اوج تدوین مقاله، رساله و کتاب درباره مسئله حجاب از زوایای مختلف فقهی و اجتماعی به سالهای 1290 تا 1347 توسط عالمان دینی برمیگردد، اما چرا این رسائل نوشته شدند و دال مرکزی آنها چه بود؟
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ مسئله حجاب و نسبت آن با تجدد از مشروطیت تا دوره پهلوی، باعث شد بسیاری از علما و دانشمندان اسلامی آثار متعددی دراینباره تدوین کنند. اوج تدوین مقاله، رساله و کتاب درباره مسئله حجاب از زوایای مختلف فقهی و اجتماعی به سالهای 1290 تا 1347 توسط عالمان دینی برمیگردد. موضوع این نوشتار چرایی نگارش و چیستی این رسالههاست. بدین منظور، پس از پرداختن به زمینه و زمانه تألیف این رسائل، چند مورد از آنها در قالب بررسی موردی به بحث گذاشته میشود. انتخاب رسالهها بر این اساس بوده است تا در یک خط زمانی دال مرکزی آنها برجسته شود.
زمینه و زمانه تدوین رسائل
مسئله حجاب ابعاد نیرومند سیاسی، دینی، اجتماعی و فرهنگی در تاریخ معاصر ایران داشته است. همزمان با مشروطیت و دفاع از حقوق، آزادی و فعالیتهای زنان از نظر اجتماعی و چگونگی دستیابی به آن، مسئله حجاب نیز مطرح شد. پیش از این نیز ایرانیها با سفرها به خارج و همچنین ورود مستشاران اروپایی به ایران، با پدیده بیحجابی آشنا شده بودند. در ادامه و در کنار مبارزه جامعه ایران برای رهایی از استبداد داخلی و استثمار خارجی، در محافل روشنفکری و مطبوعات، دستیابی زنان به حقوق و آزادی و نیز بهشمار آوردن قدرت و تواناییهای آنان و تأثیرگذاریشان در مسائل مختلف به حجاب آنان پیوند زده شد. بحث بر سر مسئله حجاب، بیشتر توسط متجددان و منورالفکرها ادامه داشت تا اینکه در دوره سلطنت رضاشاه تلاش شد با زورِ سرنیزه و امنیه حجاب از سَرِ زنان برداشته شود.1 در چنین شرایطی حافظانِ ارزشهای جامعه ایرانی علاوه بر مبارزه عملی، مبارزه علمی را نیز در پیش گرفتند که حاصل آن انتشار رسائل متعدد بود. در ادامه برخی از این رسائل بررسی شده است.
پوشش زنان دوره قاجار در بیرون از خانه
شماره آرشیو: 6539-1ع
رساله وجوب حجاب
رساله «وجوب حجاب» در سال 1290ش منتشر شد و تذکر جدی به کسانی بود که مشروطیت را با آزادی کاملِ زنان یکسان میپنداشتند. محمدصادق ارومی ملقب به فخرالاسلام، در زمره مسیحیان ارومیه بود که به اسلام گروید و با توجه به آشناییاش با آیین مسیحیت، سالها به نگارش آثاری مشغول شد که در رد این آیین بود. رساله یادشده به نوعی نخستین رسالهای بود که درباره مسئله حجاب نگاشته شد. فخرالاسلام دلیل نوشتنِ این رساله را زمزمههایی عنوان کرده است که در روزگار مشروطه، از زبان برخی مشروطهخواهان و نمایندگان مجلس مبنی بر آزادی کامل زنان به گوش میرسید. فخرالاسلام در این رساله برای نشان دادنِ اهمیت حجاب، نخست به سایر ادیان و بهویژه به مسیحیت مراجعه کرده و نشان داده که حجاب در ادیان پیشین هم از الزامات بوده است. پس از آن، در خصوص اسلام نیز با تکیه بر قرآن و ترجمه آیاتی، بر لزوم رعایت حجاب در این دین تأکید میکند. فخرالاسلام کشف حجاب را به کسانی نسبت میدهد که میخواهند مشروطه را بدنام و مسلمانان ایرانی را در انظار سایر مسلمانان بیاعتبار کنند. به عقیده وی، افرادی با ترجیح عادتِ کفر بر قوانینِ شریعت اسلام و عادت مسلمانان و سیره قطعی آنان، که از صدر اسلام تا اکنون ثابت و مقرر است، «میخواهند این عادت قبیح را در میان مسلمانان مجری دارند و زنان را امر به کشف نقاب نمایند تا شهوت و شیطان از ایشان راضی باشد و بگویند این از نتایج مشروطه و سلطنت ملی است».2
رساله حجابیه
در اوج پیگیری سیاستهای ضد حجاب رضاشاه، که از سال 1307 آغاز شده بود و در سال 1314 با قانون کشف حجاب شکل رسمی به خود گرفت، رساله «حجابیه» در سال 1317 توسط شیخ فیاضالدین لاهیجی، از شاگردانِ معروف شیخ هادی طهرانی و شیخ انصاری، منتشر شد. لاهیجی در این رساله اعلام کرده است که هدف او بیان دلالت خصوص کلام مقدس بر وجوب حجاب است. این رساله تلاش دارد با تکیه بر متون اسلامی، مانع از القای شبهه بر عقاید مسلمانان شود و مؤلف معتقد است که اگر آیات شریفه مربوط به حجاب درست تفسیر شود، حاصل همه روایات مربوط به حجاب با آن موافق است و در حقیقت روایات حجاب، شرح آیات حجاب است. شیخ فیاض بر روی گزینش واژهها و قرار گرفتنشان در آیات تأکید بسیار کرده و انتخاب واژگان و ترتیب آنها را از لحاظ بلاغی بررسی نموده است. او در بخشی از این رساله، با تکیه بر آیه 31 سوره نور استدلال کرده است که زنان باایمان چشمان خود را بر آنچه حرام است ببندند و «شرمگاه خود را حفظ کنند، و زینت خود را [مانند لباسهای زیبا، گوشواره و گردنبند] مگر مقدارى که پیداست [در برابر کسى] آشکار نکنند، و [براى پوشاندن گردن و سینه] مقنعههای خود را به روى گریبانهایشان بیندازند، و زینت خود را آشکار نکنند مگر براى شوهرانشان»؛ بدین ترتیب مؤلف در اوج خفقان دوره رضاشاه، در خصوص مسئله حجاب قائل به لزوم ستر حتی در وجه و کفین میباشد.3
رساله در اثبات وجوب حجاب
رسالهنویسی درباره ضرورت حجاب با سقوط رضاشاه متوقف نشد، بلکه با هدف ارتقای فرهنگ دینی جوانانِ مسلمان ادامه یافت. شیخ عباسعلی اسلامی، که خفقان دوره پهلوی اول را در اوج جوانی خویش دیده بود، با باز شدنِ فضای فرهنگی و سیاسی کشور پس از شهریور 1320، تلاش کرد خسارتهای فرهنگی گذشته را به گونهای ترمیم کند؛ ازهمینرو به نگارش رساله «در اثبات وجوب حجاب» برآمد. وی در مقدمه این رساله، در نامهای سرگشاده به مجلس شورای ملی، حجاب را یکی از حقوق مشروعه ملت دانسته و از مجلس خواسته است از افعال و رفتار و گفتارهایی که مخالف قوانین اسلام است جلوگیری کند؛ همچنین کسانی را که برخلاف قوانین مذهبی چیزی میگویند یا مینویسند، بهجد تعقیب نماید و قانون حجاب را به حکم قرآن و شرع و اجماع علمای اسلامی اجرا کند. شیخ علی اسلامی در این رساله تأکید کرده است که مخالفان حجاب نمیتوانند در مقابل آیات وارده در قرآن در موضوع حجاب مقاومت کنند. وی در جایی از رساله از آیات 59، 60، 61 و 62 سوره احزاب شواهدی را ارائه داده و در توضیح آنها چنین بیان کرده است که این آیات برای پیغمبر نازل شد تا به زوجات و دختران و به زنهای مؤمنین بگوید که تمام بدن و صورتهای خودشان را با چادر یا ردا یا مقنعه (به هر طریقی) بپوشانند. در این تفسیر، پوشیدگی امتیازی برای زنان محترمه و شناختنِ آنها به عفّت و عصمت است. شیخ علی اسلامی ادامه داده است: اگر زنان چنین کنند، از اذیت مردمانِ شهوتران و جوانانِ نادان در امان خواهند بود؛ ازاینرو بر التزام به وجوب حجاب برای زنان تأکید کرده است تا بیحجابی سبب «عُسر و حَرَج برای مردان نشود».4
حجتالاسلام والمسلمین شیخ عباسعلی اسلامی
در حال سخنرانی در یکی از جشنهای مبعث در تهران
کتاب مسئله حجاب
با در پیش گرفتنِ مدرنیزاسیون و غربگرایی در دو دهه 1340 و 1350 توسط پهلوی دوم، روشنگری درباره مسئله حجاب ابعاد تازهای به خود گرفت. در این دوره متفکران اسلامی به حجابیهنویسی بیش از یک رساله مذهبی ـ اجتماعی توجه کردهاند و نثر رسالههای این دوره، انقلابی و محتوای کتابها مبارزهای مابین سنّت و تجدد با تأکید بر نقد تجدد است. شهید مرتضی مطهری در سال 1347 کتابی با عنوان «مسئله حجاب» منتشر کرد. او در این کتاب تأکید دارد که زن وسیلهای شده است در دست یک عده «افراد ناپاک» و «مزدورصفت» که از این پایگاه علیه دین مقدس اسلام تبلیغات کنند. دغدغه نویسنده این است که با توجه به شرایط موجود که نسلِ جوان از جنبه مذهبی بهقدر کافی راهنمایی نمیشود، این تبلیغات آثار شوم خود را در پی دارد. نشر این کتاب تأثیر فراوانی در اصلاح عقاید و افکار این نسل داشت و باعث شد بعضی از بانوان بهاصطلاح متجدد عملا در وضع خود تجدیدنظر کنند. نویسنده در واکنش به غربگرایی پهلوی دوم، پدیده برهنگی را «بیماری عصر ما» دانسته و گفته است که دیر یا زود این پدیده به عنوان یک «بیماری» شناخته خواهد شد.5
شهید آیتالله مرتضی مطهری در حال سخنرانی در یکی از مجامع مذهبی (دهه 1340)
با توجه به چنین بافتاری، شهید مطهری به نقد فلسفه غربی در نسبت با حجاب توجه کرده است. به عقیده او، حجاب در اسلام از این مسئله کلیتر و اساسیتر ریشه میگیرد که انواع التذاذ جنسی، چه بصری و لمسی و چه نوع دیگر، باید به محیط خانوادگی و در چهارچوب ازدواج قانونی اختصاص یابد و اجتماع منحصرا برای کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربی عصر حاضر، که کار و فعالیت را با لذتجوییهای جنسی به هم میآمیزد، اسلام میخواهد این دو محیط را کاملا از یکدیگر تفکیک کند.6
فشرده سخن
مسئله حجاب ریشههایی عمیق در جامعه ایرانی دارد و هنگامیکه برخی از مشروطهخواهان میکوشیدند این مسئله و نسبت آن با تجدد را به پرسش گیرند، علما نسبت به آن واکنش نشان دادند. رسائل نگاشتهشده در سه دوره حسّاس تاریخیِ عصر مشروطه، عصر پهلویِ پدر و عصر پهلویِ پسر بیانگر آن است که حافظان سنّت و ارزشهای جامعه ایران احساس خطر کرده بودند و برای محافظت از این ارزش، به ارائه ادله علمی و مباحث فقهی روی آورده بودند. تأکید عمده نویسندگان این رسائل استناد به آیات، احادیث و روایات اسلامی بود که در آنها بهصراحت بر حفظ حجاب تأکید شده است. دال مرکزی همه این رسالهها این است که حجاب جزء جداناشدنی دین اسلام و جامعه ایرانی است.
پی نوشت:
1. اسماعیل معظمپور، نقد و بررسی ناسیونالیسم تجددخواه در عصر رضاشاه، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 189-192.
2. رسول جعفریان، رسائل حجابیه (دفتر اول)، قم، انتشارات دلیل ما، چ دوم، 1386، صص 59-63.
3. همان، صص 603-615.
4. همان، صص 619-629.
5. رسول جعفریان، رسائل حجابیه (دفتر دوم)، قم، انتشارات دلیل ما، چ دوم، 1386، ص 1114.
6. همان، ص 1148. https://iichs.ir/vdcayenu.49n6615kk4.html