امام خمینی با آگاهی و بصیرت کامل اشاره میکردند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نیست، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است. این خطر با توطئه «کمپ دیوید» بیش از بیش احساس شد
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکده تاریخ معاصر؛ درباره فرمودههای امام خمینی(ره) علیه رژیم اشغالگر قدس (اسرائیل) لازم است به اهمیت بحث ارزشها و چرایی تشکیل و چگونگی تحقق حکومت اسلامی اشاره شود تا تحلیل گفتارها از حوزه «هست»ها و واقعیتهای خارج از حکمت نظری به حوزه «باید»ها و واقعیتهای مربوط به هستیشناسی تاریخی مربوط به نظام سیاسی مطلوب و مبتنی بر حکمت عملی وارد شود. در سخنان امام پیوند عمیق دین و سیاست و رابطه آن با مسائل مسلمانان مشاهده میشود. اداره امور دنیوی به عنوان یکی از ابعاد سیاست، انسان و جامعه را در خود جای داده است؛ از طرف دیگر، وظایف و تکالیف معینی که بر دعوت الهی مبتنی است، وجه اجتماعی و امر سیاسی را پدیدار میسازد؛ ازاینرو، پرسش اصلی آن است که گفتارهای امام علیه اسرائیل مبتنی بر چه رویکرد و بر کدام ساختار استوار است.
جغرافیای اندیشه سیاسی امام در مبارزه با اسرائیل
حفظ وحدت و نظام مسلمانان از اهداف مقدماتی و مبانی نظام اسلامی است. نظام مسلمانان از دو سو مورد تهدید است: الف) تهدیدات درونی (مانند حضور بهائیان در بدنه حکومت)؛ ب) تهدیدات خارجی و بیرونی (مانند تشکیل دولت صهیونیستی در میان کشورهای مسلمان منطقه).[1] بدین خاطر، اسرائیل به مثابه یک موجود متجاوز به حریم مسلمانان درنظر گرفته میشود و در کلام امام، اسرائیل و صهیونیسم به عنوان پلیدترین پدیده سیاسی و منفورترین عبارت معرفی میشود، آن هم نه در فضای پس از انقلاب، بلکه در دوران اختناق و استبداد شاهنشاهی؛ یعنی از همان آغاز علنی شدن مبارزات ایشان در سال 1341، این دشمنی وجود دارد.[2] امام مخالفت خود را موقعی که ایران درصدد بود اسرائیل را به رسمیت بشناسد با مرحوم آیتالله بروجردی درمیان گذاشتند و شناسایی رژیم غاصب اسرائیل را دشمنی با اسلام قلمداد کردند.[3] مبارزه و دشمنی ایشان با اسرائیل حتی در واژهها و نوشتههایشان بازتاب یافته است.
امام خمینی در حال مطالعه در محل اقامت اولیه خویش در نوفل لوشاتو
وامگرفتن واژههای الهیاتی در امر سیاسی
امام خمینی بسیاری از واژههای حوزه الهیات را در نوشتههای سیاسی بهکار گرفت. این امر دلالتهای متعددی داشت که مهمترین آن، جدا نبودن الهیات از دنیا در اندیشه امام بهشمار میآید. تا قبل از امام خمینی واژههای قرآنی مانند «شیطان»، «ابلیس»، «استکبار»، «قدس» در عرفِ نوشتههای سیاسی جایی نداشت؛ چون دین را اساسا ناظر به امور اخروی میدانستند، اما امام معتقد بودند که تمام مفاهیم دینی قابلیت برداشت سیاسی را نیز دارند.[4] شیوه تأویلی نوشتهها و گفتارهای امام در توصیف اسرائیل به عنوان ماده «فساد»[5] برپایه تفسیری از آیههای 10 و 11 سوره بقره استوار است که میفرماید: «و هنگامی که به آنان گفته شود در زمین فساد نکنید میگویند ما فقط اصلاحکنندگانیم. آگاه باشید! اینها همان مفسداناند».[6] همچنین در آیات 4 و 5 سوره اسراء میخوانیم که «و در کتاب به فرزندان اسرائیل خبر دادیم که قطعا دو بار در زمین فساد خواهید کرد، و قطعا به سرکشی بسیار بزرگی برخواهید خاست؛ پس آنگاه که وعده نخستین آن دو فرا رسد، بندگانی از خود را که سخت نیرومندند بر شما میگماریم تا میان خانهها به جستوجو درآیند و این تهدید تحقّقیافتنی است».[7] امام خمینی در جایی دیگر، مسلمانان جهان و سران دولتهای اسلامی را در مبارزه با صهیونیسم و جهاد مقدس در جنگ سوم اعراب و اسرائیل فرامیخوانند و در این مقطع از تاریخ از عبارت «قدرت پوشالی اسرائیل» استفاده میکنند.[8] این گفتار نیز تشبیهی از بخشی از آیه 41 سوره عنکبوت است که ایشان در مورد اسرائیل تأویل میکنند. قرآن کریم میفرماید: «درحالیکه سستترین خانهها خانه عنکبوت است»،[9] اشارهای استعارهای به بنیان و ساختار سست و ازهمفروپاشیده قدرتهای پوشالی است.
به علاوه، امام خمینی با آگاهی و بصیرت کامل اشاره میکردند که این جرثومه فساد را که در قلب کشورهای اسلامی گماشتهاند، تنها برای سرکوبی ملت عرب نیست، بلکه خطر و ضرر آن متوجه همه خاورمیانه است. این خطر با توطئه «کمپ دیوید» بیش از بیش احساس شد.
توطئه کمپ دیوید و دیدگاه امام درباره طرح استعماری صلح
کمپ دیوید، اولین پیمانی است که یک کشور عربی با اسرائیل انجام داد و نتیجه آن شناسایی رژیم اشغالگر قدس در منطقه، تضعیف فلسطین و تضعیف وحدت مسلمانان در منطقه شد. این پیمان از طرف انور سادات، رئیسجمهور مصر، و مناخیم بیگن، نخستوزیر وقت اسرائیل، با میانجیگری ایالات متحده آمریکا در 17 سپتامبر 1978م برابر با 26 شهریور 1357ش به امضا رسید.[10] کلیه مسلمین جهان با این پیمان مخالفت کردند؛ ازجمله این مخالفتها مخالفت امام خمینی بود که در مصاحبه با خبرگزاری آسیوشیدتپرس در پاریس بازتاب یافت. امام ضمن نقد طرح استعماری صلح آمریکایی و اسرائیلی فرمودند: «موافقتنامه کمپ دیوید و نظایر آن، توطئههایی برای مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل است که نتیجتا شرایط را به نفع اسرائیل و به ضرر اعراب و فلسطینیها تغییر داده است. چنین وضعیتی مورد قبول مردم منطقه نخواهد بود».[11]
مناخیم بگین، جیمی کارتر و انور سادات لحظاتی پس از امضای پیمان کمپ دیوید
امــام خمینی معتقد بودند اســرائیل بنابر ماهیت اســتعمارگرانه و غاصبانه خود، تنها به فلســطین بســنده نخواهد کرد، بلکه اگر مســلمانان در برابر این کشور مبارزه نکنند، به سرنوشت فلسطین و لبنان دچار خواهند شد. سخنان امام در اشاره به حمله رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان با عنوان «عملیات لیتانی» است[12] که طی این درگیری حدود 1100 تا 2000 نفر از لبنانیها و فلسطینیها به شهادت رسیدند. این اولین و آخرین تجاوز غاصبانه اسرائیل به تمامیت ارضی لبنان نبود، بلکه به دفعات متعدد تکرار شد؛ از این رو مقاومت دربرابر رژیم غاصب اسرائیل، برگرفته از کلام و آرمانهای امام خمینی و برپایه عدالتمحوری و عدالتگستری، که زیربنا و محور ارزشهای اسلامی است، تداوم یافت و سازمانهای فلسطینی مانند «الفتح» و مجاهدان ایرانی به مقاومت و جهاد مسلحانه در برابر این اشغالگران روی آوردند؛ به طوری که سردار رحیم صفوی در خاطرات خود از جنگ با اسرائیل در جبهه لیتانی و خط مقدم نبطیه خبر داده و گفته است: «من و آقای احمد فضائلی به همراه مبارزان فلسطینی و اعضای سازمان الفتح در واحد خمپارهانداز 81 میلی متری خدمت میکردیم».[13]
نتیجهگیری
گفتمان سیاسی امام خمینی(ره) از سه محور «عدالتمحوری»، «عدالتگستری» و «مبارزه با ظلم» تشکیل شده است که کانون آن مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و صهیونیسم غاصب است. عدالتمحوری و عدالتگستری، حمایت از ملت فلسطین و مستضعفین جهان و مبارزه با ظلم، جهاد با اسرائیل با هدف آزادی قدس را ضرورت میبخشد؛ بنابراین، وجه اجتماعی و امر سیاسی کلام امام، که بارها بر فساد، نافرمانی، عصیان و خوی تجاوزگری اسرائیل و حامیان آنها اشاره دارد، مستند بر فلسفه سیاسی اسلام و برپایه نصوص قرآنی است
پینوشتها:
[1]. نجف لکزایی، درآمدی بر مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام خمینی رحمه الله، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و موسسه بوستان کتاب، چ چهارم، 1390، ص 175.
[2]. محمدتقی تقیپور، «صهیونیسم و مسئله فلسطین از دیدگاه امام خمینی قدس سره»، در اندیشههای امام خمینی؛ مجموعه مقالات هشتمین کنفرانس بینالمللی اندیشه اسلامی، ج 1، بیجا، سازمان تبلیغات اسلامی معاونت بینالملل، 1369، ص 443.
[3]. سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، نهضت امام خمینی تا قیام 15 خرداد 1342، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ دوم، 1386، ص 61.
[4]. علی تاجالدینی، «مقدمهای بر ادبیات سیاسی امام خمینی (ره)»، مولفههای اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، به اهتمام تحقیقات سیاسی اسلام، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1379، ص 217.
[5]. امام خمینی، صحیفه امام؛ مجموعه آثار امام خمینی(س)، ج 3، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1378، ص 1.
[6]. بقره، 10و 11: «و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالو انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون ولاکن لایشعرون».
[7]. اسراء، 4 و 5: «و قضینا الی بنیاسرائیل فی الکتاب لتفسدون فی الارض مرتین و لتعلن علو کبیرا. فاذا جاء وعد اولهما بعثنا علیکم عبادا لنا اولی باس شدید فجاسوا خلال الدیار و کان وعدا مفعولا».
[9]. عنکبوت، 41: «و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت».
[10]. حمیرا مشیرزاده و فاطمه صلواتی طرقی، «برداشت از نقش ملی و سیاست خارجی مصر در دوره انورسادات و حسنی مبارک»، فصلنامه پژوهشهای راهبردی سیاست، ش 12 (بهار 1394)، ص 175.
[12]. Ahron Bregman, Israel's Wars, A History Since 1947, NY, Routledge, 4th Edition, P. 157.
[13]. سیدیحیی رحیم صفوی، از جنوب لبنان تا جنوب ایران، خاطرات سردار سرلشکر دکتر سیدیحیی (رحیم) صفوی، ج 1، تدوین مجید نجفپور، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 101-102.