همزمان با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی، چندین سناریو برای حفظ حکومت شاه مطرح شد كه پررنگترین آنها، کودتای ارتش بود، اما این سناریو به عللي از همان ابتدا شکستخورده بود
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ همزمان با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی، چندین سناریو برای حفظ حکومت شاه مطرح شد. در میان سناریوهای مطرحشده، کودتای ارتش پررنگترین سناریو بود. این سناریو از سوی محافل مختلفی مطرح شد. البته برخی معتقد بودند طرح کودتا تنها یک طرح احتمالی در حد سخن بود، اما برخی دیگر معتقدند آمریکا و برخی از سران ارتش، اجرایی شدن این سناریو را در نظر داشتند. بااینحال فارغ از آنکه آیا این سناریو محتمل بود یا غیرمحتمل، واقعیت آن است که طرح کودتا از همان ابتدا شکستخورده بود. علت شکست این طرح موضوعی است که در این نوشته به آن پرداخته شده است.
آیا طرح کودتا وجود داشت؟
هایزر، یکی از مقامات نظامی آمریکا در ایران که در روزهای انقلاب از نزدیک شاهد تمام رويدادها بود، از جمله کسانی است که در کتاب خود با عنوان «مأموریت در تهران» به موضوع کودتا اشاره كرده است. هایزر، که ظاهرا از طرح کودتای ارتش اطلاعی نداشت، برای راستیآزمایی آن با چند تن از سران ارتش از جمله ارتشبد طوفانیان، حبیباللهی، قرهباغی و ربیعی صحبت کرده بود. او ابتدا سراغ طوفانیان رفته بود و از او در مورد واقعیت داشتن کودتا پرسيده بود، اما به گفته هایزر، طوفانیان بهشدت موضوع کودتا را تکذیب کرده بود. هایزر بعد از طوفانیان از ربیعی سؤال کرده بود: اگر شاه برود، آیا طرحی برای کودتا از سوی ارتش وجود دارد و آیا هیئتی در این رابطه شکل گرفته است؟ ربیعی در پاسخ گفته بود: هیئت وجود دارد و در رابطه با طرح کودتا صحبتهایی شده است. هایزر این سؤال را از حبیباللهی نیز پرسیده بود. ظاهرا حبیباللهی نیز به طور مستقیم موضوع کودتا را تأیید نکرده، اما گفته بود چندان به کار هیئت امیدوار نیست. همین پاسخ، به نوعی تأیید ضمنی هیئتی بود که برای کودتا شکل گرفته بود.[1]
رابرت هایزر
علاوه بر این، بسیاری از منابع نیز بر وجود کودتا صحه گذاشته بودند. در برخی از منابعی که به این موضوع پرداختهاند، کودتا، طرحی از سوی موساد اعلام شده است. دراینباره آمده است: «آخرین اقدامی که گفته شده موساد برای جلوگیری از سقوط نهایی شاه ایران درصدد انجام آن بود، مشارکت در کودتای ارتش شاه و ترور امام خمینی(ره) در پاریس بود».[2]
درباره عوامل کودتا اطلاعات دقیقی وجود ندارد. برخی از جمله ریچارد کاتم، از مأموران سیاسی آمریکا، تأکید كردهاند که منابع اطلاعاتی آمریکا و سران ارتش در روزهای آخر ژانویه در اطلاعاتشان گفتهاند كه مخالفان در مورد کودتا خیلی خیلی مطمئن بودند. آنها از شش ژنرال نام ميبردند كه در میان آنها اویسی، ربیعی، خسرو داد و سه تای دیگر ــ که کاتم آنها را به یاد نمیآورد ــ قرار داشتند. شش ژنرال يادشده از رهبران اصلی ارتش بودند. نقشههای کودتا در ساختمانی متعلق به «ساختمان تحقیقات» خیابان شاه عباس کشیده میشد. مخالفان میگویند برنامهریزها، تهران را به شش منطقه تقسیم کردهاند؛ هرکدام تحت نظر یک ژنرال. براساس گزارش اسناد لانه جاسوسی، اعمال قوانین شدید نظامی و دستگیریها با اشاره یک علامت شروع میشد. برپایه همین اسناد، یک نکته درخور تأمل این بود که آمریکا از چنین کودتایی پشتیبانی کند.[3]
غلامعلی اویسی در حال گفتوگو با منصور مزین
شماره آرشیو:۱-۳۳-۱۲۵م
درباره چگونگي اجرای کودتا نیز روایتهای متعددی وجود دارد. برخی معتقدند این کودتا قرار بود بعد از رفتن شاه علیه مردم صورت بگیرد و ارتش از این طریق حکومت را حفظ کند؛ سپس زمینه بازگشت شاه را فراهم کند. برخی نیز معتقدند قرار بود ارتش علیه امام خمینی کودتا کند و این کودتا از طریق ترور امام صورت گیرد. مصطفی الموتی از قول اری بن مناشه، از مأموران عالیرتبه موساد، دراینباره چنین نوشته است: «در آوریل سال 1978 رؤسای من نظریاتم را درباره رویدادهای ایران و انقلاب قریبالوقوع آن کشور پذیرفتند و در کنفرانسی که نمایندگان سیا نیز در آن شرکت داشتند، یکی از تحلیلگران آمریکا (عضو سیا) نظر مرا بیاساس خواند و مدعی شد آنچه که در ایران میگذرد سر و صدای بچگانهای است که بهزودی آرام خواهد شد».[4]
الموتی در ادامه سخنان خود به نقش اسرائیل در اجرای این کودتا نیز اشاره کرده و آورده است: «در دسامبر سال 1978 طرحی از طرف رافی ایتان، مشاور امور ضدتروریستی نخستوزیر اسرائیل، تهیه شد که [امام] خمینی در پاریس ترور شود. سیا نیز موافقت خود را اعلام داشت تا یک تیم تروریستی اسرائیل به پاریس برود و [امام] خمینی را ترور کرده بازگردد. برای حمله به اقامتگاه [امام] خمینی در نوفل لوشاتو و مصدوم کردن خمینی تیم کماندوئی سرهنگ آصف هفتز (Assef Hefte)، رئیس گارد ویژه پلیس ضدترویسم اسرائیل، در نظر گرفته شده بود».[5] طرح کودتا با آنکه روی میز بود، هیچگاه اجرا نشد. دلیل شکست این طرح ناشی از عوامل متعددی بود؛ بااینحال مهمترین آن، به ارتش و ساختار آن بازمیگشت.
دلیل شکست طرح کودتای ارتش
ارتش به هیچوجه نمیتوانست کودتا کند. علت ناتوانی ارتش در اجرای کودتا به چند عامل بازمیگشت:
1. ارتش کارآمد نبود:
حامیان خارجی حکومت پهلوی ادعا ميكردند كه ارتش اين رژيم، یکی از قویترین و کارآمدترین ارتشهای دنیاست، اما واقعیت آن است که ارتش پهلوي فاقد کارآمدی و کارکرد واقعی نظامی بود. گرچه محمدرضا پهلوي براي قوی ساختن ارتش تلاش بسياري كرده بود، در این خصوص، شاه تابع هیچ منطقی نبود. او تصور میکرد ایجاد یک ارتش قوی تنها با خرید تسلیحات پیشرفته و تربیت افرادی مطیع امکانپذیر است.
در واقع تمامی اطرافیان محمدرضا به فراست دریافته بودند که بهرغم همه مناصب و مشاغل و عناوین رسمی، تقرب فیزیکی به شخص محمدرضا پهلوی به عنوان حاکم، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ بهطوری که نزدیکترین افراد به شخص شاه، بانفوذترین افراد بودند. ازآنجاکه تصمیمگیری در چنين سیستمهايي شدیدا متمرکز و شخصی و غیررسمی است، برای مشارکت در امر تصمیمگیری باید هرچه بیشتر به شخص حاکم نزدیک شد و این در حالی بود که نظامیان در دوره محمدرضا پهلوی از جایگاه و شأن و منزلت خاصی برخوردار بودند.[6] تقرب فیزیکی علاوه بر ایجاد تحقیر باعث شد با ضعف سیاسی شاه، ارتشیان نیز دیگر تمایلی به نزدیکی به شاه نداشته باشند.
2. وفادار نبودن ارتش به شاه
گرچه محمدرضا پهلوي بودجه فراوانی به ارتش اختصاص داده بود، اما بدنه ارتش هیچگاه به یک نهاد وفادار به سلطنت تبدیل نشد؛ زیرا از یکسو ارتش به حقانیت مخالفتهای مردمی پی برد و با مردم همراه شد؛ از سویی پیام امام به ارتش جهت الحاق به مردم که تحت تأثیر شخصیت کاریزماتیک امام خمینی صورت گرفت، نیز تأثیر بسزایی در رویگردانی ارتش از رژيم داشت. علاوه بر اینها شرایط روحی و روانی ارتش نیز کاملا به هم ريخته بود.
رفتاری که تظاهرکنندگان در خیابانها با نیروهای اسلحه به دست از خود نشان میدادند، شعارهایی که تظاهرکنندگان سر میدادند و پیامهایی که امام(ره) برای نیروهای نظامی ارسال میکردند همگی عواملی بودند که آخرین تیرها را بر پیکر بیسر ارتش وارد میكرد. این موضوع که کاملا در ارتش گسترده شده بود، نگرانی برخی از سران ارتش را باعث شد؛ چنانكه یکی از سران ارتش هشدار داده بود: به نظر من ما نباید اصلا اجازه بدهیم این فکر به مغز یک سرباز خطور کند که حتی یک گل بگیرد؛ چون شروعش با همین گل گرفتن است؛ خطر آن موقع ما را تهدید میکند که بین ارتش و این عده رفاقت و دوستی برقرار شود.[7]
متن جايگزين عكس 3: افسران ارتش در پیوستن به مردم، در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی (سال 1357)
متن زيرنويس عكس: افسران ارتش در پیوستن به مردم، در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی (سال 1357)
3. کودتا پرهزینه بود و زمان آن گذشته بود
گذشته از آنکه جهتگیری سیاسی ارتش از حکومت به سمت مردم تغییر کرده بود، واقعیت آن است که سران ارتش و حامیان خارجی کودتا از جمله آمریکا میدانستند که اجرای اين طرح هزینه بالایی دارد. کودتا میتوانست عواقب بسياری داشته باشد و به یک کشتار بزرگ منجر شود؛ کشتاری که میتوانست منافع آمریکا در خاورمیانه را نیز با چالش مواجه کند. به عبارتی به باور آمریکا، در صورت وقوع کودتا، امکان نفوذ کمونیسم و قدرت گرفتن شوروی نیز وجود داشت. جدا از این مسئله، جنبش اعتراضی مردم، در آخرین مرحله خود قرار داشت و به پیروزی نزدیک بود. آمریکا و سران ارتش میدانستند حتی اگر کودتایی اتفاق بیفتد، مردم قدرت مقابله با آن را خواهند داشت؛ ازاینرو نتیجه کودتا در هر صورت چیزی جز شکست نبود.
سخن نهایی
کودتای ارتش کاملا غیراجرایی بود؛ حتی اگر آمریکا از آن حمایت کامل میکرد؛ زیرا ارتش با وجود هزینههای بالای حکومت، کاملا به مردم وفادار بود و تنها عده معدودی از سران ارتش به شاه وابسته مانده بودند. آن عده نیز اگر میخواستند به کودتا دست بزنند، با مقاومت مردم و ارتشیان وفادار به مردم روبهرو میشدند.