پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ سازمان اطلاعات و امنیت کشور با نام اختصاری «ساواک» در سال 1335 تأسیس شد. در دوره حکومت پهلوی اول، وظیفه حفظ نظم و امنیت و پیشگیری از دسیسهها و اقدامات بهاصطلاح خرابکارانه را یکی از ارکان نظمیه با نام «دایره سیاسی» زیر نظر رئیس کل نظمیه انجام میداد.1 رکن دو ارتش نیز وظیفه اطلاعات و ضد اطلاعات را به عهده داشت و رئیس رکن دو مهمترین مقام اطلاعاتی کشور بود.2 بهتدریج طی سالهای دهه 1320 نظمیه اعتبار خویش را از دست داد و آخرین رئیس نظمیه پیش از کودتای 28 مرداد 1332 سرهنگ افشار طوس بود که به دست مخالفان مصدق به قتل رسید.3 لازمه حفظ رژیم دیکتاتوری محمدرضا پهلوی پس از کودتا و ناهماهنگی بین نظمیه، آگاهی و رکن دو ارتش در دستیابی به این هدف، شاه و متحدان آمریکایی و انگلیسیاش را به این نتیجه رساند که تأسیس نهادی امنیتی و اطلاعاتی ضروری است. با همکاری آمریکا و نهادهای اطلاعاتی آن، ساواک تأسیس شد و قانون تشکیل آن در مجالس سنا و شورای ملی به تصویب رسید.4
محمود افشارطوس
شماره آرشیو: 1-141-287م
ساواک، علاوه بر دفاتر ریاست و قائم مقام، بازرسی و مشاوران و دبیرخانه شورای امنیت ملی، دارای 9 اداره کل بود که شامل: امور اداری، جمعآوری اطلاعات خارجی، امنیت داخلی، حفاظت، فنی، امور مالی، بررسی اطلاعات خارجی، ضد جاسوسی و تحقیق میشد.5 اداره کل سوم ساواک با عنوان اداره کل امنیت داخلی، مهمترین بخش این سازمان بهشمار میآمد؛ چراکه مستقیما با مردم، گروهها و سازمانهای مختلف، احزاب، نهادها و سازمانهای دولتی و غیردولتی ارتباط پیدا میکرد.6 این اداره اساسیترین وظایف ساواک را انجام میداد و اهمیت و جایگاه ویژه آن در مجموعه سازمان و ارتباط تمامی بخشهای دیگر با اداره سوم ساواک، به گونهای بود که میشد گفت: ساواک یعنی اداره کل سوم. این اداره کل شامل ده زیر مجموعه اصلی بود که هرکدام زیرمجموعههای فرعی خود را داشتند. دفتر اداره کل، بخش مستقل بازجویی، کمیته مشترک ضدخرابکاری و هفت اداره دیگر زیرمجموعههای اصلی اداره کل سوم بودند.7
دفتر اداره کل سوم امور پرسنلی، مالی و کارپردازی، نگهداری سوابق و نظارت در اجرای وظایف و مقررات حفاظتی، حضور و غیاب، توزیع مراسلات و تقسیم کار را مدیریت میکرد. وظایف بخش مستقل بازجویی نیز مشارکت در تشکیل پروندههای قضایی، اجرای بازجوییها و اقدامات قضایی و شرکت در کمیسیونها بوده است. کمیته مشترک ضد خرابکاری سومین اداره این اداره کل بود که پس از وقایع سال 1349، با هدف مقابله با اقدامات مسلحانه گروههای مخالف بهوجود آمد.
کمیته مشترک ضدخرابکاری نهادی متأخرتر ذیل اداره سوم بود که بهمن 1350 به فرمان محمدرضا پهلوی تشکیل شد. این کمیته سه واحد اطلاعاتی، اجرایی و پشتیبانی داشت. محل استقرار کمیته در شهربانی بود و اعتبارات مالی کمیته از بودجه نخستوزیری تأمین میشد. واحد اطلاعات کمیته دارای سه دایره بازجویی، بهرهبرداری و بررسی و هماهنگی اطلاعاتی بود. واحد اجرایی شامل پنج دایره: اسلحه و مهمات؛ موتور پول؛ تجسس، شناسایی، دستگیری و بازرسی؛ فنی، تعقیب و مراقبت و مخابرات میشد. واحد پشتیبانی نیز زندان؛ تدارکات، دفتر و انتظامات را در اختیار داشت. بودجه کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم پهلوی در سال 1357 بر اساس برآوردی که از دولت درخواست شده بود 230 میلیون ریال بود که همه این هزینهها بدون هیچ مشکلی به تصویب مقامات رژیم و شخص شاه میرسید و بلافاصله پرداخت میشد.8
نمایی از اتاق پرویز ثابتی، رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک، همراه با تصویری از نمودار سازمانی این کمیته
هفت اداره دیگر زیرمجموعه اداره کل سوم، با کارویژهها و وظایفی که داشتند قلب تپنده اداره کل سوم را تشکیل میدادند. این ادارهها با وظیفه کلی تجسس، کشف، مراقبت و تعقیب فعالیتهای براندازی در داخل کشور به طور تخصصی، در دو بخش کلی عملیات و بررسی فعالیت میکردند. اداره یکم وظیفه تجسس، کشف، مراقبت و تعقیب فعالیتهای براندازی را در شش بخش ویژه احزاب و گروهها شامل 1. بخش احزاب و گروههای کمونیست در تهران و شهرستانها؛ 2. بخش احزاب و گروههای افراطی سیاسی و براندازی؛ 3. بخش اعراب، بلوچ و هدفهای جدید و مقابله با فعالیتهای براندازی مشکوک؛ 4. بخش اکراد و پیگیری هدفهای اطلاعاتی و عملیاتی گروههای مربوط به آنها؛ 5. بخش تحقیقات و تبلیغات ضد مارکسیسم و تبادل اطلاعات شامل بررسی نشریات و کتب کمونیستی، تبلیغات ضداخلالگری و تهیه گزارشها و همکاری با مبادی و بررسی و انجام تبادل اطلاعات با سرویسهای همکار؛ 6. بخش اقدام که دربرگیرنده وظایف دریافت پرونده، بررسی و استعلام از بخشهای ذینفع و پاسخ به مبادی مربوطه بود.9
اداره دوم نیز در دو وجه عملیات و بررسی علاوه بر هدف کلی تجسس، کشف، مراقبت و تعقیب فعالیتهای براندازی، وظیفه کسب خبر از فعالیتهای سیاسی طبقات فرهنگی آموزشدهنده، آموزشگیرنده و کارمندان وزارتخانههای علوم و آموزش و پرورش را برعهده داشت. وظایف این اداره در چهار بخش آموزش عالی و دانشگاه تهران، دانشگاهها و دانشکدهها و مراکز آموزشی مرکز به غیر از دانشگاه تهران، مراکز عالی آموزش شهرستانها و در نهایت وزارت آموزش و پرورش شامل دانشآموزان و معلمان و کارمندان تقسیم شده بود.10
اداره سوم وظیفه کسب خبر از ایرانیان خارج از کشور به منظور پی بردن به فعالیتهای مشکوک در زمینههای براندازی را در چهار بخش آلمان فدرال و کشورهای شرق اروپا، کشورهای اسکاندیناوی و غرب اروپا، آمریکا و کانادا، آسیا، آفریقا و اقیانوسیه برعهده داشت. اداره چهارم موظف بود از طبقات مختلف و گروههای اجتماعی، افراد و سازمانهای اجتماعی در هفت بخش: حزب رستاخیز و انجمنهای ملی، وزارتخانهها و سازمانهای دولتی و حساس ملی، امور کارگری و اصناف، روحانیان، جوامع و اقلیتهای مذهبی، امور کشاورزی، دامپروری و عشایری، مطبوعات و تبلیغات، نارضایتیهای عمومی و مسائل اجتماعی و اقتصادی خبر کسب کند.11
اداره پنجم وظایف پشتیبانی عملیاتی و اطلاعاتی و هدایت و هماهنگی اداری و آموزشی اداره کل را در بخشهای مختلف با عناوین دکترین و آموزش، سانسور، پشتیبانی فنی، بازرسی پشتیبانی و آمادگی به عهده داشت و اداره ششم با مسئولیت کلی بایگانی، تشکیل پرونده و تطبیق مشخصات فعالیت میکرد و سرانجام اداره هفتم به کسب خبر و مراقبت و تعقیب فعالیتهای براندازی در نیروهای نظامی شامل نیروی زمینی شاهنشاهی و سپاهیان انقلاب، نیروی هوایی و دریایی، شهربانی و ژاندارمری و اسلحه قاچاق، گارد شاهنشاهی، وزارت جنگ و دیگر اهداف نظامی مشغول بود.12
به طور کلی میتوان گفت که اداره سوم مهمترین اداره ساواک بود و دوایر یکم، دوم و چهارم آن مهمترین بخشهای آن بهشمار میآمدند؛ چراکه مستقیما با احزاب و گروههای سیاسی، قومیتها، فرقههای مذهبی، ادارات، سازمانها، کارمندان، دانشگاهها و دانشجویان، مدارس و دانشآموزان، اصناف، کارگران، روحانیان و اقلیتها مواجه بودند و وظیفه داشتند هم آنان را زیر نظر داشته باشند و هم در مواقع مقتضی عملیات علیه آنان را ساماندهی کنند. ساواک با اعزام نماینده به تمامی وزارتخانهها و سازمانها و استخدام تعداد بسیاری خبررسان توسعه یافت و سپس تمامی امور استخدامی و گزینشی را نیز زیر نظر گرفت. استراق سمع، تعقیب و مراقبت، سانسور پستی و... اقدامات رو به گسترش ساواک در کشور بود؛ تا حدی که برخی این نهاد اطلاعاتی را دولتی در سایه خواندهاند.
با اوجگیری اعتراضها و انقلاب فرایند کسب اطلاعات و مقابله با نیروهای مخالف و بهاصطلاح برانداز شدت بیشتری مییافت و ناتوانی در کنترل و مهار حرکت عظیم مردمی، اداره سوم و بخشهای تابعه را به اتخاذ روشهای متنوع و مختلف و سخت و خشن سوق میداد. فرایند تغییر رویکرد ساواک در مقابله با نیروهای مخالف رژیم با ریاست تیمسار نصیری پس از سرکوب قیام 15 خرداد 1342 آغاز شد و بهتدریج رعب، وحشت و سبعیت بر این سازمان غلبه پیدا کرد. یکی از اقدامات بسیار وحشیانه این سازمان شکنجههای متنوع و رعبآور آن بود و به قول پرویز عدالتمنش، همه ترفندهای شکنجه در دوره ریاست نصیری بر ساواک بهکار گرفته شد.
نعمتالله نصیری هنگام دریافت سکه از دست محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: 3897-11ع
اوج رعب و وحشت و شکنجههای ناجوانمردانه را زندانیان سیاسی در کمیته مشترک ضد خرابکاری تجربه کردند؛ تهدید وابستگان زندانی، بستن دست و پاها به تخت و شلاق و زدن با کابل به کف و روی پاها که منجر به افتادن ناخنها میشد، بستن دستها و پاها توسط آپولو و گذاشتن کلاه مخصوص همراه با سر و صدا و زدن کابل و شوک الکتریکی، آویزان کردن، زدن کابل از نوک پا تا فرق سر، بستن به آسیابان، صلیبی آویزان کردن، سوزاندن و لگد کردن، ایستادن تکپا و دواندن زندانی و رفتن بازجو با کفش روی پاهای مضروب، بیخوابیهای ممتد و ایستاده همراه با گرسنگی و تشنگی، نگه داشتن در سلول انفرادی برای مدت طولانی، تحقیر و توهین و دادن فحشهای رکیک و مستهجن، کشیدن ناخنها و زدن روی دستها و پاهای متورم و مجروح، فرو کردن سوزن یا سنجاق زیر ناخنها نمونههایی از شکنجههای اداره سوم ساواک و کمیته مشترک بودند.13
نمایی از صندلی داغ که برای اعترافگیری از متهمان، در کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک از آن استفاده میشد
رژیم پهلوی در برابر مجامع حقوق بشری مانند سازمان عفو بینالملل و کمیسیون جهانی حقوق بشر مدعی بود که هیچیک از زندانیان، اتهامات سیاسی ندارند و همگی از مجرمان معمولیاند. ناظران خارجی، ارقامی بین ۲۵ تا صدهزار نفر را برای مجرمان سیاسی در سال 1355 ذکر کردهاند. مهمتر از تعداد زندانیان، چگونگی شکنجه آنها بود. آیتالله سعیدی و آیتالله غفاری از روحانیانِ شکنجهشدهای بودند که به علت شدت شکنجهها به شهادت رسیدند.14 با خروج شاه و بسیاری از مدیران بلندپایه این سازمان از کشور، ساواک به طور کامل در آستانه فروپاشی قرار گرفت؛ درنتیجه، دولت بختیار روز 4 بهمن ۱۳۵۷ به منظور فریب دادن افکار عمومی و به تعویق انداختن پیروزی انقلاب اسلامی، لایحه انحلال ساواک را به تصویب مجلس ملی و مجلس سنا رساند.
1. مرتضی سیفی قمی تفرشی، پلیس خفیه ایران ۱۳۲۰-۱۲۹۹، تهران، ققنوس، ص ۱۱۲.
2. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۱، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۰، صص 80 و ۳۳۰.
3. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج ۲، تهران، علم، ۱۳۷۲، صص ۹۸1-۹۸2.
4. حسین فردوست، همان، ص۳۸۲؛ جمارک گازیوروسکی، دیپلماسی آمریکا و ایران، جمشید زنگنه، تهران، رسا، ص ۲۰۰.
5. تقی نجاریراد، ۱۳۷۸، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص ۵۳-۶۲.
6. همان، ص ۴۲.
7. اسکندر دلدم، اسرار زندان اوین، تهران، بهروز، بیتا، صص 6-7.
8. هارالد ایرنبرگر، ساواک یا دوست شکنجهگر، ترجمه م. احمدی، تهران، آزادی، 1358، ص 15.
9. کریستین دلانوآ، ساواک، ترجمه عبدالحسین نیکگهر، تهران، انتشارات طرح نو، 1371، ص 67.
10. رک: مظفر شاهدی، ساواک؛ سازمان اطلاعات و امنیت کشور (۱۳۳۵-۱۳۵۷)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386.
11. همانجا.
12. همانجا.
13. حشمتالله سلیمی، شکنجه به روایت شکنجهگران ساواک، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص 102-104؛ خاطرات حجتالاسلام غفاری، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1374، صص 76 و 82؛ محمدعلی گرامی، خاطرات، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، صص 329- 343؛ طاهره دباغ، خاطرات شکنجه، تدوین احمد سالک، حمید داودآبادی، مؤسسه فرهنگی و هنر فکه، 1380، صص 11، 24 و 33.
14. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج ۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1361، صص ۱۵۰ـ۱۶۳.