هویدا برای حفظ مقامش به هر خفتی تن در داد و با تسلیم بی چون و چرا به شاه، به عنوان خادم و عامل دیکتاتوری معرفی شد. همچنان که به پرویز راجی می گوید: «به هرحال سرنوشت همه ما این است که یا در نهایت کپسول زهری را که در دهان داریم ببلعیم، و یا اگر خوش شانس باشیم در موقعی مقتضی فرار را برقرار ترجیح دهیم.» اما سرنوشت او بدتر از این دو راه بود.