بررسی زمینه‌ها و چگونگی وقوع نبرد گالیپولی؛

باتلاق متفقین در جنگ جهانی اول

یکی از مهم‌‎ترین نبردهای رخ‌داده در جنگ جهانی اول نبرد گالیپولی بود. این عملیات دریایی ـ خاکی، با تشویق و تأیید وینستون چرچیل و با هدف تصرف استانبول و تنگه‌های بسفور و داردانل و گشودن دریای سیاه، در 19 فوریه 1915م انجام شد. در این نبرد یازده‌ماهه حدود پانصدهزار نفر کشته و زخمی شدند، اما مهم‌ترین بخش این جنگ پایان آن بود
باتلاق متفقین در جنگ جهانی اول
 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ امپراتوری عثمانی یکی از طرف‌های درگیر در جنگ جهانی اول بود و در سال‌های 1914-1918م رویدادهای بسیاری در سرزمین‌های تحت حاکمیت این دولت روی داد. نبرد گالیپولی یا نبرد «چناق/ چاناک قلعه» یکی از مهم‌ترین حوادث آن سال‌هاست که توسط یکی از ضعیف‌ترین نیروهای درگیر در جنگ، یعنی ترک‌ها، آفریده شد. این جنگ در 19 فوریه 1915م بین امپراتوری عثمانی و نیروهای ائتلافی (انگلستان، فرانسه و آنزک‌ها[1]) در تنگه داردانل درگرفت و بیش از یازده ماه طول کشید، حدود پانصدهزار نفر کشته و زخمی برجای گذاشت و در نهایت با شکست نیروهای ائتلافی به پایان رسید. بررسی زمینه‌های وقوع این نبرد، شکست تاریخی مدعیان قدرت، نتایج و بازتاب‌های آن برای جبهه متفقین از اهداف اصلی این نوشتار کوتاه به‌شمار می‌آید.
 
ورود «مرد بیمار اروپا» به صحنه جنگ جهانی اول
در اکتبر 1914م ترکیه، یا اگر اسم آن زمان آن را بگوییم، امپراتوری عثمانی، به طرفداری از آلمان وارد جنگ شد. این در حالی بود که دولت عثمانی ابتدا تمایلی به شرکت در جنگ نداشت؛ چراکه «مرد بیمار اروپا» (لقب امپراتوری عثمانی در سال‌های پایانی)، آن‌قدر مشکلات بزرگ و عدیده‌ای داشت که حتی نمی‌توانست فکر مداخله در یک جنگ تمام‌عیار را بکند، اما این فکر رفته‌رفته بنا به دلایل مختلف در میان برخی از دولتمردان پا گرفت.[2] تصور اینکه چه انگیزه عقلانی برای این عمل وجود داشت کاری دشوار است. ترک‌ها حتی اگر آلمان جنگ را می‌برد، احتمالا از جنگ سودی نمی‌بردند؛ درواقع تنها اقبال دوردست آنها برای بقای امپراتوری ناپایدارشان این بود که با یکدیگر متحد شوند. اما آنها که در یک سده گذشته به‌تناوب از سوی روسیه و انگلستان حمایت یا تهدید می‌شدند، اکنون فکر ضربه زدن هم‌زمان به این دو کشور را در سر می‌پروراندند.[3] 
 
گروهی از افسران بانفوذ وابسته به «کمیته اتحاد و ترقی»، از آلمان هواداری می‌کردند. انور پاشا، وزیر جنگ، نیز از طرفداران آلمان بود. از سوی دیگر، آلمان و اتریش به این امید دلبسته بودند که از راه به‌دست آوردن متحدان جدید و گشودن جبهه‌های تازه نبرد برای تهدید کردن دشمنان خود، موقعیت خود را تقویت کنند؛ ازهمین‌رو، آلمانی‌ها نخستین کسانی بودند که از این نظر موفق شدند؛ زیرا ترک‌ها را قانع کردند که در اکتبر ۱۹۱۴م به روسیه حمله کنند و وارد جنگ شوند.[4]
 
چرا گالیپولی به صحنه جنگ بدل شد؟
ورود عثمانی به صحنه جنگ جهانی اول، بهانه مناسب را برای دول اروپایی، به‌ویژه انگلستان و روسیه، که در اندیشه تجزیه امپراتوری عثمانی بودند، مهیا ساخت تا نیات خود را در مورد این دولت به مرحله اجرا بگذارند. دولت عثمانی خطر مهلکی برای دول متفقین به‌شمار نمی‌آمد؛ یعنی آن‌قدر توان نداشت که با تحت تأثیر قرار دادن انگلستان و متحدانش بازی را در میدان به نفع آلمان و اتریش تمام کند، اما با وجود این، در درازمدت می‌توانست خطری برای موجودیت این دولت‌ها در بازه جنگ باشد؛ بنابراین در خلال جنگ انگلستان و متحدانش برنامه‌ریزی‌هایی برای خالی کردن زیر پای این امپراتوری آغاز کردند. در این بین انگلیسی‌ها بیش از همه بر فروپاشی دولت عثمانی تأکید داشتند و نقشه‌های بسیاری برای تحقق این هدف کشیدند.[5]
 
تعرض نظامی به گالیپولی (داردانل ـ چناق قلعه) یکی از گسترده‌ترین طرح‌هایی بود که انگلیسی‌ها برای دستیابی به اهداف توسعه‌طلبانه خود اجرا کردند. در نبرد گالیپولی، که هدف از آن تصرف استانبول، پایتخت وقت عثمانی، و تنگه‌های بسفور و داردانل و گشودن دریای سیاه بود، نیروهای انگلستان و فرانسه و متحدان آنها، با تشویق و تأیید وینستون چرچیل، وزیر نیروی دریایی انگلیس، یک نمایش نظامی را در شرق مدیترانه آغاز کردند. اینجا همان نقطه‌ای بود که برای اعمال جاه‌طلبانه انگلیسی‌ها فرصت بزرگی پیش آمده بود تا بتوانند سلطه خود بر دریاها را به کار گیرند. اگرچه لرد فیشر، لرد اول دریاداری انگلستان، به موفقیت در حمله به داردانل ایمان نداشت، اما به دلیل وفاداری به چرچیل نتوانست با آن مخالفت ورزد و از آن حمایت کرد.[6]
 
بنابراین در 19 فوریه 1915م، نیروی دریایی انگلستان بمباران دژهای بیرونی داردانل را آغاز کرد. در این مرحله ترک‌ها هیچ مقاومتی نکردند. سربازان نیروی دریایی انگلیس در جایی که یک ارتش بزرگ چند ماه بعد نتوانست پیاده شود آزادانه در خشکی پیاده شدند. کشتی‌های بزرگ حدود یک ماه در دریای اژه گشت‌زنی و دژها را مجددا با موفقیت بمباران کردند. در این زمان ذخایر مهمات ترک‌ها به پایان رسیده بود؛ روز
بعد نیروی دریایی انگلیس توانست از داردانل بگذرد، اما این پیروزی اولیه متفقین پایان ماجرا نبود و در فاصله یک ماه بعد معادله جنگ در گالیپولی به نفع ترکان عثمانی و متحد اصلی آنها، آلمان، به کلی تغییر کرد.
 
نبرد 18 مارس: گالیپولی مزار انگلیس و متحدانش
متفقین ابتدا تصور می‌کردند پیروزی آسانی را در تنگه چناق قلعه به‌دست خواهند آورد و کشتی‌های جنگی آنها وارد بحیره مرمره خواهد شد، اما در 18 مارس 1915م شکست سنگینی را متحمل شدند. در نبرد گالیپولی ۱۶ لشکر انگلیسی ـ فرانسوی با ۱۵ لشکر عثمانی می‌جنگیدند. حمله با آتش ۱۶ ناو سنگین آغاز شده بود که همه آنها آسیب دیدند و از صحنه خارج شدند. آلمانی‌ها که چنین حمله‌ای را پیش‌بینی کرده بودند قبلا بهترین توپ‌های خود را در اختیار عثمانی قرار داده بودند. نیروهای عثمانی نیز به رهبری مصطفی کمال (آتاتورک) محور مقاومتی گسترده‌ای را با شعار «چناق قلعه غیرقابل عبور است» تشکیل دادند.
 
نیروهای فرانسوی در جنگ گالیپولی
نیروهای فرانسوی در جنگ گالیپولی
 
 فرانسه و انگلستان پس از این شکست دریافتند که موفق به عبور از تنگه چناق‌قلعه نخواهند شد و به همین دلیل در 25 آوریل همان سال یورش زمینی بزرگی را در اطراف این تنگه آغاز کردند. با پیاده شدن نیروهای متفقین در مناطق آری‌بورنو، سدالبحر و قوم ‌قلعه، فاز دوم نبرد گالیپولی آغاز شد و نه ماه و نیم ادامه یافت. سربازان «قوای 57» اردوی عثمانی به فرماندهی مصطفی کمال مقاومت زیادی نشان دادند و جمله معروف «به شما فرمان حمله نمی‌دهم، بلکه حکم مردن (شهادت) می‌دهم» وی در تاریخ ماندگار شد.
 
کشتی مین‌گذاری «نصرت» تمام تنگه چناق قلعه را به شیوه‌ای متفاوت ــ به موازت ساحل، نه مانند مین‌گذاری‌های دیگر از ساحل به ساحل ــ مین‌گذاری کرد. بدین‌ترتیب سه کشتی جنگی نیروی بحری انگلستان، که به کشتی‌های شکست‌ناپذیر مشهور بودند، غرق شدند. در چنین شرایطی، دوروبک، دریاسالار انگلیسی، جرئت نکرد کشتی‌های بیشتری را به خطر اندازد.[7] با شکست تلاش متفقین برای عبور از تنگه، عملیات پیاده کردن شمار زیادی نیرو در سواحل تنگه به منظور کنترل عبور و مرور در آن توسط فرانسه و انگلستان در 25 آوریل همان سال آغاز شد. اردوی عثمانی نیز با گرفتن نیروهای داوطلب از سراسر کشور برای دفاع از میهن خود آمده بودند و همراه متحد خود، آلمان، دفاعی نفوذناپذیر را نشان دادند. سربازان انگلیسی در ساحل سنگی متوقف شدند و قادر نبودند خود را به بلندی‌های چناق‌قلعه برسانند و در سرزمین امپراتوری عثمانی گام بگذارند. مدافعان ترک درست بالای سر آنها کمین کرده بودند و انگلیسی‌ها در گالیپولی چنان متوقف شده بودند که در فرانسه.[8] 
 
نمایی از کشتی‌های جنگی در جنگ گالیپولی
نمایی از کشتی‌های جنگی در جنگ گالیپولی
 
با مقاومت بی‌نظیر ترک‎ها در چناق‌‎قلعه و تلفات زیاد متفقین، لرد فیشر، طی نامه‌ای به وینستون چرچیل، نوشت: «چناق قلعه مزاری برای همه ما خواهد شد». با افزایش تلفات متفقین و نزدیکی زمستان، ژنرال کیتچنر، وزیر دفاع انگلستان، در گزارشی از غیرقابل عبور بودن تنگه خبر داد و خواستار تخلیه منطقه از نیروهای متفقین شد. دولت انگلستان نیز در 9 دسامبر 1915م این گزارش را پذیرفت و آخرین نیروی متفقین در تاریخ 9 ژانویه 1916م شبه‌جزیره گالیپولی را ترک کرد.[9] بدین‌ترتیب، پس از سپری شدن نه ماه و نیم پیروزی بزرگی نصیب دولت عثمانی شد. اگرچه این دولت در پایان جنگ جهانی اول از دول فاتح نبود، پیروزی در چناق قلعه بازتاب‌های گسترده‌ای داشت.
 
بازتاب‌ها و نتایج
نبرد گالیپولی برای هر دو طرف درگیر نتایجی شایان تأمل برجای گذاشت. از یک‌سو تجربه گالیپولی باعث تقویت ناسیونالیسم میان ترکان عثمانی و به‌ویژه نیروهای مدافع شد و مصطفی کمال (آتاتورک) از همین نبرد درس‌هایی آموخت که مانع اضمحلال وطنش شد و به واسطه قدرت‌یابی در همین نبرد هشت سال بعد توانست جمهوری ترکیه را بنیان گذارد.[10]
 
نیروهای عثمانی در نبرد گالیپولی
نیروهای عثمانی در نبرد گالیپولی
 
در مقابل و در جبهه متفقین، چرچیل به خاطر حمایت گسترده از طرح حمله به گالیپولی، هدف هجمه و نقد روزنامه‌نگاران و برخی سیاست‌مداران وقت قرار گرفت و از دولت کنار رفت و در جنگ جهانی اول هرگز اعتبار خود را بازنیافت. افزون بر این، اعتبار انگلستان با آن همه ادعا درباره قدرت دریایی به‌شدت لطمه دید. میان روسیه و هم‌پیمانان غربی‌اش نیز جدایی افتاد. گذشته از این، شکست گالیپولی، جبهه متفقین را به لحاظ فکری و استراتژی‌های نظامی هماهنگ، دچار بحران کرد.[11]

پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . این نام اختصاری عبارت «ارتش مشترک استرالیا و زلاندنو» است که در جنگ جهانی اول به عنوان نیروهای حامی انگلستان و در دسته متفقین شرکت کردند.
[2] . سعید نجفی‌نژاد، «نقش معاهدات سری جنگ جهانی اول در تجزیه و فروپاشی خلافت عثمانی»، پژوهشنامه تاریخ، 1395.
[3] . آلن جان پرسیوال تیلور، جنگ جهانی اول، ترجمه بهرام فرداد امینی، تهران، علمی، 1388، ص 81.
[4] . جان گرنویل، تاریخ جهان در قرن بیستم، ترجمه گروهی، تهران، فرزان روز، 1377، ص 180.
[5] . کارتر فیندلی، جان‌الگزاندراماری راثنی، جهان در قرن بیستم، ترجمه بهرام معلمی، تهران، ققنوس، 1379، ص 325.
[6] . آلن جان پرسیوال تیلور، همان، صص 83-84.
[7] . همان، ص 87.
[8] . همان، ص 90.
[9] . همان، صص 115-116.
[10]. استانفورد شاو و ازل کورال، تاریخ امپراطوری عثمانی و ترکیه جدید، ترجمه محمود رمضان‌زاده، ج 2، مشهد، آستان قدس رضوی، 1379، ص 539.
[11]. آلن جان پرسیوال تیلور، همان، ص 117.
https://iichs.ir/vdcb85b5.rhbs5piuur.html
iichs.ir/vdcb85b5.rhbs5piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما