میلیتارسیم را باید اصلی جدانشدنی از رژیم پهلوی دانست. اما چرا و چگونه این اصل در دوره این حکومت پایدار ماند؟ نگاهی به زندگی دو تن از فرماندهان دوره رضاخان، یعنی علیاصغر نقدی و کریمخان بوذرجمهری پاسخی است به این پرسش
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ نظامیان در پایداری حکومت پهلوی نقش عمدهای داشتند. یکی از موارد مهم قابل بررسی در نسبت نظامیان با سیاست، افرادی هستند که به پیشه نظامیگری مشغول بودند و وارد سیاست شدند. این نوشتار به نقش و جایگاه دو تن از این فرماندهان، یعنی علیاصغر نقدی و سرلشکر کریمخان بوذرجمهری، میپردازد که در پایداری حکومت پهلوی سهم عمدهای داشتند.
نقدی؛ پایداری نظامیان
سردار رفعت، که در سال 1320 درگذشت، با نام سرلشکر علی رفعت نقدی از نظامیان ارشد و فرماندهان ژاندارمری کل کشور بین سالهای 1300 تا 1304 بود. وی پنج فرزند داشت که همه آنها وارد عرصه نظامی شدند. مهمترین آنها علیاصغر نقدی بود. وی در سال 1274 در تهران به دنیا آمد. نقدی تحصیلات متوسطه را در مدارس علمیه و قاجار و دارالفنون به انجام رساند. عمده دوره تحصیلی وی به حوزه نظامی مربوط میشد که در مدرسه قزاقخانه سپری کرد و به درجه افسری نایل آمد.[1] علیاصغر نقدی به سپهبد نقدی مشهور بود و در دولتهای حسین علاء، محمد مصدق، شریفامامی و علی امینی مسئولیت وزارت جنگ را برعهده داشت. او به دلیل حضور و فعالیت نظامی گستردهای که در عرصه داخلی داشت، درجات خود را بهسرعت افزایش داد و خیلی زود به درجه سرهنگی رسید. این ویژگی باعث شد به رضاخان نیز نزدیک شود و در بسیاری از سفرها وی را همراهی کند. در نتیجه این اعتماد، نقدی شغلهای بسیاری را عهدهدار شد و در سال 1310 کفالت فرماندهی تیپ خوزستان به عهده او قرار گرفت و پس از آن در تهران فرمانده چند تیپ بود. وی بر اثر ابراز لیاقت درجه سرتیپی دریافت کرد و فرمانده لشکر دوم مرکز شد و در همین سمت درجه سرلشکر به او داده شد.[2]
اما ازآنجاکه ارتش رضاشاه همواره برای سرکوبهای داخلی در آمادگی کامل بهسر میبرد، سربازان درکی از چگونگی مقابله با تهدیدات خارجی نداشتند؛ به همین دلیل هنگامی که دشمن به سوی تهران در حال حرکت بود، سربازان و افسران لشکرهای یک و دو آسودهخاطر و بیخبر از اخبار جبههها و آنچه بر همقطاران آنها میرفت، مشغول پاک کردن سلاحها، تفریح و بازی در محوطه پادگانهای لشکر بودند.[3] این ارتش در برابر اشغالگران خارجی حتی نتوانست ذرهای شم وطنپرستی از خود نشان دهد و چندساعتی مقاومت کند. نقدی نیز یکی از فرماندههایی بود که بدون درک تهدیدات خارجی، در شهریور 1320 در شورای عالی جنگ طرح مرخصی سربازان وظیفه و استخدام سربازان پیمانی را امضا کرد و رضاخان نیز که به دنبال عاملانی بود تا گناه ناتوانی ارتش در این زمینه را به گردن آنها بیندازد او را از کار بیکار کرد، اما ازآنجاکه نقدی از جمله افراد نظامی وفادار به خاندان پهلوی بود و حکومت میتوانست از او در عرصه سیاست نیز بهره ببرد، بهتدریج با روی کار آمدن محمدرضا، به مسئولیتهای خود بازگشت.[4] اما چرا پهلوی پسر دوباره کسی را به ارتش برگرداند که پیش از آن، پدرش گناه اشغال ایران را به گردن او انداخته بود و به همین دلیل او را از ارتش بیرون رانده بود؟
راز این دوگانگی را باید در وفاداری خاندانهای نظامی به حکومت پهلوی دید. نظامیان در دوره پهلوی را میتوان مجری اوامر شاه دانست که علاقهمندی زیادی به سیاست نشان میدادند. به همین دلیل نیز در حکومت پهلوی ماندگار بودند. چنین روندی باعث پایداری میلیتاریسم در حکومت پهلوی میشد.
جمعی از امرا و صاحبمنصبان ارتش در جریان بازدید رسمی رضاشاه از یک محل
احمد امیراحمدی، حاجعلی رزمآرا، عزیزالله ضرغامی و علیاصغر نقدی در تصویر مشاهده میشوند
شماره آرشیو: 552 -۱ع
از آن سو نقدی نیز کسی نبود که بتواند از عرصه نظامی و سیاسی فاصله بگیرید؛ او در سال 1330 موفق شد درجه سپهبدی بگیرد و همزمان در کابینه حسین علا به سمت وزیر جنگ دست یابد. نقدی تا دولت محمد مصدق نیز این مسئولیت را برعهده داشت. در کابینه اول مصدق (در 12 اردیبهشت 1330) فضلالله زاهدی وزیر کشور و علیاصغر نقدی وزیر جنگ شد. در 2 مرداد 1331 هم وزارت دفاع ملی بر عهده وی بود و سرلشکر وثوق هم معاون وزارت دفاع، چون نام وزارت جنگ به وزارت دفاع ملی تبدیل شد. پس از آن نقدی در حوزه امنیتی فعالیت کرد و با ایجاد بازرسی شاهنشاهی، معاونت آن را بر عهده گرفت. در سال 1339 و هنگامی که شریفامامی تلاش میکرد کابینه خود را ترمیم کند، وی به وزارت جنگ منصوب شد و تا اولین کابینه اسدالله علم در پست وزیر جنگ باقی ماند. نقدی در سال 1345 درگذشت.[5]
محمدرضا پهلوی از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332 کمتر از سالهای 1332 تا 1357 بر ارتش تسلط داشت و همین باعث میشد مقامات ارشد نظامی، از وزیر جنگ مانند سپهبد امیراحمدی و سپهبد یزدانپناه و سپهبد نقدی تا رؤسای ستاد ارتش مانند سرلشکر ارفع و سرلشکر رزمآرا، در این فاصله اندکی قدرت مانور داشته باشند. در اواخر حکومت مصدق اختیار ارتش تقریبا از دست شاه خارج شده بود و سرتیپ تقی ریاحی، رئیس ستاد ارتش، قبل از کودتای 28 مرداد فقط از دکتر مصدق فرمان میبرد. با وجود این، محمدرضا پهلوی در تمام این مدت بین امرای ارتش نفوذ داشت و گرایش ارتش به طرف شاه در جریان کودتای 28 مرداد نشان داد که دکتر مصدق با وجود تصدی مقام وزارت جنگ و گماردن افسران مورد اعتماد خود در مقامات حساس نظامی عملا نتوانسته است کنترل ارتش را در اختیار خود بگیرد.[6] یکی از این فرماندهان نظامی مورد اعتماد محمدرضا پهلوی نقدی بود. نشانه این اعتماد بالا را میتوان در انتصابات و ابقای وی در دولتهای مختلف مشاهده کرد؛ برای نمونه هنگام روی کار آمدن دولت امینی، شاه نگران اعضای کابینه وی بهویژه وزرای خارجه، جنگ و کشور بود؛ ازهمینرو امینی برای برطرف کردن نگرانیهای وی و به قول خودش ترس او، قدس نخعی، سپهبد صادق امیرعزیزی و سپهبد علیاصغر نقدی که مسئولیتهای مهم از جمله وزارت جنگ را در آخرین کابینه شریفامامی برعهده داشتند، ابقا کرد.[7]
کابینه علی امینی در کاخ گلستان در جریان معرفی به شاه
شماره آرشیو: 3912-۷ع
سرلشکر کریم آقاخان بوذرجمهری: حافظ سیاست رضاشاه
سرلشکر کریم بوذرجمهری در سال 1265 در یکی از روستاهای کاشان متولد شد. پدرش کشاورزی ساده بود. بوذرجمهری وقتی به سن رشد رسید، به کارهای سرپایی و شاگردی مشغول شد، سپس حرفه بنائی آموخت و از آن طریق امرار معاش میکرد. در هجدهسالگی به تهران رفت، چند ماهی برای پیدا کردن کار تلاش کرد تا سرانجام اطلاع یافت که قزاقخانه سرباز پیمانی استخدام میکند.[8] در سال 1299 که قوای قزاق به فرماندهی رضاخان میرپنج وارد تهران شد، کریم آقا از نزدیکترین همکاران او بود و همان روز درجه سروانی و ریاست زندان قزاقخانه را به او دادند. رضاخان، سردار سپه و وزیر جنگ، در سال 1300 به کریم آقا درجه سرگردی اعطا کرد و فرماندهی هنگ بهادر را به او سپرد. در سال 1304 که سلسله قاجاریه منقرض شد و سردار سپه به سلطنت رسید، کریم آقا یکی از عوامل مؤثر در این امر بهشمار میآمد.[9]
کریم بوذرجمهری در همان روز به اتفاق سرتیپ یزدانپناه، فرمانده لشکر مرکز، و سرلشکر طهماسبی، فرماندار نظامی تهران، مأمور اخراج ولیعهد و خانواده سلطان مخلوع از ایران بود. در فروردین 1307 رضاشاه به او درجه سرتیپی اعطا کرد. وی در آن تاریخ همچنان شهردار تهران و فرمانده تیپ بود. بوذرجمهری در سمت شهردار، هماهنگ با سیاست ناسیونالیسم باستانی رضاشاه، مدرنسازی شهر را در دستور کار خود قرار داد.[10]
سرهنگ کریم بوذرجمهری، شهردار تهران، در دفتر کار خود
شماره آرشیو: 4387-4ع
بوذرجمهری در سال 1308 در کابینه حاج مخبرالسلطنه هدایت وزیر فوائد عامه شد. کلیه امور کشاورزی، صنعتی، راه و ساختمان و تجارت به عهده این وزارتخانه بود. در فروردین 1312 رضاشاه به او درجه سرلشکری داد و وی را به فرماندهی لشکر مرکز منصوب کرد. بوذرجمهری در همان سال به علت فعالیت زیاد بیمار شد و از طرف رضاشاه برای معالجه به اروپا رفت. پس از معالجه و بازگشت به ایران، کریم آقا از شهرداری تهران معاف شد و فرماندهی لشکر و ریاست املاک را بر عهده گرفت. بوذرجمهری تا مهرماه 1320، که رضاشاه از ایران خارج شد، همان دو شغل را عهدهدار بود و رضاشاه فوقالعاده به او توجه میکرد. پس از استعفای رضاخان، به دلیل حساسیت افکار عمومی نسبت به همکاران وی، بوذرجمهری که آماج نقدهای بسیار قرار گرفته بود، در همان سال بازنشست شد و در سال 1331 در تهران درگذشت.
او کریم بوذرجمهری یک دختر و دو پسر باقی ماند. او هر دو فرزند ذکورش را به دانشکده افسری فرستاد که یکی از آنها تا درجه سرتیپی در ارتش ایران رشد یافت. بوذرجمهری برای استحکام وضع خود و فرزندانش خواهرزاده همسر رضاشاه را برای یکی از فرزندانش به عقد نکاح درآورد.[11]
فشرده سخن
ورود افراد نظامیِ وابسته به شخص شاه به عرصه سیاست حکومت پهلوی را باید دلیل اصلی پایداری میلیتارسیم در دوره پهلوی دانست. خاندان نقدی یکی از مهمترین آنها بودند که خانوادگی خود را در خدمت حکومت پهلوی قرار دادند. آنان همواره در عرصه نظامی و سیاسی وفاداری خود را نشان دادند. بوذرجمهری از دیگر افرادی بود که در کنار اطاعت نظامی از رضاشاه، خود و نزدیکانش را در اختیار نظامیگری و در خدمت ایدئولوژی توسعهطلبانه و اقتدارگرای حکومت پهلوی قرار داد.
پینوشتها:
[1]. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، ج 7، تهران، امیرکبیر، 1358، صص 376-379.
[2]. باقر عاقلی، نخستوزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، چ دوم، 1374، ص 640.