رقابتهای منطقهای آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه 1950 آغاز شد. از همین زمان آمریکا کوشید از خاک ایران برای مقابله با شوروی استفاده کند. ایجاد تأسیسات دیدهبانی تَکسمَن و آیبکس از جمله این بهرهبرداریهاست
رقابتهای منطقهای آمریکا و اتحاد شوروی در اوایل دهه 1950 آغاز شد. شکلگیری این رقابتها و مناقشات نشانهای از مبارزه متقابلِ ابرقدرتها بود و در خاورمیانه، همانندِ سایر محیطهای جغرافیایی تداوم یافت. آمریکا در کشورهای مختلف از فرصتهای جغرافیایی و سیاسی برای مبارزه با کمونیسم بهره میبرد. این نوشتار به تلاشها و بهرهبرداریهای آمریکا در مقابله با شوروی از خاک ایران اختصاص یافته است.
شروعِ یک داستان
از مهمترین بهرهبرداریهای آمریکا از خاک ایران برای مقابله با شوروی استقرارِ دستگاههای پیشرفته استراق سمع است. این موضوع به اوایل سالهای دهه 1950 بر میگردد. در این تاریخ کنسولِ آمریکا در تبریز که در رشته فیزیک تحصیل کرده و به کارهای فنی در رشته الکترونیک علاقه داشت، با دستگاه گیرندهای که خود ساخته بود صداهای ممتد و عجیبی را میشنید که شباهتی به امواجِ معمولِ فرستندههای رادیویی نداشت. کنسول با پیگیری موضوع به این نتیجه رسید که این صدا مربوط به حرکتِ موشکها در حین پرواز است. با گزارشِ موضوع به مقامات بالاتر، دستگاههای حساستری در اختیار او گذاشته شد و این کنسولِ جوان اولین فرد آمریکایی بود که موفق شد آزمایشهای موشکی شوروی را در مرکز «کاپوسین بار» پیگیری کند.
رفتهرفته نصب دستگاههای مراقبت و استراق سمع در شمال ایران از مهمترین خدمات محمدرضا پهلوی به آمریکا شد. با استقرار دو ایستگاه مجهز مراقبت و استراق سمع در مجاورت مرزهای شوروی اطلاعات دقیق و حساسی از آزمایشهای موشکی در داخل شوروی در اختیار آمریکا قرار میگرفت. این اطلاعات برای مراقبت در اجرای تعهدات ناشی از قرارداد محدود ساختنِ تولید سلاحهای استراتژیک از طرف شوروی اهمیت حیاتی داشت و از دلایل عمده حمایت از رژیم شاه به شمار میآمد.1
بهسوی پیمان
در پی سقوطِ دولت عراق و روی کار آمدنِ عبدالکریم قاسم در خرداد 1337 و تیره شدن روابط ایران و عراق، دولتِ ایران مصمم شد روابط نظامی خود را با آمریکا توسعه دهد. منوچهر اقبال، نخستوزیر وقت ایران، در پاییز همان سال با استفاده از دکترین آیزنهاور که در زمانِ نخستوزیری حسین علاء اتخاذ شده درباره امضای یک پیمان نظامی دوجانبه با مایکل روی، وزیر دفاع آمریکا که به همین منظور به تهران آمده بود، به مذاکره پرداخت. این مذاکرات پس از چندی به عقد قراردادی در 15 اسفند 1337 منجر شد. اگرچه ایران به امضای این پیمان تمایل داشت، اما آمریکا نیز در چهارچوب «استراتژی دفاع پیرامونی» درصدد تأمین منافع امنیتی خود از طریق ایران برآمد. از آنجایی که ایران در بین دو منطقه مهم ــ شمال، اتحاد شوروی و جنوب، خلیج فارس ــ از دیدگاه استراتژیک آمریکا بهعنوان هدفِ عمده تهاجم شوروی در زمانِ صلح یا هنگامِ «جنگ تمامعیار» قلمداد میگردید.2
دولت اتحاد شوروی که به هیچوجه افزایش نیروی نظامی آمریکا در مرزهای جنوبی خود را نمیتوانست تحمل کند، در یادداشتهای متعددی شدیدا به دولتِ ایران اعتراض کرد و تهدید نمود در صورت بروز جنگ احتمالی، ایران نمیتواند مانع از دخالت ارتش شوروی در این کشور شود. در اعلامیه 6 فروردین 1338 دولت شوروی آمده بود: «قرارداد نظامی ایران و آمریکا اجازه میدهد که دولتهای امپریالیستی اراضی ایران را به پایگاه نظامی و استراتژیک ضد شوروی مبدل کنند. این قرارداد با منافع صلح و امنیت در خاور میانه و نزدیک و همچنین با تعهدات ایران در قرارداد منعقده با اتحاد شوروی و نیز امر بیطرفی ایران مغایرت داد».3
از آن پس ایران تلاشهایی را برای حل اختلاف با شوروی آغاز کرد. مطالبات شوروی از ایران نشان میدهد که آمریکا از خاکِ ایران برای دفع شوروی بهرهبرداری میکرد. مهمترین شرط شوروی برای بهبود روابط دو کشور تعهد ایران درباره خودداری از واگذاری پایگاههای موشکی به آمریکا در خاکِ خود بود. ایران این شرط را پذیرفت و آمریکا هم با آن مخالفت نکرد؛ زیرا با تولید موشکهای پیشرفته و دور پرواز و زیردریاییهای مجهز به موشک پولاریس آمریکا نیازی به احداث پایگاههای پرتاب موشک در مجاورت مرزهای شوروی نداشت. پس از این توافق دولت شوروی نهفقط تبلیغات و حملات خود را علیه ایران قطع کرد، بلکه به تمجید و ستایش از شاه ایران پرداخت و از اواسط دهه 1960 کمکهای اقتصادی و نظامی قابلملاحظهای به رژیم شاه نمود.4
کنسولِ آمریکا در تبریز که در رشته فیزیک تحصیل کرده و به کارهای فنی در رشته الکترونیک علاقه داشت، با دستگاه گیرندهای که خود ساخته بود صداهای ممتد و عجیبی را میشنید که شباهتی به امواجِ معمولِ فرستندههای رادیویی نداشت
ضرورت عمده برای مسکو آن بود که ایران برای شوروی به یک تهدید امنیتی تبدیل نشود. اگر چه بهظاهر ایران از واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا خودداری کرده بود، نگرانی شوری درست بود. سال 1349 دولتِ ایران یک سفارش چندین میلیون دلاری برای سیستم ارتباطی و حفاظتی به شرکت «مارکونی رادار سیستم» داد. این شرکت وظیفه داشت که یک سیستمِ دفاعی ـ هوایی مجهز به دستگاههای کامپیوتری که قادر به هدایت هواپیماهای جنگی برای تعقیب و انهدام بمبافکنهای دشمن باشد، تأسیس کند.
سفارشِ چنین سیستمهای مجهزی که از آخرین دستاوردهای صنعت هواپیماسازی و تکنولوژی آمریکا بود، خود دلیلی بر این واقعیت است که دولت ایران تصمیم داشت حیطه قدرت نیروی هوایی ایران را خارج از محدوده هوایی کشور تا خلیج فارس و اقیانوس هند توسعه و گسترش دهد. همچنین شرکتهای تسلیحاتی آمریکا با همکاری شرکتهای انگلیسی در سرحدات شمالی ایران و در جوار مرزهای شوروی، یک شبکه مراقبت الکترونیک مجهز به دستگاههای رادار و دستگاههای الکترونیکی استراق سمع تأسیس کردند.5
آیبکس و تَکسمَن؛ بهسوی پیچیدگی
تجهیزات آمریکایی در مرزهای ایران نقش مهمی در پایش و ارزیابی توانِ نظامی شوروی برای آمریکا داشت. متخصصان آمریکایی نیز فراوان در ایران دیده میشدند. بخشی از آنها در شمال شرق ایران حضور داشتند؛ جایی که تأسیسات دیدهبانی تَکسمَن استقرار یافته بود و وظیفه آنها نیز رصدِ آزمایشات موشکی شوروی در آسیای مرکزی بود. در دهه 1350 مقامهای آمریکایی به دنبال راههای مختلف برای افزایش دامنه فعالیتهای خود در تأسیسات دیدهبانی الکترونیک تَکسمَن بودند. یکی از فکرهایی که به ذهن آنها رسید، ترغیب مقامهای ایرانی به راهاندازی یکی دیگر از تأسیسات دیدهبانی الکترونیک با اسم رمزِ آیبکس بود و پس از آنکه دیدند آیبکس کاملا کارآمد است، تلاش خود را برای راهاندازی مجدد تَکسمَن آغاز کردند.
سال 1354 یکی از شرکتهای پیمانکاری بزرگ آمریکایی، تحت قراردادی با دولتِ ایران و با نظارت سی.آی.ای، شروع به نصبِ تأسیسات آیبکس در ایران کرده بود. چون تَکسمَن برای رصد آزمایشات موشکیِ شوروی طراحی شده بود، آیبکس را برای جمعآوری اطلاعات در موردِ تحرکات نیروهای نظامی، ارتباطاتِ رادیویی، و دیگر فعالیتهای نظامی متداولِ همسایههای ایران در کناره مرزها طراحی کرده بودند.6
بنابراین ایران که مرزهای طولانی با اتحاد شوروی داشت به پایگاه آمریکا برای رصدِ فعالیتهای شوروی تبدیل شده بود، بهطوری که در سال ۱۳۵۳، ایران پایگاهی شده بود برای جمعآوری اطلاعات نظامی. بهکارگیری چنین تدابیری ایران را بهعنوان نقطه مرکزی سیستم تصمیمگیری امنیتی آمریکا کرده بود؛ بهویژه از این رو که اتحاد شوروی با آزمایش موشکهای دوربرد خود و استقرار آن در پایگاههای موشکی میتوانست خاک آمریکا را مورد تهاجم قرار دهد.7 علاوه بر اینها در سال 1353 یادداشت تفاهمی در زمینه مبادله اطلاعات و مشارکت در اطلاعات ماهوارهای و نظارت از راه دور، بین ایران و آمریکا به امضا رسید. در همین سال کمیسیون مشترک ایران و آمریکا نیز بهمنظور افزایش و تحکیم مناسبات همکاری موجود بین دو کشور تأسیس شد.8
البته این تمامِ نفوذِ امنیتی آمریکا در ایران نیست. ایستگاه اطلاعاتی سیا در تهران مستقر بود که بهصورت مستقیم با شاه و مقامات بلندپایه ساواک ارتباط داشت. تیم پنجنفره سیا مجموعه دیگری بود که ارتباط بسیار نزدیکی با ساواک داشت. این گروهها یک مجموعه کوچک ارتباطی را در ستاد ساواک برقرار نمودند، بهطوری که گروههای اعزامی حتی بعد از پایان مأموریت آموزشی خود، روابط فردی را با افراد تحت آموزش ادامه میدادند. سازمان سیا اطلاعات قابلتوجهی به ساواک در مورد نقشِ اتحاد شوروی در کشورهای عربی، اطلاعاتِ آزمایش موشکی و دیگر فعالیتهای نظامی این کشور در منطقه شمالِ ایران از طریق پست استراق سمع سیا (که در سال 1335 تأسیس شده بود) ارائه میداد.9
ژئوپلیتیک ایران چنان برای آمریکا اهمیت داشت که در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 و با وجودِ بهبود نسبی روابط اتحاد شوروی و آمریکا، ایران تا انقلاب اسلامی بهعنوان یک منطقه استراتژیک برای اهداف و منافع امنیتی آمریکا باقی ماند. در واقع از زمانِ ترومن همه رؤسای جمهور آمریکا روابط نزدیک با ایران را بر مبنای طیف گستردهای از ملاحظات مشترک استراتژیک و اقتصادی تعریف میکردند تا نگذارند منابع و میادین نفتی واقع در مرزهای جنوبی ایران در خلیج فارس به دست شوروی بیفتد.10
فشرده سخن
تا قبل از انقلاب اسلامیِ ایران نفوذ و دخالتهای دو ابرقدرت آمریکا و شوروی در منطقه خاورمیانه گسترده بود. ایران از جمله کشورهای متحد آمریکا بود که مرزهای خود با شوروی را در اختیار این کشور قرار داده بود تا به مقابله با شوروی بپردازد. عمده نگرانی آمریکا نسبت به شوروی وضعیتِ تسلیحاتی و موشکی آن بود. بر این اساس دستگاههای پیشرفته استراق سمع و پایش فعالیتهای شوروی را در مرزهای ایران با شوروی مستقر کرده بود که این فعالیتها تا انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد.
از مهمترین بهرهبرداریهای آمریکا از خاک ایران برای مقابله با شوروی استقرارِ دستگاههای پیشرفته استراق سمع است
عدهای از مستشاران آمریکایی در تهران
شماره آرشیو: 1-1159-288م
پی نوشت:
1. باری روبین، جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمود مشرقی، تهران، انتشارات آشتیانی، 1363، ص 127.
2. نیکی کدی و مارک گازیوروسکی، نه شرقی نه غربی، بررسی روابط ایران با اتحادیه شوروی و ایالات متحده آمریکا، ترجمه الهه کولائی، ابراهیم متقی و داوود آقایی، تهران، نشر میزان، 1386، ص 154.
3. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) 1320- 1357، تهران، ققنوس، چ هشتم، 1387، ص 262.
4. باری روبین، همان، صص 93-94.
5. علیرضا ازغندی، همان، صص 339-342.
6. مارک جی گازیوروسکی، کودتای ایرانی؛ 28 مرداد، قرنی، نوژه، ترجمه بهرنگ رجبی، تهران، نشر چشمه، 1397، ص 149.
7. نیکی کدی و مارک گازیوروسکی، همان، ص 154.
8. احمد نقیبزاده، جامعهشناسی بیطرفی و روانشناسی انزواگرایی در تاریخ دیپلماسی ایران، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1383، ص 211.
9. همان، ص 166.
10. کریستین اِمری، سیاست خارجی آمریکا و انقلاب ایران: تعامل و تقابل استراتژیک در دوره پهلوی و پس از انقلاب، ترجمه محمد شمسالدین عبداللهینژاد، تهران، ققنوس، 1397، ص 40. https://iichs.ir/vdca.inak49nmw5k14.html