... شرفیابی... به شاه گفتم: "تمنی دارم اگر آنچه میخواهم بگویم گستاخی باشد، مرا ببخشند، اما احساس میکنم، اعلیحضرت دیشب سر شام بسیار تند صحبت کردند. برای شهبانو تحقیرآمیز است که با ایشان اینطور صحبت شود، بهخصوص در حضور دیگران. او به حد کافی کینه مرا در دل دارد. این مسائل جمع میشود و ممکن است روزی اسباب دردسر اعلیحضرت بشود." شاه گفت: "من با همه رک و پوستکنده حرف میزنم...
تهیه و تنظیم: فرهاد قلیزاده
یکشنبه 6 دی 1349
«... مدتها قبل به شاه پیشنهاد کردم بد نیست میهمانی شامی برگزار شود که بتوانند جمعی از برگزیدگان را به آن دعوت کنند؛ مخلوطی از دیپلماتهای خارجی، سرمایهداران، کارخانهداران و هنرمندان. شاه از این فکر خوشش آمد و امشب سر شام تمام تلاشم را کردم تا اعلیحضرتین تاریخ مشخصی برای این مراسم تعیین کنند و همچنین در مورد فهرست مدعوین هم به توافق برسند. شهبانو از دعوت سرمایهداران اکراه دارد؛ زیرا معتقد است همگی آدمهایی هستند با اعتباری مخدوش و فاقد حسن شهرت. شاه از این حرف عصبانی شد؛ گفت: "کی نظر شما را پرسید؟ من هستم که ترتیب این کارها را میدهم نه شما. علم همیشه نظر شما را جویا میشود که من دلیلش را نمیفهمم"... متأسف شدم که باعث ناراحتی شهبانو شدم، هرچند بعد موضوع صحبت به مسائل مذهبی کشید و از عصبانیتها کاسته شد.»1
دوشنبه 7 دی 1349
«... شرفیابی... به شاه گفتم: "تمنی دارم اگر آنچه میخواهم بگویم گستاخی باشد، مرا ببخشند، اما احساس میکنم، اعلیحضرت دیشب سر شام بسیار تند صحبت کردند. برای شهبانو تحقیرآمیز است که با ایشان اینطور صحبت شود، بهخصوص در حضور دیگران. او به حد کافی کینه مرا در دل دارد. این مسائل جمع میشود و ممکن است روزی اسباب دردسر اعلیحضرت بشود." شاه گفت: "من با همه رک و پوستکنده حرف میزنم. مسئولیت همه چیز بر دوش من است و آن وقت هر حسن و حسینی میخواهد در کارها دخالت کند و به من بگوید چه بکنم یا نکنم." به او گفتم اصولا حرفش را تصدیق میکنم، اما بهتر است گاهی ملاحظاتی را هم در نظر بگیریم. او کلا مسئله را رد کرد و زیر بار نرفت. فکر میکنم نفرتی پنهانی سبب شده که با شهبانو آنطور که دیشب رفتار کرد، رفتار کند. چه بسا به قول سعدی همان ماجرای "دو پادشاه در اقلیمی نگنجند" باشد. با متممی که به قانون اساسی افزوده شده در صورتی که شاه پیش از هیجدهسالگی ولیعهد بمیرد، شهبانو نایبالسلطنه خواهد شد. این مسئله تنش موجود میان شاه و ملکه را علنی کرده است؛ البته این متمم را خود شاه به قانون اساسی افزوده است. من معتقدم که او میخواسته موقعیت خود را تحت قانون اساسی به شاه یادآوری کند، و انگیزهاش میتواند سادگی و بیشعوری خود او یا تحریکات اطرافیانش باشد. احتمالا حساسیت بیش از حد شاه در این اواخر ناشی از همین مسئله است.»2
فرح پهلوی در جمع عده ای از دوستان
شماره آرشیو: 1-12-126و
پی نوشت:
1. اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیر اسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو، بهار 1371، ص 283.
2. همان، ص 284. https://iichs.ir/vdcc.xq4a2bqx1la82.html