خوانساری مقدمات علوم دینی و دروس میانی را در خوانسار، نزد برادرش و سیدعلیاکبر بیدهندی، همسر خواهرش، فرا گرفت؛ سپس در ۱۳۲۵ برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و در دروس خارج فقه و اصول محمدصادق مدرس اصفهانی، عبدالکریم گزی و محمدعلی تویسرکانی شرکت کرد.1 سیداحمد، بعد از مدتی برای ادامه یادگیری دروس حوزوی به نجف رفت و در کلاسهای درس آیات عظامی چون آخوند خراسانی، سیدمحمدکاظم طباطبائی یزدی، میرزا محمدحسین نائینی و... حضور یافت. وی بعد از مدتی به ایران بازگشت و در کلاس استادان بنام حوزه به یادگیری بیشتر پرداخت.
از بازگشت به ایران تا پیشنهاد مرجعیت
سیداحمد خوانساری بعد از بازگشت به ایران، مدتی در خوزستان سکنی گزید و سپس به اراک رفت. در اراک فرصت حضور در کلاسهای آیتالله حائری را بهدست آورد. وی مدت طولانی با آیتالله حائری همگام شد و همراه او به قم رفت. بعد از درگذشت آیتالله حائری و انتقال مرجعیت به
آیتالله بروجردی، به امر ایشان، به تهران هجرت کرد و در مسجد سیدعزیزالله تهران به تدریس و اقامه جماعت پرداخت و خدمات علمی و دینی فراوانی انجام داد.
آوازه شهرت خوانساری به جایی رسید که بعد از درگذشت آیتالله بروجردی، جمع کثیری از مردم ایران و برخی از کشورهای مجاور، به ایشان رجوع و از رساله ایشان استفاده کردند.
آیتالله خوانساری جزء آن دسته از روحانیانی بود که از حکومت ناراضی بودند، اما نارضایتی خود را به صورت مستقیم ابراز نمیکرد. البته این موضوع به معنای سکوت کامل ایشان در قبال جریانهای سیاسی نیست
فعالیتهای سیاسی آیتالله خوانساری
آیتالله خوانساری جزء آن دسته از روحانیانی بود که از حکومت ناراضی بودند، اما نارضایتی خود را به صورت مستقیم ابراز نمیکرد. البته این موضوع به معنای سکوت کامل ایشان در قبال جریانهای سیاسی نیست، بلکه در مواردی، شاهد مواضح صریح و روشن این عالم والا مقام نسبت به بسیاری از تحولات دهه 1340 هستیم.
در ماجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، آیتالله خوانساری به دلیل فضای خفقانی که رژیم ایجاد کرده بود ناچار شد تنها با تشکیل مجلس دعا در مسجد سید عزیزالله، افکار عمومی را در جریان خیانتی که روی داده است بگذارد؛ ازاینرو اطلاعیهای صادر و عموم مردم را به شرکت در آن مجلس دعوت کرد: «مدتی است آقایان مراجع محترم و علما اعلام دامت برکاتهم و جامعه مسلمین از نظر خیرخواهی و مصلحت مملکت، وظایف شرعیه را کتبا و شفاها به دولت تذکر دادهاند، متأسفانه تا کنون از طرف مقامات مربوطه ترتیب اثر داده نشده است، لهذا به پیروی از حضرت رسول اکرم(ص) که در مواقع مشکله موفقیت مسلمین را از خداوند متعال خواستار بود، جامعه روحانیین تهران روز پنجشنبه اول ماه مبارک رجب که از ایام متبرکه است از ساعت 9 تا 11 صبح در مسجد آقا سیدعزیزالله مجلس دعا تشکیل خواهد داد...».2
در برابر این اقدام آیتالله خوانساری، امام خمینی(ره) در نامه خود به آیتالله فلسفی، ضمن اینکه فشارهای موجود را میپذیرد، بر عجز رژیم از عملی ساختن فشارها و تهدیدهایش تأکید میکند و مینویسد: «اعلامیه آقای خوانساری را ملاحظه کردم و خالی از تعجب نبود، اصل اقدام ایشان بسیار به موقع و لازم است، ولکن کیفیت آن خیلی نارسا و سست است. برای این مطلب دینی که اساس روحانیت و دیانت و ملیت در خطر است مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن، اساس دیانت را قرار دادن بسیار موهن است نسبت به مقصد...»3
آیتالله خوانساری بهرغم آنکه از نظر سیاسی تا حدودی محتاطانه عمل میکرد، یکی از حامیان و همراهان بزرگ امام خمینی بود؛ چنانکه بعد از آزاد شدن امام از زندان در فروردین 1343، که به دنبال سخنرانی ایشان در عاشورای سال 1342 اتفاق افتاد، آیتالله خوانساری از جمله اولین روحانیانی بود که به امام تبریک گفت و از بازگشت مجدد او به قم اظهار خرسندی کرد.
پیش از آن نیز خوانساری با مخالفان رژیم در ارتباط بود و منزل او بارها به عنوان محل تجمع معترضین قرار گرفت. بر این اساس «وقتی اعلامیه تحریم رفراندوم آیتالله خمینی در تهران و شهرستانها منتشر گردید موج دوم به حرکت درآمد و فریاد رفراندوم قلابی مخالف اسلام است بلند شد، بازار تعطیل شد و جمعی از مردم به خانه آیتالله خوانساری رفتند».4
او همچنین در دوره بازداشت امام خمینی نیز، با ایشان در ارتباط بود و از جمله روحانیانی بود که با امام ملاقات کرد و خبر سلامتی ایشان را به ملت داد.5 این ملاقات باعث شد تا تعطیلی چهاردهروزه بازار نیز پایان یابد؛ زیرا بسیاری از بازاریان، دکانهای خود را به دلیل تحولات 15 خرداد تعطیل کرده بودند. بنابراین میتوان گفت رابطه آیتالله خوانساری با رژیم در این برهه زمانی، تا حدودی در موضع تهاجمی و انتقادی قرار داشت. بدین معنا که اگر پیش از این، ایشان بنا بر مصالح سیاسی کشور، تا حدودی به مماشات با حکومت میپرداخت، بعد از وقایع خرداد 1342، به انتقادات تند و صریحی دست زد. گفتنی است آیتالله خوانساری از جمله علمایی بودند که در مسئله
اصلاحات ارضی از دولت وقت فراتر رفتند و شخص شاه را مورد انتقاد قرار دادند.6
شاید یکی از دلایل اتخاذ این موضع از سوی آیتالله خوانساری، شرایط سیاسی دهه 1340 و نیز انزواطلبی حوزه باشد که نمود آن در بسیاری از روحانیون دیگر نیز قابل مشاهده است. البته اتخاذ این موضع ایشان باعث شده بود تا ایشان در شرایطی که همه راهها بسته بود، در مقاطع مختلف تذکاراتی به حکومت وقت دهد و خواستهایی را مطرح کند، مانند برحذر داشتن رژیم از بیحرمتی به عالمان دینی در رادیو، جلوگیری از پخش بعضی برنامههای نامناسب تلویزیون، ساماندهی معافیت طلاب علوم دینی از خدمت سربازی، پیگیری برای آزادی علما و زندانیان دیگر و رفع ممنوعیت از سخنرانی وعاظ ممنوعالمنبر؛7 چنانکه بسیاری از زندانیان سیاسی به واسطه ایشان از زندان آزاد شدند؛ برای نمونه وقتی در اواسط دهه 1340، چند تن از روحانیان به دلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت شدند، جامعه مدرسین قم، که از نمایندگان تمام رهبران مذهبی در قم تشکیل یافته بود، در تلاش برآمد با آیتالله سیداحمد خوانساری در تهران تماس بگیرد و از ایشان تقاضا نماید که اقدامات مقتضی را برای آزادی آنها انجام دهد.8
در سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی نیز شاهد موضعگیریهای جدی آیتالله خوانساری علیه برخی از مخالفان امام هستیم. در یک نمونه میتوان به نامه سرگشاده ایشان به
بختیار اشاره کرد که در آن، وی را به خاطر تهمتش به امام خمینی نصیحت مینماید. او اصولا بختیار را به خاطر اینکه میگوید امام خمینی توسط کمونیستها احاطه شده است مورد انتقاد قرار میدهد.9 افزون بر این اقدامات، به دلیل نزدیکی خاص خوانساری به امام خمینی، بسیاری از چهرهها و شخصیتهای سیاسی از طریق ایشان با امام ملاقات یا صحبت میکردند؛ برای نمونه همزمان با تحولات سیاسی کشور در سالهای 1356 و 1357،
علی امینی که خواستار ملاقات با امام بود، تلاش نمود از طریق ملاقات با علمایی چون آیتالله خوانساری با امام تماس بگیرد.10
شاگردان آیتالله خوانساری و پایان زندگی او
آیتالله سیداحمد خوانساری در طول حیات خود، به تدریس و تربیت شاگردان زیادی همت گماشت. سیدمحمدجواد پیشوایی، سیدمحمدعلی موحد ابطحی، سیدحسین شمس خراسانی، سیدمحمدباقر سلطانی، سیدهادی غضنفری خوانساری، تنها برخی از شاگردان بزرگ او هستند. او در نهایت در سال 1363 و در 96 سالگی در تهران درگذشت. امام خمینی بعد از درگذشت ایشان، در پیامی این واقع را تسلیت گفت و عنوان نمود: خبر رحلت مرحوم مغفور آیتالله خوانساری ـ رحمه الله علیه ـ موجب تأسف و تأثر گردید... از خداوند تعالی برای ایشان رحمت و مغفرت و برای علمای اعلام و حوزههای علمیه صبر و اجر خواستارم. والسلام علی عبادالله الصالحین.
پی نوشت: