چرا انور سادات، رئیسجمهور مصر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر خلاف روابط نزدیک و گرمی که با حکومت پهلوی داشت موضع خصمانهای علیه ایران اتخاذ کرد؛ موضعی که نمود عینی آن پناه دادن به محمدرضا پهلوی پس از فرار از ایران بود
محمد انور سادات، رئیسجمهور مصر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر خلاف روابط نزدیک و گرمی که با حکومت پهلوی داشت موضع خصمانهای علیه ایران اتخاذ کرد که نمود عینی آن پناه دادن به محمدرضا پهلوی پس از فرار از ایران بود. او پس از روی کار آمدن در مصر به آمریکا نزدیک شد، رابطه خود را با ایران و رژیم اسرائیل بهبود بخشید و پیمان کمپ دیوید را با رژیم اسرائیل امضا کرد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی از در دشمنی با ایران و انقلاب اسلامی آن وارد شد. این نوشتار به چرایی این امر میپردازد.
رابطه نزدیک انورسادات با شاه و همدردی با او
روابط ایران و مصر در دوران محمدرضا پهلوی در دو دوره قابل بررسی است: یک دوره پیش از آغاز حکومت انور سادات و در زمان حکومت جمال عبدالناصر و یک دوره هم پس از آن. دوره اول با کودتای افسران آزاد مصر در سال 1952 آغاز شد و پس از وقوع کودتای 28 مرداد 1332 که جایگاه شاه در ایران تقویت شده بود روابط دو کشور تیره و قطع گردید. اما پس از مرگ ناصر و روی کارآمدن محمد انور سادات و تمایل شدید او به دولت آمریکا، رابطه ایران و مصر هم رو به بهبودی رفت. حتی میتوان از روابط خوب و صمیمانهای بین شاه و محمد انور سادات یاد کرد که به روابط خانوادگی میان آنان منجر شد.
در این دوره از شخص محمدرضا پهلوی به مثابه واسطه تعاملات مصر با آمریکا یاد میکنند. در این راستا شاه با در اختیار قرار دادن وامی به مبلغ یکمیلیارد دلار و کمک اقتصادی به انور سادات پیشنهاد کرد در صورت خریداری سلاحهای جدید از آمریکا ایران از طریق اعزام افسرهای نظامی خود برای آموزش به مصر کمک میکند.1 شاید هم یکی از دلایل خصومت انور سادات با ایران پس از انقلاب، از دست دادن یک چنین فرصتها و روابطی باشد.
از سوی دیگر محمد انور سادات در داخل مصر با مخالفان حکومتی درگیر بود و طبق آنچه سفارت آمریکا در ارزیابی خود از اقدام انور سادات در پذیرش پناهندگی شاه صورت داده است او در قالب مقابله غیر مستقیم با نیروهای «اسلامگرایان داخلی» این کار را کرده است.2 در واقع انور سادات بر اساس تهدیدی که برای جایگاه خود در داخل مصر احساس میکرد با شاه احساس قرابت بیشتری مینمود. در این راستا نیز از وقوع یک انقلاب اسلامی در کشور ایران استقبال نمیکرد و در مقابل آن قرار میگرفت.
ضدیت انقلاب اسلامی با رژیم اسرائیل
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران مقارن با مذاکرات کمپ دیوید بود. مصر پس از امضای این پیمان از حالت جنگی دیگر کشورهای عربی با رژیم اسرائیل خارج شد و آن را به رسمیت شناخت. همین نیز موجب شد در کنار پذیرش پناهندگی محمدرضا پهلوی در مصر و استقبال از او، مصر در کنار رژیم اسرائیل هم قرار بگیرد؛ درحالیکه امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب از همان ابتدای نهضت، «خطر اسرائیل غاصب» را گوشزد کرده بود3 و مسیر ضد اسرائیلی انقلاب اسلامی از همان ابتدای امر روشن و مشخص بود. امام خمینی انقلاب اسلامی را در حمایت از همه ملل مظلوم و ستمدیده و بهویژه مردم فسلطین و اتحاد جهان اسلام و مقابله با آمریکا و رژیم اسرائیل تعریف کرده بود؛ آنچه در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز نمود عینی یافت.
ایشان بر همین اساس در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیدپرس درباره کمپ دیوید میگویند: «موافقتنامه کمپدیوید و نظایر آن، توطئههایى براى مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل است که نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینىها تغییر داده است. چنین وضعیتى مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود».4
اما انور سادات بر خلاف این مسیر طی طریق میکرد. او با نزدیکی به رژیم اسرائیل منافع متضادی با انقلاب اسلامی ایران یافت. منافع او در همکاری با آمریکا و رژیم اسرائیل معنا مییافت. در حالیکه این دو از دشمنان اصلی انقلاب اسلامی در ایران بودند. همچنین انور سادات به دلیل سازش با رژیم اسرائیل به چهرهای منفی در افکار عمومی مسلمانان بدل شده بود. در صورتیکه موضع امام آزادی قدس از طریق مبارزه با رژیم اشغالگر قدس بود و آن را از اهداف مهم انقلاب اسلامی قرار داده بود. همین هم رویارویی انور سادات با انقلاب اسلامی را جدیتر و تشدید کرد. محمد انور سادات میدانست پس از این، مسلمانان و مبارزانی که مخالف روند سازش مصر با اسرائیل هستند به سوی انقلاب اسلامی جذب میشوند.
حسنین هیکل، از روزنامهنگاران معروف مصری، در این باره میگوید: درحالیکه انقلاب ایران در اوج بود حکومت مصر هنوز از رژیم شاه حمایت میکرد و حتی فتوای دینی مبنی بر لزوم اطاعت از ولی امر از سوی برخی علمای مصر علیه انقلاب اسلامی ایران داده شده بود. به گفته هیکل، امام خمینی در مصاحبهای که هیکل چه در پاریس پیش از پیروزی و چه در شهر قم پس از پیروزی انقلاب اسلامی با امام انجام داد، از او پرسیده بود چرا برخی از علمای دین در مصر علیه انقلاب ایران فتوا میدهند و هیکل نیز بر وجود تأثیر انقلاب اسلامی بر تودههای مردم و جنبشهای اسلامی تأکید کرده بود.5
تأثیر انقلاب اسلامی بر جریان اسلامی مصر
هراس انور سادات از تأثیر انقلاب اسلامی جدی بود. او از تهدید جریان اسلامی در داخل کشور خود آگاه بود و این انقلاب را موجی برای تحریک این جریان میدانست؛ چه اینکه وقوع انقلاب اسلامی در ایران با احیای جریان اسلامی در مصر مقارن بود. در آن زمان، پایتخت مصر از غیرمذهبیترین پایتختهای جهان عرب بود، اما با وقوع انقلاب اسلامی و گسترش آوازه آن به جهان عرب، ثبات پرجمعیتترین ملت منطقه مورد تهدید قرار گرفته بود.6 چسباندن شعارهای مذهبی از جمله «لا اله الا الله محمد رسول الله» و آیات قرآن و حتی تصاویر امام خمینی بر شیشههای ماشین توسط مردم مصر به نمودهای عینی تأثیر انقلاب اسلامی در مصر تبدیل شده بود.7
این در حالی بود که پس از مرگ جمال عبدالناصر که دوره جدید حیات اخوانالمسلمین آغاز شد، انور سادات برای کسب مشروعیت در مقابل جنبشهای اسلامی به مسائل اسلامی توجه بیشتری نشان داد. او از اواسط دهه 1970 سیاستی سهجانبه در مقابل جریان اسلامی در پیش گرفت: 1. آشتی با اسلام رسمی برای کسب حمایت رهبری اسلامی مصر؛ 2. دلجویی از اخوانالمسلمین در جهت خنثی کردن مخالفت جریان اسلامی؛ 3. سرکوب گروههای اسلامی مبارز.8 بااینحال، اخوانالمسلمین از در آشتی با انور سادات درنیامدند.
انور سادات هم پس از آنکه نتوانست با سیاستهای سهگانه دهه هفتادیاش جلوی رشد جنبشهای اسلامی را بگیرد، در مقابل این جنبشها و به شیوه غیرمستقیم در مقابل ایران به دستگیری سیصد نفر در سال 1980 پرداخت و کنترل مساجد را نیز در دست گرفت
وقوع انقلاب اسلامی موجب شد تا هراس انور سادات از این جنبشهای اسلامی بهویژه اخوان المسلمین بیشتر شود. چون دولت مصر شاهد تحرک و پویایی این جنبشها و مخالفان حکومت مصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود، ایران را متهم به حمایت از این گروهها کرد و آنها را وابسته به ایران خواند تا اختلاف بین دو کشور افزایش یابد.9
آنچه موجب هراس بیشتر محمد انور سادات از انقلاب اسلامی میشد واکنش جریان اسلامی به این انقلاب بود. جنبش اخوانالمسلمین مصر از نخستین گروههایی بود که نسبت به انقلاب اسلامی واکنش نشان داد. آنها طی اعلامیهای در سال 1357 انقلاب اسلامی را ستایش و موضع مثبت خود را به آن علنی کردند. در این اعلامیه درباره انقلاب اسلامی آمده بود روح پشت انقلاب اسلامی ایران، شبیه همان روحی است که مسلمانان اولیه را به اسلام هدایت کرد. تأکید بر پیوند میان دین و سیاست از جمله دیگر محورهایی بود که در این اعلامیه به چشم میآمد. از نظر آنان اسلام دین جامعی بود که برای هر دو جهان قانون و توان ساماندهی به همه امور زندگی انسان را نیز دارد.10 این همان محورهایی بود که انقلاب اسلامی ایران بر آن تأکید داشت.
بنابراین انور سادات در مقابله با تأثیر انقلاب اسلامی بر این جنبش، اخوانالمسلمین را تحت فشار بسیار گذاشت تا آنجا که این جنبش حالت مخفیانه و زیرزمینی یافت و ضمن الگوگیری از انقلاب اسلامی، استراتژیهای خود را تغییر داد؛ چنانکه در پی ایجاد خیزشهای مردمی در دانشگاهها و خیابانها برآمد، اما نتوانست مردم را با خود همراه سازد و موفق نشد.11
جز اخوانالمسلمین دیگر جنبشهای اسلامی مصر همچون الجهاد نیز تحت تأثیر انقلاب اسلامی قرار داشتند و حتی الجهاد بیشتر از اخوانالمسلمین از انقلاب ایران اثر پذیرفته بود. همین عوامل نیز بر شدت خشم انور سادات از انقلاب اسلامی میافزود؛ چنانکه در زمان دستگیری اعضای این گروه در میان وسایلشان یادداشتهایی از کتاب «حکومت اسلامی» امام خمینی و خلاصههایی دستنویس درباره انقلاب اسلامی ایران و کتابهای دکتر شریعتی پیدا میشد.12
انور سادات هم پس از آنکه نتوانست با سیاستهای سهگانه دهه هفتادیاش جلوی رشد جنبشهای اسلامی را بگیرد، در مقابل این جنبشها و به شیوه غیرمستقیم در مقابل ایران به دستگیری سیصد نفر در سال 1980 پرداخت و کنترل مساجد را نیز در دست گرفت. در مقابل این اقدامات ضد اسلامی انور سادات و نیز به دلیل سازش او با رژیم اسرائیل، سروان خالد اسلامبولی در تاریخ 4 اکتبر 1981 به ترور وی دست زد.13
در واقع دولت مصر از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همچون دیگر سران محافظهکار کشورهای عربی از پیامدهای این انقلاب به هراس افتاد؛ چون انقلاب ایران، ماهیتی مذهبی داشت و موجب افزایش اعتماد به نفس نیروهای مذهبی و بهویژه جریان اسلامی میشد که از مهمترین نیروهای سیاسی مخالف حاکمان وقت در کشورهای عربی بودند. همین هم موجب شد کشورهای عربی قصور انور سادات در نزدیکی به اسرائیل را ببخشند و در مقابل ایران به او نزدیک شوند. حمایت مصر از عراق در جنگ با ایران موجبات نزدیکی بیشتر اعراب علیه ایران را فراهم کرد. در واقع ترس از تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر داخل کشورهای عربی همه آنان را علیه ایران متحد کرد. همین هم عامل مهمی در موضعگیریهای خصمانه انور سادات علیه ایران شد.
خصومت انور سادات با انقلاب اسلامی را میتوان برآیند سه محور روابط نزدیک انور سادات با شاه و قرابت و همدردی با او، ضدیت انقلاب اسلامی با رژیم اسرائیل و تأثیر انقلاب اسلامی بر جنبشهای اسلامی مصر از جمله اخوانالمسلمین دانست که موجب تقابل مصر با ایران شد. در واقع تفاوت ماهوی انقلاب اسلامی و شخصیت امام خمینی با انور سادات و محمدرضا پهلوی، این تقابل را تببین میکرد.
محمد انور سادات، مناخیم بگین و جیمی کارتر
پی نوشت:
1. علیرضا امینی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، 1386، ص 216.
2. عباس میلانی، نگاهی به شاه، کانادا، تورنتو، نشر پرشین سیرکل، چ دوم، 1394، ص 537.
3. امام خمینی، لوح صحیفه امام، ج 6، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 410.
4. همان، ج 4، ص 356.
5. جمیله کدیور، مصر از زاویهای دیگر، تهران، اطلاعات، 1373، ص 12.
6. محمدباقر حشمتزاده، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر کشورهای اسلامی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385، ص 148.
7. همانجا.
8. هرایر دکمچیان، جنبشهای اسلامی در جهان عرب، ترجمه حمید احمدی، تهران، کیهان، 1372، ص 132.
9. سیدجلال دهقانی فیروزآبادی و سیدمحمدحسین هاشمی، «اهمیت روابط فرهنگی ایران و مصر در عصر گفتوگوی تمدنها»، مجله مطالعات آفریقا، ویژه ایران و مصر، سال پنجم، ش 2 (1379)، صص 64-65.
10. سیدجواد موسوی، علل تیرگی روابط ایران و مصر بعد از انقلاب اسلامی ایران (پایاننامه)، تهران، دانشگاه تهران، 1378، صص 52-56.
11. همان، ص 169.
12. همان، صص 82 و 90-92.
13. حمزه امرایی، انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای اسلامی معاصر، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 242. https://iichs.ir/vdcf.yd1iw6dvcgiaw.html