چپها و ملیهای هوادار مصدق از او بیزار بودند. وی از مشاوران وفادار سفارت انگلستان بود و بهطور مرتب، سفارت را از رهنمودها، اندرزها و مصلحتنگریهای خود بهرهمند میکرد. همچنین مقامات انگلیسی او را شایستهترین و دلخواهترین نامزد برای نخستوزیری ایران میدانستند.
از هنگامیکه ایرانیان مورد هجوم نیروهای بیگانه قرار گرفتند، پیوند میان قدرتهای امپریالیستی و نخبگان قدرت برجسته گشت. در این پیوند قدرتهای بزرگ در تلاش بودند تا در سیاست ایران کاملاً نفوذ کنند و از طرفی برخی از سیاستمداران ایرانی نیز در تلاش بودند تا با پیوند با قدرتهای بزرگ، جایگاه سیاسی خود را ارتقا بخشند. ازآنجاییکه امر اجتماعی و پدیدههای آن در بسیاری از موارد در قالب مفاهیم جای میگیرند و یا بهاصطلاح درباره آنها مفهومپردازی صورت میگیرد، برای این دست از سیاستمداران ایرانی نیز دو مفهوم عمده یعنی آنگلوفیل (طرفدار و دوستدار انگلستان) و روسوفیل (طرفدار و دوستدار روسیه) پردازش شد. در این میان، سیدضیاءالدین طباطبایی از مهمترین سیاستمداران آنگلوفیل محسوب میشود که در نوشتار پیش رو به فعالیتهای وی در این زمینه خواهیم پرداخت.
چیستی آنگلوفیل یا دوستداران انگلیس
دوستداران انگلستان حاصل فضایی بودند که باور به نفوذ همهجاگسترِ انگلستان از ویژگیهای آن بود. اینان خود در دامن زدن به این باور که فرهنگ سیاسی ایران را اشباع میکرد، نقش اساسی بر عهده داشتند. این دوستداران ترکیب نهچندان هماهنگی از سیاستمداران، روزنامهنگاران و چهرههای دیگری بودند که با سفارت انگلستان یا شرکت نفت ایران و انگلیس پیوندهای نزدیکی داشتند. آنگلوفیلها صمیمانه، مصلحتنگرانه یا فرصتطلبانه، هوادار نفوذ فعال انگلستان در ایران بودند و حتی این نفوذ را برای کشور سودمند میدانستند. همه آنان، کمابیش، از پیوندهای واقعی یا ادعایی خود با انگلستان بهره میبردند. بیشتر آنان کارگشایان یا واسطههایی بودند که کارشان اعمالنفوذ بود و شیوه اصلی فعالیت اجتماعی ـ سیاسیشان، اغلب، چیزی جز واسطگی یا دلّالی نبود.1
روزنامه رعد در خدمت منافع انگلیس
یکی از اقدامات سیدضیاء در نقش یک آنگلوفیل، حمایت از قرارداد 1919 بود. پس از انقلاب 1917 روسیه و عقبنشینی این کشور از ایران و در مجموع با از میان رفتن همه رقیبان انگلیس از طریق جنگ یا انقلاب، توجه این کشور یکسره معطوف به این امر شد که چگونه موقعیت انحصاری خود را حفظ کند.2 اگرچه در ابتدا درخواست از کنفرانس صلح مبنی بر واگذاری قیمومیت ایران به انگلستان را سادهترین راهحل میدانستند ولی بر اساس این تصور که ایالاتمتحده آمریکا رضایت نخواهد داد، در اواخر سال 1297 این راهحل کنار نهاده شد.
بدین ترتیب بهترین و شاید سادهترین کار در چنین شرایطی آن بود که ایران را منزوی نگه داشت و ایرانیان را مجبور کرد تا سلطه بالفعل بریتانیا را بپذیرند. پس انگلیسیها به تقلا درآمدند و معاهدهای تهیه دیدند که بهموجب آن ایران اختیار امور مالی و نظامی و خارجی خود را به بریتانیا تفویض میکرد. پیش از آنکه جزئیات این قرارداد به تصویب برسد، اقداماتی اولیه باید صورت میگرفت. نخستین کار این بود که ایران از نظر سیاسی و اقتصادی منزوی شود. بدین ترتیب فکر کردند بهتر است ایران را از کنفرانس آتی صلح پاریس کنار بگذارند تا با دیگر سران متفق تماس نگیرد. ایران نیز بهعنوان یک کشور بیطرف که صدمه زیادی دیده بود، درصدد برآمد تا هیئتی را به کنفرانس صلح اعزام کند و دستکم برای زیانهای مادی که محتمل شده بود، طلب خسارت کند.
تلاشهای انگلستان و حتی دولت وثوقالدوله بینتیجه ماند و شاه هیئتی پنجنفری به کنفرانس صلح پاریس فرستاد. این هیئت دعاوی معتبر و مشروطی چون عضویت و مشارکت در کنفرانس صلح و الغای معاهدات و قراردادهایی که استقلال و تمامیت ایران ارضی ایران را زیر پا نهاده است را مطرح کردند؛ اما همدستان وثوق در تهران به اعضای این هیئت حمله کردند. سیدضیاء صاحبامتیاز و سردبیر روزنامه رعد، دوآتشهترین نشریه طرفدار بریتانیا در تهران که از وثوق و سفارت انگلیس الهام میگرفت، فرصت را غنیمت شمرد و به تمسخر فرد فردِ هیئت نمایندگی ایران در پاریس و «درخواستهای مبالغهآمیز» آنها پرداخت.
حتی این روزنامه گفته بود که هیئت ایرانی در مورد اصلاح مرزها درخواستهای عجیبوغریبی پیش کشیده و ازجمله خواسته است که مرزها تا قفقاز و سیحون و فرات گسترش یابد. با توجه به این موارد و همانگونه که انتظار میرفت، هیئت نمایندگی ایران را به کنفرانس راه ندادند و نگذاشتند حرف خود را بزند.3 تلاشهای موافقان قرارداد 1919 برای میدان ندادن به هیئت ایرانی در پاریس و منزوی ساختن ایران اگرچه در ابتدا مؤثر افتاد اما در ادامه انگلستان و آنگلوفیلانی چون سیدضیاء موفق به دام انداختن ایران در یک قرارداد سلطهگر نشدند و این قرارداد به شکست انجامید.
ایران نیز بهعنوان یک کشور بیطرف که صدمه زیادی دیده بود، درصدد برآمد تا هیئتی را به کنفرانس صلح اعزام کند. سیدضیاء صاحبامتیاز و سردبیر روزنامه رعد، دوآتشهترین نشریه طرفدار بریتانیا در تهران که از وثوق و سفارت انگلیس الهام میگرفت، فرصت را غنیمت شمرد و به تمسخر فرد فردِ هیئت نمایندگی ایران در پاریس و «درخواستهای مبالغهآمیز» آنها پرداخت.
کمک به پیشروی آرام و فراگیر انگلیس برای کسب منافع
از مهمترین اقدامات سیدضیاء در راستای نقش آنگلوفیلی که بر عهده داشت، کمک به انگلستان در راستای تغییر استراتژی این کشور از امتیازات عینی نظیر قرارداد 1919 به پیشروی آرام و فراگیر برای کسب منافع در ایران بود. بعد از شکست قرارداد 1919، استراتژی و آرزوی انگلیسیها، استقرار دولتی بود که کاملاً در خدمت منافع امپراتوری باشد و با اتکا به قدرت نظامی، برای حفظ منافع آنان در ایران تلاش کند.4 انگلستان از ماهها پیش نگران وضع حکومتی ایران و حضور بلشویکها در شمال کشور و حمایت آنها از نهضت انقلابی جنگل بود و بر اساس تصویب پارلمان آن کشور، میبایست نیروهایی را که به بهانه جنگ جهانی اول وارد ایران و چند کشور دیگر کرده بود، خارج کند، کودتای سوم اسفند 1299 را موردحمایت قرار داد.
سیدضیاء که از حمایت کامل سفارت انگلیس در هنگام کودتای 1299 برخوردار بود، اقداماتی را صورت داد که هدف اصلی آن فریفتن مردم و استقرار کامل سلطه انگلیس بر ایران بود. کمکهای مالی سفارت انگلیس و مبالغی که سرمایهداران و اشراف برای خلاصی خود از زندان پرداخت کردند، به دولت او امکان داد تا اقدامات اصلاحی در تهران آغاز کند و هزینه تجدید سازمان ارتش را فراهم آورد. بدین ترتیب، انگلیس اطمینان خاطری به دست آورد که با تقویت ارتش ایران، به مقاصدی که داشت، دست خواهد یافت.
مهمترین کمک سفارت انگلیس به دولت سیدضیاء در کنار کمکهای مالی و اطلاعاتی، کسب اجازه از لرد کرزن بود تا سیدضیاء بتواند با سروصدا لغو قرارداد دفن شده 1919 را اعلام دارد و بهاینترتیب برای خود وجاهتی دستوپا کند. انگلیسیها درست تشخیص داده بودند که امضای این قرارداد و جلو انداختن امر محتومی که سرانجام باید صورت پذیرد، فرصت فوقالعادهای در دست دولت کودتا قرار خواهد داد تا از دولت شوروی بخواهد که دست از حمایت نهضت جنگل بردارد. محاسبهای که غلط از آب درنیامد و حکومت جوان کارگری را مجبور کرد که نخستین تخطی خود را از اصول اعلامشدهاش آشکار کند و انقلابیون جنگلی و کمونیستهای سرشناس چون حیدر عمو اوغلی و احسانالله خان را تنها در وسط مبارزه رها کنند.5 بدین ترتیب سیدضیاء در فرآیند کودتا و در مقام نخستوزیری نیز کارکرد آنگلوفیلی خود را به انجام رساند تا به انگلیس در تغییر استراتژی از امتیازهای عینی به پیشروی آرام کمک کند.
همکاری با انگلیس در تلاش برای برکناری مصدق
کارکرد آنگلوفیلی سیدضیاء تنها به قرارداد 1919 و سالهای کودتا محدود نمیشود. وی پس از تبعید طولانی در فلسطین، در مهر 1322 به ایران بازگشت6 و به تکرار این کارکرد پرداخت. بهگونهای که سیدضیاء ابتدا برای ایفای نقش نخستوزیر همراستا با منافع انگلستان و سپس برکناری دولت دکتر مصدق اعلام آمادگی کرد و مشارکتی فعال داشت. چپها و ملیهای هوادار مصدق از او بیزار بودند. وی از مشاوران وفادار سفارت انگلستان بود و بهطور مرتب، سفارت را از رهنمودها، اندرزها و مصلحتنگریهای خود بهرهمند میکرد. همچنین مقامات انگلیسی او را شایستهترین و دلخواهترین نامزد برای نخستوزیری ایران میدانستند. وزارت امور خارجه انگلستان، سفارت آن کشور در تهران و شرکت نفت ایران و انگلیس با ارزیابی و حسابگری فعالانه میکوشیدند سیدضیاء را بر مسند نخستوزیری بنشانند؛ آنها هنگامیکه مصدق ناباورانه پست نخستوزیری را پذیرفت، یاوری سیدضیاء و کوشش فعال برای گماشتن او به جانشینی مصدق را تا مدتها ادامه دادند و در هنگامیکه اختلافات مصدق با شرکت نفت ایران و انگلیس بالا گرفت، در راستای براندازی آن اقداماتی را صورت دادند.
در این مسیر، سیدضیاء به تشویق شاه و بهرهمند از حمایت رشیدیانها، حزب «اراده ملی» خود را دوباره در شهریور 1330 به راه انداخت. هدف او این بود که ادعای خود در مورد اینکه میتواند جانشین معتبری برای مصدق باشد، تقویت کند و اقشاری از طبقه متوسط سنتی را نیز از جنبش طرفدار مصدق جدا سازد؛ اما کمابیش، هیچیک از هواداران بلندپایه ایرانی وی ازجمله برادرش، او را با توجه به شهرت انکارناپذیر انگلیسدوستیاش، نامزدی مناسب برای جایگزینی مصدق نمیدانستند و بر این باور بودند که نخستوزیری او بلافاصله پس از مصدق خوشایند و پذیرفتنی نخواهد بود. درنهایت با مخالفتهای شاه، پشتیبانان انگلیسی وی و همچنین آمریکاییها7 که سیدضیاء را به دلیل هواداری بیشازحد از انگلیس برای نخستوزیری «نامناسب» تشخیص دادند،8 سیدضیاء کنار رفت و احمد قوام به نخستوزیری رسید.
نتیجهگیری
بسیاری از سیاستمداران ایرانی تلاش کردند تا با پیوند با قدرتهای بیگانه، از نفوذ در دستگاه سیاست ایران برخوردار شوند. سیدضیاءالدین طباطبایی از مهمترین افرادی بود که در پیوند با قدرت بیگانهای چون انگلستان قرار گرفت که ترجمان این پیوند وفادارانه، آنگلوفیل میباشد. سیدضیاء در برهههای مختلف تاریخی، کارکرد آنگلوفیلی خود را به انجام رساند. وی بر این عقیده بود که انگلستان سرانجام در تحولات ایران پیروز خواهد شد و خود را به این باور دلخوش کرده بود که با نیروی پیروز همگام شده است.
شماره آرشیو: 26-124ط
پی نوشت:
1.فخرالدین عظیمی، حاکمیت ملی و دشمنان آن: پژوهشی در کارنامه مخالفان بومی و بیگانه مصدق، تهران، نشر نگاره آفتاب، نشر نامک، 1389، چاپ دوم، ص 67.
2.داریوش رحمانیان، ایران بین دو کودتا (تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران)، تهران، انتشارات سمت، 1394، چاپ سوم، صص 16- 27.
3.سیروس غنی، ایران؛ برآمدن رضاخان و برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، ترجمه حسن کامشاد، تهران، نیلوفر، 1392، چاپ ششم، صص 39- 53.
4.حسین آبادیان، جنگ جهانی اول تا کودتا (1293- 1299 ش)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390، چاپ دوم، صص 25- 26.
5.مسعود بهنود، دولتهای ایران از سید ضیاء تا بختیار: از سوم اسفند۱۲۹۹ تا بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷، تهران، انتشارات جاویدان، 1370، چاپ پنجم، ص 23.
6.همایون کاتوزیان، ایرانیان؛ دوران باستان تا دوره معاصر، ترجمه حسین شهیدی، تهران، نشر مرکز، 1394، چاپ هشتم، ص 259.
7.عظیمی، همان، صص 69- 82.
8.یرواند آبراهامیان، احمد اشرف و محمدعلی همایون کاتوزیان، جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1395، چاپ دوازدهم، ص 48. https://iichs.ir/vdca.onmk49noi5k14.html