با صدور فرمان مشروطیت، آزادی مطبوعات در اصل سیزدهم قانون اساسی گنجانده شد، اما پس از یک سال، نمایندگان مجلس، اصل بیستم متمم قانون اساسی را به عنوان دومین قانون مطبوعات صادر کردند؛ قانونی که انعکاسی از فعالیت یکساله روزنامهها بود
تا پیش از به ثمر نشستن مشروطیت در ایران، روشنفکران ایرانی به دلیل خفقان حاکم بر جامعه استبدادی قاجار نتوانسته بودند تأثیر چندانی بر روند رویدادها بگذارند، اما پس از مشروطیت و آزادیهایی که به همراه آن برای جامعه ایرانی حصول شد، هنگامیکه مشروطهخواهان و روشنفکران خواستند نظام نو را بنیان نهند، خواستههایی مشخصتر از پیش را به میان کشیدند: همچون اصلاحات سیاسی، برابری حقوقی و اجتماعی، اصلاحات قضایی، تدوین متمم قانون اساسی و برقراری آزادیهای فردی و اجتماعی. اما برای تحقق چنین امری نیاز بود به اینکه این خواستهها به میان مردم برده شود تا آنها همچون اهرم فشاری حکومت قاجار را تحت فشار قرار دهند. در چنینی شرایطی روشنفکرانی که میخواستند با مردم سخن بگویند، به رسانهای جدید رو نهادند که فراگیری زیادی در اختیارشان میگذاشت. این رسانهی تازهپا، روزنامه بود. از این پس روزنامهها مباحث سیاسی ـ اجتماعی مورد نظر روشنفکران را به میان مردم بردند.
بدین ترتیب در ابتدای مشروطیت انتشار روزنامه به صورت موجی فراگیر درآمد. گسترش روزنامهنگاری نشاندهنده تحولی بزرگ در اوضاع سیاسی ـ اجتماعی ایران بود که در آن، زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی را به گونهای نوین شکل میداد. اما نقد سیاسی ـ اجتماعی معتدل کم کم به جسارت و افراطگرایی اصحاب مطبوعات در نقد هویتهای ثابت و دینی مردم ایران رسید. در ادامه این نوشتار قصد داریم به بررسی افراطگرایی مطبوعات دوران مشروطه بپردازیم و بررسی کنیم تا چه مقدار مقالات آنان متناسب با واقعیت جامعه و فرهنگ ایرانی بوده است.
1. آزادی مطبوعات و زیادهروی
در نتیجه صدور فرمان مشروطیت، آزادی مطبوعات در اصل سیزدهم قانون اساسی گنجانده شد و به تایید مظفرالدینشاه نیز رسید. بر اساس این اصل: «... هرکس صلاحاندیشی در نظر داشته باشد در روزنامه عمومی بنگارد تا هیچ امری از امور در پرده و بر هیچکس مستور نماند، معهذا عموم روزنامجات تا مادامی که مندرجات آنها مخل اصلی اساسیه دولت و ملت مباشد، مجاز و مختارند...».1 اما پس از یک سال از تصویب این قانون، زیادهروی شماری از مطبوعات آن زمان در نشر مطالب ضد دینی و مذهبی، به حدی بود که اعتراضات گستردهای را در سطح جامعه بهوجود آورد و این اعتراضات به حدی بود که نمایندگان مجلس، اصل بیستم متمم قانون اساسی را به عنوان دومین قانون مطبوعات بعد از صدور فرمان مشروطه، تبیین کردند: «عامه مطبوعات، غیر از کتب ضلال و مواد مضره به دین مبین اسلام، آزاد و ممیزی در آنها ممنوع است».2 بدین ترتیب بهرغم آنکه آزادی مطبوعات، با هویت قانونی خود از دستاوردهای مهم انقلاب مشروطه بهشمار میآمد، افراط در محتوای مطبوعات در کمتر از یک سال چهره منفی و زیانبار خود را نشان داد.
2. افراط در تعریف واژه آزادی در مطبوعات دوران مشروطیت
یکی از موارد مهم افراط در مطبوعات مشروطیت، افراط در طرح مباحث ایدئولوژیک همچون مفهوم واژه آزادی بود. در آن دوران آزاد بدون مطبوعات، روشنفکران تلاش داشتند اندیشه آزادی با تعریف غربی را به عنوان یکی از شاخصههای جامعه مدرن تبلیغ و آن را بازتعریف کنند و ازآنجاکه مفهوم نوین آزادی آن سان که در جوامع غربی مطرح بود، با جامعه سنتی ایران تطابق نداشت، اندیشمندان ایرانی در قالب رسانه نوظهوری همچون روزنامه سعی در تطبیق این اندیشه به صورتی تندروانِ و تقلیدی با داشتههای فرهنگ خودی کردند. روزنامههایی همچون مساوات، انجمن تبریز، معارف، الجمال، مجلس و ... در این مسیر دخیل بودند.3
در این نشریات، فکر آزادگی و مشروطگی به سبک جدید و حمله به اصول دینی به صورتی افراطی رواج شایانی داشت؛ به صورتی که ایدئولوژی سیاسی آنها ترقی به مفهوم غربگرایی آن بود، و طبیعتا آزادی در غرب ــ صرف نظر از بُعد اقتصادی آن ــ به لحاظ فلسفی در تفسیر اومانیستی ریشه داشت؛ تفسیری که بر مبنای آن، منشأ قدرت، توده ملت شناخته میشد و عقل بشری در کلیه ابعاد، لازم و کافی در امر قانونگذاری تلقی میشد و به هیچ روی دیانت را در این امر دخالت نمیداد؛ یعنی از نظر بشر غربی هیچ امر مقدس، ثابت و لایتغیر و هیچ حقیقت ثابتی وجود ندارد و در عوض انسان میتواند با استعانت از عقل خویش، خیر و صلاح خود را تشخیص دهد و اقدامات لازم را جهت تدوین قانونی برای بهبود اوضاع عمومی خود عملی سازد.4
از نظر گردانندگان این روزنامه [: صور اسرافیل]، اسرافیل نماد آگاهی بود که با صور خود (یعنی ابزار آگاهی، مانند روزنامه) مردم را از تمام سنتها بیدار میکرد. ... همچنین در تصویر روزنامه «صور اسرافیل»، فرشتهای وجود دارد با پارچهای در دست که بر آن نوشته شده: «حریت، مساوات، اخوت». این همان شعار معروف انقلاب کبیر فرانسه در 1789م، یعنی «آزادی، برابری، برادری» بود. در بخش پشت تصویر، در میان ابرها، معبدی یونانی دیده میشود. آن شعار و این تصویر اندیشه و هدف گردانندگان هفتهنامه را نشان میدادند.
این اندیشهها در روزنامههایی همچون صور اسرافیل، حبلالمتین، تمدن و مجلس نمود بارزی داشت و نویسندگان مقالات آن نشریات سعی در اشاعه تقلیدی کورکورانه از شیوه آزادی در غرب بدون توجه به بافتار اجتماعی و دینی جامعه ایرانی داشتند.
3. پرچمدار تندروی: روزنامه صور اسرافیل
یکی از مهمترین نشریاتی که در طیف نشریات تندرو در دوران ابتدایی مشروطیت قرار میگیرد نشریه «صور اسرافیل» است. روشنفکران ایرانی، جنبش مشروطه را مقدمه بیداری ملت از استبداد و خرافات میدانستند و متأسفانه و به شکلی ناروا میان دین و خرافه تمایز قائل نبودند. سرلوحه روزنامه «صور اسرافیل» از همین نگرش حکایت میکرد.5 از نظر گردانندگان این روزنامه، اسرافیل نماد آگاهی بود که با صور خود (یعنی ابزار آگاهی، مانند روزنامه) مردم را از تمام سنتها بیدار میکرد؛ اگرچه آنها را به سوی ناکجاآبادی میبرد که بهظاهر دنیای مدرن نام داشت؛ همچنین در تصویر روزنامه «صور اسرافیل»، فرشتهای وجود دارد با پارچهای در دست که بر آن نوشته شده: «حریت، مساوات، اخوت». این همان شعار معروف انقلاب کبیر فرانسه در 1789م، یعنی «آزادی، برابری، برادری» بود.
در بخش پشت تصویر، در میان ابرها، معبدی یونانی دیده میشود. آن شعار و این تصویر اندیشه و هدف گردانندگان هفتهنامه را نشان میدادند؛ همان فضای مشروطهخواهان؛ گسست از بومزیست و گریز به سمت ناکجاآبادی که از نظر آنها خوشبختی در آنجا رخ مینمود. آنها خود را پیروان روشنگران سده هجدهم میدانستند که بنیادهای فکری انقلاب فرانسه را گذاشته بودند. پشتیبان آن انقلابی بودند که ریشههای نظام کهن را از اروپا برکنده و بر جایش نظامی نو و آزاد نشانده بود و خواهان راهنمایی هممیهنان خود به سوی دنیای متجدد بودند که پایههایی سکولار داشت و نه معنوی و دینی؛6 بدون آنکه درک کنند دنیای مسیحیت و اسلام فرسنگها با هم فاصله دارند.
به نوشته محمداسماعیل رضوانی، از نظر گردآورندگان این روزنامه، «صور اسرافیل» شورشی بود در مخالفت با همه سنتها و آداب و عاداتی که عرف و عادت طی چند قرن در ایران پدید آورده بود. تنها شاه قاجار و مأموران او در معرض حمله روزنامه نبودند. همه آنهایی که وابسته به دنیای سنت شناخته میشدند ــ از روحانیان و ملاک و تاجر تا اعیان و خان و مؤلف و منصف، حتی معلم و طبیب ــ هدف نیشها و طعنههای نویسندگان روزنامه «صور اسرافیل» بودند.7 گویی از همه گذشته باید کند. بدون آنکه پرسیده شود آیا چنین چیزی در این زیستبوم ممکن است؟ آنان اعتقاد داشتند پیشرفت ثمره آزادی است و آن نیز در صورتی ممکن میشود که سه زنجیر از پیکر جامعه برداشته شود: استبداد سلطنتی که دشمن آزادی بود؛ نظام اقتصادی که جامعه را در عقبماندگی نگاه میداشت و سبب میشد مردم دغدغه و فهمی از آزادی نداشته باشند، و سنتهای دینی که از نظر آنها مخالف تفکر جدید علمی و عقلی بود و آزادی فردی را محدود میکردند.8 جالب آن است که آنان حتی مبارزان دین در برابر استبداد را نیز به فراموشی سپرده و از یاد برده بودند که دین دیرزمانی مأوای این مردم در مقابل استبداد بود.
از دید نشریه «صور اسرافیل»، مشروطیت عامل اصلی آزادی بود و در مقابل ظلم و استبداد قرار میگرفت. معنای آزادی از نظر این نشریه چنین است: «هر رئیس روحانی و جسمانی اجازه بدهد که انسان در تمییز و تشخیص کمال خود بهشخصه مختار باشد و اینکه اجازه بدهند نوع بشر به همان وسایل خلقی در تشخیص کمال و پیروی آن بدون هیچ دغدغه خاطر ساعی باشند... چراکه بدون شناسایی حق آزادی، انسان به شناخت نفس خود قادر نخواهد شد و پیشرفت فکری ـ عقلانی میسر نمیشود. انسان پس از به دست آوردن آزادی است که میتواند اَعمال خود را به خود نسبت دهد و خود را به بالاترین درجه وجودیاش برساند».9 بنابراین معنای آزادی از منظر روزنامه «صور اسرافیل» رفتار کردن آدمی در تمام امور مشروعه خود به نحو دلخواه است و امور معنوی و روحانی همچون نهی از منکر هیچ حق دخالت در رفتار فرد ندارند و آن طور که از آن پیداست کاملا تند و افراطی بود و با شرایط سنتی آن جامعه ایرانی همخوانی نداشت. رویکرد آنها به آزادی حتی از خود غرب نیز شدیدتر و تندتر بود.
فرجام
موارد ذکرشده بالا تنها بخش کوچکی از تندروی نشریات دوران مشروطیت در بحث محتوا بود؛ تندروییهایی در تضاد با هویت و فرهنگ دینی مردم ایران. این گونه محتواها در انتها سبب شد خواسته یا ناخواسته، بین مردم و مشروطهخواهان فاصله بیفتد و روزبهروز از طرفداران آن کاسته شود.
پی نوشت:
1. محمدجعفر محمدزاده، «افراط و تفریط در مطبوعات دوره مشروطه» (آسیبشناسی رویکردهای انتقادی در نشریات صوراسرافیل، حبلالمتین، تمدن و مجلس)، مطالعات رسانه و امت، ش 3 (پاییز و زمستان 1394)، صص 112-126.
2. همانجا.
3. مهدی رفعتی پناه مهرآبادی، کریم سلیمانی دهکردی، «بازخوانی مفهوم آزادی در مطبوعات مشروطه (1324- 1327ق)»، مطالعات تاریخ فرهنگی (پژوهشنامه انجمن ایرانی تاریخ)، سال هشتم، ش 30 (زمستان 1395)، صص 97-126.
4. مهدی انصاری، «جریانشناسی غربزدگی از مشروطیت تا انقلاب اسلامی»، فصلنامه آموزه، ش 6 (1383)، صص 234-235.
5. فاروق خارابی، سیاست و اجتماع در شعر عصر مشروطه، تهران، دانشگاه تهران، 1380، ص 37.
6. سهراب یزدانی، صور اسرافیل: نامهی آزادی، نشر نی، 1386، صص 67-68.
7. محمداسماعیل رضوانی، نظم و نثر فارسی در انقلاب مشروطیت، صص 255-256.
8. سهراب یزدانی، همان، ص 86 .
9. مهدی رفعتی، همان، صص 97- 126. https://iichs.ir/vdci.vayct1av5bc2t.html