همان طور که می دانیم ارتش رضاشاه در مقابل هجوم نیروهای متفقین (روس و انگلیس) از شمال و جنوب حتی 24 ساعت نیز دوام نیاورد اما آیا میدانید که ارتش عباس میرزا در مقابل روسها بیش از دوازده سال جنگید؟
همان طور که می دانیم ارتش رضاشاه در مقابل هجوم نیروهای متفقین (روس و انگلیس) از شمال و جنوب حتی 24 ساعت نیز دوام نیاورد اما آیا میدانید که ارتش عباس میرزا در مقابل روسها بیش از دوازده سال جنگید؟
ارتش همواره یکی از ارکان نظام سیاسی است که هدفشحفظ امنیت کشور در برابر تهاجم نظامی بیگانگانمیباشد. گفته میشود ارتش مدرن و کارآمد ایران که عمر چندان درازی نیز ندارد، حاصل تلاشهای رضاشاه در راستای مدرنیزاسیون است. اما مقایسه عملکرد این نیرو در دوران قاجار و در رویارویی نظامی با روسیه نشان میدهد که ارتش مدرن پهلوی اول، تنها نام مدرن بودن را به یدک کشیده و با آنکه در مقایسه با ارتش دوران قاجار از شرایط مناسبتری بهره میبرد، اما نتوانست به مقاومت در برابر ارتش متفقین بپردازد. از این رو به نظر میرسد ماهیت واقعی ارتش زمانی مشخص میگردد که عملکرد آن در حفظ تمامیت ارضی و یا مقابله با بیگانگان بررسی گردد. بنابراین در ادامه این متن، جهت پی بردن به میزان کارآمدی ارتش در دوران رضاشاه به مقایسه عملکرد آن با ارتش دوران قاجار پرداخته میشود.
ارتش در زمانه جنگهای ایران و روس
ایران در طی دوران حکومت قاجاریه از وجود ارتشی مدرن و منظم، محروم بود و پیکره اصلی ارتش به نیروهای محلی خوانین و یا نیروهایی محدود میشد که توسط خارجیان و با هزینهی دولت ایران تشکیل شده بود. بیثباتی یکی از ویژگیهای مهم ارتش در این دوران محسوب میشد و به غیر از مقاطعی کوتاه عمدتا ایران از یک ارتش کارآمد محروم بود. چنانچه پیتر آوریدر مورد ارتش ایران در زمان فتحعلیشاه مینویسد: «اندازه و ابعاد و کارایی ارتش در زمان فتحعلیشاه و محمد شاه بر حسب نیاز ضرورتهای مالی فرق میکرد و در نوسان بود. این ارتش در دو بخش سازمان یافته بود. یکی نیروهای سنتی زمان آقامحمدخان و دیگری واحدهایی به سبک اروپایی که مورد پسند و علاقه عباس میرزا بود.»1
همچنین در مورد تجهیزات نظامی از جمله تفنگهای ایران آمده است که «تفنگهای دراز و سرپری داشتند که چندان در برابر گلوله مقاومت نداشت و گاهی میترکید و گلولههابه اندازهای بد بود و شن و مواد خارجی داشت که دهانه توپ را از هم میشکافت و بیشتر درموقع بیرون آمدن میترکید و به هدف نمیرسید.»2
در این شرایط ایران متحمل دو جنگ سنگین با روسیه گردید که هر دو با شکست ایران همراه بود. قطعاً عامل اصلی این شکستها، علاوه بر بیکفایتی دولتمردان، فقدان یک ارتش مقتدر و مجهز بود. علیرغم این شرایط، رشادتهای مردم و مقاومت ارتش باعث شد تا جنگهای دوره اول ایران و روس به مدت ده سال به طول انجامد. گرچه نتیجه نهایی در این جنگها پیروزی روسیه بود اما در طول این مدت ایرانیان نیز پیروزیهایی به دست آوردند.چنانچه در جنگ دوم دو کشور، سپاه ایران به «فرماندهی عباس میرزا به سپاهیان روسیه حمله و در پی این حملات لنکران و طالش به دست ارتش ایران آزاد شد... و در عرض سه هفته ایرانیان موفق شدند اغلب نقاطی که به موجب عهدنامه گلستان به روسها تسلیم کرده بودند به کمک اهالی محل پس بگیرند»3
همچنین عباس میرزا توانست چندین بار لشکر روسها را در قسمتهای مختلف از جمله نخجوان منهدم و مجبور به عقب نشینی نماید.4یکی از عواملی که در این امر یعنی مقاومت ارتش و مردم مؤثر بود، علاوه بر اتحاد میان آنها، اجتهاد علما و روحانیون در جهاد علیه کفار بود که منجربه تهییج احساسات ملی میگشت. چنانچه در آستانه جنگ ترکمنچای با فتوای برخی علما از جمله کاشف الغطاء، احساسات دینی ایرانیان تهییج شد و سپاه ایران مقاومت رشیدانهای در مقابل روسیه انجام داد... و ولیعهد ایران - عباس میرزا - بهترین افواج خود را در سردارآباد [نقطه با اهمیت ارس] تمرکز داد.5
اما علیرغم تمام این اتفاقات، روحیه نیروهای ایرانی به دلیل نرسیدن آذوقه و امکانات،متزلزل شد و از سویی نیروی رقیب یعنی روسیه از ارتشی کارآمد و مدرن همراه با تجهیزات نظامی پیشرفته بهره میبرد. از این رو، باوجود رشادتهای فراوان مردم و ارتش، سپاه ایران متحمل شکست گردید. با این حال، ارتش و نیروی نظامی قاجاریه تا اواخر دوران این حکومت تقریباً به همان شکل اولیه باقی ماند. البته بعدها تلاشهایی جهت تشکیل ارتشی نیرومند صورت گرفت، اما اکثر این نیروها تحت فرماندهی کشورهای روسیه و انگلیس بودند که در راستای سیاستهای دو کشور عمل میکردند. از این رو کارایی چندانی در برابر تجاوز نیروهای بیگانه نداشتند.با انقراض قاجاریه و تشکیل حکومت پهلوی، اولین تلاشها در راستای تشکیل ارتش مدرن توسط رضاشاه صورت گرفت.
غالبا تصور میشود روسها در بازه زمانی بسیار بسیار کوتاه توانستند قرارداد گلستان و ترکمنچای را به ما تحمیل کنند. در حالی که دوره اول جنگهای ایران و روسیه از سال 1218 آغاز و تا سال 1228، به مدت ده سال به طول انجامید.جنگ دوم ایران و روسیه نیز در سال 1241 قمری آغاز شده بود،دو سال و یک ماه بدون وقفه طول کشید و در پنجم شعبان ۱۲۴۳ قمری با انعقاد پیمان ترکمانچای پایان یافت.
نکته پایانی که درباره جنگهای ایران و روس میبایست ذکر کرد و عمدتا مغفول میماند؛ مدت زمانی است که این جنگها ادامه داشت. غالبا تصور میشود روسها در بازه زمانی بسیار بسیار کوتاه توانستند قرارداد گلستان و ترکمنچای را به ما تحمیل کنند. در حالی که دوره اول جنگهای ایران و روسیه از سال 1218 (در زمان پادشاهی فتحعلیشاه) آغاز و تا سال 1228، به مدت ده سال به طول انجامید و در نهایت با تحمیل عهدنامه گلستان در 12 اکتبر 1813، (1228 ه. ق) به پایان رسید.اما از آنجا که خط مرزی بین دو کشور صریحاً تعیین نشد، این امر منشأ اختلافات و جنگهای بعدی گردید. جنگ دوم ایران و روسیه نیز که در دوره فتحعلی شاه قاجار و در سال 1241 قمری آغاز شده بود،در حقیقت ادامه دوره ده ساله جنگهای اول ایران و روس بود. این جنگ دو سال و یک ماه بدون وقفه طول کشید و در پنجم شعبان ۱۲۴۳قمری (۱۰ فوریه ۱۸۲۸ میلادی) با انعقاد پیمان ترکمانچای پایان یافت.
ارتش در دوره رضاشاه
رضاشاه پس از آنکه به قدرت رسید، تشکیل ارتش مدرن و قدرتمند را پایه اصلی حکومت خود قرار داد. چنانچه، «نخستین و چشمگیرترین و پرهزینهترین تلاشهای وی معطوف به ایجاد یک ارتش ملی شد، که برای همیشه محور قدرت و برنامه های او باقی ماند.»6ارتش مدرن رضاشاه در ابتدا از نیروهای قزاق تشکیل میشد. اما به دریج «کل قشون دارای لباسی متحدالشکل گردید، افسران خارجی کنار گذاشته شدند و در سال ۱۳۰۰ دانشکده افسری تأسیس شد. نخستین تشکیلات ارتش رضاشاه به شکل تقسیم ارتش به شش لشکر منطقهای یدیدار شد...»7
وی در قدمهای بعدی، «به سرعت نیروهای امنیتی را تجدید سازمان کرد، بر این اساس 12 هزار نفر پرسنل ژاندارمری با هفت هزار نفر قزاق ادغام شدند... در نهایت ارتش جدید 40 هزار نفری تحت سرپرستی شخص او تشکیل شد؛ تعلیم دید و نظام گرفت.»8رضاشاه در ادامه و در راستای تشکیل ارتش مدرن، با اجرای قوانینی چون سربازگیری، ضمن تسریع و منظم نمودن روند دسترسی به جمعیت، باعث بزرگ شدن ارتش از لحاظ نیروی انسانی گردید. چنانچه «شمار افراد نیروهای مسلح از پنج دیزیون که در مجموع 40هزار نفر را در برمیگرفت، به هجده دیزیون، (127هزار نفر) رسید. این ارتش با یک نیروی هوایی کوچک، یک هنگ مکانیزه شامل 100 تانک و چند کشتی جنگی در خلیج فارس تکمیل میشد.9
بیشک تشکیل چنین ارتشی مستلزم تخصیص منابع مالی هنگفتی نیز بود. بنابراین بخش اعظم بودجه کشور به تجهیز ارتش اختصاص پیدا کرد، چنانچه طبق آمارها «بودجه نیروهای نظامی به طور متوسط حدود ثلث کل بودجه کشور را تشکیل میداد.»10محل اصلی بودجه ارتش نیز از محل مالیاتها و درآمد خالصجات و درآمدهای حکومتی حاصل از زمینهای دولتی و مالیاتهای غیرمستقیم بود.
اما نکته مهم در باب ارتش پهلوی اول با تشکیلات بیسابقه خود در آن دوران، آن است که بعد از حمله متفقین به ایران، ارتشی که با برخی از سلاحهای روز دنیا مجهز گردیده بود، نتوانست عملکرد خوبی از خود نشان داده و از این رو بدون کوچکترین درگیری، بسیاری از افسران آن پا به فرار گذاشتند. «از این رو وظیفه مهم ارتش که حفظ ایران در برابر تهاجم خارجی و دفاع از حقوق و موقعیت منطقهای ایران بود، صرفاً به عنوان امری نظری باقی ماند.»11
درواقع ارتشی که چندین برابر مجهزتر از ارتش و نیروی نظامی حکومتهای پیشین چون قاجاریه بود و انتظار میرفت عملکرد بهتری در برابر حمله متجاوزین داشته باشد، نه تنها عملکرد مشابهی نداشت بلکه بسیار ضعیفتر از یک ارتش معمولی عمل کرد. به گونهای که گفته میشود مقاومت ارتش در برابر متفقین چند ساعت هم به طول نینجامید که البته یکی از علل مهم این موضوع عدم اتکای ارتش به مردم و ضدمردمی عمل کردن آن بود. بدین معنا که «نخستین وظیفه ارتش جدید معطوف به استقرار حکومت مرکزی در سراسر کشور، سرکوب مراجع بدیل قدرت نظیر حکام محلی مستقل و رؤسای عشایر خلع سلاح و آرام کردن مردم غیرنظامی و حفظ امنیت داخلی بود.»12از این رو ارتش به جای آن که در خدمت حفظ تمامیت ارضی کشور باشد ابزاری جهت سرکوب شورشهای داخلی در راستای تقویت قدرت مرکزی و استبداد داخلی گردید. بدین ترتیب با اشغال کشور توسط بیگانگان، بیشتر منابع مالی و درآمدهای کشور کهبه صورت اسلحه و مهمات برای ارتش درآمده بود، پس از حمله متفقین به دست خودشان افتاد.13
نتیجه گیری
بررسی موضوع پیرامون مقایسه عملکرد ارتش در دوره قاجاریه و ارتش پهلوی اول نشان داد که ارتش قاجاریه علیرغم آنکه متکی بر واحدهای عشایری بود و جایگاه خاصی در بوروکراسی نداشت، اما در برابر حمله بیگانگان از جمله جنگهای نابرابر روسیه تا آخرین نفس مقاومت نمود. هر چند فرجام این جنگها شکست ایران بود، اما رشادت و مقاومت مردم در کنار نیروهای نظامی باعث تطویل جنگ به مدت چندین سال گردید؛ اما ارتش رضاشاه با وجود آنکه بخش قابل توجهی از بودجه ودرآمد کشور را به خود اختصاص داده و به برخی از تجهیزات نظامی روز نیز مجهز بود، در برابر حمله متفقین فروپاشیده و بسیاری از افسران آن فرار را بر قرار ترجیح دادند که این موضوع ضمن اثبات ناکارا بودن ارتش، حکایت از تلاشهای بیهوده رضاشاه و نادرستی تصور وی از ارتشی داشت که آرزوی آن را در سر میپرورانید.
_____________________________________
1.پیتر آوریو گاوینهمیلی وچارلز ملویل، تاریخ ایران به روایت کمبریج، دوره افشار، زند و قاجار، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران جامی، 1387، صص 205-206.
2.سعید نفیسی،تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر (از آغاز سلطنت قاجارها تا پایان جنگ نخستین با روسیه)، ج اول، تهران: بنیاد، 1372، ص 315-314.
3. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، 1385، ص 233.
4. مهدوی، همان. ص 235.
5. علی اصغر شمیم، ایران دوره قاجار، قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم، تهران، زریاب، 1379، ص 100.
6. نیکی آر کدی،ایران دوران قاجار و بر آمدن رضاخان، ترجمه مهدی حقیقت خواه، تهران، ققنوس، 1381، ص 143.
7.حسین بشیریه، موانع توسعه سیاسی در ایران، چاپ پنجم، تهران، نشر گام نو، 1384، ص 71.
8. گاوین همبلی، خودکامگی پهلوی، در سلسله پهلوی و نیروهای مذهبی به روایت تاریخ کمبریج، ترجمه عباس مخبر، چاپ دوم، تهران، طرح نو، 1372، ص 18.
9. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، چاپ پنجم، کاظم فیروزمند، تهران، مرکز، 1376، ص 169.
10. بشیریه، همان ص 71.
11. استفانی کرونین، رضا شاه و شکل گیری ایران نوین: دولت و جامعه در زمان رضا شاه، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، جامی، 1383، ص 67.
12.کرونین، همان، ص 67.
13.مهدوی، همان، ص 390. https://iichs.ir/vdcd29096yt0j.a2y.html