یکی از مسیرهایی که استعمارگران برای رسیدن به اهداف خود در کشورهای تحت استعمار انتخاب کردند سرمایهگذاری بر جنبشهای درونی کشورها بود؛ جنبشهایی که در برخی موارد دچار اعوجاج و انحراف میشدند و بیش از آنکه خواسته مردم خود را اجابت کنند منافع کشورهای سلطهگر را تأمین میکردند، با وجود این نقشههای استعماری، چرا استعمارگر پیر، انگلستان، نتوانست بر جنبش جنگل اثر بگذارد و این نهضت را با خود همراه سازد؟
پایگاهاطلاعرسانیپژوهشکدهتاریخمعاصر؛ یکی از مسیرهایی که استعمارگران برای رسیدن به اهداف خود در کشورهای تحت استعمار انتخاب کردند سرمایهگذاری بر جنبشهای درونی کشورها بود؛ جنبشهایی که در برخی موارد دچار اعوجاج و انحراف میشدند و بیش از آنکه خواسته مردم خود را اجابت کنند منافع کشورهای سلطهگر را تأمین میکردند. در واقع قدرتهای استعمارگر در بیشتر موارد حساب خاصی روی این جنبشها باز میکردند و میکوشیدند بیشترین منافع را از این راه نصیب خود سازند. دلیل آن هم بسیار روشن بود. تا زمانی که نیرویی درونی میتوانست اهداف آنها را به پیش برد استفاده از نیروی نظامی هم هزینه داشت و هم باعث تلفات بالای نیروی انسانی میشد؛ به همین دلیل، بهترین راه برای رسیدن به هدف، استفاده از حرکتهای داخلی درونی کشورها و سوار شدن بر موج مطالبات مردمی کشورهای مستعمره بود.
این موضوع در مورد تاریخ معاصر ایران نیز صادق و موارد آن متعدد است. در این میان، جنبش جنگل به رهبری میرزا کوچکخان یکی از موارد و مصادیق این موضوع است؛ جنبشی که در شرایط خلأ قدرت و اقتدار مرکزی در شمال ایران به راه افتاد و اهدافی آزادیخواهانه در سر داشت. بااینحال، این جنبش نیز همانند هر حرکت دیگری زیر فشار قدرتهای استعمارگر بود. ایران آن مقطع زیر نفوذ و سیطره روسها در شمال و انگلیسیها در جنوب بود و هر کدام تلاش میکردند بر جنبش جنگل تأثیر گذارند و مسیر این حرکت را به سمت اهداف خود رهنمون سازند. بااینحال، این سیاست حداقل در مورد انگلیسیها راهگشا نبود. در واقع نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان به انگلیسیها اعتماد نکرد و به نوعی با آنها کنار نیامد. بر این اساس، این پرسش مطرح است که به چه دلیل انگلستان، که به روباه پیر معروف است، نتوانست بر جنبش جنگل اثر بگذارد و این نهضت را با خود همراه سازد.
برای پاسخ به این پرسش باید به اهداف و مقاصد جنبش جنگل اشاره کرد. در واقع میرزا کوچکخان و یارانش در پی چه بودند که با انگلستان نمیتوانستند کنار بیایند و به نوعی با آنها همراه شوند و بیشک از مزایا و منافع آن بهره برند؟ برای این منظور بهتر است به بستر اجتماعی و سیاسی جنبش و سوابق میرزا کوچکخان اشاره کنیم.
زمینه شکلگیری جنبش جنگل
بعد از تجربه ناموفق انقلاب مشروطه، قیامهای متعدی در سراسر کشور علیه استبداد در داخل و استعمار خارجی شکل گرفت. نهضت جنگل یکی از این قیامها بود که رهبری آن را میرزا یونسخان معروف به میرزا کوچکخان جنگلی برعهده داشت. او که در مدرسه علوم دینی تحصیل کرده بود، برای مبارزه با استبداد محمدعلیشاه به صفوف آزادیخواهان پیوست. او در زمان اوجگیری نهضت مشروطه در سال 1294ش عضو هیئت اتحاد اسلام شد و هدف خود را خدمت به ایران و اسلام اعلام کرد. پس از اشغال نواحی شمال ایران از سوی روسیه تزاری در دوران جنگ جهانی اول، این گروه به مبارزه با ارتش روسیه تزاری روی آورد و حتی یک گروه مسلح با نام فدایی تشکیل داد. هیئت اتحاد اسلام تا سال 1296ش توانست بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران و تنکابن را زیر نفوذ خود درآورد. در نهایت، نهضت جنگل از دل همین گروه بیرون آمد و ضربات شدید و جبرانناپذیری به هر دو قدرت روس و انگلستان وارد کرد.
میرزا کوچکخان جنگلی در دوران طلبگی
اهداف و مقاصد جنبش جنگل
جنبش جنگل در دوران مبارزه خود اهداف و مقاصد بسیاری داشت که برخی از آنها عبارتاند از:
1. مبارزه با استعمار:
یکی از هدفهای مهم جنبش جنگل مبارزه با استعمار بود. در حقیقت یکی از اهداف شکلگیری جنبش مبارزه با دو قدرت روس و انگلستان در ایران بود که از ضعف دولت مرکزی نهایت استفاده را میبردند. وقتی کلنل استوکس انگلیسی، سرسختی و سازشناپذیری میرزا کوچکخان در مبارزه علیه انگلستان را مشاهده کرد گفت در صورتی که میرزا به لندن اعتماد کند، دولت انگلستان تضمین خواهد کرد حکومت جنگل مناطق تحت سیطره را به رسمیت بشناسد. بااینحال، بر خلاف انتظار وی، میرزا بر مواضع خود مبنی بر رد درخواست انگلستان تأکید کرد و در پاسخ افسر انگلیسی نوشت: «جنگل معتقد نیست که در روش اتخاذکرده خویش تغییراتی بدهد و زیر بار چنین معاملهای برود. برای من و همکارانم تشکیل حکومت مقتدری زیر نفوذ شما مقرون به افتخار نخواهد بود».
در همین ارتباط ریچارد کاتم، نویسنده آمریکایی که با سازمان سیا ارتباط داشت، نوشته است: «میرزا کوچکخان و افرادش که به جنگلی معروف بودند، علیه تمام دشمنان ایران یکسان میجنگیدند؛ آنها با روسها جنگیدند و وقتی روسها کنار رفتند با انگلیسیها جنگیدند. زمانی که نیروی ترکیه ـ آلمان آنها را تهدید کردند که قصد پیشروی به منطقه زیر نظارتشان را دارد، جنگلیها اعلام نمودند با آنها نیز خواهند جنگید». این نشان میدهد که برای میرزا شرق و غرب و انگلستان و روسیه تفاوتی نمیکرد.
میرزا در مکاتباتی که با رهبران انقلاب سرخ داشت نیز بر مواضع آشتیناپذیر خود با دول خارجی تأکید کرد. او گفت: من در برابر قویتر از شما کوتاه نیامدم چه رسد به شما؛ و در ادامه تأکید کرد: هر کس در امور داخلی ما مداخله کند او را در حکم انگلستان و نیکلا و سران مرتجع ایران میشناسم.
بر اساس گفتههای میراحمد مدنی، از سران نهضت جنگل و از دوستان باسابقه میرزا کوچکخان، او و همقطارانش اهتمام داشتند که بیگانگان در امور داخلی ایران مداخله نکنند و بر این باور بودند که اداره ایران باید به دست یک ایرانی باشد تا آرزوی آزادیخواهان برآورده و یک حکومت مستقل ملی تشکیل شود. بر این اساس، آنها با هر نیّت و اراده استعماری و ارتجاعی مخالف بودند و در مقابل آن میایستادند.
2. آزادیخواهی:
یکی دیگر از هدفهای جنبش جنگل، رسیدن به حداقل حقوق و آزادیهای اساسی بود که در انقلاب مشروطه مطرح شده، اما تحقق نیافته بود. به تعبیری، جنبش جنگل ادامه انقلاب مشروطه و مبارزه مردم در راه رسیدن به آزادی بود. این هدف زمانی اهمیت پیدا میکند که با مبارزه با استعمار خارجی عجین میشد. در واقع هدف نهضت جنگل از آزادی، تنها رهایی از استبداد داخلی نبود، بلکه رهایی از استعمار خارجی را که از اوایل دوران قاجار گریبان ایران را گرفته و به شکلهای گوناگون در پی ضربه زدن به ایران بود، نیز در نظر داشت.
میرزا کوچکخان جنگلی در دوران فعالیتهای مشروطیت
اهمیت آزادی در نگاه میرزا به اندازهای است که وی نام گروه خود را گروه احرار میگذارد و اعلام میکند که تمام اعضای گروه ما در راه رسیدن به آزادی حاضر به جانفشانی و فدا شدن هستند. او همچنین در نامهای به لنین بهصراحت گفت: پیششرط نیل به آزادی مقابله با نیروهای بیگانه است و در شأن آزادی نوشت: اگر ما از دخالت بیگانگان در کارهای داخلی و خارجیمان ممانعت به عمل نیاوریم، این باعث میشود ما به هدف خود، یعنی رهایی و آزادی، نرسیم.
3. قیام در راه اسلام:
یکی دیگر از عناصر اصلی قیام میرزا کوچکخان پایبندی به مبانی دینی و اسلامی بودن آن بود. میرزا خود در مکاتب دینی تحصیل کرده و در عمل بهشدت پایبند به شریعت بود. به اذعان یحیی دولتآبادی «میرزا کوچکخان مردی است دوستدار عالم اسلام و طرفدار استقلال و آزادی ایران و مخالف حکومتهای استبدادی خودی و وابسته به بیگانه».
5. عدالتخواهی:
از دیگر اصولی که نهضت جنگل بسیار به آن پایبندی داشت عدالتخواهی و تحقق بخشیدن به آن به بهترین شکل ممکن بود، اما میرزا و همراهانش رسیدن به عدالت را هنگامی ممکن میدانستند که پای اجنبی در کار نباشد. در واقع از نظر آنها یکی از عواملی که تحقق عدالت را با مشکل مواجه میکرد مداخله نیروهای بیگانه بود. او خود در بیانیهای درباره جایگاه عدالت در نهضت جنگل گفت: «انواع مرارتها، گرسنگیها و دربهدریها دیدهایم به امید اینکه روزی موفق شویم ایران را از وجود خائنها تصفیه کرده، نیروهای بیگانه را خارج نماییم و پایههای عدالت را محکم کنیم».
بر اساس گفته فیلیپ روشار نیروهای نهضت جنگل در پی آن بودند که بهرهبرداری از منابع ملی و میهنی به وسیله بیگانگان خاتمه پیدا کند و این سرمایه در راه توسعه زیرساختها همچون راه آهن، بیمارستان و مدارس آموزشی هزینه شود و حتی برای کشور، کارخانه نساجی و چرمسازی احداث شود.
بر اساس آنچه در بالا مطرح شد و با توجه به بستر و زمینه نهضت جنگل و اهداف و مقاصدی که این جنبش دنبال میکرد مشخص بود که آنها نمیتوانند با قدرتهای استعمارگر کنار بیایند و با آنها همپیمان و متحد شوند. در واقع اهداف و ویژگیهایی همچون سازشناپذیری، آزادیخواهی و عدالتطلبی باعث میشد نهضت میرزا و همقطارانش نتوانند به قدرتهای استعمارگر خارجی اعتماد کنند. حال این نیروی خارجی چه بود و چه انگلستان تفاوتی نمیکرد؛ بهویژه که نهضت جنگل در بستر انقلاب مشروطه در حال رخ دادن بود و بیشک کنار آمدن با انگلستان نمیتوانست اهداف آن را محقق و ممکن سازد. بر این اساس بود که جنبش جنگل با انگلستان و حتی روسها کنار نیامد و آنها نیز تمام تلاش خود را برای به شکست کشاندن آن به خرج دادند.
پینوشتها:
1. غ.ب. داداشزاده، ضررهای نفاق در جنبش ملی ایران، 1357، صص 7-9.