ایران در زمان پهلوی در مورد جنبش غیرمتعهدها با یک پارادوکس روبهرو بود. جنبش غیرمتعهدها از یک سو تحت تاثیر سیاست مدارانی همچون مصدق بود و از سوی دیگر این شاه بود که در رأس نظام سیاسی در ایران قرار داشت
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ یکی از مسائلی که سیاست خارجی کشورها با آن روبهروست مسئله چگونگی موضعگیری در قبال سیاست جهانی و بازیگران اصلی نظام بینالملل است. در واقع نحوه توزیع قدرت در عرصه بینالمللی و بازیگران اصلی آن همواره مسئله اصلی سیاست بینالملل و سیاست خارجی بسیاری از کشورها بوده است. این مسئله در مورد دوران جنگ سرد نیز مصداق پیدا میکند. در این دوران بازیگران اصلی نظام بینالملل، ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی بودند و نظام بینالملل از یک ساختار دو قطبی تبعیت میکرد؛ به خصوص که در بسیاری از مواقع نظام بینالمللی حالت دو قطبی متصلب به خود میگرفت و قرار گرفتن در بیرون از دایره دو قطب کار را بسیار سخت میکرد.
در نتیجه سیاست خارجی اکثر کشورهای جهان باید پیرامون این دو قطب شکل میگرفت و بازیگران نمیتوانستند مسائل خود را در محیط بینالمللی بدون در نظر داشتن این نحوه توزیع قدرت حل و فصل کنند. این دو قطب سیاست حداکثر نفوذ را به تعبیر رندال شوئلر بهکار میبرند و تلاش میکردند در برابر تمایلات امپریالیستی یکدیگر سیاست سد نفوذ را در پیش گیرند.[1]
با این حال، در این دوران بازیگرانی بودند که عزم خود را جزم کردند منافع خود را در بیرون از چنین نظمی تعریف کنند. در واقع بسیاری از بازیگران بودند که تعریف خود را از سیاست خارجی چیزی غیر از سرمایهداری و مارکسیسم تعریف میکردند و در نتیجه خروجی این نظامها نیز چیزی غیر از این میشد. این جریان همانی بود که به جنبش غیرمتعهدها معروف شد و کشورهای مختلفی را بهخصوص از جهان سوم دور خود گرد آورد. در این میان یکی از کشورهایی که نقش مهمی در شکلگیری این جنبش داشت ایران بود.
این سیاست به خصوص در دوره نخستوزیری مصدق دنبال شد. با این حال، با توجه به اینکه در این دوره محمدرضا پهلوی در رأس نظام سلطنت قرار داشت، او عملکرد دیگری از خود نشان داد و تهران را در مدار ابرقدرت غرب و نظام سرمایهداری تعریف کرد. در واقع ایران در زمان پهلوی در مورد جنبش غیرمتعهدها با یک پارادوکس روبهرو بود. جنبش غیرمتعهدها از یکسو تحت تأثیر سیاستمدارانی همچون مصدق بود و از سوی دیگر شاه بود که در رأس نظام سیاسی در ایران قرار داشت و تمایل او بیشتر به طرف دنیای غرب بود. این تمایل به نحوی افزایش یافت که در اواخر دوران سلطنت محمدرضا پهلوی ایران عملا به آمریکا وابسته شده بود.
بر این اساس، تلاش خواهد شد تا در سطور زیر چگونگی این این روند و پیچیدگی آن پیش از پیش مورد ارزیابی قرار گرفته و توضیحاتی مختصر پیرامون آن داده شود.
سیاست خارجی محمدرضا پهلوی
محمدرضا پهلوی، هنگامی که در شهریور سال 1320ش سلطنت را از پدر به ارث برد و به معنای دقیق کلمه پدرش توسط نیروهای متفقین از سلطنت خلع شد، سیاست نزدیکی به غرب را در پیش گرفت. البته این سیاست به صورت تدریجی قابلیت عملکردی پیدا کرد؛ زیرا ایران توسط نیروهای متفقین اشغال شده بود و این چالش تا اواسط دهه 1320ش نیز ادامه پیدا کرد.[2]
اما با پایان یافتن غائله آذربایجان و خروج نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی از کشور در سال 1326ش، شاه ایران به مرور زمان سیاست خارجی خود را در خاورمیانه با محوریت نزدیکی به غرب اجرا کرد. با این حال دیری نپایید که در مسیر جهتگیری سیاست خارجی شاه موانعی پیش آمد. یکی از این موانع روی کار آمدن محمد مصدق، جنبش ملی شدن صنعت نفت و در نهایت جنبش غیرمتعهدها بود. در واقع سیاست مصدق با تأکید بر سیاست عدم تعهد در تقابل با سیاست محمدرضا پهلوی قرار میگرفت که نزدیکی به جهان سرمایهداری و در رأس آن آمریکا را دنبال میکرد.[3]
جنبش عدم تعهد و تأثیرپذیری از مصدق
در فروردین سال 1334ش که نخستین کنفرانس کشورهای آسیایی ـ آفریقایی در باندونگ تشکیل شد قریب هجده ماه از کودتای مرداد سال 1332ش علیه مصدق و سرنگونی دولت وی میگذشت. این کنفرانس در واقع بنیان نهادی و سازمانی جنبش غیرمتعهدها را بنا مینهاد. در این مقطع هرچند دولت کودتا قدرت را در ایران در دست داشت و به نوعی میتوان گفت قدرت محمدرضا پهلوی تثبیت شده بود، اما نمایندگان جنبش غیرمتعهد از مبارزات مصدق علیه استعمار، که به جنبش ملی شدن صنعت نفت منجر شده بود، تجلیل کردند و او را به نوعی پرچمدار حرکت خود معرفی نمودند. به بیان ساده میتوان گفت هرچند جنبش غیرمتعهدها به شکل یک نهاد و سازمان در سال 1334ش تأسیس شد، اما این جنبش به لحاظ فکری و هویتی پیش از آن بهوجود آمده بود و در عین حال خود را مدیون مبارزات مصدق میدانست.[4]
تقابل شاه و غیرمتعهدها
در همین راستا و در همین فضای بینالمللی بود که جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر، در سال 1335ش در راستای مقابله با محمدرضا پهلوی، که نزدیکی به غرب را برگزیده بود، کانال سوئز را ملی کرد. این حرکت جمال عبدالناصر از تبعات و اثرات عدم تعهد برخی کشورها به قطبهای نظام بینالملل بود. او خود را پیرو مکتب زعیم شرق، یعنی محمد مصدق، معرفی کرد و به همین دلیل نام یکی از خیابانهای قاهره را از خیابان رضاشاه پهلوی به خیابان محمد مصدق تغییر داد. علاوه بر این هنگامی که ایران به پیمان بغداد پیوست، رئیسجمهور مصر در مقابل آن موضع گرفت و تلاش کرد علیه آن بایستد. او از این پیمان و ایجاد یک اتحادیه که ماهیت کاملا غربی داشت به خشم آمده بود و کوشش نمود با ایجاد ناآرامی در عراق و منزوی کردن دولت بغداد، پیمان سنتو را تا جای امکان تضعیف کند؛ روندی که در نهایت به کودتا در عراق به رهبری عبدالکریم قاسم در سال 1337ش خروج عراق از پیمان بغداد منتهی شد. بدینترتیب رئیسجمهور مصر در مقابل سیاست غربگرایانه محمدرضا پهلوی سیاستی را در پیش گرفت که مصدق مبدع و حامی آن بود.[5]
کنفرانس باندونگ نخستین تلاش برای ایجاد همگرایی میان کشورهایی بود که بعدها به جنبش غیرمتعهدها معروف شدند
شماره آرشیو: 6174-4ع
وقتی جنبش کشورهای غیر متعهد در شهریور 1340ش به صورت رسمی به وسیله سه رهبر سیاسی مصر یعنی جمال عبدالناصر، مارشال تیتو از یوگسلاوی و جواهر لعل نهرو از هند در بلگراد پایتخت یوگسلاوی سابق بهوجود آمد، نظیر همان اصول و ارزشهایی را که محمد مصدق سالها پیش مطرح کرده بود سرلوحه کار خود قرار داد. مصدق در سال 1330ش گفته بود: «ملتهای شرق زنجیرها را از دست و پای خود بر میدارند و به آنها که هنوز خواب امپراتوری مستعمراتی میبینند، پوزخند میزنند»؛[6] جنبشی که تا هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991م با داشتن تقریبا 104 عضو از میان کشورهای جهان، حداقل از پتانسیل قدرت مادی و معنوی قابل توجهی بین دو ابر قدرت برخوردار بود.
با وجود این، هر چه زمان میگذشت و قدرت محمدرضا پهلوی بیشتر میشد فاصله سیاست خارجی ایران از جنبش عدم تعهد بیشتر و محمدرضا پهلوی هر روز بیشتر به بلوک غرب نزدیک میشد. به صورت خاص از اواسط دهه 1340ش و با افزایش قیمت نفت بود که درآمد دولت ایران افزایش چشمگیری پیدا کرد و دولت ایران بیش از گذشته به آمریکا نزدیک شد. افزایش درآمدهای نفتی در ایران به جای اینکه خرج توسعه کشور شود صرف خریدهای نظامی و تأمین منافع غرب در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس میشد.
البته شاه تلاش میکرد در چهارچوب سیاست مستقل ملی از کشورهای عدم تعهد زیاد فاصله نگیرد. به تعبیر دقیق کلمه شاید شاه در ظاهر تلاش میکرد با عنوان کردن سیاست مستقل ملی در چهارچوب گفتمان عدم تعهد حرکت کند، اما بر هیچ کس پوشیده نبود که وی تمام تلاش خود را به خرج میداد تا منافع دولت آمریکا را در منطقه دنبال کند؛ منافعی که همان گونه که مطرح شد در پی بسط نفوذ غرب و سیاست سد نفوذ در قبال اتحاد جماهیر شوروی بود.
از اواخر دهه 1340ش بر کسی پوشیده نبود که سیاست عدم تعهد دیگر جایی در سیاست خارجی ایران نداشت و نظام سیاسی در ایران بیش از پیش به ایالات متحده وابسته بود. در حقیقت از اواخر این دهه منطقه خلیج فارس و محیط پیرامون آن، تحت تأثیر رخدادهای بسیار مهم تاریخی قرار گرفت که از جمله آنها میتوان به خروج نیروهای نظامی انگلیس از منطقه خلیج فارس و پدید آمدن خلأ قدرت اشاره کرد؛ همچنین میتوان از پر کردن این خلأ توسط شاه ایران و واگذاری نقش ژاندارمی به محمدرضا پهلوی از سوی دولت آمریکا یاد کرد؛ تغییراتی که دیگر جای هیچ تردیدی باقی نمیگذاشت که سیاست در تهران به طور کامل منافع بلوک غرب را دنبال میکند و از استقلال عمل خبری نیست.[7]
در مجموع باید گفت که سیاست خارجی ایران در دوران محمدرضا پهلوی دارای نوعی پارادوکس بود. این تناقض به خصوص در دوران نخستوزیری محمد مصدق به منصه ظهور رسید؛ دورانی که وی به عنوان پرچمدار مبارزه با استعمار و امپریالیسم در پی استقلال و ملی شدن صنعت نفت بود و از سوی دیگر محمدرضا پهلوی تلاش داشت منافع ایران را در چهارچوب بلوک غرب و در رأس آن ایالات متحده تعریف کند؛ امری که گاه شاه ایران را به تظاهر وا میداشت و تلاش میکرد با بازی با کلمات و با عنوان کردن مواردی همچون سیاست مستقل ملی افکار عمومی را از نزدیکیاش به غرب منحرف کند و در چهارچوب گفتمان عدم تعهد گام بر دارد.
پینوشتها:
[1]. Randall Schweller, Rational theory for a bygone era, Security Studies, Vol. 20, Issue. 3, 2011, p.467.
[2] . دانشنامه دانش گستر، تهران، موسسه عملی و فرهنگی دانش گستر، ج 6، 1393، صص 17-18.
[3] . جیمز بیل، شیر و عقاب، ترجمه مهوش غلامی، تهران، انتشارات کوبه و شام، 1371، صص 23-55.
[4] . عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300-1357، تهران، نشر پیکان، 1382، ص 322.
[5] . «پهلویسم در برابر ناصریسم»، مشعل (نشریه کارکنان صنعت نفت ایران)، قابل بازیابی در:
http://www.mashal.ir/content/