در دوره پهلوی دوم، فعالیتهایی در حوزه فرهنگ و هنر به منظور تحول در زمینههای هنری و فرهنگی و کمرنگ شدن انگیزههای دینی و مذهبی انجام شد. این فعالیتها حتی به حوزه هنرهای نمایشی ایرانی بهویژه تعزیه نیز راه یافت و با برگزاری سمینارهای علمی و هنری، تلاش شد این هنرهای نمایشی در قالب آیینهای نمایشی شرقی گنجانده و معرفی شوند. این دست اقدامها از مأموریتی سرچشمه میگرفتند که رژیم پهلوی برای خود قائل بود
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخمعاصر؛ در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، آیینهای سوگواری و مراسم عزاداری در ایران تحولات چشمگیری یافت. این تحولات نه تنها به تغییرات در ساختار و باطن مجالس عزاداری منجر شدند، بلکه به شیوههای جدیدی در برگزاری این مراسم و نگاههای متفاوت به ارزشهای مذهبی و انقلابی انجامیدند. در این نوشتار، این تحولات و سهم آیینهای سوگواری در شکلگیری و تقویت فعالیتهای انقلابی علیه رژیم پهلوی بررسی شده است.
عزاداری انقلابی؛ خنثی کردنِ انعطاف
در دوره پهلوی دوم، فعالیتهایی در حوزه فرهنگ و هنر به منظور تحول در زمینههای هنری و فرهنگی و کمرنگ شدن انگیزههای دینی و مذهبی انجام شد. این فعالیتها حتی به حوزه هنرهای نمایشی ایرانی بهویژه تعزیه نیز راه یافت و با برگزاری سمینارهای علمی و هنری، تلاش شد این هنرهای نمایشی در قالب آیینهای نمایشی شرقی گنجانده و معرفی شوند. این دست اقدامها از مأموریتی سرچشمه میگرفتند که رژیم پهلوی برای خود قائل بود. براساس این مأموریت رژیم پهلوی میکوشید هویت فرهنگی جدید ایرانیها را به مدرنترین مظاهر فرهنگ و تمدن غرب متصل کند و بهتدریج جامعه ایرانی را از نظر فکری، فرهنگی و هنری به شکل غرب درآورد.[1] بااینحال، چنین اقداماتی به دلیل همخوانی نداشتن با نیازها و انتظارات عموم مردم، نتوانستند تغییرات چشمگیری در ساختار و باطن مجالس عزاداری و تعزیه بهوجود آورند. در مقابل، جوانان انقلابی با عزاداریهای متفاوت و ابداعی جدید به خلق و آفرینش مجلس عزاداری دست زدند و با بهره جستن از تجربه هیئتهای مذهبی و عزاداری و انتقال آن در قالبی جدید و کمک گرفتن هم از بعد محتوایی و هم مفاهیم دینی و آیین سنتی و با همگانی و مردمی کردن آن و تریبونی کردن آن برای آحاد مردم به تغییرات شگرفی دست زدند.[2]
گوشهای از مراسم تعزیهخوانی در یکی از شهرهای استان اصفهان
شماره آرشیو: 9134-4ع
بهتدریج و از سال 1342 به بعد سوگواری در ایران رنگ سیاسی به خود گرفت و سهم بهسزایی در آگاهیبخشی به مردم و پیروزی این نهضت برجای گذاشت. پیش از آن و در دوره رضاشاه، مراسم و مجالس عزاداری سیدالشهدا(ع) ممنوع شده بود، اما با خروج وی از کشور، مردم که عشق اهلبیت(ع) در نهاد و سرشتشان بود، دوباره عزاداری سیدالشهدا(ع) را احیا و برقرار کردند. الگوی انقلاب اسلامی ملت ایران به رهبری امام خمینی نهضت سیدالشهداست. این انقلاب شروع و پایانش با ماه محرم پیوند خورده است؛ به همین جهت در محرم ۱۳۴۲ مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی وارد مرحلهای تازه شد و ریشه دوانید. با وجود محدودیتهای رژیم در فاصله سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۶، هیئتهای مذهبی سهم مهمی در تعمیق مبارزات و تربیت کادر نیروهای انقلابی داشتند. در سال 1345 نوحهای برای بیاعتبار ساختن عوامفریبی محمدرضا پهلوی و تأکید بر همتایی پدر و پسر خوانده شد:
امروز حق غالب به کفر و کین شد دین پایدار از خون شاه دین شد
فنا یزید است، دین حق جاوید است ای اهل عالم، گر کشته شد آن خسرو فرخنده
باشد مرامش تا قیامت زنده جنگ با ظلم و کین مذهب شاه دین
پدر بتان را در حرم شکستی پسر بت ظلم و ستم شکستی
آن پدر، این پسر، لایق یکدیگر، اللهاکبر[3]
ارزشهای دینی؛ محور سوگواری
در بحبوحه انقلاب اسلامی، مرحلهای از تغییرات ژرف در ساختار و عملکرد مجالس عزاداری آغاز شد که با توجه به ارتباط نزدیک با ارزشها و ایدئولوژی اسلامی، بهتدریج شکل و باطن جدیدی به خود گرفتند. این تغییرات شامل مواردی مانند تغییر در محتوا و مداحیها، تأکید بر ارزشهای دینی و انقلابی و توجه به نیازها و انتظارات جامعه اسلامی بود.[4] در حقیقت، در درون هیئتهای مذهبی هستههای انقلابی شکل گرفت؛ انقلابیون آموزش نظامی فرا گرفتند. آنها شعارها، اعلامیهها، نوارها، تصاویر و عکسهای انقلابی را تهیه، توزیع و تکثیر میکردند، تجلیل از انقلابیون و بزرگداشت یاد شهدا در قالب جلسات آموزش قرآن و احکام اسلامی، روضهخوانی و مراسم عزاداری در درون این هیئتها انجام میشد که سهم اساسی را در جامعهپذیری و بسیج انقلابی داشت.[5]
شهید آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی در راهپیمایی روز عاشورای سال 1357 در خیابان آزادی
شرایط و ساختار خاص هیئتهای مذهبی این امکان را به آنها میداد تا در بحبوحه انقلاب اسلامی، در کنار سایر سازمانها، به سازماندهی، بسیج و فعالیتهای سیاسی دست زنند. از یک طرف مراسم مذهبی پوششی برای فعالیتهای سیاسی و عامل مخفیسازی فعالیتها بود و رژیم پهلوی چندان جرئت مخالفت با مراسم مذهبی و جلوگیری از آن را نداشت. از طرف دیگر مردم در ایام مذهبی، به شکل خودجوش و بدون دعوت در مساجد تکایا و اماکن مقدس دیگر حضور مییافتند.[6] در مراسم سوگواری کشتهشدگان انقلاب نیز چنین تجمعاتی شکل میگرفت. بر این اساس تجمعات عظیمی بدون سازماندهی در جهت اهداف انقلابی بر اساس فرهنگ سیاسی شیعی و در قالب تقویم مذهبی آن، بهویژه در ایام تاسوعا و عاشورای حسینی، در شهرهای مختلف در دل هیئتهای مذهبی شکل میگرفت. به دلیل چنین جایگاه مهمی، امام خمینی(ره) ــ رهبر نظریهپرداز و عملیاتی و معمار بزرگ انقلاب اسلامی ــ مشوق و الهامبخش تشکیل و گسترش فعالیت هیئتهای مذهبی و مجالس عزاداری بودند و در برخی از آنها نماینده داشتند. امام بهدرستی بارها در سخنرانیهای خود بر اهمیت هیئتهای مذهبی و برپایی مجالس عزاداری در محرم و صفر و نیز تجمع مسلمانان در مساجد و انجام کارهای جمعی اسلامی همچون نمازهای جماعت و نماز جمعه تأکید فراوان داشتند؛ چرا که از دیدگاه ایشان، این تجمع گروهی باعث خنثی شدنِ سیاستهای اسلامزدایی رژیم پهلوی که هویت دینی جامعه را نشانه گرفته بود، میشد. علاوه بر این، سوگواری باعث میشد علما از جلسات هیئتهای مذهبی بهره گیرند و جوانان را هرچه بیشتر به شرکت در این جلسات و پایبندی به اسلام تشویق کنند.[7]
امام خمینی در مراسم عزاداری محرم در شهر قم (سال 1342)
پیوند سوگواری و جهاد
یکی از کارکردهای مهم سوگواریها، پیوند آنها با جهاد و مبارزه با نظام ظلم بود. امام خمینی با بهرهگیری از زمینههای تاریخی ـ مذهبی، مبارزه، جهاد و شهادت را برای تودههای مسلمان ایران تبیین و ترسیم میکردند. پس از آن مراسم سوگواری و عزاداری همچون کاتالیزور عمل کردند و توده مردم را آماده خیزش و قیامی فراگیر ساختند. در یک مورد ایشان به تطبیق و تشبیه وضعیت زمانی دو مقطع تاریخی، یعنی قیام امام حسین(ع) و عاشورای حسینی با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پرداختند؛ همچنین با تشبیه حکومت جور پهلوی به حکومت یزید، در میان مردم مسلمان احساس همدلی و شور انقلابی در حمایت از نهضت اسلامی بهوجود آوردند. علاوه بر این از نهادهای مذهبی در فرهنگ شیعه مانند عاشورا، سوگواری و تعزیه و سنت یاد شهیدان، که بالقوه در تحریک و بسیج مردم و دمیدن روح مبارزه و انقلابیگری قدرت زیادی دارند، استفاده کردند.[8] در حقیقت مفهوم اجتهاد و مرجعیت و نهاد مسجد و منبر و هیئت مذهبی از ارکان فرهنگ سیاسی شیعه بهشمار میآیند که کارکردی بیمانند در انقلاب اسلامی داشتند؛ بنابراین بیشک امام خمینی(ره) را باید اصلیترین شخصیت تولیدکننده گفتمان ایثار و شهادت دانست که به خوبی از سوگواریهای مذهبی در مسیر ایجاد یک ایدئولوژی منسجم انقلابی بهره بردند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در روز عاشورا اینگونه شعر خوانده میشد:
روز ثمر یافتن نهضت است روز فنای دو ابرقدرت است
چه غم اگر خصم فراوان بود سلاح ما وحدت و ایمان بود
اسلحه خصم گر از آهن است اسلحه ما سر و جان و تن است
گفته رهبر چو جهانگیر شد دیدی خون چیره به شمشیر شد
این ره ما راه حسینی بود رهبر اسلام خمینی بود[9]
فشرده سخن
آیینهای سوگواری و مراسم عزاداری در ایران پس از انقلاب اسلامی سهم مهمی در شکلدهی به ارزشها، ایدئولوژیها و فعالیتهای انقلابی داشتهاند. تحولاتی که در این آیینها رخ داده است نشان میدهد که این مراسمها توانستند با استفاده از عناصر فرهنگی و مذهبی، انگیزهها و اعتقادات انقلابی را تقویت و به شکلدهی به هویت و مشارکت شهروندان در فعالیتهای انقلابی کمک کنند. این تحولات نشان میدهد که مراسمهای سوگواری و عزاداری در ایران نهتنها برای ابراز احساسات غم و اندوه بلکه برای ایجاد همبستگی اجتماعی و تحکیم اراده انقلابی نیز اهمیت بسیاری دارند. بر این اساس میتوان گفت که تظاهرات رفراندومگونه و باشکوه تاسوعا، عاشورا و اربعین حسینی و همچنین سوگواری برای کشتهشدگان انقلاب از عوامل اصلی سلب مشروعیت و سرنگونی رژیم پهلوی بودند.
پینوشتها:
[1]. نیلوفر کسری، زنان ذینفوذ در خاندان پهلوی، نشر نامک، تهران، 1379، صص 265- 266.
[2]. زاهد غفاری هشجین، علی مرشدیزاد، هانیه خدادادی، «نقش هیئتهای مذهبی شهر تهران در فرآيند پيروزی انقلاب اسلامی»، دانش سیاسی، ش 2 (پاییز و زمستان 1391)، صص 69-71.
[3]. موسی فقیه حقانی، «بررسی سیر تطور عزاداری از دوره پهلوی تا انقلاب اسلامی: مصاحبه با جناب آقای محمدعلی اسلامی»، تاریخ معاصر ایران، ش 33 (بهار 1384)، ص 155.
[4]. اکبر فلاحی، محرم و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، صص 10-17.
[5]. زاهد غفاری هشجین و هانیه خدادادی، هیئتهای مذهبی و انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، صص 78-90.
[6]. عباس بابائی، هیئتهای مذهبی: تجلی قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران، زنجان، غواص وابسته به مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه انصار المهدی(عج) استان زنجان، 1397، صص 102-120.
[7]. روحالله خمینی، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی، ج 5، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ سوم، 1379، ص 76.
[8]. مرتضی شیرودی، «عاشورا، خاستگاه انقلاب اسلامی ایران»، حکومت اسلامی، ش 27 (بهار 1382)، صص 397-400.