مفهوم ایالات‌متحده در تفکر محمدرضا پهلوی

پشتوانه‌های یک رابطه حامی ـ پیرو

محمدرضاشاه پس از کودتای 1332 رابطه تنگاتنگی با آمریکا برقرار کرد. این رابطه به گونه‌ای بود که کارگزاران رژیم پهلوی در خاطرات خود سیاست کلان رژیم را بر مبنای تبعیت کامل از دستورات آمریکا دانسته‌اند.
پشتوانه‌های یک رابطه حامی ـ پیرو
دهه اول حکومت محمدرضا پهلوی توأم بود با فقدان مشروعیت، نداشتن پایگاه مردمی، جنگ دوقطبی حاکم بر سیاست بین‌الملل و در سالهای پس از آن تجربه نخست‌وزیری مصدق، که همگی سبب شده بود تا از بعد روانی شاه شخصیتی وابسته به سیاستهای آمریکا و متزلزل داشته باشد. این وابستگی به قدری افراطی بود که خود کارگزاران رژیم پهلوی در خاطرات خود اعتراف می‌کنند سیاست کلان رژیم بر مبنای تبعیت کامل از دستورات آمریکا تعریف می‌شد. بعد از کودتای 1332 شاه از بُعد روانی به‌شدت به قدرت آمریکا وابسته گردید و به کمک این قدرت باور نیرومندی داشت. در ادامه این نوشتار قصد داریم به علل وابستگی و باور شخصی شاه به نظام سیاسی آمریکا بپردازیم و مولفه‌های آن را به صورت جدا بررسی و تحلیل کنیم.
 
1. باور به آمریکا به عنوان محافظ رژیم پهلوی
شخص شاه از همان ابتدای تاسیس حکومت پهلوی دوم فاقد مشروعیت و پایگاه مردمی بود و همواره خود را نیازمند حمایتهای خارجی می‌یافت. این احساس نیاز پس از کودتای 28 مرداد و ترس از سقوط افزایش یافت، به گونه‌ای که چگونگی صیانت و حفظ موجودیت حکومت پهلوی برای شاه به صورت یک وحشت دائمی درآمده بود. ازآنجاکه آمریکا نقش اساسی در طرح و اجرای کودتای 28 مرداد 1332 و روی کار آوردن شاه داشت، شاه خود را مدیون ایالات متحده آمریکا می‌دانست و همیشه از این قدرت به عنوان مهم‌ترین دوست و هم‌پیمان ایران یاد می‌کرد.1
 
همین باور به آمریکا به عنوان یک پشتیبان خارجی قدرتمند برای رژیم سبب وابستگی شدید ایران به ایالات متحده آمریکا گردیده بود. این امر به صورتی بود که حتی تحول اوضاع داخلی یا خارجی ایران بستگی به این داشت که حکومت جمهوری‌خواهان یا دموکراتها در آمریکا بر سرکار باشند؛ یعنی شاه آن‌قدر به قدرت آمریکا به عنوان یک صیانت‌کننده از قدرتش باور داشت که سیاستهای داخلی خود را با حزبهای داخلی آمریکا هماهنگ می‌کرد؛ برای نمونه هر وقت جمهوری‌خواهان زمام امور را در دست می‌گرفتند، رژیم شاه احساس راحتی می‌کرد و به قدرت‌نمایی و خشونتش در داخل کشور می‌افزود، اما همین که دموکراتها روی کار می‌آمدند احساس خطر می‌کرد و می‌کوشید خودش را با سیاست دموکراتها تطبیق دهد و در داخل کشور فضای باز سیاسی به‌وجود آورد.2
 
در مجموع حمایتهای آمریکا از شاه، سبب باور دیوانه‌وار و افراطی او به ایالات متحده شده بود، به گونه‌ای که ژنرال هایزر می‌گوید: «فکر نمی‌کنم کسی شاه را بشناسد و احترام و وفاداری او را نسبت به آمریکا مورد شک و تردید قرار دهد». وی دلیل این باور و وفاداری را کمک آمریکاییان در بازگردان شاه «روی تخت طاووس» و اقدامات آنها در دهه 1960 و برنامه کندی می‌داند.3
 
در این ارتباط پرویز راجی، سفیر وقت شاه در انگلیس، از این همه وابستگی احساس می‌کند که غرور ملی‌اش خدشه‌دار شده است. وی می‌نویسد: «همه کسانی که شبیه من در اردوگاه شاه قرار دارند، چگونه می‌توانیم مدعی داشتن غرور ملی باشیم در حالی که از مردم بریده‌ایم و با عجز و لابه از کشورهای غربی تقاضای حمایت از خود داریم». وی علت این همه باور و اعتقاد به دیگران را در این می‌بیند که «در رژیمی که وابستگی کامل به غرب ارکان اصلی موجودیتش را تشکیل می‌دهد، ما نیز به حالتی درآمده‌ایم که اعتقاد خارج از اندازه به قدرت و توانایی متحدان اروپایی و آمریکایی خود پیدا کرده‌ایم.»4
 
2. باور به کمکهای اقتصادی و نظامی آمریکا
نقش اساسی آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 و به قدرت رسیدن مجدد شاه یکی از عوامل مؤثر در وابستگی و باور شاه به ایالات متحده آمریکا در تمام زمینه‌ها از جمله نظامی و اقتصادی بود. این امر به گونه‌ای بود که شاه بلافاصله پس از کودتا به دلیل وضعیت اقتصادی بحرانی، به وسیله زاهدی دست به دامان کمک اقتصادی آمریکا شد که این درخواست نیز بلافاصله مورد اجابت واقع شد و با حدود 45 میلیون دلار به عنوان کمک فوری و بلاعوض، رژیم ناشی از کودتا تحکیم یافت؛ همچنین در ادامه، سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیس‌جمهوری آمریکا به ایران، در آذر 1332 و نیز سفر شاه به واشنگتن به منظور ابراز سپاس‌گزاری از پرزیدنت آیزنهاور و جان فاستر دالس در آذر 1333، از جمله اقداماتی بود که برای وابستگی هر چه بیشتر رژیم به آمریکا و دریافت کمکهای اقتصادی و نظامی بیشتر به عمل آمد.
 
محمدرضا قراردادی با موسسه رودر و فین در نیویورک به امضا رساند تا در آمریکا چهره ارجمندی از او ارائه دهند. قرار شد که این موسسه ضمن برقراری تماس با موسسات مطبوعاتی و انتشاراتی چون نیویورک تایمز، مجله تایم، هارپر و واشنگتن‌پست، به تبلیغ رژیم شاه بپردازد. نتیجه سیاست تبلیغاتی شاه این شد که تبلیغات فریبنده‌ای به افتخار محمدرضا پهلوی پخش می‌گردید.  
مجموع کمکهای نظامی آمریکا به ایران که در سالهای 1328-1331 از 16 میلیون دلار تجاوز نکرده بود، در سالهای 1332-1340 به 436 میلیون دلار رسید؛ همچنین مجموع کمکهای اقتصادی که در دوره 1328-1331 فقط 16 میلیون دلار بود، در سالهای 1332-1340 به 611 میلیون دلار افزایش یافت که 435 میلیون دلار آن به صورت کمک بلاعوض و بقیه آن به شکل وام بود.5 همین افزایش حجم کمکهای نظامی و مالی سبب شده بود تا باور و اعتقاد به آمریکاییان نزد شاه آنقدر بالا برود که در 23 مرداد 1334 عهدنامه‌ای با آمریکاییان امضا کند با عنوان عهدنامه مودّت که نشان از وابستگی و احساس نیاز و باورهای درونی شاه به آمریکا به عنوان نجات‌دهنده او داشت.
 
3. باور به سیاست‌ خارجی آمریکایی
به دنبال کودتای 28 مرداد، شاه شخصا کنترل سیاست خارجی ایران را در دست گرفت و به دلیل باور وصف‌ناشدنی به آمریکا، دیپلماسی و سیاست خارجی ایران دقیقا در راستای سیاست خارجی این کشور حرکت کرد. در آن زمان شاه چنان به آمریکا باور داشت که ایدئولوژی حکومتش در سیاست خارجی را منطبق با ایدئولوژی این کشور و بلوک غرب اعلام کرد و معتقد بود: «منافع ایران در اتحاد با غرب و آمریکا به بهترین وجه تأمین می‌شود»6. این باور به آمریکا، از ایران کشوری وابسته و تابع سیاستهای خارجی بیگانگان ساخت، به گونه‌ای که ایران در نظام بین‌الملل بیش از آنکه در مسیر منافع ملی خود گام بردارد در جهت منافع ملی آمریکا گام برمی‌داشت؛ برای نمونه چه در دکترین آیزنهاور و چه در دکترین نیکسون، ایران اجراکننده سیاستهای خارجی آمریکاییان بود؛ مثلاً در سال 1335، آمریکا رسما اعلام کرد که ایران ابزاری برای محافظت از منافع ایالات متحده در منطقه خاورمیانه در برابر کمونیسم است: «ایران 1200 مایل مرز مشترک با شوروی دارد و در خاورمیانه از موقعیت استراتژیکی خاصی برخوردار است»7 و یا در موردی دیگر خود شاه می‌گوید: «من در جنگ ظفار به منظور حفظ امنیت دهانه‌ خلیج فارس و عبور مطمئن نفت به سوی آمریکا جان ایرانیان را به خطر انداختم و سربازان ایرانی را به جنگ شورشیان ظفار فرستادم تا منافع آمریکا حفظ شود».8
 
4. باور به رسانه‌های آمریکایی
در سالهای پس از کودتا، رژیم دیکتاتوری و پلیسی سهمگینی در کشور مستقر گردید به صورتی که مبارزان آزادی از هر طبقه و قشری از جامعه، سرکوب و به‌شدت مجازات و شکنجه شدند و در کل فضایی از سرکوب و اختناق بر جامعه ایران حاکم شد. این عوامل سبب شده بود از رژیم شاه در رسانه‌های بین‌الملل چهره‌ای مستبد و ضد آزادی‌خواهی ترسیم شود و مشروعیت او را در جهان بین‌الملل زیر سوال برند. این اقدام رسانه‌های خارجی سبب وحشت بی‌اندازه شاه شد؛ چرا که او تکیه‌گاه خود را غرب می‌دانست و نمی‌خواست این تکیه‌گاه دستخوش تزلزل گردد. او به این باور رسیده بود که در این زمینه نیز تنها نجات‌دهنده او آمریکاییان و این بار رسانه‌های آنها هستند.  درواقع رسانه‌های خارجی، که اهمیت شایانی در ترسیم سیمای رژیم سرکوبگر پهلوی داشتند، شاه را به این باور رساندند که دست به دامان رسانه‌های پرتیتراژ و پربیننده آمریکایی شود و آنها را با پرداخت رشوه به ستایشگری از خود وادارد.
 
بدین منظور محمدرضا قراردادی با موسسه رودر (Ruder) و فین (Finn) در نیویورک به امضا رساند تا در آمریکا چهره ارجمندی از او ارائه دهند. قرار شد که این موسسه ضمن برقراری تماس با موسسات مطبوعاتی و انتشاراتی چون نیویورک تایمز، مجله تایم، هارپر و واشنگتن‌پست، به تبلیغ رژیم شاه بپردازد.9 نتیجه سیاست تبلیغاتی شاه این شد که تبلیغات فریبنده‌ای به افتخار محمدرضا پهلوی پخش می‌گردید. رسانه‌های آمریکایی به وسیله تفسیرهای غرض‌آلود کوشیدند از محمدرضا پهلوی چهره‌ای پرقدرت و توانا در عرصه جهانی نشان دهند و از طرف دیگر تلاش کردند مردم غرب را از اوضاع ایران بی‌خبر نگه دارند و همین حمایت از جانب آنها روز به روز بر باور شاه به آمریکا می‌افزود.
 
فرجام
بی‌شک ویژگیهای روانی شاه و باور او به غرب و نیز نداشتن پایگاه در داخل و نظام بین‌المللی موجب شد محمدرضا بیش از حد به آمریکا ایمان آورد. این نوع نگرش، از شاه موجود وابسته‌ای ساخت که تنها امید خود را در ید آمریکا می‌دانست. این شاه وابسته سرانجام در تظاهرات سال 1357 همین که احساس کرد ایالات متحده نسبت به پشتیبانی از او دچار تردید شده است از کشور فرار کرد.

شاپور ریپورتر که پس از کودتای 32 ذیل عکس دکتر مصدق به انگلیسی نوشته بود "مأموریت انجام شد" با نام خبرنگار در سخنرانی ریچارد نیکسون؛ معاون ریاست جمهوری آمریکا حضور دارد
شماره آرشیو: 3460-115ز

پی نوشت:
 
1. یوسف ترابی، روابط ایران و امریکا، تهران: موسسه چاپ و نشر عروج، 1379، ص 86 .
2. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر پیکان، 1386، چ هفتم، صص 263-264.
3. رابرت هایزر، مأموریت در تهران، ترجمه رشیدی، تهران: موسسه اطلاعات، 1365، ص 141.
4. پرویز راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه‌ ج. ا. مهران. تهران: نشر اطلاعات، 1364، ص 320.
5. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 262.
6. امین مایکل، سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی، ترجمه عباس مخبر، تهران: طرح نو، 1371، ص 196.
7. جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، تهران: نشر رسا، 1385، ص 508.
8. فریده دیبا، دخترم فرح، ترجمه الهه رئیس فیروز، تهران: بی‌نا، 1381، ص 437.
9. جیمز بیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، ج1، تهران: نشر کوبه، 1371، ص 487. https://iichs.ir/vdcc.0qpa2bqeela82.html
iichs.ir/vdcc.0qpa2bqeela82.html
نام شما
آدرس ايميل شما