او از معدود بروکراتهایی است که زوال و سقوط دو حکومت، یعنی پهلوی اول و پهلوی دوم، همچنین تجربه زیست در سه حکومت، یعنی پهلوی اول، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی را در کارنامه خود دارد.
اللهیار صالح از معدود افرادی است که میتوان وی را در زمره بروکراتهایی قرار داد که زوال و سقوط دو حکومت، یعنی پهلوی اول و پهلوی دوم، همچنین تجربه زیست در سه حکومت، یعنی پهلوی اول، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی را در کارنامه خود دارد. اللهیار، فرزند حسن مبصرالممالک کاشانی، در سال ۱۲۷۶، در روستای آران (از توابع کاشان) متولد شد. پدر الهیار که نایبالحکومه (بخشدار) دهستانهای آران، بیدگل و نوشآباد بود، به تأسیس مدرسه برای تربیت فرزندان روستای «کله» اقدام نمود. یکی از شاگردان این مدرسه اللهیار صالح بود. اللهیار تحصیلات مقدماتی خود را در کاشان گذراند، سپس برای تکمیل تحصیلات خود راهی تهران شد.
حضور در عرصه سیاست
شانس حضور در کالج آمریکایی و همچنین آشنایی با ولامبرت، دبیر سفارت آمریکا در تهران، فرصت حضور در سفارت آمریکا را به او داد. علاوه بر این، باعث شد مقدمات ورود او به عرصه سیاست و حکومتداری فراهم شود. او در سفارت آمریکا سمت مترجم و مستشار ایرانی را بهدست آورد. نخستین فعالیت سیاسی صالح نیز در این دوره رقم خورد و آن مخالفت با انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ بود.۱ حضور و خدمت صالح در سفارت آمریکا این امکان را فراهم کرد تا او از سفیر آمریکا درخواست کند با این قرارداد مخالفت نماید. سفارت آمریکا نیز به منظور جلوگیری از گسترش حوزه نفوذ انگلستان در ایران، اعلامیهای علیه این قرارداد صادر کرد. جالب این است که بهرغم مخالفت دولت وثوقالدوله با انتشار اعلامیه یادشده، بنا به اصرار صالح و موافقت سفیر آمریکا، او آن اعلامیه را از زبان انگلیسی به زبان فارسی برگردانید و آن را در چندهزار نسخه انتشار داد که عموم از مضمون آن اطلاع حاصل کردند.۲
ورود به وزارت دارائی
پس از حضور اللهیار صالح در سفارت آمریکا و آشنایی با سران حکومت و همچنین آشنایی او با علیاکبر داور، راه ورود اللهیار به عرصه حکمرانی هموار شد. در سال ۱۳۰۶ بنا به دعوت داور، با رتبه هفت قضائی به شغل قضاوت مشغول شد.۳ نگاه مثبت داور به اللهیار صالح باعث شد پس از انتخاب داور به سمت وزارت دارائی، وی صالح و چند تن از قضات را با خود به وزارت دارائی منتقل کند. اللهیار، نخست رئیس اداره انحصار تریاک شد و بعد به ریاست اداره گمرک رسید و در سال ۱۳۱۵ مدیرکل وزارت دارائی گردید. یک سال بعد و در دوران وزارت دارائی محمود بدر، معاون آن وزارتخانه شد.۴ با شروع دیکتاتوری مطلق رضاشاه و مورد غضب شدن وزیران و بروکراتها، اللهیار صالح نیز این این قائده مستثنا نشد؛ او نیز مانند سایر مغضوبان، طعم غیظ رضاشاه را چشید، سپس برای ادامه زیست خود، به یکی از روستاهای کاشان عزیمت کرد.
فعالیت حزبی و بروکراتیک در دوره پهلوی دوم
پس از تبعید رضاشاه و اتمام پادشاهی او، محمدرضا پهلوی به جانشینی او برگزیده شد. با خروج رضاشاه از کشور، ترمیدور به وقوع پیوست. این ترمیدور موجب بازگشت مغضوبان به صحنه سیاسی کشور شد. اللهیار صالح نیز یکی از این افراد بود. او پس از بازگشت به تهران با شاه دیدار کرد. در این دیدار شاه تأکید کرد که پدرش سفارش نموده است که وی از راهنماییهای صالح استفاده کند.۵ پس از این دیدار، اللهیار فعالیت بروکراتیک خود را دوباره شروع کرد و مناصبی از جمله ریاست بانک رهنی ایران، وزارت دادگستری، وزارت دارائی و وزارت کشور را بهدست آورد. با فروپاشی قدرت مرکزی، تمامی گروههای سانسورشده و حذفشده از صحنه کشور، فعالیت مجدد خود را دوچندان از سر گرفتند. از مهمترین نتایج این فروپاشی، فعال شدن مجدد احزاب سیاسی بود. اللهیار صالح نیز در این دوران تمام وقت خود را به فعالیت بروکراتیک محدود نکرد، علاوه بر فعالیت بروکراتیک به فعالیت حزبی نیز روی آورد.
حزب ایران، در دوره پسارضاشاهی، در سال ۱۳۲۳، با شعار «برای ایران، با فکر ایرانی، بهدست ایرانی» توسط عدهای از روشنفکران شکل گرفت. در واقع اعضای کانون مهندسین، که توسط مهندس فریور و احمد جامی تشکیل شد، پس از آنکه توانستند در مجلس یک کرسی بهدست آوردند، انگیزه پیدا کردند که به تأسیس حزب دست زنند و این گونه بود که حزب ایران ایجاد شد. مهندس غلامعلی فریور، کاظم حسیبی، احمد زیرکزاده و چندتن دیگر، هسته اصلی حزب ایران را پایهگذاری کردند. اللهیار صالح نیز با داشتن خلق و خوی ملیگرایانه، به آنها پیوست. صالح ابتدا به عنوان یک عضو ساده و سپس جزء کارگردانان آن حزب در فعالیتهای سیاسی آن شرکت کرد.۶ اما در این میان باید از حرکت ضدمانیفستی اعضایحزب ایران نیز سخن به میان آورد: ائتلاف حزب ایران با حزب توده و دموکرات پیشهوری، ائتلافی ناسنجیده بود که پشت کردن به تمامی آرمانها و اهداف این حزب بهشمار میآمد و به گسست در حزب منجر شد. این ائتلاف ناسنجیده را باید یکی از اشتباهات حزبی ـ سیاسی اللهیار صالح بهشمار آورد.۷
پس از انجام انتخابات ادوار پانزدهم و شانزدهم مجلس شورای ملی و اعتراض مصدق به تقلب انجامشده در این انتخابات، وی برای پیشبرد اهداف و آرمانهای خود، به تأسیس جبهه ملی اقدام نمود. حزب ایران، که اللهیار صالح عضو آن بود، یکی از احزاب تشکیلدهنده جبهه ملی بهشمار میآمد. دوره شانزدهم انتخابات مجلس شورای ملی، اللهیار صالح از سوی مردم کاشان به نمایندگی برگزیده شد تا بتواند هم به عنوان نماینده مجلس و هم به عنوان یکی از یاران مصدق در ملی شدن نفت نقش بازی کند. اللهیار صالح در خاطرات خود نوشته است: «در دوران دوساله نمایندگی بیشتر اوقات این جانب در راه ملی شدن صنایع نفت و استیفای حقوق ازدسترفته و اداره نمودن کمیسیون مختلط نفت که ریاست آن به اینجانب تفویض شده بود، مصروف گردید».۸
اللهیار همچنین توانست در کابینه مصدق، متصدی وزارت کشور شود. در دوره وزارت او، انتخابات مجلس هفدهم، با بیطرفی کامل برگزار شد. همچنین دکتر مصدق که به تجربه و کارکشتگی اللهیار واقف بود، برای حفظ منافع نفتی ایران، اللهیار صالح را به عنوان سفیر ایران در آمریکا برگزید. صالح در مهرماه ۱۳۳۰، همراه دکتر مصدق و هیئت همراه او به شورای امنیت سازمان ملل متحد رفت و گزارش مصدق درباره فساد انتخابات دوره نهم مجلس و بیاعتبار بودن قرارداد ۱۳۱3 را فیالبداهه از فارسی به انگلیسی ترجمه کرد.9 اللهیار همچنین تمام تلاش خود را برای جلوگیری از اقدام علیه ایران بهکار برد. اما با توجه به عدم پذیرش پیشنهاد ارائهشده از سوی انگلستان و آمریکا، همچنین عدم رضایت نظام جهانی از استمرار این وضع، کودتای 28 مرداد به وقوع پیوست. صالح چند روز پس از وقوع کودتا از مقام سفارت استعفا داد.
اللهیار صالح پس از کودتا، گوشهنشینی اختیار کرد. او در این دوران بیشتر اوقات خود را در منزل به نوشتن کتاب میگذراند.۱۰ در سال ۱۳۳۸ بار دیگر فعالیت حزب ایران از سر گرفته شد، اما شور و حرارت سابق را نداشت. با فرا رسیدن انتخابات دوره نوزدهم مجلس، حزب ایران به دلیل نبود آزادی اعلامیه صادر کرد و اللهیار صالح در صحن مجلس شورای ملی تحصن نمود که این عمل موجب زندانی شدن او شد. انتخابات دوره بیستم مجلس زمینه احیای دوباره جبهه ملی را فراهم کرد. احزاب موجود در جبهه ملی دوم را حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب مردم ایران و جامعه سوسیالیستها تشکیل میدادند. انتخاب نام جبهه ملی دوم باعث اختلاف اللهیار صالح با سایر اعضا شد. اللهیار صالح استدلال میکرد رژیم شاه در مورد این اسم حساس است.
این اختلاف باعث شد صالح به عنوان نماینده مستقل در انتخابات دوره بیستم شرکت کند و به عنوان نماینده مردم کاشان به مجلس راه یابد. او در مجلس بیستم چند سخنرانی تند علیه شاه ایراد کرد. این سخنرانیها به زندانی شدن او منجر شد. همزمان با ماجرای انقلاب سفید در سال ۱۳۴۱، نخستین کنگره جبهه ملی ایران با پیام دکتر مصدق کار خود را آغاز کرد. صالح در این کنگره به عنوان رئیس هیئت اجرایی جبهه ملی، به انتقاد از اعمال شاه پرداخت. در سال ۱۳۴۳، او به دلیل اختلاف نظر با مصدق بر سر موضوعاتی در مورد جبهه ملی، بار دیگر از سیاست کنارهگیری کرد. اللهیار صالح که شاهد سقوط رژیم شاه بود، در روز رفراندوم 11 فروردین 1358 گفت: «خوشوقتم که قبل از مردن، به جمهوری اسلامی رأی میدهم».11 این سیاستمدار ایرانی سرانجام در ۱۲ فروردین ۱۳۶۰ در تهران درگذشت.
اللهیار صالح در کنار محمد مصدق و اعضای اولیه جبهه ملی ایران
پی نوشت:
1. فرهنگنامه تاریخ حوادث و رجال عصر پهلوی (جمعی از نویسندگان)، ج ۲، ویراستاران: فاطمه سعدآبادی، حسین ایزدی، عباس کدخدایی، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم، ۱۳۹۵، ص ۵۸۲.
2. ناصر نجمی، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمد رضاشاهی، تهران، انیشتین، ۱۳۷۳، ص ۲۳۶.
3. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، ۱۳۸۰، ص ۹۱۲.
4. همانجا.
5. اللهیار صالح به روایت اسناد، تهران، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۳، ص ۳۰.
6. ناصر نجمی، همان، ص ۲۴۰.
7. همانجا.
8. ایرج افشار، پرونده صالح (درباره اللهیار صالح)، تهران، نشر آبی، ۱۳۸۴، ص ۲۴۰.
9. فرهنگنامه تاریخ حوادث و رجال عصر پهلوی، همان، ص ۵۸۵.
10. اللهیار صالح به روایت اسناد، همان، ص ۴۵.
11. فرهنگنامه تاریخ حوادث و رجال عصر پهلوی، همان، ص ۵۸۸. https://iichs.ir/vdce.w8pbjh8vf9bij.html