محمد رحیمی متخلص به گلبن، در سال 1314 هـ.ش. در قریه کهیاز از توابع اردستان متولد شد. وی نویسنده، پژوهشگر و فهرستنگار بود. پدرش غلامحسین رحیمی از کارگزاران اسدالسلطنه نائینی بود که برای سرپرستی دهی به نام اللهآباد از توابع کهیاز، از نائین به اردستان مهاجرت کرده بود.
گلبن خواندن و نوشتن را در زادگاه خود در مکتب عباس شمسایی و در محضر محمدحسین فایق فرا گرفت و در سال 1329 به تهران عزیمت کرد و در یکی از شرکتهای خصوصی به کار پرداخت، و در ضمن به تحصیل خود نیز ادامه داد و از سال 1335 در انجمن ادبی تهران شرکت جست.
محمد گلبن بر اثر شوق و علاقهای که به مطالعه داشت به تحقیق در زمینه کتابشناسی، فهرستنگاری و تاریخ مطبوعات ایران پرداخت، حدود ۴۰ مقاله از ایشان در زمینه پژوهش تاریخ مطبوعات ایران از دوره مشروطیت تا سال ۱۳۳۲ باقی مانده است؛ که نخستین مقاله پژوهشی وی در سال ۱۳۴۵ در مجله بررسیهای تاریخی منتشر شد، همچنین مقالاتی در مجلههای یغما و راهنمای کتاب پیرامون مسائل تاریخی و ادبی نگاشت1.
گلبن در سال 1358 با بانو راضیه دانشیان ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک پسر با نام بهزاد میباشد. بانو دانشیان در سال 1330 در تهران متولد و در چهارم فروردین سال 1378 دارفانی را وداع گفت. تحقیق و تصحیح متون و بازخوانی و بازشناسی خطوط مختلف را از همسر خود آموخت. خانم دانشیان همگام با استاد نسخه خطی و سند استنساخ میکرد، کتابشناسی فراهم میآورد، مقاله مینوشت و همچنین نقشهایی از طبیعت را به تصویر میکشید.
گلبن کارهایی را که به اشتراک با همسر خویش انجام داده است به قرار زیر نام میبرد: جلد اول محاکمات دوره مشروطه؛ شبنامه و صبحنامه و روزنامهنگاری در دوره مشروطه، فروش دختران قوچانی به ترکمانها؛ سفینة الفرامین یا سفینةالانشاء مجموعه مکتوبات میرزا محمد نائینی که به اتفاق پیاده کردیم و متن را با او و فرامرز طالبی مقابله کردیم؛ مقابله متن سفرنامه سیفالملک.
گلبن مجموعهای با عنوان گلزار خاموش یادنامه راضیه دانشیان را منتشر کرد، که در سه بخش میباشد: بخش اول، یادنامه آن مرحومه و تعدای از تصویرها و همچنین آثار قلمی اوست. بخش دوم، شامل دو مقاله است، که حاصل کار مشترک استاد و همسرش میباشد و یکی از آنها مقدمه کتابی است که تاکنون امکان چاپ آن فراهم نشده است و بخش سوم مطالبی مربوط به زنان است2.
از آثار دیگر؛ فردوسینامه، ملکالشعرایبهار، کتابشناسی صادق هدایت، فهرست سی ساله سالنامه دنیا، فهرست توصیفی مقالات جشننامهها و یادنامهها از آغاز تا کنون (با همکاری احمد شکیب آذر)، کتابشناسی زبان و خط فارسی، کتابشناسی نگارگری ایران (از آغاز تا سال ۱۳۵۷)، مجموعه مقالات فاطمه سیاح، فهرست ۱۹ساله مجله آینده، خاطرات عباس خلیلی،اردستان نامه، سرگذشت و آثار تصویرگر بزرگ میرزا ابوتراب خان غفاری کاشانی۱۲۶۳-۱۳۰۷هـ.ق، ساغر آفتاب، لغت روزنامه و نخستین روزنامه چاپی فارسی در ایران، محاکمه محاکمهگران، مدرس در تاریخ و تصویر، میراث اسلامی ایران، سفرنامه خسرومیرزا به پطرزبورخ، سفرنامه میرزا ابوالحسن خان شیرازی (ایلچی) به روسیه، سفرنامه رکنالدوله به سرخس، سفرنامه ترکستان و ایران، سفرنامه سیفالملک به روسیه.
گلبن در سال 1390 مجموعه کتابها و نشریات خود را به کتابخانه شماره دو مجلس منتقل کرد. این مجموعه بالغ بر 12000 کتاب و حدود 2000 مجله میباشد که آرشیوی از بهترین نشریات و روزنامههای دورههای مختلف
تاریخ معاصر ایراناست؛ کتابها به کتابخانه ایرانشناسی منتقل گردید و مجلات در بخش نشریات نگهداری میشود.
این مجموعه شامل بسیاری از کتب فارسی، عربی و لاتین نفیس و قدیمی است که حاصل بیش از 60 سال زحمت فراوان گلبن میباشد. شرح این احوالات در ابتدای بسیاری از کتب این مجموعه به دستخط ایشان موجود است. همچنین میتوان در میان این یادداشتها به خاطراتی که وی در برخورد با محققان و پژوهشگران بزرگ کشور داشته، دست یافت که در نوع خود بسیار جالب و ارزشمند است، به طوری که خود اعتقاد داشت: «حاشیهای که در اطراف کتابهایم نوشته شده خاطرات من است از گذشته تا حال بعضیهایش را حتی نمیشود بیرون آورد.»
پس از انتقال این مجموعه به کتابخانه ایرانشناسی مجلس، استاد گلبن از خاطرات خویش برای تهیه این کتب سخن گفته است:
اولین بار که اینجا دیدمشان برایم حس غریبی بود، ولی خوب دیگر خوشحال هم بودم که کتابهایم جایی آمده بود که خیلی خوب بود و میپسندیدم و به همین خاطر هم دل کندن از آنها برایم خیلی سخت نبود. چون وقتی اینها در منزل من بود فقط من از این کتابها استفاده میکردم، ولی اینجا الآن همه میتوانند از آن استفاده کنند. این کتابها را من از کودکی تا الآن فراهم کردم، یعنی در مواقعی که مدرسه میرفتم علاقمند بودم به کتاب و آنها را جمع آوری میکردم. در دهات هم که بودیم پدر من با اینکه دهقان بود، آدم روشنبینی بود و از دسترنج خود مبالغی را برای تحصیل ما کنار میگذاشت، کسی که به اصفهان یا یزد میرفت، به ایشان پول میداد و میگفت که برای ما کتاب بیاورند. در خانواده ما کتاب خیلی اهمیت داشت. من از وقتی که مدرسه میرفتم و حدود 13 سالم بود شروع کردم به جمع آوری کتابها. اولین کتابی که آن موقع خریداری کردم 15 ریال قیمت داشت که دیوان ناصرخسرو علوی بود. آن را از یک دست فروشی از خیابان بوذرجمهوری از جلوی مسجد شاه که الان به آن مسجد امام میگویند خریدم و آن را هنوز هم دارم، این کتاب به همراه 20 یا 30 جلد کتاب دیگر تنها کتابهایی است که برای من باقی مانده، از بین 7 اتاق پر کتاب.
ایشان برخی از کتابهایشان را نزد خود نگهداری نمود و علت آن را چنین بیان کرده: بعضی از کتابهایی که گفتم در اختیار کسی نمی گذارم و همان 30 جلد که در منزل باقی مانده است، یکی تاریخ بیهقی است که گفتم به هیچ وجه به کسی نمیدهم. آن را پدرم برای من خریده بود که حتی وصیت کردم وقتی مردم بگذارند زیر سر من، اینقدر به این کتاب علاقه دارم، یکی هم شاهنامه فردوسی است که آقای دکتر خالقی تصحیح کرده در 12 جلد و از آمریکا برایم فرستادهاند، و سه میلیون تومان قیمت دارد. آن هم اشتباهی یک جلدش آمده بود به کتابخانه که به من برگرداندند3.
گلبن علاوه بر ذوق شاعری و قریحه خلاق، حافظهای قوی داشت و بسیاری از اشعار دیگر شاعران را به مناسبت میخواند. او در علم رجال، به خصوص رجال عرصه فرهنگ، چهره ای کم نظیر بود. ایشان بخشی از خاطراتشان را در بیش از 25 دفترچه نوشته و به فرزندش سپرده است. خاطراتی که میتواند فصلی از تاریخ فرهنگی این سرزمین باشد.
محمد گلبن که به دلیل سکته مغزی از دوازدهم دی ماه 1391 در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شده بود، اواخر فروردین ماه از بیمارستان مرخص شد و دربیستم اردیبهشت ماه 1392 در سن 78 سالگی درگذشت.
پی نوشت:
1. محمد باقر برقعی، سخنوران نامی معاصر ایران (قم: نشر خرم، 1373)، ج 5، 3044.