امامقلی خان حاجی ایلخانی پسر دوم جعفرقلی خان و بی بی شاه پسند و برادر تنی حسینقلی خان ایلخانی است. امامقلی خان در تهران و در سال 1240ق در زمان سلطنت فتحعلی شاه به دنیا آمد. پس از محمدتقی خان کیانرسی که قدرت خودش را بدون هیچ پشتیبانی از طرف قاجارها، به دست آورده بود، سه نفر از خوانین معروف بختیار...
امامقلی خان حاجی ایلخانی پسر دوم جعفرقلی خان و بی بی شاه پسند و برادر تنی حسینقلی خان ایلخانی است. امامقلی خان در تهران و در سال 1240ق در زمان سلطنت فتحعلی شاه به دنیا آمد.
پس از محمدتقی خان کیانرسی که قدرت خودش را بدون هیچ پشتیبانی از طرف قاجارها، به دست آورده بود، سه نفر از خوانین معروف بختیاری، از جمله علیرضا کیانرسی، کلبعلی خان زراسوند از طایفه دورکی و جعفرقلی خان بختیاروند، جهت رسیدن به قدرت با یکدیگر به جنگ پرداختند. سرانجام برادرزاده کلبعلی خان ــ حسینقلی خان ــ با کمک سه تن از برادرهایش و حمایت والی اصفهان و تأیید قانونی حکومت مرکزی تهران به قدرت رسید. او بعد از استحکام موقعیت خود در بختیاری به لقب ایلخانی رسید. حکومت طولانی و بدون صدمه ایلخانی باعث زیاد شدن ثروت و محبوبیت وی در میان بختیاریها و دربار شده بود. در نتیجه طی توطئه ای در اصفهان به قتل رسید.
پس از این واقعه، منطقه بختیاری دستخوش ناامنی شد. بعد از مرگ ایلخانی شکی نبود که رهبری ایلخانی در خانواده ایلخانی باقی می ماند و ایلخان جدید می بایست از میان دو برادر با شش پسر و سیزده برادرزاده انتخاب شود. از آن زمان، فامیل ایلخانی به سه بخش تقسیم شد: خاندان ایلخانی که اعقاب و پسران خودِ حسینقلی خان ایلخانی بودند؛ خاندان حاجی ایلخانی که اعقاب برادرش امامقلی خان را شامل می شدند؛ و خاندان ایل بیگی که فرزندان دیگر برادرش رضاقلی خان بودند.
بعد از مرگ ایلخانی، بزرگترین پسرش ــ اسفندیارخان ــ و کوچکترین پسرش ــ حاجی علیقلی خان ــ به فرمان ظل السلطان زندانی شدند و امامقلی خان و رضاقلی خان به عنوان ایل بیگی و ایلخانی برگزیده شدند. این انتخابها که به دست ظل السلطان صورت گرفت، موجب توسعه نفوذ او در ارتباط با ولیعهد و امین السلطان شد. ناصرالدین شاه بعد از مدتی دیدگاهها و نظرات گروه ضد ظل السلطان را در دربار پذیرفت و ضربه مهلکی به او زد که باعث شد نفوذ او منحصر به حکومت اصفهان شود.
امامقلی خان پس از درگذشت برادرش در سال 1299ق به ایلخانی منصوب شد. این انتصاب بر اختلافات بین فرزندان دو برادر دامن زد. ولی در سال 1305ق پس از عزل ظل السلطان و آزادی اسفندیارخان از زندان، از مقام خود معزول و برادرش رضاقلی خان ایل بیگی به سمت ایلخانی و اسفندیارخان هم به عنوان ایل بیگی منصوب شدند. اسفندیارخان رابطه خیلی خوبی با امین السلطان برقرار کرد. ولی بعد از مدتی این رابطه رو به سردی گرایید. به طوری که امامقلی خان و رضاقلی خان دستگیر و زندانی شدند و اسفندیارخان استعفا کرد. در این حال دو خان زندانی، آقانجفی ــ یکی از پیشوایان مذهبی اصفهان ــ را واسطه قرار دادند. امین السلطان هم در جواب شفاعت آقانجفی نوشت:
در مورد رضاقلی خان و امامقلی خان که دستشان به استبداد و زورگویی باز شده و این در رابطه با شکایت خود شما که مایل به آزادی آنها هستید، در رکاب شاهی از تهران فرستاده خواهند شد و آنچه لازمه آسایش آنها است، انجام خواهد شد.
زمانی که امامقلی خان از فرمان عزل خود سرپیچی کرد، امین السلطان ــ صدراعظم ــ به رضاقلی خان ایل بیگی و اسفندیارخان دستور داد تا چهارصد سوار بختیاری آماده کنند تا با سیصد سوار دولتی و دو عرّاده توپ کوهستان به جنگ امامقلی خان بروند. امامقلی خان هم ششصد سوار آماده کرد، ولی در حین جنگ نیروهای او دچار تفرقه شدند و این امر باعث شد که او به دژ ملکان پناهنده شود. این جنگ معروف به چغارخور بود. بعد از چند مدتی با امین السلطان به توافق رسیدند و او به خوزستان فرستاده شد تا به عنوان دستیار در خدمت حاکم خوزستان باشد.
چیزی نگذشت که بار دیگر گردونه اقبال حاجی ایلخانی به گردش درآمد و ایلخانی بختیاری شد و اسفندیارخان به سمت ایل بیگی و رضاقلی خان به عنوان حاکم چهارمحال و بختیاری منصوب شدند. اما برای سومین بار حاجی ایلخانی توسط شهاب الملک ــ حاکم خوزستان ــ معزول شد و برادرزاده اش اسفندیارخان به جای او نشست. چون بعد از مدتی دوباره حکومت بختیاری به ظل السلطان داده شد و اسفندیارخان با او عداوت و دشمنی داشت، استعفا کرد و امامقلی خان برای چهارمین بار به سمت ایلخانی رسید و تا سال 1317 که بدرود حیات گفت، در این سمت باقی ماند.
در فاصله زمانی بین سال 1299ق، که حسینقلی خان ایلخانی کشته شد، تا سال 1327ق که ابتدا اصفهان و سپس تهران به نفع انقلابیون مشروطه خواه و به دست بختیاریها فتح شد، ایل بختیاری دوره پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. در این دوره اختلافات و دسته بندیهای داخلی به نقطه اوج خود رسید و برخوردهایی هم با رجال دولتی پیش آمد. هر از چندگاهی یک خانواده با خانواده دیگر متحد می شد، ولی بعد از گذشت زمان این اتحاد می گسست و اتحادی دیگر با خاندانی دیگر صورت می گرفت.
در هر حال، در صورتی که بخواهیم پس از آگاهی از زندگی سیاسی حسینقلی خان، از زندگی خصوصی وی نیز چیزهایی بدانیم، باید گفت که وی برادر تنی امامقلی خان و پسر بی بی شاه پسند بود. اما رضاقلی خان و مصطفی خان از بی بی مهربانو از طایفه دنیارونی بودند. با این تفاسیر، امامقلی خان با برادران خود دشمنی نداشت و یک جان در چند قالب بودند که روز به روز یکدلتر می شدند و حتی دولت هم به یگانگی آنها رشک می ورزید.
اولین همسر حاجی ایلخانی دختر ابوالفتح خان کیانرسی بود. محمدحسین خان ــ نیرومندترین پسر و همان کسی که در سالهای آخر عمر ایلخانی همیشه با او در کشمکش بود ــ از این زن متولد شد. این ازدواج به احتمال زیاد برای رفع اختلافات بین دو تیره هفت لنگ و چهارلنگ انجام گرفته بود زن دوم حاجی ایلخانی حاجیه بی بی زینب دختر خان یکی از با نفوذترین خانهای زمان حاجی ایلخانی بود. حاجی ایلخانی از بی بی زینب سه پسر داشت: اولی غلامحسین خان سردارمحتشم که فرمانده لایق نظامی بود. دومی سلطان محمدخان سردار اشجع و سومی به علی اکبرخان سالار اشرف شهرت داشت.
حاجی بی بی یکی دیگر از زنان امامقلی است که غلامحسین خان ملقب به سردارمحتشم و همچنین شهاب السلطنه از او به دنیا آمدند. حاجی ایلخانی همچنین سه همسر دیگر از طوایف مختلف بختیاری داشت که در مجموع نه پسر و هفت یا هشت دختر به دنیا آوردند. نه پسر حاجی ایلخانی جمعا 25 بار ازدواج کردند و ثمره این ازدواجها 45 پسر و 23 دختر بود که بیشتر به عقد عموزادگان خود درآمدند.
پروفسور گارثویت در جدولی سران حاجی ایلخانی را که به مناصب و القابی رسیده بودند، چنین معرفی کرده است:
1. محمدحسین خان ملقب به سردارمفخم و سپهدار.
2. غلامحسین خان ملقب به شجاع السلطنه، شهاب السلطنه و سردارمحتشم.
3. لطفعلی خان ملقب به امیرمفخم و شجاع السلطان.
4. علی اکبرخان ملقب به سالار اشرف.
5. سلطان محمدخان ملقب به معین همایون، سرداراشجع.
6. نصیرخان ملقب به صارم الملک، سردارجنگ.
7. محمدرضا ملقب به سردار فاتح.
8. محمود ملقب به هژبرالسلطان.