رفسنجانی از عزل آیت‌الله منتظری»، سایت تاریخ ایرانی، انتشار در یکشنبه 25اردیبهشت 1390، ساعت 15:45، به آدرس:
http://tarikhirani.ir
24. خاطره‌ها، ج4، ص427-428.
25. امید و دلواپسی: کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1364، به اهتمام: سارا لاهوتی، دفتر نشر معارف انقلاب، تهران، پنجم، 1387، ص171.
26. همان، ص171.
27. صحیفه امام، ج‏21، ص331.
28. رنجنامه، ص47.
29. در آن تاریخ آیت‌الله محمدی گیلانی عضو فقهای شورای نگهبان بوده است.
30.خاطره‌ها، ج4، ص22-24.
31. امید و دلواپسی، ص281.
32. همان، ص283.
33. صحیفه امام، ج‏21، ص334.
34. خاطره‌ها، ج4، ص26.
35. آیت‌الله مشکینی اوضاع بعد از رحلت رسول خدا (ص) را به عنوان یک تجربه تلخ تاریخی که مسیر اکثر مسلمین را از راه اسلام ناب، خارج کرد می‌دانند که احتمال اینکه آن فاجعه در انقلاب اسلامی تکرار شود وجود دارد: «می‌دانید اگر حادثه‌ای[= رحلت امام] خدای نکرده رخ دهد کار کشور چگونه می‌شود؟ با وجود دشمنان زهر خورده و آتش‌های زیر خاکستر داخلی و روحانی‌های ضدانقلاب و مرده عبیدالفلوس آنها در شهرها و روستاها که امکان دارد آنها جنجالی بر پا کنند و ناراضی‌های بالذات و بالعرض را دور خود جمع نمایند و استان‌ها را پر از آشوب کنند و ایادی نفوذی قدرت‌ها نیز سروصدایی از کارخانه‌ها و مدارس و غیره برپا نمایند، خوابانیدن چنین فتنه‌ای مشکل باشد. ... بنده گاهی فکر می‌کنم در توجه قلوب ملت به رهبر انقلاب و عشق و محبت آنها و ارزش این امر و اثرات آن در حل معضلات جامعه در رفع خطرات هنگام هجوم حوادث که با یک دستور، مردم یکجا تکان می‌خورند و مهم‌ترین مشکل به آسانی حل می‌شود. و باز فکر می‌کنم آیا اگر مردم روزی این دل را از وی کندند به کجا خواهند برد؟ آیا جانشینی با آن سوابق ممتد و خاص دارد که این علاقه‌ها به وی متوجه شود؟ و آیا خبرگان می‌تواند این امر پرارزش را که به منزله رشته تسبیح است به شخصی متوجه نمایند تا انقلاب و حکومت اسلامی سالم بماند؟ ... قانون اساسی می‌گوید خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می‌کنند. (اصل107) آیا صلاح است خبرگان، آن را بگذارند برای روزی که خود، روز آشوب و جنجال است؟ و آیا در آن روز زبان‌ها و قلم‌های فتنه‌جویان منتظرالولایه‌ها و سیاست‌مدارها ساکت می‌مانند و خبرگان را به حال خود می‌گذارند که انتخاب اصلح کنند؟ ... خبرگان جازم بودند که به هیچ وجه تأخیر امر صلاح نیست بلکه باید کار در نزد آنها روشن و مبرهن شود که عنداللزوم در تمام کشور از حلقوم همه، یک صدا در آید». (خاطرات آیت‌الله منتظری، ج2، ص920-923.)
36. خاطرات آیت‌الله ابراهیم امینی، ص263.
37. تمام مطلب از خاطرات آیت‌الله امینی نقل شده. ر.ک: همان، ص263-264.
38. خاطرات آیت‌الله امینی، ص264-267.
https://iichs.ir/vdcd.90k2yt0sja26y.html
iichs.ir/vdcd.90k2yt0sja26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما