دو روز پس از حادثه سیزدهم آبان، محمدرضا پهلوی با چهرهای کاملا شکسته بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و با لحنی ملتمسانه نطقی کرد که به فرموده امام خمینی بیشتر شبیه «توبهنامه گرگ» بود تا رئیس صالح یک مملکت
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ بعد از استقرار امام خمینی در پاریس و شروع سال تحصیلی در ایران، روند ناآرامیها و اعتراضها به مرحلهای رسید که کنترل آن از دست ساواک رها و گستره راهپیماییها توسط دانشآموزان، دانشجویان و معلمان در سراسر کشور افزایش یافت، به حدی که با مشاهده اسناد بهجامانده از ساواک، خیزش مردم را در نفی رژیم مشاهده میکنیم. اوج این اعتراض، در روز شنبه، 13 آبانماه سال 1357 در تهران اتفاق افتاد که نیروی نظامی بر روی تظاهرکنندگان آتش گشود. این جستار بر آن است چرایی این حادثه، پیامدها و واکنشهای صورتگرفته را بررسی و واکاوی کند.
التهاب پیش از طوفان؛ اتحاد و اعتراض
پس از فاجعه خونین 17 شهریور و با استقرار امام خمینی در پاریس، جو سیاسی هنوز از التهابِ برآمده از آن آرام نگرفته بود که دوباره در شهرهای کوچک و بزرگ اعتراضهایی صورت گرفت که کموبیش با محوریت نفی رژیم و مطالبه رهبری امام خمینی همراه بود. با شروع سال تحصیلی، امام پیامی خطاب به دانشآموزان، محصلان علوم دینی و دانشگاهیها ارسال کردند که حاوی نکات ارزشمند در جهت شناخت و مطالبات اهداف انقلاب و تکلیف الهی هر فرد انقلابی بود. اولین نکته محوری در این پیام تأکید بر «خیزش عمومی»، «اتحاد ملت» و «نجات اسلام و کشور» است تا با برچیدن نظام طاغوت، حکومت اسلامی جایگزین شود. امام به دانشآموزان و دانشجویان گفتند: «جنایتهای سران حیلهباز مکتبهای انحرافی را افشا کنید و اگر از استاد و یا دبیری انحرافی از مقاصد ملی و دینی دیدید، شدیدا اعتراض کنید و اگر نپذیرفتند، مقاصد آنها را به عموم مردم شرح دهید».[1]
امام در ادامه این پیام به اهمیت پیوند حوزه و دانشگاه و دوری از نفاق تأکید کردند و در بخش دیگری از بیانات خویش فرمودند که «گول خدعههای دستگاه شاه را نخورید و حیلههای حزب کثیف توده را که برای سست کردن نهضت اسلامی در فعالیت است، نقش بر آب نمایید».[2] با این روند، و تکلیفی که عرضه شد، دانشآموزان گام در مرحله تازهای گذاشتند.
تشدید اعتراض در تهران
با دریافت پیام امام خمینی توسط دانشآموزان و آگاهی از شرایط زمانی و مکانی سیاسی، بصیرت لازم به اوج خود رسید و نیمه اول آبانماه با اعتراض، راهپیمایی و سردادن شعارهای ضد دولتی و آمریکایی و حمایت از امام خمینی همراه شد. روز 2 آبان، دانشآموزان از مدارس مختلف با تظاهرات به دانشگاه تهران رفتند و تظاهرات بزرگی را مشترکا با صلوات شروع کردند. به گزارش روزنامه کیهان «تعداد تظاهرکنندگان بیش از دههزار نفر بود که در ساعت 11:30 از دانشگاه خارج و در خیابانها به تظاهرات ادامه دادند».[3] روز 3 آبان شعارهای «درود بر خمینی» و «نصر من الله و فتح قریب» که سراسر فضای دانشگاه را پر کرده بود، موجب هراس رژیم شد و در روز 4 آبان، نیروهای حکومتنظامی دانشگاه تهران را بستند و رژیم اعلام کرد دانشگاه تهران روز ششم و هفتم تعطیل است.
دانشآموزان ـ 13 آبان 1357
روز هشتم تظاهرات وسیعی انجام گرفت و تلاش شد مجسمه محمدرضا پهلوی با زنجیر به پایین کشیده شود، اما این امر انجام نشد و بهروزهای بعد موکول شد. «روز نهم اجتماع بزرگی در دانشگاه تهران به مناسبت هفته همبستگی با پیام آیتالله طالقانی آغاز شد و چند نفر به سخنرانی پرداختند.»[4] تا اینکه در روز سیزدهم آن اتفاق ناگوار روی داد. با افزوده شدن تعداد تجمعکنندگان در دانشگاه تهران، «از ساعت 11 صبح نیروهای ارتش جلوی در جنوبی دانشگاه مستقر شدند و اقدام به شلیک نارنجکانداز گاز اشکآور به داخل دانشگاه نمودند. تظاهرکنندگان با افروختن آتش به خنثیسازی پرداختند که ناگهان نیروهای نظامی نوک اسلحه خود را از میلهها بهسوی تجمعکنندگان گرفت و بر روی آنها آتش گشود».[5] این حمله، که باعث شد عده بسیاری شهید و مجروح شوند، با واکنشهای بسیاری مواجه شد.
شکست دولت آشتی ملی و توبهنامه شاه
با انتشار خبر کشتار دانشآموزان در 13 آبان در دانشگاه، تهران در فردای آن یکپارچه به خشم آمد و کارمندان دولت وسایل قابل اشتعال را به خیابانها ریختند و دود و آتش از تهران به هوا برخاست؛ همچنین، خشم حاصلشده به هجوم به ساختمان وزارت اطلاعات و ضربوجرح دکتر عاملی تهرانی، وزیر اطلاعات و جهانگردی، منجر شد. رادیو بهعنوان همدردی با مردم قرآن پخش میکرد.[6] وضعیت سیاسی کشور بهگونهای رقم خورد که ناصر مقدم، رئیس ساواک، اظهار کرد یکی از نتایج رخداد 13 آبان، اضمحلال دولت آشتی ملی شریفامامی و روی کار آمدن دولت نظامی ازهاری بود. در همین راستا، با اعلام ناتوانی و ضعف دولت شریفامامی، در همان شب جلسهای فوری بین شاه و سفرای آمریکا و انگلستان تشکیل میشود و اراده بر آن میشود که دولت نظامی ژنرال ازهاری سکان نخستوزیری را بهدست گیرد.
دو روز پس از حادثه سیزدهم آبان، محمدرضا پهلوی با چهرهای کاملا شکسته بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و با لحنی ملتمسانه نطقی کرد که به فرموده امام خمینی بیشتر شبیه «توبهنامه گرگ» بود تا رئیس صالح یک مملکت. شاه خطاب به ملت ایران گفت: «متعهد میشوم که خطاهای گذشته و بیقانونی و ظلم و فساد دیگر تکرار نشده، بلکه خطاها جبران شود. متعهد میشوم پس از برقراری آرامش یک دولت ملی برای برقراری آزادیهای سیاسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود».[7] ارتشبد ازهاری نیز پس از شاه سخنرانی پرداخت و با لحن پوزشخواهانهای گفت: «من به نام رئیس دولت دست تقاضا بهسوی آیات عظام دراز کرده، از پیشگاه مقدسشان ارشاد و راهنمایی و کمک میخواهم. او در انتها گفت: هموطنان عزیز بیایید همگی به ایران بیندیشیم، تا ایران و ایرانی باقی بماند».[8] اما ترکیب دولت نظامی نشان داد که نمیتوان ازیکطرف، لحن آشتیجویانه داشت، و از طرف دیگر مخالفان را سرکوب کرد. امام به این پیام واکنش شدید نشان داد.
13 آبان 1357
واکنش امام در مورد توبه و تعهدات فریبکارانه شاه
امام خمینی تعهدات اعلامشده از طرف محمدرضا پهلوی را یک خدعه و فریب خواند و اعلام کرد که آشتی و سازش با شاه خیانت به اسلام و ملت است؛ چراکه «شاه آنقدر خیانت کرده است و اینقدر جنایت کرده در این مملکت که دیگر راه آشتی نیست ... بچهها و جوانهای ما را به خون کشیده، چه چیزی را ببخشیم ما؟ مملکت ما را به باد داده این آدم، کجایش را ببخشیم».[9] امام تعهدات شاه را یک بازی و فرصتی برای تحکیم سلطنت میداند و اضافه میکند: «مگر همین ایشان نبودند که اول سلطنتشان قسم خوردند، تعهد دادند و همین التزاماتی که حالا دارد میگوید، آنوقت هم داده است و بعد از آن تعهدات و التزامات این کارها را کرده است».[10] بنابراین، بهروشنی تعهد سست و بیضمانت شاه برای امام و مبارزان انقلابی روشن و واضح بود؛ به همین دلیل امام این نطق شاه را به نام «توبه گرگ»[11] نامید و مردم را به ایستادگی در برابر حکومتنظامی فراخواند.
امام خمینی بعد از حادثه 13 آبان و نطق شاه، به تشدید سخنرانی، افشاگری، بیانات سازنده جهت معرفی نهضت اسلامی و ضرورت قیام علیه ظلم بهعنوان یک فریضه الهی پرداختند، بهطوریکه تعداد مصاحبههای ایشان با نشریات و تلویزیونهای خارجی به 54 عدد رسید و موجی از فشار سیاسی و روانی را بر رژیم تحمیل کرد. فشارهای واردشده بر فضای سیاسی نه تنها بر نخبگان و وابستگان رژیم اثر گذاشت، بلکه با استعفای مدیر تلویزیون (نصرالله شاهحسینی)، استعفای وزیر علوم (دکتر قاضی) و اعلام محکومیت دکتر شیبانی (رئیس دانشگاه تهران) به علت هجوم نظامیان به دانشگاه تهران، مواجه شد.[12]
واکنش جبهه ملی
اعلامیه جبهه ملی، در فردای حادثه 13 آبان و پس از دیدار با امام خمینی، تیر خلاص را به رژیم زد؛ چراکه شاه تمایل داشت پس از سقوط دولت شریفامامی یک دولت ائتلافی با نیروهای جبهه ملی تشکیل دهد، اما وقتی دکتر سنجابی گفت: «سلطنت کنونی نقض مداوم قوانین اساسی است و مادامیکه نظام سلطنتی غیرقانونی پابرجاست، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نمیکند»[13] شکست دیگری برای رژیم رقم زده شد.
فرجام
چکیده رخدادهای آبانماه در مصاحبه امام خمینی با «رادیوتلویزیون آلمان کانال2» مطرح شد؛ وقتی ایشان فرمودند: «با این حکومتنظامی، مردم همان رفتار را میکنند که با حکومتهای نظامی دیگر کردند و این دستوپا کردنها در ایران هیچ رنگی ندارد و فایدهای برای شاه ندارد. شاه باید برود و چارهای جز این نیست».[14]
پینوشتها
-------------------------------------------------
[1]. امام خمینی، صحیفه نور، مجموعه آثار امام خمینی(س)، ج 3، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1375، ص 486.
[5]. روحالله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، انقلاب اسلامی (زمینهها، چگونگی و چرایی)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 525.