ژاک پولیاکوف در سال ۱۲۶۹ش پیشنهاد آوردن سرمایه به ایران و تأسیس بانکی در این سرزمین به مدت ۷۵ سال را به تأیید ناصرالدینشاه رساند. فعالیتهای این بانک، که عمری کمتر از 75 سال در ایران داشت، موضوعی خواندنی است
رقابت دول استعماری در ایران از عهد قاجار رنگ و بوی دیگری به خود گرفت؛ رقابتی که عملا به تقسیم ایران به سه منطقه خاص انجامید؛ شمال ایران در اختیار شوروی یا روسیه بود و جنوب ایران نیز ملک طلق انگلیسیها محسوب میشد و با منّت دول استعماری، مرکز ایران به عنوان نقطه بیطرف لحاظ شده بود!
استعمار مستقیم و غیرمستقیم در این میان دو شیوه اصلی استخراج تمامی منابع داخلی ایران و مصادره آنها به سود خود از سوی دولتهای آن دوره بود؛ واگذاری امتیازهای متعدد از سوی پادشاهان قاجار با هدف تأمین درآمد مورد نیاز برای گشت و گذار آنها در اروپا در این میان از جایگاه ویژهای برخوردار بود. در این میان هرگاه یکی از دو قدرت انگلیس و روس مطلع میشدند که حکومت ایران به سود یکی از این دول امتیازی را واگذار کرده است، بلافاصله با روحیه سهمخواهی وارد میدان میشدند و «بزرگتر مساوی» امتیاز واگذارشده به رقیب را خواستار میشدند.
بانک استقراضی؛ حاصل یک چشم و همچشمی
حکایت بانک استقراضی تأسیسشده از سوی روسها در ایران، داستان یک چشم و همچشمی دیرینه میان روس و انگلیس است؛ هنوز جوهر اعطای امتیاز بانک شاهنشاهی و تأسیس آن به انگلیسیها خشک نشده بود که روسها نیز خواستار تأسیس بانک استقراضی در ایران شدند؛ چشم و همچشمی تا جایی پیش رفته بود که روسها، امینالسلطان را متهم کرده بودند بیش از اندازه به انگلیسیها نزدیک شده است.۱ اما نکته تأسفبرانگیز تاریخی آن بود که علاءالملک به وزیرخارجه روسیه اطمینان داد که هرگاه آنان نیز اراده کنند میتوانند در ایران بانک تأسیس نمایند.۲
روسها نیز بالاخره با تهدید و تطمیع توانستند توسط یکی از اتباع خود به نام ژاک پولیاکوف در سال ۱۲۶۹ش (۱۸۹۰م)، پیشنهاد آوردن سرمایه به ایران و تأسیس بانک استقراضی را به تأیید ناصرالدینشاه برسانند و وی نیز اجازه دایر کردن شرکتی به نام انجمن استقراضی ایران و صدور امتیازنامهای در این زمینه به مدت ۷۵ سال را صادر نمود.
بنابراین در تحلیل نخست باید عنوان کرد که نطفه بانک استقراضی روسیه در ایران براساس خدمات یا به عبارت دیگر توسعه روابط اقتصادی میان ایران و روسیه تشکیل نشد؛ در واقع هیچ گونه نیاز واقعی در بازار ایران در این حوزه وجود نداشت و به گفته عبدالله مستوفی «روسها برای اینکه از رقیب عقب نمانند تقاضای تأسیس بانکی از دولت ایران نموده و بالاخره هم موفق شدند و بانکی به اسم "استقراضی رهنی" در تهران دایر کردند».۳
سیاست مقدم بر اقتصاد
با این تحلیل، قاعدتا قرار نبود تأسیس بانک برای ایران گردش مالی خاصی ایجاد کند یا یکی از نیازهای روز تجار و بازرگانان ایرانی را پاسخ دهد؛ زیرا اساسا برای روسها مطامع سیاسی در قبال ایران بیشتر از آن بود که بخواهند منویات اقتصادی ایرانیان را لحاظ کنند و اولویت دهند. در این میان یک حرکت نمادین نیز مطامع سیاسی و اقتصادی سن پترزبورگ نسبت به ایران را بیش از پیش آشکار کرد؛ تا زمانی که بنیانگذاران اولیه بانک استقراضی روسیه در ایران حضور داشتند و سهام در اختیار آنها بود، کورسوی امیدی وجود داشت که در کنار اهداف سیاسی، اندکی نیز به توسعه روابط اقتصادی میان دول نیز کمک شود، اما از زمانی که تمام سهام به سن پترزبورگ منتقل شد و سپس مرکزیت بانک نیز به این پایتخت منتقل شد، اندک امید نخبگان ایرانی نیز به یأس مبدل گشت و بانک تماما به ابزاری در مسیر تأمین مطامع سیاسی دولت روسیه تبدیل شد و بانک دیگر قرار نبود صرفا یک موسسه اعتباری صرف باشد.۴
بانک شاهنشاهی امتیاز انحصاری بسیار گرانبهای انتشار اسکناس را داشت، نمیتوانست به آسانی در برابر اقداماتی که بانک استقراضی علیه آن مینمود، مقاومت کند. جالب این است که به همین جهت رئیس بانک شاهنشاهی اصرار میورزید که دولت انگلستان اکثریت سهم بانک استقراضی را بخرد، ولی این اصرار به جایی نرسید
تعامل اقتصادی هدفمند
بانک استقراضی در ظاهر یک مؤسسه اعتباری و مالی بود، اما در نهان، کارکرد سیاسی متأثر از سیاستگذاری سنپترزبورگ را دنبال میکرد و عملا سرکنسول روسیه در ایران، تمامی عملکرد بانک را زیر نظر خود داشت، اما بانک برای خالی نبودن عریضه و باز هم در راستای تأمین مطامع سیاسی و اقتصادی دولت مرکزی روسیه، برنامههای اقتصادی را با دولت و اتباع ایرانی و بهویژه تجار و ملاکان و سرمایهداران دنبال میکرد و در این مسیر از سیاست اعطای وام به ملاکان ایرانی استفاده میکرد.
بانک هنگام ارائه این قرضهها نیک دریافته بود که بسیاری از وامگیرندگان این قابلیت را ندارند که وامها را بازپس بدهند، اما هوشمندانه هنگام اعطای وام، از آنها وثیقههای سنگین دریافت میکرد و بعدها زمانی که ملاکان نمیتوانستند این وامها را بازپرداخت کنند، املاک آنها را مصادره میکرد و در بلندمدت و بازهم به طریقی سیاسی و هوشمندانه، املاک بسیاری از اتباع ایرانی را به سود خود و به نام خود میزد.۵
ابزاری به نام مالیات
فعالیت دیگری که بانک استقراضی در این برهه به ضرر دولت ایران انجام میداد این بود که بعضا با هدف کارشکنی اقتصادی، مالیاتهایی را که از ایرانیان دریافت میکرد به حساب دولت مرکزی ایران واریز نمیکرد و از این طریق نیز در فعالیت اقتصادی دولت خلل وارد میکرد.۶
نکته جالب اما در قبال تمام این کارشکنیها و تصرفات غیرقانونی یا عدم واریز مالیاتها به خزانه مرکزی دولت ایران، خونسردی و انفعال دولت مرکزی روسیه در قبال اعتراضهای گاه و بیگاه سیاستمداران و دولتمردان ایرانی بود؛ در واقع روسها هیچ وقعی به اعتراضات ایرانیان در قبال فعالیت بانک استقراضی روسیه نمیگذاشتند و به هر نحوی که خود تمایل داشتند با دولت ایران معامله و رفتار میکردند.
ولع تصرف مستغلات
بسیاری از اتباع روسیه که در ایران ساکن بودند یا به دلایل تجاری و بازرگانی به ایران رفتوآمد میکردند زمینهای شمال ایران را زمینهایی بکر و دستنخورده تشخیص میدادند و برای خرید و تصرف آنها اقدام میکردند و نکته حائز اهمیت این است که بانک استقراضی روس نیز در این گونه معاملات به طرق اقتصادی یا سیاسی پشتیبان اتباع خود بود و به آنها در این مسیر کمک میکرد.۷ در حقیقت بانک استقراضی هوشمندانه به معاملات تجاری، دادن امتیازات ملکی و امور رهنی روی آورده بود و از برکت وامهایی که میداد و در مقابل آن وثیقهای که به گِرو میگرفت، مالک بسیاری از مستغلات گردید. قریب 45میلیون روبل به ایرانیان قرض داد و در مقابل گِروهای ملکی گرفت.۸
در این برهه، بانک شاهنشاهی انگلیس و بانک استقراضی روسیه به سختی با یکدیگر رقابت میکردند و بهشدت به دنبال تأمین مطامع اقتصادی بیشتر و توسعه نفوذ دولت متبوع خود بودند؛ با آنکه بانک شاهنشاهی امتیاز انحصاری بسیار گرانبهای انتشار اسکناس را داشت، نمیتوانست به آسانی در برابر اقداماتی که بانک استقراضی علیه آن مینمود، مقاومت کند. جالب این است که به همین جهت رئیس بانک شاهنشاهی اصرار میورزید که دولت انگلستان اکثریت سهم بانک استقراضی را بخرد، ولی این اصرار به جایی نرسید.۹
بانک در اواخر فعالیت خود حتی به تأمین مالی قشون قزاق نیز روی آورده بود و این مهم بیانگر این بود که کاملا از اهداف اولیه خود دور شده و به تأمین مطامع سیاسی روسها روی آورده است؛ هدف و برنامهای که البته چندان هم از مانیفست شفاهی اولیه تأسیس این بانک به دور نبود و انتظاری جز این نیز نبود.
پایان یک بانک
وقایع پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه در عملکرد بانک استقراضی نیز تغییراتی ایجاد کرد و بانک را از اهداف اولیه خود به کلی دور کرد؛ در این زمان دولت بلشویکی روسیه بانک استقراضی را با کلیه نقدینگی، اشیای قیمتی و اموال منقول و غیرمنقول و البته کلیه مطالبات و بدهی آن، به دولت ایران واگذار کرد و بعدها این بانک در بانک ایرانی دیگری ادغام شد.
نتیجه
بانک استقراضی روسیه از همان ابتدا نیز معطوف به برآوردن نیازهای اقتصادی نبود؛ از سویی به تازگی دولت انگلیس بانک شاهنشاهی را تأسیس کرده بود و روسها نیز بلافاصله خواستار امتیاز مشابهی شدند و از سوی دیگر قرار بود مطامع سیاسی روسها دارای یک لفاف و پوشش اقتصادی باشد و در این میان قطعا تأسیس یک بانک استقراضی بهشدت میتوانست مؤثر باشد. عملکرد بعدی بانک در زمینه تصرفات مستغلات و کارشکنی در فعالیت حکومت مرکزی از طریق مالیاتها و تأمین مالی قشون قزاق مؤید این مسئله بود که نهادی که قرار بود صرفا ارگانی اعتباری و اقتصادی باشد، از قضا صرفا توسعه نفوذ سیاسی روسیه را در میدان ایران دنبال میکرد و تا حدودی نیز در این مسئله موفق بود.
بانک استقراضی روس و ایران
شماره آرشیو: 131363-275م
پی نوشت:
1. میرزاعلیخان امینالدوله، خاطرات سیاسی میرزاعلیخان امینالدوله، به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1355، ص 124.
2. میرزا محمودخان علاءالملک طباطبایی، گزارشهای سیاسی علاءالملک، به کوشش ابراهیم صفایی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1347، ص 28.
3. عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، علمی، 1324، ص 610.
4. فیروز کاظمزاده، روس و انگلیس در ایران (1864 ــ 1914)، ترجمه منوچهر امری، تهران، کتابهای جیبی، 1354، ص ۲۵۶.
5. قهرمان میرزا سالور، خاطرات عینالسلطنه، ج 2، به کوشش مسعود سالور و ایرج افشار، تهران، اساطیر، 1376، صص 1484 و 1502.
6. سرپرسی سایکس، تاریخ ایران، ج 2، ترجمه سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی، چ دوم، تهران، دنیای کتاب، 1363، صص 543 ــ 538.
7. حسینقلی مقصودلو (وکیلالدوله)، مخابرات استرآباد، به کوشش ایرج افشار و رسول دریاگشت، ج 1، تهران، نشر تاریخ ایران، 1363، ص 313.
8. محمود افشار یزدی، سیاست اروپا در ایران، ترجمه سیدضیاءالدین دهشیری، تهران، انتشارات بنیاد افشار یزدی، 1358، ص 90.
9. سیدتقی نصر، ایران در برخورد با استعمارگران از آغاز قاجاریه تا مشروطیت، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان، 1363، ص 360. https://iichs.ir/vdcf.vdeiw6dcmgiaw.html