دولت آشتی ملی یکی از طرحهای فوری و بیبرنامه حکومت برای حفظ قدرت بود. حتی برخی از منابع مدعی شدهاند که این طرح از سوی آمریکا مطرح شد و انتظار میرفت که مردم از آن استقبال کنند، اما همه چیز برخلاف انتظار بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ سال 1357 سال بحبوحه سیاسی رژیم پهلوی بود. رژیم در این سال به آشفتهترین وضعیت سیاسی خود رسید و در واقع زنگ فروپاشی قدرت به صدا درآمد. بااینحال محمدرضا پهلوی و سایر عوامل حکومت آخرین تلاشهای خود را به کار بردند تا مانع از این فروپاشی شوند. یکی از حربههایی که رژیم اتخاذ کرد طرح دولت آشتی ملی بود. هدف از این طرح اجرای سیاستهایی مردمی با هدف کسب رضایت مردم بود. مجری این طرح نیز جعفر شریفامامی در نظر گرفته شد. این طرح بهرغم آنکه در ظاهر اصول عوام پسندانهای را در دستور کار قرار داده بود، اما عملا شکست خورد. یکی از دلایل اصلی این شکست، مواضع سرسختانه امام خمینی بود که با این طرح مخالفت کردند.
سخنرانی جعفر شریفامامی در یک انجمن لاتاری
شماره آرشیو: 13913-3ع
دولت آشتی ملی چه بود و چه کرد؟
محمدرضا پهلوی در سال 1357 در بحبوحه تظاهرات و اعتصابات گسترده در ایران، شریفامامی را با اختیارات کامل به نخستوزیری منصوب کرد تا بلکه بحران سیاسی کشور فروکش کند و مانع پیروزی انقلاب شود. شریفامامی با سخنرانیها و اقدامات مختلف، دولت آشتی ملی را تشکیل داد و خود را حامی مردم و همسو با روحانیت معرفی کرد. دولت او اصلاحات متعددی از جمله آزادی مطبوعات، رادیو و تلویزیون، بهبود امتیازات کارمندان، گذار به تقویم شمسی، مبارزه با فساد، عزل مدیران نالایق و انحلال حزب رستاخیز را انجام داد. شریفامامی از نظر محمدرضا پهلوی بهترین گزینه برای اجرای این اصلاحات بود. البته گفته شده است که شاه ابتدا با اجرای این برنامه کاملا مخالف بود و پیشنهاددهنده آن کسانی چون علی امینی بودند.
محمدرضا پهلوی و علی امینی
شماره آرشیو: 768-۱۱ع
براساس منابع موجود دکتر علی امینی، نخستوزیر سابق ایران (1340-1341)، در 23 ژوئیه بیانیهای منتشر کرد که در مطبوعات فارسیزبان به طور کامل چاپ شد (ولی در روزنامههای انگلیسی فقط به آن اشاره شد). امینی در این بیانیه تقاضای یک دولت آشتی ملی را مطرح کرد و همچنین گفت که از وی درخواست شده است که بین دولت ایران و مخالفان مذهبی میانجیگری کند. او اظهار کرد وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران آنقدر وخیم است که باید قبل از انتخابات پارلمانی که برای اواسط سال 1979 (1357ش) برنامهریزی شده است، اقداماتی انجام شود.[1] برخی از منابع نیز مدعی هستند که این طرح را سازمان سیای آمریکا مطرح کرده بود. براساس ادعای آنها فرضیه اتمام دوره حاکمیت محمدرضا پهلوی در ایران و بدنه حاکمیتی رژیم پهلوی و در نتیجه تعامل با ملیگرایان خوشنام و تلاش برای سوار شدن بر موج انقلاب و تشکیل دولت آشتی ملی شریفامامی، و بعد دولت بختیار و مذاکرات مختلف با مخالفان انقلابی و ناراضیان سیاسی از سوی وزارت خارجه و سازمان سیا دنبال گردید.[2] درهرصورت با روی کار آمدن شریفامامی، برنامههایی به منظور برپایی دولت آشتی ملی آغاز شد، اما از همان ابتدا نخبگانی چون امام خمینی با این طرح مخالفت کردند.
مخالفت امام با دولت آشتی ملی
امام خمینی از سرسختترین مخالفان دولت آشتی ملی بود. مخالفت ایشان با این طرح به دلایل مختلفی بود که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است:
1. دولت آشتی ملی دروغ بود:
از نظر امام خمینی بزرگترین ایراد وارده بر دولت آشتی ملی این بود که طرح یادشده حاصل نیرنگ و فریب دولت بود. ایشان طی سخنانی به این موضوع واکنش نشان دادند. اولین نکتهای که امام در صحبت خود به آن اشاره کردند دروغ و نیرنگ بودن این طرح بود: «در این موقع بسیار حساس تاریخ ایران، شاه به وسیله کارشناسان خود دست به توطئه خطرناکی زده است که با اندکی سستی و تغافل، ملت ایران باید از به دست آوردن آزادی و استقلال و حقوق بشر مأیوس شود و خود را برای همه نوع اختناق و شکنجه و قتل و غارت مهیا کند و اسلام باید از احکام نورانی خود چشم بپوشد».[3]
امام خمینی در ادامه صحبتهای خود به ظاهرنمایی حکومت پهلوی در ایجاد اصلاحات اشاره و عنوان کردند که تمام اقدامات دولت شریفامامی تنها تغییر ظواهر است وگرنه بسیاری از نهادها یا سازمانهای ضداسلامی همچنان پابرجا هستند. در بخشی از صحبتهای امام آمده است: «تاریخ پر شرف اسلام را در مجلسین تغییر دادهاند و امر شاه و وزیر در مقابل مجلسین ارزش قانونی ندارد و این امر پوچ، شاهد بزرگی است بر نیرنگ شیطانی شاه. امر بیارزش به بستن قمارخانهها، نیرنگ دیگری است برای اغفال جناح روحانی. در محیطی قمارخانهها را به خاطر احترام به اسلام میبندند که تمام مراکز فحشا به قوت خود باقی و برخلاف مقررات اسلامی و آیات قرآنی، ستمکاری و قتل و غارت امری عادی برای دژخیمان شاه شده».[4]
2. نبود آزادی:
امام خمینی به دلیل آنکه ماهیت رژیم پهلوی را دیکتاتوری میدانستند معتقد بودند این دولت همچنان ماهیت دیکتاتورمآبانه خود را دارد و بنابراین صحبت کردن از آزادی، امری غیرمنطقی است. به عبارتی زمانی میتوانیم اقدامات دولت را باور داشته باشیم که در عمل آزادی وجود داشته باشد. به اعتقاد امام «در محیطی گفته میشود آزادی داریم که بهترین فرزندان عزیز اسلام و ایران در حبس و زیر شکنجه شاهانه و در تبعید بهسر میبرند. در محیطی دم از احترام علمای اسلام میزنند که علمای اسلام در حبس غیرقانونی و در تبعیدگاهها ــ بدون مجوز ــ بهسر میبرند. اشخاصی دم از تعظیم شعائر مذهبی و احترام روحانیت و احکام اسلام میزنند که در طول نیمقرن شریک جرم دستگاه بوده و قوانینی که برخلاف احکام اسلام بوده تصویب نمودهاند».[5]
امام خمینی در دیدار با جمعی از دانشجویان و علاقهمندان
در روزهای اولیه اقامت در نوفل لوشاتو
البته به جز امام خمینی بسیاری از شخصیتهای نزدیک به حکومت نیز از دولت آشتی ملی انتقاد کردند؛ برای نمونه داریوش همایون، روزنامهنگار و سیاستمدار، دولت آشتی ملی را ائتلافی متشکل از چهرههای جاهطلب میدانست که شریفامامی بر آنها کنترلی نداشت. از نظر او شریفامامی سیاستمداری بیتجربه و به دنبال منافع شخصی بود و اقدامات اولیه او از جمله اعطای امتیاز به روحانیان و تغییر تقویم نشانه تسلیم و ضعف تلقی میشد. علاوه بر این، تلاشهای دولت او برای راضی کردن نیروهای مخالف از طریق امتیازات اقتصادی نتیجه معکوس داشت؛ زیرا این خواستهها به درخواستهای سیاسی برای خروج شاه و استقرار جمهوری اسلامی تبدیل شد.
داریوش همایون در نشست رؤسای حزب رستاخیز
شماره آرشیو: ۱-1243-۱۱۱م
عاقبت دولت آشتی ملی و واکنش امام خمینی
دولت آشتی ملی نه تنها به ائتلاف میان مردم و حکومت منجر نشد، بلکه با رقم زدن قیام 17 شهریور نشان داد که هیچ راهی برای سازش وجود ندارد. البته این قیام بعد از اعلام حکومتنظامی و تأکید امام در مبارزه با حکومت به راه افتاد. از روشهای موفق امام خمینی در پیشبرد مبارزه علیه رژیم پهلوی دعوت مردم به اعتصاب و گسترش آن بود. اعتصابهای سراسری در ماههای پایانی رژیم، به وزارتخانهها و ادارات و مراکز نظامی کشیده شد و ضربه نهایی را اعتصاب کارکنان شرکت نفت و بانکها و مراکز حساس دولتی وارد کرد.[6]
همانگونه که گفته شد، رژیم در روز 17 شهریور به خشونت گستردهای دست زد. بعد از آنکه قیام 17 شهریور رخ داد، امام خمینی با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه رژیم را محکوم و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام کردند.[7] امام همچنین در بخش دیگری از سخنان خود نیز فرمودند: «چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم میخورد، آری این چنین است راه امیرالمومنین علی (علیهالسلام) و سرور شهیدان امام حسین (علیهالسلام). ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد... باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد».[8]
سخن نهایی
دولت آشتی ملی یکی از طرحهای فوری و بیبرنامه رژیم پهلوی برای حفظ قدرت بود. حتی برخی از منابع مدعی شدهاند که این طرح را آمریکا مطرح کرد و انتظار میرفت که مردم از آن استقبال کنند، اما همه چیز برخلاف انتظار بود و امام بسیار هوشمندانه به ترفند رژیم پی برد. این موضوع باعث شد مردم نیز آگاهانه نسبت به طرح آشتی ملی واکنش نشان دهند و نقشههای رژیم را نقش برآب کنند. در نهایت وقایع 17 شهریور خط بطلان نهایی را بر روی طرح دولت آشتی ملی کشید و با برکناری شریفامامی این طرح رسما به انتهای راه خود رسید.
پینوشتها:
[1] . دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 3، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 228.
[2] . سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 173.
[3] . امام خمینی، صحیفه امام، ج 3، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1357، ص 499.