یکی از اولین قراردادهای تجاری که ایران با شرکتهای تجاری کشورهای اروپایی ــ در دورانی که آنها در پی جلب منافع استعماری خود بودند ــ بست مربوط به دوره کریمخان زند است. یکی از مهمترین این کشورها انگلستان بود...
ایران از ابتدای قرن نوزدهم با توجه به موقعیت جغرافیایی خاص به دلیل مجاورت با مرزهای هندوستان (مستعمره انگلستان) و روسیه مورد توجه و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی قدرتهای بزرگ آن زمان چون انگلستان، روسیه و فرانسه واقع شد. براین اساس میتوان گفت که در گام نخست توجه قدرتهای استعماری به ایران بر اساس انگیزههای سیاسی بود تا اقتصادی، اما در ادامه قرن نوزدهم این رویکرد تغییر کرد و اهداف و انگیزههای اقتصادی در توجه قدرتهای استعماری به ایران پررنگ شد. در پی این تغییر رویکرد بود که ادغام ایران در اقتصاد جهانی قرن نوزدهم از طریق تحمیل قراردادهای تجاری، گمرکی و حقوقی با استفاده از اعمال فشارهای سیاسی و نظامی محقق گردید؛ تحمیلاتی که تأثیرات عمیقی بر وضعیت صنایع محلی داخلی و صنعتگران بومی گذارد و ساختار اقتصادی ایران را در راستای منافع استعماری قدرتهای بزرگ تغییر داد. در ادامه به بررسی وضعیت تجاری ایران در این دوران و تأثیرات آن بر صنعت بومی و داخلی میپردازیم.
تجارت خارجی ایران در قرن نوزدهم
به لحاظ تاریخی، وضعیت تجاری ایران در دوران صفویه بهویژه در دوران حکمرانی شاه عباس صفوی از شرایط خوبی برخوردار بود. شاه عباس با دادن امتیاز آزادی مذهبی به مأموران کمپانی هند شرقی اختیار تأسیس کارگاههایی را در ایران داد تا تجارت خارجی ایران رونق یابد. در مجموع، اقتصاد ایران در این دوره متکی به خود بود و بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات آن با یکدیگر هماهنگ و منطبق با نیازهای جامعه بودند. تجارت خارجی براساس صادرات قالی، ابریشم، بافتههای ابریشمی و صنایع پیشهوری، و واردات پارچههای پشمی و نخی، سرب، قلع، ادویه، شکر و عطریات بود.1 چنین رونقی بعد از شاه عباس دوام نیافت و بسیاری از صنایع ایران به دلیل هرج و مرج و فقر و قحطی ورشکست و تعطیل شدند.
یکی از اولین قراردادهای تجاری که ایران با شرکتهای تجاری اروپایی ــ در دورانی که آنها در پی جلب منافع استعماری خود بودند ــ بست مربوط به دوره کریمخان زند است. کریمخان برای گشایش راههای تجاری و رونق فعالیت بازرگانان و نیز برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور بر آن شد تا با کشورهای اروپایی رابطه دوستانه برقرار سازد و تلاش کرد تا بار دیگر امور بازرگانی در خلیج فارس را گسترش دهد و تجارت خارجی پرسود شود. وی همچنین برای برقراری ثبات در خلیج فارس، با کشورهای اروپایی که تجهیزات ناوگان آنها در این منطقه مستقر بود ارتباط برقرار کرد. یکی از مهمترین این کشورها انگلستان بود که به منظور افزایش تکاپوی استعماری خود در ایران، با دولت زندیه قراردادی بست تا از طریق آن اجازه تجارت در بنادر خلیج فارس را کسب نماید. البته کریمخان با هوشیاری خود بهرغم اینکه با تأسیس پایگاه تجاری در بندر بوشهر موافقت نموده بود، مانع بیرون بردن پول از ایران شده و فقط اجازه انتقال درآمد به صورت کالا را داده بود که این امر خشم انگلیس را برانگیخت. پس از آن تا دوره شاهان قاجار هرچند انگلیسیها سعی در نفوذ تجاری در ایران داشتند، ولی رابطه تجاری استعماری شکل نمیگیرد. در دوران پادشاهی فتحعلیشاه و در اوایل قرن نوزدهم است که با نیازی که کارخانههای صنعتی غرب به بازار فروش ایران داشتند تحمیلات تجاری آنها شدت یافت. روسها نیز با همین اهداف استعماری و در راستای دستیابی به آبهای گرم جنوب و توسعه قلمرو خود به دنبال تحمیلهای تجاری به ایران برآمدند.
بعد از زندیه و در دوران قاجار، که مقارن با اوایل قرن نوزدهم است، تحولات زیادی در وضعیت تجارت جهانی و انگیزههای استعماری کشورهایی که مسیر صنعتی شدن را طی میکردند بهوجود آمده بود. این در حالی است که در این دوران، اقتصاد ایران یک اقتصاد کشاورزی خوداتکا بود که بخش غیر کشاورزی آن بسیار کوچک بهشمار میرفت. به دلیل عدم امنیت مالکیت خصوصی، سرمایهگذاری برای پیشرفت فناوری تولید صورت نمیگرفت و ازاینرو فناوری تولید ایران در این دوران بسیار بدوی و عقبمانده بود.
علاوه بر این عامل درونساختاری، مشکل دیگری نیز وجود داشت و آن تحمیل سیاست تجارتی دروازهباز بر ایران در اوایل قرن نوزدهم توسط روس و انگلیس بود که با ورود محصولات خویش به بازارهای ایران با همان بخش غیرکشاورزی ناتوان و کوچک نیز به رقابت برخاستند. ازاینروست که طی این قرن شاهد کاهش پیوسته فعالیتهای تولیدی در بخش غیرکشاورزی ایران هستیم که به نوعی از پیدایش صنعت در ایران جلوگیری مینمود. همین امر موجبات وابستگی اقتصاد ایران به واردات را در اواخر این قرن فراهم ساخت. در خلال سالهای بعد از انعقاد قرارداد گلستان (1828م) که انگلستان به عنوان مشاور و دوست و میانجی دولت ایران در اختلافات با روسیه نقشآفرینی میکرد و مقام شامخی در دربار ایران یافته بود، مقام اقتصادی و تجاری انگلیس ارتقای زیادی یافت. ابتدا انگلیسیها موفق شدند مقداری کالای انگلیسی و هندی از طریق خلیج فارس و بوشهر به بازارهای ایران سرازیر کنند. کشتیهای بریتانیایی، کالاهای انگلیسی و هندی و چینی را در این بندرگاه تخلیه میکردند و کاروانهای شتر و قاطر آن کالاها را در راه امنی که به شیراز میرفت به آن شهر بزرگ بازرگانی میرساندند. در قبال کالاهای تخلیهشده، انگلیسیها فقط شمش طلا و مسکوکات و مروارید دریافت میکردند.2 انگلیسیها حتی بیش از روسها بازار ایران را در دست گرفته بودند؛ بهطوریکه بازارهای ایران پر از اجناس ارزانتر و مرغوبتر انگلیسی بود که از اجناس روسی بیشتر مورد اقبال بود.3 از 1837م به بعد به جای تجار ایران که مهمترین سهم واردات را به عهده داشتند، مللی دیگر تجارت ایران را در دست گرفتند و علت این امر ورود بدون حساب و کتاب کالا به کاروانسراها و انبارهای تبریز ــ دومین شهر بزرگ ایران ــ بدون داشتن وجوه کافی برای پرداخت قیمت آنها بود.4
چلوار و پارچههای پیراهنی و نخی در همه جا مصرف میشود. حقیرترین افراد اجناس ساخت منچستر تا مسکو را میپوشند و کرباس نیلی کشور که زن روستایی بر پیکر خود میاندازد از بمبئی وارد میشود. ایران در واقع از سر تا پا همه لوازم زندگی خود را باید از غرب بیاورد
وضعیت ایران بهتدریج تا اواخر قرن به گونهای شده بود که تقریبا همه چیز را از خارج وارد میکرد. با منابع طبیعی غنی و بیشماری در ایران به صورت دستنخورده وجود داشت، اما به سبب فقدان فناوری تولید، همه چیز وارد میشد.
در خود ایران حتی یک دانه از ادوات زندگی قرین تجدد ساخته نمیشود. «هر اعیان ایرانی کالسکه یا درشکه شخصی باید داشته باشد. کی شنیده است که این دستگاهها را در ایران بسازند. سرانجام باید موضوع بیحد و قیاس و غیرقابل تقلید لباس هر دو طبقه زنان و مردان را خاطرنشان ساخت. چلوار و پارچههای پیراهنی و نخی در همه جا مصرف میشود. حقیرترین افراد اجناس ساخت منچستر تا مسکو را میپوشند و کرباس نیلی کشور که زن روستایی بر پیکر خود میاندازد از بمبئی وارد میشود. ایران در واقع از سر تا پا همه لوازم زندگی خود را باید از غرب بیاورد... مرکز عمدهای که اجناس مورد احتیاج ایران را فراهم میسازند انگلستان، روسیه، فرانسه، آلمان، اتریش و هندوستان هستند.» 5 همین مسئله تراز تجاری ایران را بهشدت منفی ساخته بود. تحمیل قراردادهای تجاری نابرابر که تعرفههای گمرکی بر کالاهای خارجی را حذف مینمود یکی از مهمترین عوامل این وضعیت بود؛ بهطوریکه تعرفه واردات روسیه و انگلستان به ایران در عمل 3 درصد بود.
ورشکستگی پیشهوران محلی
با توجه به وضعیتی که بهواسطه قراردادهای استعماری و تجاری در قرن نوزدهم بر اقتصاد ایران تحمیل شده بود، پیشهوران و صنعتگران محلی شرایط وخیمی یافتند و اغلب کارگاههای صنعتی به دلیل واردات بیرویه اجناس ارزان خارجی در بازارهای ایران تعطیل و ورشکست شدند. گزارشهایی که در این دوران از وضعیت تولید در ایران منتشر شده است گویای این شرایط اسفناک است. در دوران محمدشاه قاجار وضعیت به گونهای میشود که عده زیادی از بازرگانان کاشان در سال 1844م از وی میخواهند تا از امر بازرگانی آنها که در نتیجه رواج کالاهای اروپایی در مملکت لطمه زیادی خورده است حمایت کند.6
شاه با وجود آنکه اقداماتی برای جلوگیری از مصرف کالاهای خارجی و تشویق مصرف محصولات داخلی به عمل آورد، نتوانست مانع از ورشکستگی این کارگاههای صنعتی شود.7 یکی از این صنوف ورشکسته، تولیدکنندگان پارچه بودند. مواد اولیه این پارچهها پنبه و ابریشم بودند که در مناطق مختلف ایران تولید میشد که برای بافتن آنها از دوک دستی که بدویترین نوع ممکن برای بافت این پارچهها بود استفاده میگردید.8 با ورود منسوجات اروپایی این محصولات دوام نیاورد و از گردونه رقابت خارج شدند. طبق گزارشها اغلب تولیدکنندگان به جای تولید به سمت صادرات مواد خام این پارچهها مثل پنبه و ابریشم روی آوردند: «گیلانیها به این نتیجه رسیدهاند که به جای تولید پارچه ابریشمی، بهتر و پرسودتر است که ابریشم را به صورت خام صادر کنند؛ در نتیجه صنایع دستی ابریشمبافی در این منطقه رفته رفته ناپدید میشوند».9
با از بین رفتن این صنعتگران محلی و روی آوردن تولیدکنندگان و بازرگانان به صادرات مواد خام و واردات تولیدات خارجی، بهتدریج ادغام ایران در بازار جهانی سرمایه روند پرشتابتری گرفت؛ بهطوریکه ساختار اقتصادی ایران در راستای منافع اقتصاد جهانی شکل و سمت و سو یافت.
پی نوشت:
1. ابراهیم رزاقی، آشنایی با اقتصاد ایران، تهران، نشر نی، 1381، ص 12.
2. خسرو معتضد، حاج امینالضرب و تاریخ تجارت و سرمایهگذاری صنعتی در ایران، تهران، جانزاده، ۱۳۶۶، ص 265.
3. سر دنیس رایت، انگلیسیان در ایران، تهران، دنیا، 1357، ص 93.
4. خسرو معتضد، همان، ص 268.
5. جرج کرزن، ایران و قضیه ایران، ج 2، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، بنگاه، ترجمه و نشر کتاب، 1349، صص 666-667.
6. چارلز عیسوی، تاریخ اقتصادی ایران: عصر قاجار، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر گسترده 1362، صص 399-400.
7. میرزا حسینخان تحویلدار، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، 1342، صص 66-124.
8. پریس، گزارش کنسولی: «اصفهان و یزد»، اسناد و مدارک پارلمانی، سال 1896، ص 88.
9. خودزکو، سرزمین گیلان، تهران، بیتا، صص 91-92. https://iichs.ir/vdci.ra3ct1ay3bc2t.html