...شرفیابی... یادآوری کردم که چطور آخوندها و سایر دشمنانمان را در زمان نخست‌وزیری خود من از میدان به‌در کردیم. "چه کسی غیر از اعلیحضرت شجاعت این را داشت که از من حمایت کند؟" او اعتراف کرد که "هیچکس". وقایع 1342 را که به ناآرامی‌های خشونت‌آمیز 15 خرداد در پی دستگیری [آیت‌الله خمینی] منجر شده بود و شاه به من تلفن کرده بود تا بپرسد قصد دارم چه اقدامی بکنم...
روایت اسدالله علم از موضع شاه و نقش خود در سرکوب واقعه 15 خرداد 1342!
تهیه و تنظیم: فرهاد قلی‌زاده
دوشنبه،‌ 2 بهمن 1351
«...شرفیابی... یادآوری کردم که چطور آخوندها و سایر دشمنانمان را در زمان نخست‌وزیری خود من از میدان به‌در کردیم. "چه کسی غیر از اعلیحضرت شجاعت این را داشت که از من حمایت کند؟" او اعتراف کرد که "هیچکس". وقایع 1342 را که به ناآرامی‌های خشونت‌آمیز 15 خرداد در پی دستگیری [آیت‌الله خمینی] منجر شده بود و شاه به من تلفن کرده بود تا بپرسد قصد دارم چه اقدامی بکنم، یک‌بار دیگر یادآوری کردم. گفتم: "به‌خاطر دارید که به اعلیحضرت عرض کردم که به نقطه حساسشان خواهم زد و وقتی گفتم دمار از روزگارشان درخواهم آورد، شما خندیدید. چاره دیگری نبود. اگر ما عقب‌نشینی کرده بودیم، ناآرامی به چهار گوشه ایران سرایت می‌کرد و رژیم ما با تسلیم ننگ‌آوری سقوط می‌کرد. در آن موقع حتی این را به شما عرض کردم که اگر خود من هم از مسند قدرت به زیر کشانده شوم، شما همیشه می‌توانید با محکوم کردن و اعدام من به‌عنوان مسبب آنچه واقع شده، خود را نجات دهید. از سوی دیگر، اگر من موفق شوم، ما برای همیشه از دست جنگولک بازی‌های روحانیون و دخالت‌های خارجی خلاص می‌شویم. شاه گفت: "بله، خوب به یاد دارم. هرگز خدمات شما را فراموش نمی‌کنم..."»1
 

اسدالله علم (نخست‌وزیر) و سپهبد حسن پاکروان و علی کنی (معاون نخست‌وزیر)
شماره آرشیو: 4245-11ع

پی نوشت:
 
1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج2، تهران، طرح نو،‌ چاپ اول، بهار 1371، صص437ـ438. https://iichs.ir/vdcf.tdviw6devgiaw.html
iichs.ir/vdcf.tdviw6devgiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما