کودتای 28 مرداد 1332 یکی از مقاطع مهم تحولات تاریخی ایران است که موجب شد ایران بار دیگر در نشیب تاریخی دیگری قرار گیرد. امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی دراینباره نگرش و تحلیل خود را داشتند
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ کودتای 28 مرداد 1332 یکی از مقاطع مهم تحولات تاریخی ایران است که موجب شد ایران بار دیگر در نشیب تاریخی دیگری قرار گیرد. کودتایی که با برنامهریزی انگلیس، آمریکا و سکوت و حمایت شوروی به اجرا درآمد و موجب تثبیت موقعیت شاه شد. امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی دراینباره نگرش و تحلیل خود را داشتند.
موضع امام خمینی در قبال 28 مرداد 1332
نخستین فعالیتهای سیاسی امام خمینی به قبل از زعامت آیتالله بروجردی برمیگردد، ولی بااینحال، امام پس از رفتن به قم بر مبنای درک و بینش خود و ملاحظه موقعیت رهبری آیتالله بروجردی، در چهارچوب سیاستهای ایشان عمل میکردند تا هنگامی که آیتالله بروجردی در فروردینماه سال 1340 درگذشتند و امام دوباره فعالیت مستقل خود را پی گرفتند؛ بنابراین هنگام کودتای 28 مرداد 1332، که در دوران زعامت آیتالله بروجردی رخ داد، امام هیچ موضعی در این زمینه نداشتند و مواضع ایشان مخالفتی با مواضع آیتالله بروجردی نداشت، اما از این واقعه بهسادگی نگذشتند و طی سالهای مبارزه با محمدرضا پهلوی، سعی کردند تحلیل خود را از این واقعه تاریخی ارائه کنند؛ تحلیلی که مهمترین محورهایش در پی میآید.[1]
غفلت بزرگان
امام خمینی به کودتای 28 مرداد 1332 همچون دیگر جریانهای تاریخی، الگویی برای عبرت و درسآموزی از تاریخ مینگریستند و با حسرت از فرصتی تباهشده در این کودتا سخن میراندند. ایشان بهویژه بیتوجهی و فقدان مآلاندیشی مسئولان را موجبی برای رقم خوردن این توطئه برمیشمردند و میفرمودند: رجال سیاسی و علما و سایر اقشار مملکت ما غفلت کردند تا شاه بر ما تحمیل شد و «دنبالهاش را هم گرفتند که قدرتمندش کنند. از آن وقت تا حالا هم غفلتها شده است. قوامالسلطنه... بارها نخستوزیر شد. قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ علیه صدارت وی بود. میتوانست این کارها را بکند، لکن با غفلتها، با ضعف نفسها نکرد».[2]
امام خمینی در حال تدریس خارج فقه،
در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
امام خمینی همچنین از مصدق یاد کردند و او را از قوام بالاتر دانستند و معتقد بودند او قدرت هم داشت، اما اشتباه کرد. به گفته امام، مصدق میخواست برای مملکت خدمت کند، «لکن اشتباه هم داشت. یکی از اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد، این [محمدرضاشاه] را خفهاش نکرد که تمام کند قضیه را. این کاری برای او نداشت آن وقت؛ هیچ کاری برای او نداشت، برای اینکه ارتش دست او بود، همه قدرتها دست او بود، و این هم این ارزش نداشت آن وقت».[3] از منظر ایشان، محمدرضا پهلوی زمان نخستوزیری مصدق ضعیف و «زیر چنگال او بود، لکن غفلتی شد».[4] اما از نگاه امام باز هم غفلتها ادامه داشت، آن هم وقتی که مصدق، مجلس را منحل کرد و «وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید. وقتی استعفا دادند، یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد و آنکه بعد از اینکه مجلس نیست، تعیین نخستوزیر با شاه است؛ شاه تعیین کرد نخستوزیر را! این اشتباهی بود که از دکتر واقع شد. و دنبال آن این مرد را دوباره برگرداندند به ایران. به قول بعضی که "محمدرضاشاه رفت و رضاشاه آمد"».[5] امام خمینی به این نکته اشاره دارد که محمدرضا پهلوی وقتی از ایران رفت فرد ضعیفی بود، اما پس از کودتای 28 مرداد 1332 وقتی برگشت قلدرمآبانه بازگشت و دیکتاتوری و اختناق را به اوج رساند.[6] امام در آبان 1357 و در بحبوحه انقلاب، با تلنگری به حافظه تاریخی ملت ایران و خطاب به روشنفکران از آنها خواستند تا از این ماجرا عبرت بگیرند که مبادا تاریخ دوباره تکرار شود.[7]
انتقاد از روحانیت
امام خمینی در مواجهه با کودتای 28 مرداد نگاهی انتقادی به روحانیت هم داشت. چنانکه آیتالله ربانی شیرازی نقل میکند، تابستانی، امام بنا به درخواست جعفر بهبهانى، فرزند آیتالله بهبهانی، به خانه ایشان رفت. آیتالله بهبهانى رو به امام اظهار کرد: «فساد سرتاسر دربار را گرفته، این بچه اعتنایی به اسلام و روحانیت نمیکند. هر چه دلش میخواهد انجام میدهد. خواهرهایش آبروى ایران را بردهاند. کم کم مقدسات را هم نادیده گرفته، بهائیت را بر مردم مسلمان مسلط میکند.» و در آخر خطاب به امام گفت: «کسى که بتواند این مرد را از تخت پایین بکشد توئى». امام در پاسخ ایشان فرمودند: شما بودید که شاه را با حمایت خود برگرداندید. امام با اشاره به فرزند آیتالله ادامه داد: «آقازاده از طرف حضرتعالى از این مرد استقبال کرد! در ایام 28 مرداد جعفر آقا با زاهدى ملاقات داشت، شاه رفته بود و شرّش از سر این مملکت کوتاه شده بود، ولى اقدامات جعفر آقا از طرف جنابعالى و سایرین او را برگردانید. حال که او قدرت گرفته آمریکا بهشدت از او حمایت میکند، و ساواک و شهربانى را به جان مردم انداخته، ارتش بر اوضاع مسلط شده من چه میتوانم بکنم؟»[8]
تأکید بر نقش آمریکا در کودتا
امام خمینی(ره) حتی وقتی از غفلت بزرگان در رقم خوردن کودتا حرف میزند بر نقش یک عامل خارجی تأکید بسیار دارد و آن قدرتی نیست جز آمریکا. شاید مهمترین محور تفسیر و تحلیل ایشان از کودتای 28 مرداد تأکید ایشان بر نقش آمریکا درکودتای 28 مرداد است. امام آمریکا را «منشأ کودتای 1332 و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت» میدانستند و تأکید داشتند که این کشور همچنان، «سیاست خود را تغییر نداده است. تا وقتی که وضع بدین منوال است، موضع و موقع من در قبال آمریکا همچنان تغییرناپذیر خواهد ماند».[9] از نظر امام خمینی، آمریکا با کودتای نظامی، شاه را دوباره بر ایران تحمیل کرد و «به نام مدرنیزه کردن مملکت، انقلاب آمریکایی شاه را به راه انداخت و دیدیم که نتیجه تمام این انقلاب به سود آمریکا و خرابی ایران بود».[10] امام بارها در سخنان، پیامها و بهویژه مصاحبههایش از مداخله آمریکا در امور ایران سخن گفتهاند که «سالیان دراز است که آمریکا برخلاف همه موازین بینالمللی و انسانی در امور داخلی کشور ایران، دخالت مستقیم دارد؛ به طوری که امروز میبینیم وقتی شاه در پرتگاه سقوط قرار گرفته و ملت ایران برای بهدست گرفتن سرنوشت خود به پاخاسته است، مستقیما رئیسجمهوری آمریکا و نیز بعضی از سایر مقامات عالیرتبه آمریکایی رسما دخالت میکنند و علیرغم اراده قاطع ملت ایران، اعلام میکنند که "ما از شاه حمایت میکنیم و باید حمایت بکنیم؛ چون بهترین دوست و حافظ منافع ما در منطقه است"».[11]
امام خمینی به کودتای 28 مرداد، حول پررنگ شدن نقش آمریکا در عرصه سیاسی ایران و مداخلات او در سالهای پس از کودتا مینگرند؛ درواقع این کشور از فردای 28 مرداد 1332 مزد حمایت و هزینه کودتای 28 مرداد را میگیرد؛ چنانکه امام به مصادیق آن اشاره دارد که طی سالها، «اکثر و بلکه تمامی سیاستهای شاه در زمینههای مختلف، در جهت تأمین هرچه بیشتر منافع آمریکا» و همدستانش بوده است.[12] برای مثال، امام سیاستهای محمدرضا پهلوی در اصلاحات ارضی را که منجر به نابودی کشاورزی ایران شد، تأمینکننده منافع آمریکا و از ثمرات کودتای 28 مرداد برای این کشور میدانستند. ایشان میفرمودند: «مخازن زیرزمینی و مخصوصا نفت را به غارت آمریکا داده است و ایران را با پول نفت، انبار اسلحه ساخت آمریکا و همدستانش قرار داده است، که گذشته از اینکه این سلاحها، به هیچ کاری جز کشتن فرزندان ملت در شهرها و دهات نمیخورد، بیش از چهلهزار مستشار نظامی آمریکایی را بر ما تحمیل کرده است»؛[13] مستشارانی که از منظر ایشان، حضورشان هزینه کمرشکنی بر گرده ملت ایران است. علاوه بر این، ایشان میفرموند: «اصولا همین مستشاران زیر نظر سفارت آمریکا، تمامی اوضاع کشور را برای حفظ منافع آمریکا کنترل میکنند و قدرت هرگونه آزادی عمل را از ارتش ایران سلب کردهاند و ارتش را علیرغم خواست آنان در جهت حفظ شاه بسیج نمودهاند. آمریکا به دست شاه، ایران را یک پایگاه نظامی در برابر ابرقدرتهای رقیب خود درآورده است».[14]
امام خمینی در یک گفتوشنود مطبوعاتی در چادر انقلاب، در نوفل لوشاتو
رهبر انقلاب فرجام پیوند شاه و آمریکاییها در 28 مرداد را چنان میدیدند: «شاه با زور سرنیزه، حق کارگران و زحمتکشان شریف و محروم ایران را بر باد داده است. سرمایهداران آمریکایی، ایران را بهترین نقطه برای استثمار میدانند و سرمایههای خود را به اشکال مختلف به ایران سرازیر کردهاند... ابعاد دخالت آمریکا در ایران به قدری وسیع است که در این فرصت امکان شمردن آنها نیست».[15]
گویا امام خمینی با تحلیل و تأکید بر نقش آمریکا و اشارات به غفلتهای رخداده در کودتای 28 مرداد، مدام در حال تلنگر زدن بر انقلابیون بودند که مبادا تجربه تلخ گذشته را تکرار کنند.
فرجام بحث
امام خمینی(ره) در تحلیل کودتای 28 مرداد هم به عوامل درونی و هم بیرونی توجه دارد؛ از سویی با نگرشی انتقادی، غفلت بزرگان آن زمان و کوتاهی روحانیت و حمایتشان از شاه را مذمت و از سوی دیگر بر نقش محوری آمریکا تأکید بسیار کردهاند. امام سعی داشتند این رویداد تاریخی را بسان یک تلنگر برای عبرتآموزی، بهکار گیرند؛ بنابراین در سالهای مبارزه مدام آن را مرور میکردند. بهویژه در مقاطعی از جریان مبارزات که برخی گروههای سیاسی و روشنفکران بر حفظ شاه و اصلاح به جای انقلاب به عنوان راهحل وضع موجود سخن میگفتند امام قاطعانه تاریخ 28 مرداد را مرور میکردند تا مبادا بار دیگر روند مبارزات و مقاومت ملی مردم ایران هماهنگ با منافع شاه و عوامل خارجی منحرف شود.