بازداشت و دستگیری آیتالله سیدجلالالدین طاهری توسط ساواک، آنهم به خاطر احیاء امر معروفی چون برقراری نماز جمعه، جرقه اولین روند مسیر انقلاب را روشن کرد به حدی که میتوان آن را نقطه عطفی در شکلگیری پیروزی انقلاب اسلامی دانست. پسازاین بازداشت، آیتالله خادمی در 10 مرداد 57 طی اطلاعیهای اعلام کرد تا آزادی معظم له از پا نخواهیم نشست و تعطیل نماز، درس، مغازهها را تا دریافت یک پاسخ مثبت ادامه خواهیم داد...
پایگاه اطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخ معاصر؛ از دیرباز شهر اصفهان، کانون چهرههای سرشناس سیاسی و مآمن شخصیتهای مذهبی، بهدور از خواستههای ملی و اسلامی نبوده؛ بلکه مهد دینداری و پرورشدهنده چهرههایی چون شهید دکتر بهشتی، آیتالله جنتی و آیتالله دری نجفآبادی و دیگر مبارزان و یاران امام خمینی بوده است. این شهر در کنار سایر استانها تا به ثمر رسیدن انقلاب، در مقابل قدرتنمایی دستگاههای امنیتی و ساواک، به اعتراض، قیام و تلاش برای تغییر حکومت سلطنتی، پرداخت. این جستار تلاش دارد با بررسی روند مبارزات شهر اصفهان در حد فاصل سالهای منتهی به انقلاب اسلامی، با هدف مبارزات سیاسی و فرهنگی، و واکاوی تحولات این شهر که در مسیر انقلاب انجام یافته است، به این مهم بپردازد.
خاستگاه و سرچشمه آگاهی انقلابی اسلامی؛ حوزه علمیه اصفهان
به دلیل استقرار «حوزه علمیه و حضور چهرههای شاخص مذهبی در شهر اصفهان، از دیرباز پیوندی استوار بین مردم، عالمان و مراجع بزرگ شیعه در این شهر برقرار بوده است».[1] پیوستگی دین و مردم و محور بودن حوزه، مساجد و بازار، یاران امام را که در امتداد نهضت انقلاب اسلامی فعالیت میکردند، به میان کشید که یکی از چهرههای شاخص آن، آیتالله شهید دکتر محمد بهشتی بود. مجموعه فعالیتهایی که او در زمینه تبیین مکتب و نظریههای اسلامی، تربیت نیروی انسانی انقلابی و آموزههای غنی مکتب فقهی و فرهنگی انجام داد، پیکره نیروهای انقلابی اصفهانی را غنیتر و گستره مبارزه و مبارزان را وسیعتر کرد؛ بهطوری که «در اعتراض به کشتار روز 19 دیماه 1356 در قم که به علت مقاله رشیدی مطلق در روزنامه رژیم انجام گرفته بود، شهید بهشتی اطلاع میدهد که نمازهای شهر اصفهان، تهران و قم تعطیل و مجالس تعزیه برگزار خواهد گردید».[2]
اعلامیههای شهر اصفهان نسبت به حوادث قم
حوادث خونین قم صورتی جدی به نهضت و حرکت آن بخشید و نظر عموم مردم اصفهان را به خود جلب کرد. همه منتظر پیام مراجع و بزرگان بودند. اعلامیهها نقش اساسی را در برداشت و روشنکننده جهت نهضت و مقام رهبری بود. یکی از این اعلامیهها که از طرف عالمان عالیقدر اصفهان صادر گردید در روز 25 دیماه منتشر شد. در این اعلامیه گفته شد که «توهین به مقام شامخ روحانیت مخصوصا زعیم عالیقدر حضرت آیتالله العظمی خمینی موجب تأسف و تألم عموم طبقات شده است. برای اظهار انزجار و تعظیم شعائر با تعطیل عمومی نماز جماعت و دروس و منبر و بازارها و خیابانها همدردی و تأثر خود را ابراز میدارد».[3] این اعلامیه که با امضای حسین موسوی خادمی، سیدمصطفی مهدوی، سیداسماعیل هاشمی، محمدعلی حسینی صادقی و دیگران انتشار یافته بود، با نقد رویه ضد حقوق بشری و ضد اخلاقی حکومت که برخلاف عدالت اجتماعی است متذکر میشد که از دست دادن این سرمایههای اجتماعی غیرقابل جبران و به زیان ملت ایران است. این فاجعه نقطه عطفی جهت آگاهی از ماهیت راه امام و جهت انقلاب، و رویارویی مستقیم حکومت با مردم شد. این رویارویی سرانجام به حکومت نظامی در شهر اصفهان منجر گردید.
گروههای متعدد مبارز انقلابی در اصفهان؛ از مشی مسلحانه تا مبارزه فرهنگی الف) گروههای مسلحانه با مشی چریکی
جریانهای سیاسی گوناگون مسلحانه و غیرمسلحانه، که بر اساس اندیشه و روش امام خمینی(ره) فعالیت میکردند، به چند گروه تقسیم میشدند. گروه اول متکی به مدارس علوم دینی و حوزهها به رهبری آیتالله خادمی، گروه دوم، بخش دیگری از روحانیون نجفآباد، و سرانجام گروههای مسلح اسلامی طرفدار مشی و روش امام خمینی مانند صف و مهدویون بودند. گروه صف با محوریت محمد بروجردی، مشی چریکی و مسلحانه داشت و مهمترین اقدام آنها حمله به اتوبوس دولتی حامل دوازده کارمند آمریکایی در 19 مهر 1357 بود که به مجروح شدن هشت تن از آنها منجر شد.[4] از دیگر گروههای مبارز، گروه مهدویون به رهبری مهدی شاهکرمی است که با اعتقاد به ایدئولوژی اسلامی و قبول ضرورت مبارزه مسلحانه[5]، با حکومت به ستیز برخاست و سرانجام خود و برادرش در درگیری با مأموران امنیتی و ساواک کشته شدند.
ب) گروههای اسلامی و مبارزه فرهنگی
مهمترین و اثرگذارترین فرد در نهضت انقلابی شهر اصفهان، آیتالله آقاحسین خادمی اصفهانی است که با اهداف مبارزه با اقدامات دینستیزانه حکومت پهلویها و تقویت حوزه اصفهان، بهویژه در جهت استقرار حکومت دینی، تلاش زیادی کرد. از اقدامات او جلوگیری از طرحهای دینستیزانه و ممانعت از تکرار مسائل هنری و ضد اخلاقی جشن هنر شیراز در اصفهان، جلوگیری از طرح ایجاد مدارس و دبیرستانهای مختلط دختران و پسران و آموزش مسائل جنسی و کتابهای آموزشی مربوط به آن بود که با ارسال نامه و اعتراضات او و حدود شصت تن از روحانیون برجسته انجام گرفت و باعث شد این اقدام در 7 آبانماه 1351 عقیم ماند.[6]
فراتر از این مبارزه فرهنگی، مبارزه سیاسی و همبستگی با حوادث ملی قرار داشت که حادثه قم در زمستان 1356 یکی از آنان است. به مناسبت «چهلم تبریز» نوروز به عزای ملی تبدیل شد و به دعوت آیتالله خادمی و حوزه علمیه اصفهان، اجتماع عظیم مردمی به شکلگیری و بسیج تودههای مردمی علیه رژیم شاه منجر گردید. کنش سیاسی مردم اصفهان محدود به خیابان، بازار و یا مسجد نبود، بلکه «خانه آیتالله خادمی مأمن تحصن خانوادههای زندانیان سیاسی در اعتراض به شکنجه زندانیان در بازداشتگاههای اصفهان قرار گرفت. تعداد زنان متحصن بیش از چهل تن بود و تحصن ایشان شانزده روز ادامه داشت».[7]
منزل آیتالله خادمی بهعنوان «خانه انقلاب اسلامی»
متحصنین نُه خواسته داشتند که درمجموع مهیا ساختن شرایط مناسب برای اوضاع زندان و برای زندانیان بود. بند 2 و 5 آن به ترتیب عبارت بود از: منع هرگونه شکنجه توسط مأموران ساواک و شهربانی و آزادی بیقیدوشرط زندانیان سیاسی. آنها در پایان برگه خواستههای خود، بر اسلامیت انقلاب مردم ایران و محکومیت رژیم پهلوی تأکید کرده بودند.[8] استفاده از سنگر روحانیت و انعکاس این تحصن در سطح شهر، که به جرم آزادی و دفاع از حریم حق انجامگرفته بود، آتش خشم مردم را علیه رژیم شعلهورتر کرد. اما رژیم از این امر درس لازم را نگرفت و هنگامیکه خانوادهها قصد خروج و راهپیمایی داشتند، فورا شهربانی آنها را بهوسیله نیروی امنیتی متفرق و پلاکاردهای آنها را نیز ضبط کرد.[9] اما حادثه مهمتر در تابستان 1357 اتفاق افتاد؛ بهطوریکه اصفهان اولین شهر حکومتنظامی شد.
اصفهان؛ اولین شهر حکومتنظامی
بازداشت و دستگیری آیتالله سیدجلالالدین طاهری توسط ساواک، آنهم به خاطر احیای امر معروفی چون برقراری نماز جمعه در اصفهان، جرقه اولین روند مسیر انقلاب را روشن کرد؛ به حدی که میتوان آن را نقطه عطفی در شکلگیری پیروزی انقلاب اسلامی دانست. پس از این بازداشت، آیتالله خادمی در 10 مرداد 1357 طی اطلاعیهای اعلام کرد تا آزادی معظم له از پا نخواهیم نشست و تعطیل نماز، درس، مغازهها را تا دریافت یک پاسخ مثبت ادامه خواهیم داد.[10] با اعلام این پایداری و مقاومت، طلاب جوان، بهویژه طلاب مدارس کاسهگران، ذوالفقار و صدر، به خانه آیتالله خادمی سرازیر شدند و مردم نیز بهتدریج با اعلام همبستگی با روحانیت، گستره آن را افزایش دادند. این تحصن، صرفا یک تحصن ساده و انفعالی نبود، بلکه فعالیتهای روزانه سیاسی و فرهنگی و افشای ماهیت فاسد رژیم و اطلاعرسانی و انتقال اخبار انقلاب، آن را تبدیل به دانشگاه انقلاب نمود. آقایان علیاکبر پرورش، خیرالهی، اشنی، محبوبی و فرزند آیتالله خادمی ازجمله این متحصنان بودند. روز 5 رمضان برابر با 20 مرداد، مردم تصمیم گرفتند از منزل خارج شوند و تظاهرات را به خیابانها بکشانند، اما موردتهاجم مأمورین قرار گرفتند و این درگیری تا سحرگاه ادامه پیدا کرد. عدهای از مردم شهید و مجروح شدند که تا آن زمان در اصفهان بیسابقه بود. روز خونین اصفهان با واکنش امام روبهرو شد و ایشان خطاب به افسران ارتش و شهربانی گفتند: «برای حفظ چه کسی این برادرکشیها را انجام میدهید؟ شخصی [منظور شاه] که به اسلام، ناموس و آزادی شما ضربات پیاپی وارد میکند؟ باید به حکم خداوند از فرمان ستمگر سرپیچی کنید».[11]
فرجام
جوانانی که در طول تحصن تحت آموزش انقلابی قرار گرفته بودند در محلات مختلف شهر فعال شدند و هر یک به کانونی از مقاومت و قیام بدل گردیدند. این درگیریها موجب شد از روز جمعه 20 مرداد 1357 برای نخستین بار در حوادث انقلاب اسلامی در اصفهان حکومتنظامی اعلام شود و کنترل شهر به دست نظامیان، بهویژه سرلشکر رضا ناجی، فرماندار نظامی اصفهان، افتد. اما توپ، تانک و مسلسل هم نتوانست از وقوع انقلاب اسلامی جلوگیری کند و سرانجام انقلاب پیروز شد.
پینوشتها:
[1]. سیدعلیرضا ابطحی و کیمیا کشتیآرا، «واکاوی سیر تحولاتی انقلاب اسلامی در شهر اصفهان در حد فاصل سالهای (1340-1347ش)»، پژوهشنامه تاریخ، ش 40 (آذر 1394)، ص 22.
[2]. یاران امام به روایت اسناد ساواک (کتاب سوم)، شهید آیتالله دکترسیدمحمد حسینی بهشتی، ویراست 2، تهران، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380، ص 315.
[3]. سیدحسن نوربخش، یادواره نهضت اسلامی تا 22 بهمن، با چهره انقلاب در اصفهان، ج 1، تا تحصن، بیجا، نشر فرهنگ اسلامی، 1360، ص 34.
[4]. جلیل امجدی، تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 214.
[5]. محسن مدیرشانهچی، فرهنگ احزاب و جمعیتهای سیاسی، تهران، نگاه معاصر، 1390، ص 97.
[6]. مهدی مهرعلیزاده، تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیتالله خادمی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، صص 129-130.
[9]. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان اصفهان، شرح مبارزات مردم اصفهان در جریان انقلاب اسلامی، ج 7، تهران، تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1394، ص 278.