غلامعلی حداد عادل: در فاصله مشروطه تا کودتای رضاشاه، انگلیس عدهای را به یاغیگری و تشکیل حکومت محلی در ایران تشویق کرد و با این کار، مردم را از مشروطه ناراضی و خسته نمود، سپس با پیدا کردن فردی مثل رضاخان، سلطنت قاجار را کنار گذاشت.
به گزارش روابط عمومی و اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر، در نشست «تحولات نیمقرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری» خبرها از به سر رسیدن انتظارها برای ورود جلد ششم کتاب «یادداشتهای یک روزنامهنگار» به بازار کتاب حکایت میکرد. بنا بود تا دقایقی دیگر از این کتاب رونمایی شود، اما بدون شنیدن مطالب سخنرانان نشست شاید اهمیت این کتاب برای کسانی که با ابوالحسن عمیدی نوری و پنج جلد پیشین این یادداشتها چندان آشنایی نداشتند روشن نمیشد؛ ازهمینرو غلامعلی حداد عادل به عنوان سخنران نخست جلسه، ابتدا از اهمیت مراجعه به خاطرات برای تاریخنویسی سخن گفت. او در این زمینه چنین بیان نمود: نوشتن خاطرات روزانه در جامعه ما چندان رواج نداشته است؛ آن معدود کسانی هم که خاطره مینوشتند با نگرانی این کار را انجام میدادند؛ چون ممکن بود در حملههای ساواک به خانههایشان این نوشته به عنوان مدرک جرم به دست آنها بیفتد؛ ازهمینرو خاطرات چندانی از رژیم گذشته وجود ندارد. اما آنچه چاپ شده است هم مورد استفاده درست اهل علم و دانشگاه ما قرار نگرفته و به درستی ارزیابی نشده است.
در دوره سلطنت رضاشاه، چهلهزار سند مالکیت به نام او صادر شد
این ادیب و سیاستمدار بنام با اشاره به علاقهمندی خود به مطالعه خاطرات، از روزنامه خاطرات ناصرالدینشاه، یادداشتهای دکتر قاسم غنی و یادداشتهای امیر اسدالله علم یاد کرد و با بیان اینکه کتاب «محض اطلاع» ایشان تحلیلی بر جلد هفتم یادداشتهای اخیر (یادداشتهای اسدالله علم) است به سراغ یادداشتهای ابوالحسن عمیدی نوری رفت. در این بخش حداد عادل به خاطراتی که خود درباره عمیدی نوری داشت اشاره کرد و گفت: من او را ندیده بودم، ولی نامش را از طریق دوست پدرم، غلامرضا نوریمقدم، شنیده بودم. غلامرضا نوریمقدم مانند پدرم، در کار حمل و نقل و کامیوندار بود. افزون بر این، هر دو آنها در اتحادیه کامیوندارها حضور داشتند. این اتحادیه درخواستهای خود را از طریق نوریمقدم به عمیدی نوری میرساندند.
غلامعلی حداد عادل سخنان خود را چنین ادامه داد: یادداشتهای عمیدی نوری از چند جهت قابل بررسی و مهم است؛ زیرا این یادداشتها دربردارنده اطلاعات دست اولی درباره انتقال حکومت از قاجاریه به پهلوی است و مطالب مفصلی از اوایل دوره سلطنت رضاشاه و مخصوصا دادگستری و دوره حضور علیاکبر داور در آنجا بیان میکند. خود عمیدی نوری دانشجوی حقوق بوده و با داور نیز کار کرده است. این روزنامهنگار عصر پهلوی با خانواده خلعتبریها، یعنی دختر امیر اسعد، وصلت کرد و از طریق آنها جزء ملاکان و صاحبان اراضی کشور در مازندران درآمد. اهمیت دیگر یادداشتهای عمیدی نوری از خاطرات دست اولی ناشی میشود که او از ظلم رضاشاه در گرفتن املاک مردم بیان میکند.
مسئله املاک و تصرف آنها بهدست رضاشاه موضوع دیگری بود که حداد عادل در بحث از کتاب «یادداشتهای یک روزنامهنگار» مطرح کرد. او دراینباره گفت: در مدت حدود شانزده سال سلطنت رضاشاه، چهلهزار سند مالکیت به نام او صادر شده است. این رقم در نظر اول بسیار تعجببرانگیز به نظر میرسد، ولی وقتی کتاب خاطرات عمیدی نوری خوانده شود این قضیه به خوبی درک میشود. عمیدی نوری بعد از فرار رضاشاه در اوایل نخستوزیری فروغی به دیدار او میرود و از او میخواهد در مجلس قانونی بگذارد که املاک مردم به آنها بازگردانده شود. این روزنامهنگار و نماینده مجلس تا مدتی بعد از کودتای ۲۸ مرداد 1332 فعال بود. او در اوایل طرفدار سرسخت مصدق بود، اما بعدها به دشمن سرسخت او تبدیل شد. ابوالحسن عمیدی نوری در دوره نخستوزیری فضلالله زاهدی، مدتی معاون سیاسی او بود. گفتنی است یادداشتهای عمیدی نوری نزد خانواده بود و در همین اواخر به پژوهشکده مطالعات معاصر تحویل داده شد. اما نکته تاسفبرانگیز آن است که در آنها، بخش مربوط به کودتای ۲۸ مرداد و پس از آن، مفقود است و دلیل آن هم بر ما معلوم نیست.
غلامعلی حداد عادل برای آنکه اهمیت انتشار این خاطرات بیشتر مشخص شود، قسمتهایی از جلد ۵ کتاب را خواند و سپس موضوع تاریخسازی را که در شبکههای اجتماعی و ماهوارهای رواج یافته است مطرح کرد. او گفت: هدف از این تاریخسازی تطهیر خاندان پهلوی است. آنها برای این کار بر اقدامات رضاشاه در زمینه نوسازی ایران اشاره میکنند؛ حالآنکه این اقدامات در برابر فضای رعب و وحشتی که او ایجاد کرد و سلب آزادی و مردمسالاری در دوره او، ناچیز بهشمار میآید. تصرف املاک مردم (که یکی از آنها میرزا طاهر تنکابنی بود) گوشهای از ظلم و ستمی است که رضاشاه بر مردم روا داشت. محققان تاریخ باید این دست اطلاعات را از خاطرات استخراج کنند.
حداد عادل در بخش پایانی سخنانش به خاندان علم و محمدابراهیمخان (شوکتالملک) اشاره کرد و گفت: این خاندان جد در جد حافظان منافع انگلستان در قائنات بودند. در فاصله مشروطه تا کودتای رضاشاه، یعنی در چهارده سال بین ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ که سلطه مرکزی استبداد قاجاری تضعیف شد، انگلیسیها عدهای همچون سالارالدوله، شیخ خزعل و شوکتالملک علم را به یاغیگری و تشکیل حکومت محلی در ایران تشویق کردند. این حرکتها باعث زایش ناامنی و آشفتگی اوضاع شد و مردم را از حکومت مشروطه ناراضی کرد. درواقع انگلیس با این سیاست، مردم را از مشروطه ناراضی و خسته کرد و بعد با پیدا کردن فردی مثل رضاخان، سلطنت قاجار را کنار گذاشت؛ چون قاجارها کاملا تابع انگلیس نبودند و حکومت خود را برآمده از قدرت شمشیر آقامحمدخان قاجار میدانستند، این قدرت استعماری به دنبال حکومتی بود که کاملا به خودش متکی باشد و در پیدایش و استمرار، خود را مدیون آنها بداند. در زمانهای که روسها به دلیل انقلاب بلشویکی از ایران خارج شده بودند، انگلیس به جای حکومتهای محلی که خود بهوجود آورده بود، رضاخان را قدرت بخشید و آن حکومتها را مجبور کرد تحت انقیاد رضاشاه درآیند. این مسائل در خاطرات و یادداشتهای بهجامانده بازتاب یافته و از همین روست که آنها را منابع ارزشمندی برای شناخت تاریخ بهشمار میآوریم.
عمیدی نوری همراه قوام به مسکو رفت
خسرو معتضد، سخنران بعدی این نشست، ضمن خیر مقدمگویی به خانواده عمیدی نوری، اقدام آنها برای در دسترس قرار دادن دفترچههای یادداشت این روزنامهنگار بنام را خدمت بزرگی به تاریخ ایران خواند و سپس از پژوهشکده تاریخ معاصر و بهویژه ریاست این پژوهشکده، موسی حقانی، تشکر کرد که با انتشار این یادداشتها اقدام مهمی در روشنسازی بسیاری از زوایای تاریخ پهلویها انجام داده است. پس از آن این پژوهشگر حوزه تاریخ معاصر از اهمیت کتاب «یادداشتهای یک روزنامهنگار» (تحولات نیمقرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری) سخن گفت و آن را همسطح کتاب «یادداشتهای روزانه اعتمادالسلطنه» دانست. چگونگی چاپ یادداشتهای اعتمادالسلطنه موضوعی بود که در این بخش از سخنان معتضد بیان شد. او در ضمن بیان این موضوع گفت: یکی از علل عصبانیت رضاشاه از داور، خبر او درباره چاپ کتاب یادداشتهای اعتمادالسلطنه بود؛ زیرا مطالب آن را توهین به مقام سلطنت میدانست. همانطور که رضاشاه از چاپ این کتاب عصبانی شد، سلطنتطلبها نیز از چاپ یادداشتهای علم عصبانی شدند؛ چون با چاپ این یادداشتها بسیاری از موضوعات مربوط به زندگی شاه و اطرافیان او آشکار شد. اگر محمدرضاشاه میدانست که علم چنین کاری انجام میدهد و همه وقایع روزانه را که میبیند و میشنود ثبت میکند، دست او را قطع میکرد.
این پژوهشگر تاریخ در ادامه گفت: عمیدی نوری روزنامهنگار جسور و ورزیدهای بود که ابتدا در روزنامه «ستاره ایران» مینوشت، ولی بعدها «داد» را منتشر کرد. از کنار همین روزنامه بود که مجله «دانشمند» وارد عرصه مطبوعات شد. در این روزنامه نویسندگان بنامی مطلب مینوشتند. ابوالحسن عمیدی نوری در عرصه روزنامهنگاری به قدری اهمیت داشت که قوام در ماجرای آذربایجان و مذاکرات مربوط به نفت شمال، او را همراه خود به مسکو برد.
موضوع بعدی سخنان خسرو معتضد درباره نقاط قوت کتاب خاطرات عمیدی نوری بود. او دراینباره گفت: این کتاب از جذابترین منابع است؛ زیرا عمیدی نوری به دلیل احاطه بسیار بر مسائل دربار پهلوی و معاملات آنها، اطلاعات ذیقیمتی در اختیار خوانندگان قرار میدهد. گفتنی است عمیدی نوری گعدههای بسیاری با رجال عصر پهلوی داشت و در همین گعدهها اطلاعات بسیاری از ابعاد مختلف حکومت و اجتماع کسب و در یادداشتهایش ثبت میکرد؛ بنابراین کتاب خاطرات او را میتوان در سطح دایرهالمعارف دانست؛ البته این تعریفها به معنای آن نیست که نباید به مطالب کتاب به دیده انتقادی نگریست و صحت و سقم آنها را بررسی کرد. از نمونههایی که در این کتاب مطرح شده، اما واقعیت ندارد میتوان به آنچه درباره ترور محمدرضاشاه در بهمن ۱۳۲۷ بیان میکند یا مطالب مربوط به بزمهای ملکه مادر اشاره کرد. اما در کل انتشار این یادداشتها، که چیزی در حدود ۱۰ جلد خواهد شد، اقدام بسیار ارزشمندی است و امیدوارم که کتاب «آذربایجان دموکرات» به قلم عمیدی نوری هم به مجلدات دیگر این کتاب اضافه شود.
در یادداشتهای عمیدی نوری خلقیات ما ایرانیها به خوبی منعکس شده
پیش از رونمایی جلد ششم کتاب «یادداشتهای یک روزنامهنگار» (تحولات نیمقرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری)، موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، به برخی نکات تکمیلی درباره این کتاب اشاره کرد. او ضمن عذرخواهی از خانواده عمیدی نوری به دلیل بیان نقاط ضعف او، کار تاریخ را بیان واقعیتها ــ چه نقاط قوت و چه نقاط ضعف ــ دانست. پس از آن بهاجمال شخصیت ابوالحسن عمیدی نوری را معرفی کرد و گفت: او از جوانی وارد عرصه روزنامهنگاری شد. از نکات مهم در این حوزه از زندگی او میتوان به انتشار مطالبی درباره زمینخواری رضاشاه اشاره کرد؛ دراقع بعد از شهریور 13۲۰، عمیدی نوری و خلعتبری جزء اولین کسانی بودند که درباره زمینخواری رضاشاه مطلب نوشتند و چوب آن را هم بعدها خوردند. کار عمیدی نوری به عرصه روزنامهنگاری محدود نبود؛ او همچنین وکیل دادگستری، نماینده مجلس شورای ملی، ملاک و فعال سیاسی بود. ارتباطات عمیدی نوری با برخی از چهرهها، بهویژه در گعدههای روز جمعه، سبب اطلاع او از مسائل متفاوتی شده است. مسئولیت دیگر عمیدی نوری معاونت سیاسی فضلالله زاهدی طی دورهای کوتاه در دولت کودتا بود. شاید یکی از اشتباهات عمیدی نوری همین مقطع است که با رژیم کودتا همکاری کرد. او معتقد بود مصدق با روندی که در اداره کشور در پیش گرفته است آن را به سمت سقوط میبرد. شاید با این فکر بود که او با عوامل کودتا همکاری کرد؛ زیرا نطقهای او در مجلس هیجدهم و نوزدهم، که به نمایندگی از بابل در آنها حضور داشت، نشان میدهد که فرد مستقلی است.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر در ادامه وارد موضوع ابعاد مطالبی شد که در این یادداشتها مطرح شده است. آنچه در این بخش بیان شد چنین بود: کتاب «یادداشتهای یک روزنامهنگار» منبع بینظیری برای شناخت تاریخ ایران از ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ است؛ زیرا عمیدی نوری همچون یک روزنامهنگار ماهر، خیلی خوب اخبار را شکار میکرد. در این کتاب، بوروکراسی و فساد اداری، که متاسفانه هنوز ادامه دارد، به خوبی بیان شده است؛ همچنین چون او وکیل دادگستری بود و کار وکالت پروندههای مهم را برعهده داشت و نیز در گعدههای خود با وکلا، اطلاعاتی درباره پروندههایی از این دست کسب میکرد، یادداشتهای او توصیف خوبی از وضع محاکم دوره پهلوی بهدست میدهد. اطلاعات او درباره وضعیت کشاورزی و کشاورزان ایران قبل و بعد از اصلاحات ارضی، بخشی از مطالبی است که در توصیف وضع اقتصادی ایران بیان کرده و ازآنجاکه او ملاک بوده این اطلاعات برای پژوهشگر تاریخ بسیار ارزشمند است. نظام بانکداری و مشکلاتی که این نظام ایجاد کرده بود، وضعیت بهداشت، باغداری، وضع قانونگذاری در کشور و مسئله دوتابعیتیها از مباحث دیگری است که با مطالعه این یادداشتها میتوان به ابعاد مختلف آن در دوره پهلوی پی برد.
حقانی این یادداشتها را یک دوره رجالشناسی دانست و گفت: عمیدی نوری نه تنها با رجال دربار پهلوی، بلکه با پزشکان، افسران بازنشسته ارتش، روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس و علما ارتباط داشت و حین ثبت اطلاعات خود، ویژگیهای شخصیتی آنها را نیز بیان کرده است. در این یادداشتها حتی خلقیات ما ایرانیها به خوبی منعکس شده است. نمونه این مسئله را در شایعاتی که در جامعه منتشر میشد میتوان دید. یکی از این موارد که عمیدی نوری به آن اشاره کرده شایعه مرگ ملکه مادر پیش از برگزاری جشن تاجگذاری است.
رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، پس از اشاره به خبرهای ناب جلدهای 7 تا 9 یادداشتهای عمیدی نوری، که در دست آمادهسازی است، از مشکلاتی که در کار استنساخ این یادداشتها وجود داشت یاد کرد و گفت: یادداشتهای عمیدی نوری در دفترچههایی در قطع کوچک، آن هم با خودنویس و در خطوطی نزدیک به هم نوشته شده که این کار تشخیص بعضی از واژهها را بسیار دشوار و گاه حتی ناممکن میسازد.
در انتهای این نشست، جلد ششم کتاب «یادداشتهای یک روزنامهنگار» (تحولات نیمقرن اخیر تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری) با حضور آقایان غلامعلی حداد عادل، خسرو معتضد، مجید تفرشی، موسی حقانی و فرهاد عمیدی نوری رونمایی شد.
گفتنی است نشست «تحولات نیمقرن تاریخ معاصر ایران از نگاه ابوالحسن عمیدی نوری» سهشنبه 13 شهریور 1397 در پژوهشکده تاریخ معاصر برگزار شد. https://iichs.ir/vdcb.fb0urhbg8iupr.html