در جلسهای در تاریخ 20 آذر 1354، تاریخ هجری شمسی، غیر ملی و غیر اسلامی و استفاده از تاریخ ملی و کاملا ایرانیِ شاهنشاهی، ضروری دانسته شد. در این جلسه سه پیشنهاد برای مبدأ تاریخ شاهنشاهی ارائه شد
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ در دهه 1350ش، باستانگرایی به گفتمان غالب حکومت پهلوی بدل و نمودهای عینی آن در برگزاری جشنهای 2500ساله شاهنشاهی و تغییر مبدأ تقویم از هجرت پیامبر به آغاز سلطنت کوروش نمایان شد. در این میان، تغییر تقویم که به مثابه اسلامستیزی حکومت پهلوی تعبیر شد چندان پایدار نماند و دولت دستور توقف آن را صادر کرد. این نوشتار مروری دارد بر هدف رژیم پهلوی از این کار و سرانجام آن.
هدف از اجرای تغییر مبدأ تقویم
در رژیم پهلوی، قدرت شخصی شده و برخاسته از ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی بود و محمدرضا پهلوی روابط ارباب و رعیتی میان شاه و ملت و نظام شاهنشاهی را در پیوند با موجودیت و هویت ملی ایرانیان تلقی میکرد.[1] او استحکام و استمرار نظام شاهنشاهی در ایران را از شگفتیهای تاریخ و اقدام خود را در تجدید این ساخت فرهنگی «پسندیده و خدمت به مصالح عموم مردم» میدانست.[2]
محمدرضا پهلوی چندان در تجدید ساخت سیاسی و فرهنگی شاهنشاهی پیش رفت که با برگزاری جشنهای 2500ساله شاهنشاهی، دوباره تاج بر سر گذاشت تا به قول خودش، به جهانیان ثابت کند که هنوز هم در این مملکت میتوان بر مبنای سنتهای 2500 سال پیش حکومت کرد. او با نمادپردازی از سنّت پادشاهی کوروش در عمل، رهبری او را معیار مطلوب حکومت پهلوی نامید.[3] اقداماتی که شاه انجام داد همانقدر که بر تاریخ ایران باستان تأکید میکرد به همان اندازه هم به نفی تاریخ ایران پس از اسلام میپرداخت.
چگونگی اجرای تغییر تقویم
سال 1355 هنوز پایان نیافته بود که دستوری از سوی دفتر شاه به رهبران حزب رستاخیز داده شد با عنوان: «نوشتن فلسفه انقلاب شاه و ملت». از میان اعضای حزب رستاخیز، گروه آموزگار پیشنویس طرح خود را فرستاد که بخشهای متعددی داشت. شاه نخستین مورد آن، یعنی دگرگونی تاریخ ایران را پذیرفت. دگرگونی تاریخ بدین معنا که تاریخ مبدأ از هجرت پیامبر، که مبدأ تاریخ هجری شمسی بود، به تاریخ پادشاهی کوروش تغییر کرد و به جعفر شریفامامی هم ابلاغ شد.[4]
در نهایت در جلسهای در تاریخ 20 آذر 1354، تاریخ هجری شمسی، غیر ملی و غیر اسلامی و استفاده از تاریخ ملی و کاملا ایرانیِ شاهنشاهی، ضروری دانسته شد. در این جلسه سه پیشنهاد برای مبدأ تاریخ شاهنشاهی ارائه شد: شجاعالدین شفا، معاون فرهنگی و مطبوعاتی دربار شاهنشاهی که مأمور پیگیری این طرح بود، سال فتح بابل به دست کوروش، هدایتی وزیر مشاور و معاون اجرایی نخستوزیر، سال جلوس کوروش به سلطنت ایران و بهروز، معاون سازمان برنامه و رئیس دفتر انفورماتیک، نیز سال فرضی تولد کوروش را پیشنهاد کردند.[5] پس از بحث و بررسی هر سه پیشنهاد، با موافقت محمدرضا پهلوی، سال جلوس کورش، که مقارن به سلطنت رسیدن او در شهریور 1320 نیز بود، بهعنوان مبدأ تاریخ شاهنشاهی پذیرفته و مقرر شد با افزایش عدد 1180 به سال شمسی، بیهیچ تغییری در روز و ماه، محاسبات تاریخ شاهنشاهی صورت گیرد. بدینترتیب آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی در سال 1320ش بهعنوان دوهزار و پانصدمین سال سلطنت کورش در نظر گرفته شد و سپس سنوات سلطنت او، بدان افزوده شد.[6]
شجاعالدین شفا در کنار محمدرضا پهلوی در حالی که با خبرنگاران مصاحبه میکند
شماره آرشیو: 6720-۷ع
در ادامه برای آنکه شاه نگران بود چنین پیشنهادی از سوی او تهدیدی برای سلطنتش باشد قرار شد به صورت نمایشی، شورای عالی برگزارکننده بزرگداشت ملی پنجاهمین سال شاهنشاهی پهلوی، این پیشنهاد را به شاه بدهد و پس از موافقت ظاهری محمدرضا پهلوی، به منظور رسمی شدن این تاریخ، طرح آن در 24 اسفند مصادف با زادروز رضاشاه به مجلسین ارائه شود.[7] در نهایت با تشکیل جلسه مشترک مجلسین، این طرح تصویب شد و کلیه سازمانها ناگزیر به استفاده از آن تاریخ شدند.[8]
بدینترتیب با اعلام حرکت ایران به سوی تمدن بزرگ، تقویم شاهنشاهی جانشین تقویم هجری شد تا ایران یکشبه از سال 1355.ش به سال 2535 شاهنشاهی بپرد.[9] این اقدام پهلوی چندان متهورانه بود که یرواند آبراهامیان نوشته است: «در عصر جدید کمتر رژیمی چنان بیمحابا بوده که بخواهد تقویم مذهبی کشور را مخدوش کند».[10]
واکنش جامعه
تقویم هجری شمسی ریشه در فرهنگ مذهبی مردم داشت و تغییر آن اقدامی ضد مذهبی تعبیر شد. تحمیل تاریخ جدید شاهنشاهی از سوی حکومت، مردم را به این نتیجه رساند که هدف شاه ریشهکن کردن اسلام است.[11] در این میان شدیدترین واکنش را علمای مذهبی نشان دادند؛ چنانکه آیتالله گلپایگانی بلافاصله پس از تصویب تغییر مبدأ تقویم در نامهای به عبدالله ریاضی، رئیس وقت مجلس شورای ملی، و جعفر شریفامامی، رئیس وقت مجلس سنا، الغای تاریخ هجری شمسی را باعث تعجب و نگرانی مسلمانان دانستند و این کار مجلسین را توهین به اسلام و صاحب شریعت تلقی کردند.[12] اما شاه هیچ اعتنایی به تلگراف آیتالله گلپایگانی نکرد.
آیتالله العظمی سیدمحمدرضا موسوی گلپایگانی در منزل شخصی در قم (سال 1358)
موج مخالفتها همچنان ادامه داشت؛ چنانکه امام خمینی نیز در پیام به عموم مسلمین و دانشجویان در تاریخ 4 مهر 1355 این اقدام را محکوم و استفاده از آن را حرام اعلام کردند: «کارشناسان که میخواهند مخازن ما را بیمانع به غارت ببرند، برای تضعیف اسلام و محو اسم آن، نغمه شوم تغییر مبدأ تاریخ را ساز کردند. این تغییر از جنایات بزرگی است که در این عصر به دست این دودمان کثیف واقع شد. بر عموم ملت است که با استعمال این تاریخ جنایتکار مخالفت کنند؛ و چون این تغییر هتک اسلام و مقدمه محو اسم آن است ــ خدای نخواسته ــ استعمال آن بر عموم حرام و پشتیبانی از ستمکار و ظالم و مخالفت با اسلام عدالتخواه است».[13]
امام خمینی در حال تدریس خارج فقه، در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
ولی حکومت بیتفاوت به موضع منفی علمای مذهبی، به آنها برای استفاده از این تقویم تذکر داد، اما علما باز هم مقاومت کردند و حتی آیات عظام مرعشی نجفی، صادق روحانی و علامه وحیدی که هر سال تقویم دیواری چاپ و به صورت رایگان توزیع میکردند هیچکدام در سال 1356 تقویم چاپ نکردند؛ چون باید طبق تقویم شاهنشاهی عمل میکردند.[14]
علاوه بر علما و روحانیت، دانشجویان و برخی احزاب نیز دراینباره سکوت نکردند؛ برای مثال انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا در تاریخ 10 فروردین 1355 در بیانیهای «تغییر مبدأ تاریخ» را «گامی دیگر جهت تحمیل نظام ضدمردمی شاهنشاهی» نامیدند و اقدام محمدرضا پهلوی را با نیت حذف اسلام از جامعه ایران و جایگزینی ایدئولوژی شاهنشاهی دانستند.[15]
شاه که با اجرای اصلاحات ارضی و به حاشیه راندن طبقه زمینداران بزرگ و افزایش درآمدهای نفتی اعتمادبهنفسی فزاینده یافته بود گمان میکرد به راحتی از پس اجرای تغییراتی چون تقویم تاریخ برمیآید و تصور مخالفت گسترده جامعه را با تصمیمات خود نداشت، اما با افزایش موج مخالفتها رژیم تصمیم به عقبنشینی گرفت؛ چنانکه پس از سقوط دولت جمشید آموزگار و اوجگیری قیام مردم، جعفر شریفامامی دولت موسوم به آشتی ملی را تشکیل داد و برای جلب نظر جریان مذهبی، به اقداماتی دست زد که لغو تقویم شاهنشاهی نیز یکی از آنها بود.[16] شریفامامی 5 شهریورماه 1357، اولین بخشنامه را به تمام دستگاهها و سازمانهای دولتی صادر کرد که در آن تصریح شده بود از این پس، مبدأ تاریخ مبتنی بر قانون مصوب 11 فروردینماه 1304 خواهد بود.[17]
هرچند محمدرضا پهلوی گمان میکرد با عقبنشینی از این تصمیم، میتواند مخالفانش را آرام کند، اما سیل اتفاقات بعدی نشان داد او اشتباه میکرد؛ چون دیگر مهار جریان بهراهافتاده ممکن نبود و او قدرت تأثیرگذاری بر تحولات را از دست داده بود. حالا، امام خمینی و تفسیر ایشان از این اقدام رژیم بود که بر جامعه تأثیر داشت. ایشان هم حتی پس از بازگشت حکومت از تصمیمش، همچنان موضع مخالفت خود را حفظ کرده بودند و میگفتند: «تقویم پرشرف اسلام را در مجلسین تغییر دادهاند و امر شاه و وزیر در مقابل مجلسین ارزش قانونی ندارد». امام شاه و حکومتش را به فریبکاری متهم میکردند و از مردم میخواستند فریب او را نخورند و نهضت را ادامه بدهند که پیروزی نزدیک است.[18]
فرجام بحث
شاه که از آغاز دهه 1340 بر قدرت خود افزوده بود در نیمه دهه 1350 گمان میکرد قدرت انجام هرکاری را دارد، اما در محاسبه خود نقش مذهب در بسیج مردم را فراموش کرده بود؛ ازهمینرو در راستای ایدئولوژی ناسیونالیستی و رویکرد باستانگرایی حکومت، به تغییر مبدأ تقویم دست زد. این اقدام که ستیز با مذهب و نفی آن بود، موجب بسیج توده مردم به رهبری روحانیت شد. هنگامی که رژیم پهلوی با موج مخالفت مردمی در تغییر تقویم مواجه شد عقبنشینی کرد و با بازگرداندن تقویم به هجری شمسی در اندیشه کنترل وضعیت بیثبات کشور برآمد، اما باز هم فراموش کرده بود که دیگر رهبری مذهبی ـ سیاسی امام خمینی است که خط و مشی حرکت انقلابی مردم را مشخص میکند و دیگر این جریان، با تصمیمات شاه مسیرش را تغییر نخواهد داد.
[9] . یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیر شانهچی، تهران، مرکز، 1399، ص 407.
[11]. نیکی کدی، ریشههای انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1375، ص 411.
[12] . اسناد انقلاب اسلامی، ج1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، صص 400-401.
[13] . لوحصحیفه امام، ج 3، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 171.
[14] . سیدمحمود سادات بیدگلی و مریم مدنی، «تأثیر تغییر مبدأ تقویم شمسی از هجری به شاهنشاهی بر نهضت اسلامی»، تاریخنامه انقلاب، سال دوم، دفتر 3 و 4، ش 4، ص 85.