چرا بوشهر؟
انگلیسیها قرنها در اندیشه تصرف بوشهر و جزایر اطراف آن بودهاند. بوشهر، بیش از ششصد کیلومتر مرز دریایی با خلیج فارس دارد و از این لحاظ در طول تاریخ، اهمیت سوقالجیشی و اقتصادی درخور توجهی داشته است.
[1] اینکه اسم بابالابواب خلیج فارس را بر روی بوشهر گذاشتهاند از این جهت بوده که معتبرترین بندر تجاری ایران و قلب اقتصادی آن در قرن بیستم، این شهر بوده است. از پیش از جنگ جهانی اول، بیش از ده کنسولگری در بوشهر فعالیت میکردند و بسیاری از کمپانیهای خارجی، در این شهر دفتر داشتند. انگلیسیها میدانستند که اگر بوشهر را از دست بدهند، شریان اصلی اقتصادیشان را در ایران از دست دادهاند. این شریان اقتصادی «راه شاهی» نام داشت و بوشهر را به تبریز و کشورهای شمالی متصل میکرد.
[2]
در حالات و مقامات سرهنگ باقرخان تنگستانی
یکی از حملات انگلستان به بوشهر، در سال 1856م رخ داد. این حمله در زبان محاوره، چیزی شبیه خفتگیری قلمداد میشد! چرا که انگلیسیها با لحاظ این موضوع که بوشهر نبض اقتصادی ایران است، تصرف آن را به مثابه اهرم فشاری قرار دادند تا نیروهای
ناصرالدینشاه هرات را تخلیه و افغانستان را به انگلستان واگذار کنند. آنها با حمله گسترده دریایی، از بوشهر تا خوزستان را اشغال کردند و این همان عاملی شد که دولت ایران را پای
معاهده پاریس کشاند و افغانستان از ایران جدا شد.
[3]
آنکه در میانه میدان و به هنگام اشغال بوشهر، در برابر اشغال انگلیسیها به شکل نظامی ایستاد، یکی از خوانین محلی به نام
باقرخان تنگستانی بود. او به محض اطلاع از حمله نیروهای انگلیسی، همراه چهارصد تفنگچی و دو عراده توپ به سمت بوشهر حرکت کرد و در راه برای پسرش احمدخان ــ کدخدای اهرم ــ پیغام یاری فرستاد، تا او نیز به پدرش ملحق شود. نیروهای باقرخان و پسرش در مکانی به نام قلعه ریشهر، در نزدیکی بوشهر موضع گرفتند. قلعه اما توسط کشتیهای انگلیسی بمباران شد و پیادهنظام انگلیسی پس از زدوخورد با نیروهای باقرخان، سرانجام قلعه را تصرف کردند.
[4] سرهنگ باقرخان تنگستانی پیش از این نیز در برابر حملات گاه و بیگاه نیروهای انگلیسیها، ایستاده و از آنها تلفات گرفته بود. او آخرین لحظههای مقاومتش را در کنار پسرش احمدخان رقم زد و بعد از شهادت پسرش، تاریخ نشانی از قیام دوباره او به ما نمیدهد.
رئیسعلی دلواری در آيینه تاریخ
از سال 1907م، مداخلات انگلیسیها در بوشهر و جنوب ایران، جدیتر از قبل شد. این همان سالی است که قرارداد معروف تقسیم ایران به سه منطقه نفوذ روسها، انگلیسیها و منطقه بیطرف، به امضا رسید. بر اساس این قرارداد، فارس جزء مناطق تحت نفوذ انگلستان نبود، اما انگلستان میخواست در عمل فارس را داشته باشد.
[5] رئیسعلی دلواری وقتی متوجه میشود که انگلیسیها در جنوب در حال افزایش تفنگچی هستند، دست به آغاز یک دوره مبارزات پارتیزانی علیه نیروهای آنها زد. در ابتدای اثر «دلیران تنگستان» نوشته رکنزاده آدمیت آمده است که دو نفر وارد بوشهر میشوند. یکی شخصی است به نام
رئیسعلی دلواری و دیگری به نام خالو حسین دشتی، که به خانه یکی از تجار بزرگ بوشهر به نام سیدمحمدرضا کازرونی میروند. بعدها مشخص شد که سید كازرونی در این ملاقات متعهد میشود که از نظر مالی و تسلیحاتی برای جنگ با انگلیسیها، به این دو نفر کمک کند. از این تاریخ، مبارزات پارتیزانی شروع میشود.
[6]
رئیسعلی و تفنگچیهایش، در مناطقی که حضور نیروهای نظامی انگلیسی پررنگ بوده است، حاضر میشدند و فضا را برای آنها ناامن میكردند. در یکی از حملات آنها، دو افسر عاليرتبه انگلیسی به نام رنکینگ و دیگری اولیفان، توسط نیروهای او کشته میشوند.
[7] در پس ناامن شدن فضا برای مداخلات نظامی غیرقانونی انگلیس، آنها به بهانه حفظ امنیت راههای تجاری و اتباعشان، از سال 1909م مداخله نظامی بیشتری را در بوشهر آغاز کردند. این امر بر اوضاع فارس تأثیر گذاشت و دسیسهگری انگلیسیها، آنطورکه در ادامه خواهد آمد، فضا را بیش از پیش آشفته كرد.
[8] بوشهر به تصرف نیروهای تجاوزگر درآمد و با شکست مقاومت اندک ژاندارمری، پس از پنج روز پرچم انگلیس بر فراز دارالحکومه بوشهر، جای پرچم ایران را گرفت. نام رئیسعلی دلواری، همینجاست که در تاریخ ایران ماندگار میشود. او و چند تن از دیگر سران قیام به نامهای شیخ حسینخان چاهکوتاهی، زائر خضرخان تنگستانی، میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه و...، متحد میشوند و هزینههای گزافی بر صاحبان پرچم جدید بوشهر وارد میکنند. در پی این مبارزات، تفنگداران دریایی انگلیس پس از حمله به بندر دلوار، شکست سختی ميخورند و با باقی گذاشتن کشتههایشان در محل حادثه، مجبور میشوند بازگردند. بعد از آن نیز نیروهای دلوار و تنگستان به رهبری رئیسعلی با شبیخونهای پی در پی، ضربات هولناکی به انگلیسیها وارد میکنند.
[9] رئیسعلی نیروهایش را از دلوار نو به کهنه منتقل و از دو تاکتیک جنگی استفاده میکند. او از تکتیراندازهای زبردستی مثل رئیس بوجیکی استفاده و آنها را در نخلستان مستقر میکند. رئیسعلی به تکتیراندازها دستور میدهد که تا میتوانند سربازان هندی را هدف نگیرند و هدفشان افسران عالیرتبه انگلیسی باشد. در همین حین به رئیسعلی خبر میرسد که ناو جنگی جونو ــ که ناو انگلیسیهاست ــ بهاشتباه هدف خود انگلیسیها را هدف گرفته است. شهید دلواری از این فرصت استفاده میکند و یکباره به سمت انگلیسیها هجوم میبرد! انگلیسیها از سه طرف غافلگیر میشوند: از سویی تکتیراندازها پی در پی آنها را هدف میگیرند، از سویی ناو خودی آنها را هدف گرفته است و تلفات دادهاند و از طرف دیگر، با حمله ناگهانی رئیسعلی و نیروهایش مواجه میشوند. کار به شکست و اسارت انگلیسیها میکشد.
[10]
در ابطال انگارهای نخنما
برخی میخواهند تاریخ این گونه نوشته شود که رئیسعلی دلواری، به تشویق واسموس، سرکنسول آلمانیها، به مبارزه علیه انگلیسیها روی آورده است. در پاسخ به این گزاره باید گفت که این نسبت، نسبت جدیدی نیست که به رئیسعلی داده میشود. در اثنای مبارزات خود او نیز، سخن از تشویقهای کنسول آلمان جاندار مینمود. رئیسعلی اما در همان زمان، این اتهام را بیپاسخ نمیگذارد. او در نامهای به آیتالله شیخ محمدحسین برازجانی مینویسد: «فدای وجود باهرالنورت گردم... ای کاش چند تن مثل تو داشتیم... انگلیسیها شایع کردند که فلانی حمایت به کنسول ژرمن دارد؛ من از هیچ کس باکی ندارم: خوش بود گر محک تجربه آید به میان/تا سیه روی شود هر که در او غش باشد...»
این اتهامات اما در خدعه انگلیسیها، از بین نرفت و تنها شکل آن تغییر یافت! آنجا که مستر چیک در گزارشهایش مینویسد: «من میرزا رحمت لیلکی را خواستم و به او گفتم، که رئیسعلی برای ما شری شده! باید فکری کرد. میرزا رحمت گفت که تنها کسی که میتواند شر رئیسعلی را از سر ما بکند، غلامحسین است. گفتم برو با او صحبت کن. روز بعد برگشت و گفت که شر رئیس کنده شد، دیشب رئیسعلی به قتل رسیده. چیک مینویسد اینقدر خوشحال شدم که میخواستم میرزا رحمت لیلکی را در بغل بگیرم و قهقهه بزنم...». وی ادامه میدهد: «فردی کشته شد، من هم به هدفم رسیدم، تاریخ در مورد من (آمر) و آن کسی که این کار را کرده (عامل)، چه قضاوتی خواهد کرد؟...».
[11]
مردی که تطمیع را به هیچ گرفت!
در نامههای بهدستآمده از حسین چاهکوتاهی به حکمران بوشهر نیز، حرف از تطمیع و خیانت انگلیسیهاست. انگلیسیها قبلتر، به دست نمایندگان حیدرخان حیات داوودی خواسته بودند رئیسعلی را با پیشنهاد چهلهزار پوند، از قیام رويگردان کنند. او اما پاسخ میدهد: چگونه بیطرفی اختیار کنم درحالیکه استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
[12] انگلیسیها حسین چاهکوتاهی را نیز تطمیع میکنند و به او میگویند: اگر دست از مبارزه بردارد، تمام معاملاتشان را به سوی او سوق میدهند و حتی پیشنهاد واگذاری کامل منطقه احمدی را علاوه بر چاهکوتاه به او میدهند. او اما در پاسخ میگوید: من وظیفه ملی و دینی دارم و در مقابل شما میایستم. در جریان مبارزات، او و دو پسرش شهید میشوند.
[13] در یکی از این نامهها میخوانیم که حکمران بوشهر، با انگلیسیها همدست میشود تا قیام تنگستان در هم بشکند. او تا جایی پیش میرود که بعد از مدتی، سران آن را آشکارا جزء اشرار قلمداد میکند.
[14]
گورستانهای انگلیسی بوشهر
در مناطق داخلی و خارجی بوشهر، سه گورستان وجود دارد که محل دفن انگلیسیهاست:
1. کلیسای گریگوری:
این کلیسا در اصل برای ارامنه است، اما یک سیاح انگلیسی در سال 1966، از جسد تعدادی بریتانیایی گزارش داده که در سال 1856م در حیاط این گورستان مدفون شدهاند. او همچنین از الواح سهگانهای در داخل کلیسا نام میبرد که به رسم یادگاری از افسران کشتهشده در جنگ 1856م به دیوار کلیسا نصب شدهاند. از این الواح، امروز فقط یک لوح باقی مانده است، که آن در بخش موزه بنیاد ایرانشناسی شعبه استان بوشهر نگهداری میشود و متن انگلیسی آن چنین است: ستوان وارن واترسون جمعی هنگ بیستم بمبئی، که به علت جراحاتی که در هجوم به قلعه ریشهر در 9 دسامبر 1856م بر آنها وارد شد و کشته شدند.
[15] گفتنی است سال 1856م تاریخی است که انگلیسیها بوشهر را تصرف كردند و نیروهای باقرخان تنگستانی، در برابر آنها ایستادند. شرح ماجرای این درگیری، در ابتدای متن حاضر آمده است.
2. قبر ژنرال:
اين گورستان که معروف به قبر جرنیل است، در خیابان توحید بوشهر واقع شده است. در این گورستان نیز تعدادی از کشتهشدگان جنگ 1856م دفن شدهاند که در میان آنها یکی از ژنرالهای عاليرتبه انگلیسی نیز ديده ميشود و انگلیسیها برای او مقبرهای ساختهاند! این قبرستان محصور است و بعدها مسئولان وقت در اطراف آن، پارکی احداث کردند.
3. قبرستان متجاوزین انگلیسی:
این قبرستان، در محله بهمنی بوشهر قرار دارد. بیشتر پژوهشگران معتقدند که تعدادی از سنگ قبرهای این قبرستان، متعلق به جنگ 1856م و جنگ رئیسعلی دلواری با انگلیسیهاست. در سال 1375ش، این قبرستان از سه بخش تشکیل میشد: «قسمت اول آن بدون حصار بود که در این بخش 31 قبر به چشم میخورد. قسمتهای دوم و سوم دارای حصار و در بود، که در قسمت دوم 19 قبر و در قسمت سوم تنها یک قبر دیده میشد. جمعا 51 قبر باقیمانده بود که اغلب با سیمان مشخص شده و تنها چند سنگ قبر از نما بود...».
[16] آنچه عکسهای قدیمی بهجایمانده از این قبرستان نشان میدهد این است که صلیبهای بزرگی روی قبرها وجود داشته و قبرها سالم بودهاند. امروز اما تنها بخش کوچکی از قبرستان مشهود است. بیشتر قبرها به باغچه تبدیل شده و صلیبها از جا درآمدهاند.
[17]
-----------------------------------------------
[1] . موسی رضا دهقانی، «ناگفتههایی از قیام تنگستان و دشتستان»، فصلنامه
گنجینه اسناد، ش 69 (بهار 1387)، ص 44.
[2] . گفتوگوی دکتر عبدالکریم مشایخی با سایت رجا نیوز:
www.rajanews.com/news/219541
.[3] جورج هنری هانت، جنگ انگلیس و ایران در سال 1273، ج 1، ص 95؛ به نقل از:
fa.wikifeqh.ir
[4] . محمدجعفر بن محمدعلی خورموجی،
حقایقالاخبار ناصری، ج 1، ص 200؛ به نقل از:
fa.wikifeqh.ir
[5] . سیدعلی موسوی نژاد، «عصر رئیسعلی دلواری در تاریخ مبارزات مردم ایران علیه استعمار»، کنگره هشتادمین سالگرد رئیسعلی دلواری؛ به نقل از: تارنمای موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به نشانی:
www.psri.ir
[6] . گفتوگوی دکتر عبدالکریم مشایخی با سایت رجا نیوز، همان.
.[7] همانجا.
.[8] سیدعلی موسوی نژاد، همان.
[9] . محمد دادفر و یعقوب فولادی، «نقد و بررسی مثنوی رئیسعلی دلواری»، یازدهمین گردهمایی بینالمللی زبان و ادبیات فارسی.
[10] . گفتوگوی دکتر عبدالکریم مشایخی با سایت رجا نیوز، همان.
.[13] گفتوگوی دکتر عبدالکریم مشایخی با سایت رجا نیوز، همان.
.[14] موسی رضا دهقانی، همان، ص 44.
[15] . سردنیس رایت،
گورستانها و یادگارهای انگلیسیها در بوشهر، ترجمه و نگارش عبدالکریم مشایخی؛ به نقل از:
www. Psri.ir/?id=efw3t09dsy
.[16] همانجا.
[17]. www.khabaronline.ir/photo/197946
[18] . سیدعلی موسوی نژاد، همان.