بحث‌هایی که به تازگی درباره بازگشایی کریدور زنگزور و اتصال ترکیه به خزر بدون نیاز به ایران و انسداد ژئوپولتیک ایران در مرزهای شمالی مطرح می‌شود پیامد قرارداد مرزی است که در دوران پادشاهی رضاشاه با ترکیه منعقد شد
جنجال زنگزور و تبعات بخشش خاک ایران به ترکیه
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بحث‌هایی که به تازگی درباره بازگشایی کریدور زنگزور و اتصال ترکیه به خزر بدون نیاز به ایران و انسداد ژئوپولتیک ایران در مرزهای شمالی مطرح می‌شود پیامد قرارداد مرزی است که در دوران پادشاهی رضاشاه با ترکیه منعقد شد و براساس آن، بخشی مهم از ایران به ترک‌‍‌ها واگذار گردید. بر اساس قرارداد مرزی 1310 ایران و ترکیه، باریکه قره‌سو و دامنه کوه آرارات کوچک را ایران به ترکیه واگذار کرد؛ افزون بر آن، ایران خاک خود را در اختیار ترکیه گذاشت تا کردهای جمهوری آرارات را که مخالفان دولت ترکیه بودند، نابود سازد؛ اقدامی که موجب اشغال بخشی از خاک ایران توسط ترک‌ها نیز شد. به واسطه بخشیدن این مناطق کلیدی و راهبردی به ترکیه از سوی حکومت پهلوی تاکنون خسارات جبران‌ناپذیر استراتژیک بی‌شماری نصیب ایران شده است. در ادامه این اقدام دولت پهلوی اول و پیامدهای ناگوار آن برای ایران بررسی خواهد شد.
 
جایگاه قره‌سو روی نقشه 
 
سابقه تنش‌های مرزی ایران و ترکیه 
منطقه قره‌سو اهمیت استراتژیک بالایی دارد و از سال‌ها پیش محل منازعه ایران، روسیه تزاری و عثمانی بوده است؛ زیرا امکان اتصال به قفقاز و ارمنستان را فراهم می‌کند. منطقه قره سو بنا به عهدنامه ترکمنچای توسط روسیه تزاری از خاک ایران جدا شده بود و طبق قرارداد دوستی که شوروی و ترکیه با نام قارص در شهریورماه ۱۳۰۰بسته بودند از سوی شوروی به ترکیه واگذار گردیده و ترکیه را با نخجوان هم‌مرز ساخته بود. مسئله دیگر مربوط به اکراد ترکیه بود که در این منطقه، جمهوری آرارات را در مخالفت با دولت ترکیه تشکیل داده بودند و در پی دوستی و ابراز صداقت خود نسبت به دولت ایران بودند.[1]
 
دولت ترکیه به دنبال آن بود که از خاک ایران به این مناطق حمله کند و بارها با بهانه سرکوب کردها به خاک ایران تجاوز کرده بود.[2] نهایتا دولت ایران در سال ۱۳۰۹ به ارتش ترکیه اجازه داد که وارد خاک ایران شود و از پشت به نیروهای شورشی آرارات حمله کند. ارتش ترکیه پس از ورود به ایران، ۸۰۰ کیلومتر از خاک ایران شامل مناطق ایو بیگ شیله توژیک، سلطان‌تپه و قله آرارات کوچک (آغری) را اشغال کرد و با همین دسایس ایران را به مذاکره برای واگذاری این مناطق به ترکیه کشاند؛ هرچند رضاخان پیش از این نیز موضوع مالکیت ایران بر مناطق اختلافی با ترکیه را مختومه اعلام کرده بود.
 
جایگاه آرارات کوچک و آرارات بزرگ روی نقشه
 
رضاخان و مختومه ساختن موضوع مالکیت ایران
رضاخان پیش از پادشاهی در سال 1302 (در دوره نخست‌وزیری) برای نخستین‌بار و به شکلی ناگهانی موضوع مالکیت ایران بر مناطق مورد اختلاف را طی دستوری مختومه اعلام کرد و این نخستین گامی بود که پهلوی اول برای جداسازی مناطق مورد نظر از خاک ایران برداشت.
 
محمدعلی بهمنی قاجار بر مبنای اسناد منتشرشده سال 1302، به سهم رضاخان در این واگذاری چنین اشاره کرده است:
«در زمان نخست‌وزیرى رضاخان، موضوع تثبیت مالکیت قره‌سو دوباره پیگیرى شد. با بررسى‌های صورت‌گرفته مشخص شد رضاخان به امیر لشکر عبداالله‌خان امیرطهماسبى تأکید کرده که "قره‌سو را از دست ندهید"، ولی در پایان سال 1302ش، به‌یکبار تغییر موضع داد. وى در نامه‌اى با تاریخ 7 اسفند 1302، به امیرطهماسبى به طور ضمنى دستور مختومه شدن پیگیرى موضوع مالکیت ایران بر قره‌سو را صادر کرد. رضاخان در این نامه عنوان کرد: روستاهای قره‌سو از هنگام عهدنامه ترکمنچاى متعلق به روسیه بوده است. به دنبال دستور رضاخان به امیرطهماسبى، دیگر موضوع مالکیت ایران بر منطقه شمالى قره‌سو پیگیرى نشد و به دنبال آن ترکیه این منطقه را اشغال کرد و در قرارداد مرزى سال1310ش ایران و ترکیه، مالکیت ترکیه بر منطقه یادشده به طور رسمی مورد تأیید دولت ایران قرار گرفت».[3]
 
قرارداد جداسازی (1310)
سرانجام در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۱۰ ترکیه توانست قرارداد جداسازی بخش‌هایی از خاک ایران را با دولت پهلوی اول در تهران به امضا رساند؛ البته دولت از آن به قرارداد تبادل مرزی یاد می‌کرد؛ درحالی‌که در واقعیت چنین نبود. براین اساس بخشی از اراضی ایران در
غرب دریاچه ارومیه پیرامون قطور به ترکیه واگذار شد و نواری در نزدیکی باژرگه به ایران تعلق گرفت که پیش از آن هم بر سر تعلق آن به ایران هیچ اختلافی وجود نداشت. این در حالی بود که ترکیه کنترل کامل مناطق کلیدی و مهمی از خاک ایران، یعنی آرارات کوچک و دشت آغری داغ، را به‌دست آورد.[4] دولت پهلوی دو توجیه زیر را برای چنین اقدامی برشمرده است:
 
باژرگه و قطور 
 
1. توجیه تبادل مرزی:
آنچه دولت ترکیه و دولت پهلوی درباره این قرارداد وانمود می‌کردند این بود که این قرارداد نوعی مبادله ارضی بود و در عوض مناطقی که از ایران جدا شدند مناطقی هم به ایران داده شد، اما در حقیقت باید گفت که تبادلی در کار نبود و بخشی از خاک ایران تجزیه شد. قطور و ساردیک، که طبق قرارداد به ایران داده شدند، بخشی غیرمنازع از خاک ایران بودند که صرفا ترکیه ادعاهایی غیرمستند درباره آنها مطرح کرده بود و واگذاری مناطقی کم‌ارزش از دره بارژگه به ایران را هرگز نمی‌توان معادل جدایی هشتصد کیلومتر راهبردی دانست.
 
2. توجیه حل و فصل اختلافات:
رضاشاه تفاهم با ترکیه را در چهارچوب ضرورت حل‌وفصل اختلافات مرزی با کشور همسایه توجیه می‌کرد؛ درحالی‌که هزینه چنین حل و فصلی را ایران به تنهایی با تجزیه بخشی از خاک خود و از دست دادن مناطق استراتژیکش پرداخت کرد و این را جزء خیانت یا حماقت نام دیگری نمی‌توان نهاد. منطق روابط بین‌الملل حکم می‌کرد دو طرف به یک اندازه حسن نیّت نشان دهند، ولی از همان زمان مذاکرات تحدید مرزی در اسناد آمده که طرف ترک قابل اعتماد نیست. در مکاتباتی که وزیر خارجه ایران با محمدعلی فروغی دارد بر این مسئله تأکید شده است که نباید به وعده‌های توفیق رشدی (وزیر خارجه ترکیه) برای حل اختلافات مرزی اکتفا کرد.[5]
 
سرلشکر ارفع، که در سفر رضاشاه به ترکیه عضو هیئت همراه وی بود، خاطراتی از این سفر در زمینه چنین توجیهی از رضاشاه نسبت به اختلافات مرزی ایران با همسایگان دارد که از سطح فهم نازل وی از واقعیت‌های بین‌المللی یا تسلیم در برابر فشارهای خارجی حکایت می‌کند. ارفع در خاطرات خود گفته است:
«من عضو هیئت تحدید حدود و حل اختلافات بودم. در این هیئت کسانی چون محمدعلی فروغی و رشدی آراس شرکت داشتند. یک روز که من و یک سرهنگ ترک بر سر موضوع مورد اختلاف مرزی ایران و ترکیه با حرارت بسیار بحث می‌کردیم، رضاخان گفت: "منظور این تپه و آن تپه نیست؛ منظور من این است که دودستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم". من شرمنده شدم و کاغذها و نقشه‌ها را جمع کردم و به وزارت خارجه، که محل تشکیل هیئت بود، برگشتم. همه منتظر من بودند تا وارد شدم؛ پرسیدند: اعلیحضرت چه فرمودند؟ گفتم: "فرمودند: ما دوست هستیم این موضوعات در کار نیست. تقسیم کنید این طرف تپه که رو به «قطور» است مال ما باشد و آن طرف مال ترک‌ها».[6]
 
نتیجه‌گیری
رضاشاه طی قرارداد 1310 مناطق راهبردی قره‌سو و آرارات کوچک را با توجیهات غیراستراتژیک و به دور از منطق روابط بین‌الملل به ترکیه واگذار کرد. چنین اقدامی هیچ دستاوردی برای ایران نداشت. ایران از مساعدت با ترکیه در سرکوب شورشیان کرد ترکیه در آرارات منفعتى به‌دست نیاورد و در برابر همکارى خود چیزى جز زیان عایدش نشد و بخش‌های راهبردی خاک خود را نیز واگذار کرد. جدا شدن دالان قره‌سو از ایران و الحاق آن به ترکیه، باعث متصل شدن ترکیه به نخجوان شد و این زمینه تلاش‌های بعدی برای حذف ایران از یک کریدور بین‌المللی مهم را فراهم کرد؛ چنان‌که یک قرن بعد، در سال ۲۰۲۳ ترکیه و جمهوری آذربایجان تلاش سیاسی و نظامی وسیعی را برای تصرف استان سیونیک ارمنستان آغاز کردند تا با اتصال قره‌سو به سیونیک، ترکیه از طریق دالانی که آن را دالان زنگزور می‌نامند، به دریای خزر (کاسپین) متصل و ارتباط ایران با قفقاز قطع شود. در صورتی که اگر ایران این مناطق راهبردی را واگذار نکرده بود، برتری ژئوپولتیک خود در تعیین هر دالان و کریدور تجاری در این منطقه را از آن خود داشت.
 
استان سیونیک ارمنستان
 
کریدور زنگزور

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. سند شماره ۲۷۳۶۲ ، پژوهشکده تاریخ معاصر.
[2]. سند شماره  ۲۸۴۹۵، پژوهشکده تاریخ معاصر؛ این سند پیش‌نویس مأمورین تحدید سرحدی ایران و ترکیه  در سال ۱۳۰۸ش است که در آن به درخواست ترکیه برای مقابله با «تجمع گروهی از اشرار در منطقه آغری» تأکید شده است.
[3]. محمدعلى بهمنى قاجار، تمامیت ارضى ایران: سیرى در تاریخ مرزهای ایران، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سیاسى، 1390، ص 639.
[4]. کاوه بیات، شورش کردهای ترکیه و تأثیر آن بر روابط خارجى ایران 13101307، تهران، نشر تاریخ ایران، 1374، صص 158-159.
[5]. سند شماره 27702، پژوهشکده تاریخ معاصر.
[6]. حسن ارفع، در خدمت پنج سلطان، ترجمه سیداحمد نواب، 1377، تهران، مهر آئین، صص 259-261.
https://iichs.ir/vdcjtie8.uqeiizsffu.html
iichs.ir/vdcjtie8.uqeiizsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما