هویدا نخست وزیر در سال 1353 اظهار داشت که مبلغ وامهای پرداختی به غربیها 9 میلیارد دلار است. عدم برنامهریزی در چگونگی بهرهبرداری از این درآمدهای نفتی سبب شده بود این درآمد مورد تاراج بیگانگان قرار گیرد.
کودتای 28 مرداد 1332 نه تنها دخالتهای غرب در سیاست ایران را برجسته تر کرد، بلکه این دخالتها در عرصه اقتصاد را نیز پر رنگتر نمود.اگر قبل از کودتا تنها یک کشور خارجی فعال مایشاء در عرصه اقتصادی ایران بود، پس از کودتا،ممنوعیت واگذاری امتیازها به کشورهای خارجی-که یکی از پایههای ملی شدن نفت بود- کنار گذاشته شد و در کنار انگلیس کشورهای متعددی در عرصه اقتصاد نفتی ایران فعال شدند و کنسرسیوم بر نفت ایران مسلط شد. رویکرد اقتصادی ایران در دوره پهلوی دوم و به ویژه پس از کودتای سال 1332 تاثیر مثبتی بر پیشرفت اقتصادی ایران نداشت،چرا که سود حاصل از فروش نفت به جای سرمایهگذاری در ایران به شیوههای مختلف نصیب کشورهای بیگانه میشد. اعطای وامهای متعدد به غرب، خرید کارخانهها که اغلب نیز ورشکسته بودند، گویای این واقعیت است. گویی فرضیه فریدون هویدا درست است که گرانی نفت را کار آمریکاییها میدانست.1
افزایش قیمت نفت پس از کودتا
پرداختن به نفت از آن رو اهمیت دارد که تنها عامل توانمند کردن شاه ایران در دادن وام به کشورهای غربی بود. همزمان با تاسیس اپک در 1339، حکومت ایران خود را با یک جریان مساعد بینالمللی مواجه دید که در جهت افزایش قیمت نفت حرکت میکرد. تا سال 1349 قیمت هر بشکه نفت ایران به 2/37 دلار رسید. بدین ترتیب میزان استخراج نفت و درآمد ایران از محل فروش نفت افزایش یافته بود. اگرچه این افزایش در راستای تامین اهداف بلند پروازانه صنعتی و اجتماعی بود و امید میرفت این افزایش قیمت نفت صرف توسعه اقتصادی ایران شود، اما این سرمایه در خارج از مرزهای ایران خرج شد.2
شوک اول نفتی،درآمد ایران را چند برابر افزایش داد و به 20 میلیارد دلار در 1353 افزایش یافت. شروع چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل در 1352بر این افزایش قیمت افزود که در واقع سناریوی از پیش تعیین شده شرکتهای نفتی بود. این درآمدها صرف خرید املاک شاه و بنیاد پهلوی به ویژه در خارج میشد. این بنیاد که در اختیار خاندان پهلوی بود، از مهمترین بنیادهای اقتصادی این عصر به حساب میآمد.3 ثروت ناشی از نفت در تامین سرمایههای این بنیاد در خارج نقش مهمی ایفا کرد و بخشی از سهام کارخانههای تولیدی، بانکها و ساختمانها از این بنیاد بود.
اعطای وام به کشورهای غربی
بعد دیگر این افزایش ثروت در اعطای وام به کشورهای غربی نمود مییافت. پرداخت این وامها به ویژه در سالهای 1354 و 1355 شروع شد. وامهای اعطایی به کشورهای غربی و به ویژه اروپایی بیشتر جنبه پرداخت رشوه و باج به کشورهای امپریالیستی را داشت. از جمله وامهای داده شده عبارتند از:
- پرداخت وام 3 میلیارد دلاری به فرانسه
- پرداخت 800 میلیون دلار وام به انگلیس و به ویژه سازمان ملی انگلیس با بازپرداخت پنج ساله
- پرداخت 200 میلیون دلار وام به لهستان
- پرداخت 160 میلیون دلار وام به بلغارستان
کمکهای مالی به موسسات علمی آمریکا و انگلیس یک تبلیغ مرسوم از سوی رژیم برای کسب وجهه در خارج بود. هویدا نخست وزیر در سال 1353 اظهار داشت که مبلغ وامهای پرداختی به غربیها 9 میلیارد دلار است.4عدم برنامهریزی در چگونگی بهرهبرداری از این درآمدهای نفتی سبب شده بود این درآمد مورد تاراج بیگانگان قرار گیرد. وامهای داده شده به کشورهای غربی، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول با بهره نازل 2.5 درصد بود. حتی برخی از این وامها به صورت بلاعوض اعطاشد. سود حاصل از این سرمایه گذاریها و وامها تنها 200 میلیون ریال (6 در هزار) بود. مقایسه اعطای چنین سرمایه گذاریهایی با وامهایی که شاه از خارج میگرفت، گویای خسارات وارده بر ملت ایران بود. متاسفانه با ایجاد «سازمان سرمایه گذاری و کمکهای اقتصادی و فنی» در وزارت دارایی وامهای کلان و کمرشکنی از خارج دریافت شد که جمع آن تا آذر 1357 به 5/14 میلیارد دلار میرسید که با بهره 120 در هزار بود.5
پرداخت وام به دولتهای دیگر به ویژه در سالهای 1354 و 1355 شروع شد. وامهای اعطایی به کشورهای غربی و به ویژه اروپایی بیشتر جنبه پرداخت رشوه و باج به کشورهای امپریالیستی را داشت.
حسنین هیکل روزنامهنگار مصری سه حواله سلطنتی را در تهران مشاهده کرده است که یکی از آنها مبلغ 200 هزار دلار را به "اسقف ابل موزوروا" اختصاص میداد، مقادیر زیادی پول به احزاب و سیاستمداران در آمریکا و اروپا پرداخت میشد.6
بعد دیگر این ثروت در خرید تسلیحات از کشورهای غربی و به ویژه از کارخانجات آمریکایی دیده میشود. در واقع بیشترین قراردادهای خرید تسلیحات در همین دوره افزایش بهای نفت بود. از اوایل سال 1349 تا سال 1354 ایران 9/6 میلیارد دلار وسایل صنعتی در ارتباط با امور نظامی خرید. بزرگترین معامله تسلیحاتی دو کشور در 1350 به ارزش دو میلیارد دلار صورت گرفت. خرید هواپیماهای اف 16 به دلیل هزینهبر بودن آنها برای شرکت آمریکایی سبب شده بود که بوئینگ امید خود برای فروش این هواپیما را به ایران ببندد. حتی اعضای ناتو حاضر به خرید چنین هواپیماهایی نبودند. مبلغ کل فروش جنگ افزارهای آمریکایی به ایران از 1351 تا 1356 به 4/14 میلیارد دلار رسیده بود.7
به طور کلی سرمایهگذاریهای ایران در این دوره در اقصینقاط جهان بسیار زیاد شد. با این حال این داراییها یا در تصرف شخص شاه بود و یا در اختیار بنیاد پهلوی قرار داشت.
پیامدهای این وامها و سرمایه گذاریها در خارج برای ایران
این ولخرجیها در حالی از سوی رژیم شاه صورت میگرفت که ایران جزء کشورهای جهان سوم محسوب میشد و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آن مناسب نبود. به عبارتی در حالی که ثروت نفتی هیچ عایدی برای بهبود بخشیدن به وضعیت آن روز ایران نداشت،فرایند مهاجرت از روستا به شهر و افزودن بر نرخ بیکاری به مرحله ای رسید که برای کاهش این نرخ دستور داده شد ارگانهای دولتی به جذب این افراد بپردازند. ولو اگر قرار بر این باشد که میزهای زیادی به این ادارات افزوده شود. پنج برنامه عمرانی که از سال 1327 تا 1356 در ایران اجرا شد، همه با بحران کمبود اعتبارات مالی رو به رو بودند. وابستگی این برنامهها به دلارهای نفتی که در خارج هزینه میشد، سبب ساز این معضل گشت.8 افزایش درامدهای نفتی همراه با گسترش فقر در جامعه حاکی از عدم توزیع عادلانه این درآمدها و هزینه کرد آنها در خارج از کشور بود. تنها ده درصد درامد نفت آن روز به امر توسعه اختصاص پیدا میکرد. بر اساس آمار بانک جهانی 46 درصد مردم ایران در سال 1356 زیر خط فقر بودند.9 در حالی که یک قشر وابسته به دربار از این ثروت بهره میبرد و شکاف طبقاتی با افزایش درآمدها نیز بیشتر میشد.
فرجام سخن
رشد درآمدهای نفتی همسو با بذل و بخششهای شاه در دادن وام به کشورهای اروپایی و سرمایه گذاری در آنها دو پیامد برای اقتصاد ایران داشت. در واقع در حالی که این سرمایه گذاریها میتوانست در داخل ایران صورت بگیرد، منجر به وابستگی بیشتر کشور شد. پس از انقلاب یک کشور و جامعه با اقتصادی ناکارآمد از رژیم پهلوی به ارث رسید. از سویی خود رژیم شاه بدهیهای خارجی زیادی داشت و از سوی دیگر بسیاری از وامهای داده شده توسط وی به کشورهای غربی قبل از انقلاب به ایران بازنگشت تا سرانجام با وقوع انقلاب این داراییها بلوکه شدند. وجود همین ریخت و پاشها که زمینه نارضایتی از حکومت را پدید آورد، خود یکی از عوامل بروز انقلاب اسلامی بود. بعد دردناکتر این وامها جایی بود که بیشتر در جهت احیای صنایع ورشکسته کشورهای درخواست کننده وام به کار گرفته میشد تا اینکه سودی از آن به مردم ایران برسد. در واقع وامها به نوعی خوش خدمتی رژیم به حامیان منطقهای و بینالمللی خود بود. این وضعیت کشوری بود که روزانه هفت میلیون بشکه نفت تولید میکرد. حجم بزرگی از این داراییها که توسط شاه و وابستگان او به خارج برده و در آنجا سرمایه گذاری شده بود همچنان به ایران بازنگشته است. گویی این گفته فریدون هویدا درست بود که افزایش قیمت نفت را کار آمریکاییها میدانست تا دلارهای نفتی مجددا به غرب سرازیر شود و در مسیر توسعه آن کشورها مورد استفاده قرار بگیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. فریدون هویدا، سقوط شاه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1382، صص 76-77.
2. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1357-1320، تهران، نشر قومس،1383، ص 304.
3. مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران 1320-1357، تهران، انتشارات روزنه، 1386، ص 385.
4. جلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، جلد دوم، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، صص 164-178.
5. جلالالدین مدنی، همان، ص 121.
6. حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، جلد 1، تهران، اطلاعات، 1392، ص 215.
7. علیرضا ازغندی، همان، ص 345.
8. علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (1320-1357)، تهران، سمت، 1384، ص 163.
9. ابراهیم عباسی، دولت پهلوی و توسعه اقتصادی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص210-209. https://iichs.ir/vdcd2o056yt0n.a2y.html